سه شنبه 14 آذر 1391   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

يک بستر و دو رؤيا، بيژن صف‌سری

بيژن صف‌سری
حالا اين تصور به دور از ذهن نيست که پايان اين حکايت، خاصه ماجرای آن اتحاد و ميثاق شومی که پس از مرگ آيت‌الله خمينی بر سر تقسيم قدرت بی‌سوال منعقد شد و يکی به خرقه فقاهت در آمد و در هيبت خدايی بر ملتی خواب‌زده حاکم می‌شود و ديگری در توهم اميرکبير شدن در جبه‌ی دانايی می‌خزد و امير ظلم می‌گردد، اين بار قرعه فال به نام حسنک وزير خورده شود

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


ويژه خبرنامه گويا

حالا ديگر همه آنهائيکه تا ديروز سيد علی خامنه ای را عمود خيمه نظام و رهبری فرزانه و بی بديل می خواندند، امروز علنا با اشاراتی آشکار اين پيام را به گوش او می خوانند که، «وقت رفتن است آقا»، و اين مصلحت برای حفظ و بقای نظامی است که تنها تو مالک و صاحب اختيار آن نيستی و اگر به اين صلاح تن ندهی به زيرت می کشيم که ديگر نامی از تو در يادها هم نماند.

همه آنچه در هشدار و گفتار احمدی نژاد و هاشمی رفسنجانی در چند روز گذشته منتشر شد و بر صدر اخبار می نشيند، حاوی همين يک پيام است و بس.

موضع گيری‌ها و اصطلاحات بکار برده شده از سوی احمدی نژاد طی ماه‌های اخير که رنگ و بوی اصلاح طلبی و دموکراتيک بودن دارد، بی شک آغاز جدالی تازه بين رئيس دولت با شخص رهبری نظام است خاصه اين بار موضوعيت اصلاح قانون انتخابات در مجلس که به شهادت همه عمرسی و سه ساله نظام ولايی که در موسم هر انتخاباتی با نبش قبر اين قانون ، قصد حذف و اضافات آن می کنند اين بار در مکانيسم اجرا اين قانون ، تغيراتی از جمله کاهش اختيارات دولت در برگزاری انتخابات و حضور نهادهايی مانند قوه قضائيه ديده شده و همين باعث خشم منتخب ديروز رهبری بر عليه ولی نعمت خود می شود و شمشير از رو می کشد چرا که احمدی نژاد بخوبی ميداند اصلاح اخير قانون انتخابات يعنی حذف از پيش تعين شده مشايی ، کانديدای مورد نظر او. طرفه آنکه احمدی نژاد بر خلاف هاشمی رفسنجانی که او هم ديگربرعليه رهبری ساز مخالف می زند، دغدغه بقا ی نظام را هم ندارد و تنها نگرانی او حفظ قدرت است و تا پای جان می ايستد.

اما سخنان ساختار شکنانه اخير هاشمی رفسنجانی که همزمان با موضع گيری های اخير رقيب و دشمن خود احمدی نژاد، در قالب پيشنهاد رسيدگی به رويداد های اول انقلاب مطرح می شود و همه را متحير می سازد ، جدال پشت پرده بين دورفيق هم پيمان ديروز را علنی می سازد .

هاشمی بر خلاف احمدی نژاد که مصلحت انديش نيست و بی گدار به آب می زند، همچون آن لاک پشتی را می ماند که در مصاف با خرگوش تيزپا ، آهسته اما پيوسته به سوی هدف مشخص گام بر ميدارد و حالا در اين مقطع از زمان که ديگر همه پند و اندرزهايش در گوش رفيق نيمه راه بی اثر می بيند طرح نو در انداخته تا بار ديگر در ياد و خاطر همگان زيرکی و ذکاوت خود را زنده نمايد خاصه که هم اکنون دو فرزند اين دانای نظام رو به انقراض به خواست و فرمان ولی فقيه خود ساخته اش در اسارت بسر می برند.

به گواهی سرنوشت همه ياران انقلابی ايت الله خمينی رهبر انقلاب ۵۷ ، که برای استقرار نظام ولايی جمهوری اسلامی ،سينه سپرداشتند و در پی تحقق مدينه فاضله خود تن به هر شقاوتی چون آتش کشيدن سينما رکس آبادان دادند و پس از پيروزی و کسب قدرت ، به طرق مختلف به دليل سهم خواهی از انقلاب ، يکی يکی حذف و مجازات شدند، از صادق قطب زاده ، سخنگو و مترجم بنيان گذار جمهوری اسلامی در لوفل لوشاتو ، که اندکی بعد از استقرار نظام با انديشه براندازی نظام خود بر پا کرده اش به جرم خيانت اعدام می شود تا آنکه با فرار از کشور، امروزهنوز به لقب اولين رئيس جمهور نظام ولايی دلخوش است و به آن می بالد ، همه يکی پس از ديگری از گردونه قدرت حذف ورانده می شوند و عده ای هم، فله ای و در کشتار جمعی با بمب گذاری هايی از سوی خودی ها از بين می روند همچون ماجرای هفت تير و. . . ، و در ميان بسياری بودند که با شنيدن پيام نهفته درحذف های انقلابی و کشتار های بی دليل ، تن به سر سپردگی دادند وبر سر خوان نعمت قدرت نشستند و به جيرخواری بسنده کرده و تماشاگر شدند، که از قضا خيل افشاگران و وجيزه نويسانی که امروز با شجاعت تحسين برانگيز، با نوشتن نامه های سرگشاده آتشين خطاب به رهبر و يارانش ، در قامت قهرمان در آمده اند از همين گروه عاقبت بخيران انقلابی هستند و حالا اين تصور به دور از ذهن نيست که پايان اين حکايت خاصه ماجرای آن اتحاد و ميثاق شومی که پس از مرگ آيت الله خمينی برسر تقسيم قدرت بی سوال منعقد شد ، و يکی به خرقه فقاهت در آمد ودر هيبت خدايی برملتی خواب زده حاکم می شود و ديگری در توهم اميرکبير شدن در جبه ی دانايی می خزد و امير ظلم می گردد ، اين بار قرعه فال بنام حسنک وزير خورده شود. آنچنانکه هاشمی درپی خلق چنين حکايتی است.

آنچه گفته آمد شرح دو بستر ازيک رويا بود ، بستری با رويای حفظ بقای نظام و ديگری با رويای قدرت طلبی، و در اين ميان آنچه در پروار شدن اين دو رويای خام تاثير گذار است ، سکوت و نظاره ملتی است که هر از گاهی با پيوند زلف خود به اين دو رويا ،در پی رهايی است ، غافل که آزادی در بستر آزادگی تحقق می يابد.

جز قلب تيره نشد حاصل هنوز
باطل در اين خيال که اکسير می کنند

بيژن صف سری
http://bijan-safsari.com


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016