سه شنبه 21 آذر 1391   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

يادداشت نسرين ستوده از بند زنان: آيا مجازات خانوادگی اتفاقی است؟

کلمه ـ نسرين ستوده که بتازگی به اعتصاب غذی خود پايان داده است در يادداشتی نوشته است: در اعتراض به مجازات‌های خانوادگی که مجازات خانواده‌ی من نيز يکی از نمونه‌های آن بوده است، دست به اعتصاب غدا زدم. اميدم به آن است که مجازات‌های خانوادگی از سياست‌های تهديد و فشار حذف گردد.

وی در اين يادداشت که در صفحه فيس بوک رضا خندان منتشر شد، از کليه کسانی که در اين مدت با وی همراهی کردند تقدير کرده و افزوده است: از همه‌ی اشخاصی که در اين راه با همدلی‌های مداوم خود، مرا تنها نگذاشتند مراتب سپاس و قدردانی صميمانه‌ی خود را تقديم می‌نمايم و اطمينان خود را از نتيجه‌ی راهی که به عدالت و قانون و دموکراسی ختم می‌شود، اعلام می‌دارم.

نسرين ستوده از ۱۳ شهريور ۱۳۸۹ در بازداشت است و در دادگاه به جرم “اقدام عليه امنيت ملی، تبانی و تبليغ عليه نظام و عضويت در کانون مدافعان حقوق بشر” به تحمل شش سال حبس تعزيری، ۲۰ سال محروميت از وکالت و ۲۰ سال ممنوعيت خروج از کشور و به جرم تظاهر به بی حجابی به ۵۰ هزار تومان جريمه نقدی محکوم شده است.

متن کامل اين يادداشت به شرح زير است:



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


سخنی با هموطنانم

آيا مجازات خانوادگی اتفاقی است؟

۴۹ روز در اعتراض به مسايل مختلف و از جمله مجازات خانواده‌ام در اعتصاب غدا بوده‌ام. در اين مدت نگرانی‌های زيادی به وجود آمد که همگی از سر لطف و محبت به يک خواسته‌ی عمومی بوده است و آن يک “نه” بزرگ به مجازات خانوادگی است.

وظيفه‌ی خود می‌دانم تا مراتب سپاس و قدردانی خود را تقديم اشخاصی نمايم که با لطف و محبت خاص خود به موضوع توجه کرده بودند.
از جريانات عمومی و اجتماعی، به ويژه مادران عزادار که فرزندان‌شان را در جنبش سال ۸۸ از دست دادند و اينجانب افتخار وکالت تعدادی از آنها را به عهده داشتم تا مادران صلح و فعالان جنبش زنان، از زندانيان سياسی که افتخار تحمل حبس در کنار آنها را دارم و از هم‌بنديان عزيزم که در طی اين مدت ناملايمات مربوط به اعتصاب غذای مرا تحمل کردند و البته همسر و دختر کوچکم که رنج فراوانی را تحمل کردند.

از فعالان حقوق بشر در سراسر جهان، از مهاجران ايرانی که پس از جنبش سال ۸۸ نشان دادند تا چه اندازه حضورشان منشا خدمات ارزنده‌ای برای احيای حقوق بشر و دمکراسی در ايران است.

از کسانی که از حقوق و آزادی‌های فردی‌شان استفاده کردند و مرا و خانواده‌ام را در خواسته‌ای که ظاهرا به خانواده‌ی کوچک ما محدود می‌شد، تنها نگذاشتند.

افرادی که شجاعانه و با تصميم شخصی‌شان در اعتصاب غذای من مشارکت کردند و البته مرا نيز در تجربه‌ی نگرانی عمومی از اعتصاب غدا شريک کردند آنها به من فهماندند که چگونه اعتصاب غذای يک انسان، ديگری را نگران می‌کند. اقدام آنها مسئوليت سنگين‌تری را برای من به همراه آورده بود زيرا آنها در حمايت از تصميم من دست به اعتصاب غذا زده بودند.

از فعالان حقوق بشر در سراسر جهان که مرا در ايستادگی و مقاومت ياری نمودند و من هر بار با خود می‌انديشيدم که در آن سوی اقيانوس‌ها، انسان‌های شريفی هستند که در پاس‌داشت ارزش‌های والای انسانی با من همدردی ميکنند و تحمل اين بار سنگين را بر من و خانواده‌ام هموار می‌نمايند.

می‌دانم از اعتصابم نگران بوديد، می‌خواهم بدانيد من نيز بابت همه‌ی نگرانی‌ها و دلواپسی‌های‌تان نگران بودم.

اما چرا حاضر نبودم به اعتصابم پايان دهم؟
من در کنار موکلانم و دهها زندانی سياسی که صرفا به دليل شرافتمندانه‌ترين اعمال‌شان در زندان هستند روزهای هرچند دشوار اما پرارزشی را می‌گذرانم.

در کنار فعالان مدنی، سياسی و زندانيان عقيدتی، هموطنان بهايی و مسيحی‌ام که افتخار وکالت برخی از آنان را داشته‌ام و اکنون نيز با افتخار با آنان تحمل حبس می‌نمايم، کسانی که صرفا به دليل زيستن بر اساس اعتقادشان به احکام غيرعادلانه‌ای محکوم شده‌اند. اما آنان پس از همه‌ی مظالم به مجازات‌های خانوادگی روی آوردند. ابتدا همسرم را تحت تعقيب قرار دادند، سپس پرونده‌ی جديدی برای او تشکيل دادند. بعد از بازداشت خانواده و کودکانم، هرچند، چند ساعته، مجددا پرونده‌ی جديدی برای دختر ۱۲ ساله‌ام تشکيل دادند و سپس در اقدای عجولانه او را به مجازات ممنوع الخروجی رساندند.

دختر من مثل هر کودکی و نه بيشتر از کودکان ديگر، حق دارد در اين سنين فراغ از ترس و تهديد مجازات، زندگی کند. پيش از اين افتخار دفاع از بسياری از کودکان سرزمين‌ام را داشته‌ام. مجازات کودکان مطلقا ممنوع است چه رسد به مجازات‌های سياسی به خاطر والدين‌شان.

اما البته اين مجازات خانوادگی مختص من و خانواده‌ام نبوده است. برای بيان گستره‌ی اين روش غيرعادلانه کافی است به خاطر داشته باشيم از بين ۳۶ زنی که در بند زندانيان سياسی تحمل حبس می‌نمايند، بستگان درجه يک ۱۳ تن از آنان يا در زندان و يا تحت تعقيب‌اند و اين رقم بيش از يک سوم زنان زندانی سياسی را تشکيل می‌دهد. در اين ميان هستند کسانی که بيش از يک عضو خانواده‌شان در زندان يا تحت تعقيب‌اند.

در اعتراض به مجازات‌های خانوادگی که مجازات خانواده‌ی من نيز يکی از نمونه‌های آن بوده است، دست به اعتصاب غدا زدم. اميدم به آن است که مجازات‌های خانوادگی از سياست‌های تهديد و فشار حذف گردد.

بار ديگر از همه‌ی اشخاصی که در اين راه با همدلی‌های مداوم خود، مرا تنها نگذاشتند مراتب سپاس و قدردانی صميمانه‌ی خود را تقديم می‌نمايم و اطمينان خود را از نتيجه‌ی راهی که به عدالت و قانون و دموکراسی ختم می‌شود، اعلام می‌دارم.

به اميد آزادی و رهايی
نسرين ستوده
اوين
آذر / ۹۱


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016