نقدی بر عملکرد و اهداف درازمدت بخش فارسی بی بی سی و صدای آمريکا، عبدالستار دوشوکی
پيشگفتار
دامنه ا ُفت روز افزون اعتماد مردم به رسانه ملی و گسترش امکانات ماهواره و اينترنتی باعث رويگردانی مردم از شبکه های تبليغاتی جمهوری اسلامی و روی آوردن آنها به رسانه های فارسی زبان برونمرزی و بخصوص شبکه های تبليغاتی بريتانيا و آمريکا از جمله بی بی سی و صدای آمريکا و راديو فردا و شبکه من و تو شده است. گرفتاری تاريخی ـ سياسی ايرانيان در اين برهه ناميمون تاريخی و عدم اعتماد آنها به رسانه های درونمرزی، اقبال خوش يمنی را برای اعمال نفوذ سياست های درازمدت و استراتژيک دول بريتانيا و آمريکا از طريق استعمال قدرت نرم (Soft Power) يا به اصطلاح ديپلماسی رسانه ای (Telediplomacy) فراهم آورده است. تعجب آور نيست زمانی که در بريتانيا و آمريکا رياضت اقتصادی تجويز می شود و بودجه همه نهادها و دستگاه ها از جمله مدارس و بيمارستان ها کاهش پيدا می کنند و دهها برنامه راديويی سرويس جهانی بی بی سی، و حتی صدای آمريکا، به زبانهای مختلف و با سابقه بيش از ٥٠ سال فعاليت، به دليل کمبود بودجه و کاهش روزافزون مخاطب برای هميشه قطع می شوند؛ بخش فارسی بی بی سی نه تنها قطع و يا کاهش پيدا نمی کند، بلکه يک تلويزيون با بودجه سالانه بالای ٢٣ ميليون دلار به آن افزوده می شود. بودجه بخش فارسی صدای آمريکا نيز با حدود ٢٠٠ کارمند بهمراه ٦٠ کارمند راديو فردا بسيار بالاتر از اين می باشد. متاسفانه تا به امروز حاميان مالی واقعی و دست اندرکاران پشت پرده شبکه من و تو و اهداف دراز مدت آن که ظاهرا با شبکه انگليسی آی تی وی (ITV) همکاری برنامه ای دارد، در هاله ای از ابهام برای بسياری از هموطنان می باشد. در بخش "درباره ما" سايت من و تو هيچگونه اشاره ای به اينکه "ما" کی هستيم و از کجا آمده ايم نشده است. نتايج بررسی های اکادميک و علمی به اصطلاح "اثر سی اِن اِن" (CNN Effect) بعنوان يک مقوله علمی شناخته شده در دنيای رسانه ای بخصوص در جنگ اخراج صدام از کويت، باعث شد دولت های بريتانيا و آمريکا به فکر تاسيس تلويزيون فارسی زبان برای تاثيرگذاری بر روی ايران و ايرانيان بيفتند.
تاريخچه
ادعا می شود آغاز رابطه ايران و بريتانيا به دورانی باز می گردد که نوادگان مغول تحت عنوان سلسه ايلخانيان بر ايران حکومت می کردند. يعنی زمانی که آمريکای امروزی وجود نداشت. نقش اهرم های نفوذ و تاثيرگذاری و ابزار قدرت نرم (Soft Power) و قدرت سخت (Hard Power) در زرادخانه سياست خارجی و دفاع بريتانيای کبير در اين رابطه پرفراز و نشيب بر هيچکسی پوشيده نيست. البته اين کشور هلند بود که برای اولين بار سرويس جهانی تبليغات و خبرپراکنی جهت دار را از طريق موج کوتا بسوی مستعمره خود يعنی اندونزی در سال ١٩٢٧ ميلادی آغاز کرد. سرويس جهانی بی بی سی بنام "سرويس امپراطوری" پنج سال بعد از آن آغاز شد. ديويد ميليبند وزير خارجه پيشين بريتانيا در وب سايت خود به نقش بی بی سی در کنار ١٥٠ سفارتخانه بريتانيا اشاره می کند و مشخصا ً به تلويزيون فارسی و عربی زبان بی بی سی بعنوان اهرم نفوذ بريتانيا تاکيد می کند. ديويد کامرون نخست وزير و ويليام هئيگ وزيرخارجه بريتانيا نيز مشخصا با اشاره به شورا يا مرکز فرهنگی بريتانيا (British Council) و سرويس جهانی بی بی سی، از آنها بعنوان قدرت نرم بريتانيا در تاثيرگزاری افکار عمومی و ديپلماسی جهان ياد می کنند. حتی وبلاگ بانک جهانی به نقل ار جان سيمپسون گزارشگر معتبر و قديمی بی بی سی به نقش و رسالت دستگاه خبرپراکنی بريتانيا در شکل گيری افکار عمومی مردم جهان سوم اذعان دارد. نقش صدای آمريکا نيز در بسياری از حوادث جهان از جمله قيام مردم مجارستان در سال ١٩٥٦ ميلادی و يا ميدان تيانامن در چين بر کسی پوشيده نيست.
تحقيقات مستند
بر اساس تحقيقات گسترده و مستند پرفسور آنابل سربرنی و دکتر معصومه طرفه (کارمند بخش فارسی بی بی سی و محقق در آن زمان)، بخش فارسی بی بی سی بعنوان آلت تبليغاتی و آلت جهت دهنده ديپلماسی و فشار رسانه ای در حوادث تاريخی ايران نظير تبليغات بر عليه طرفدارن نازيسم هيتلری در ايران، خلع سلطنت رضا شاه، ملی شدن نفت، و انقلاب اسلامی سال ١٩٧٩ ميلادی غير قابل انکار است. رضا شاه که با حمايت بريتانيا به قدرت رسيده بود، در جنگ جهانی دوم اعلام بی طرفی کرد، که باعث تعجب و نارضايتی شديد متفقين و بخصوص انگليس ها شد. انگليسها به احتمال همسوئی رضا شاه با هيتلر مظنون شدند. بر طبق شواهد موجود، به همين دليل بخش فارسی بی بی سی را بر عليه رضا شاه بوجود آوردند تا در برکناری وی نقش مهمی را ايفا کند. در آن زمانی بسياری از ايرانيان متمول و تحصيلکرده مستمع راديو برلين بودند.
بر اساس يادداشت رسمی وزارت خارجه بريتانيا مورخ ١٤ آگست ١٩٤٠ ميلادی که استراتژی و سياست بی بی سی فارسی در مورد ايران و دولت ايران را تعيين می کند، تاکيده شده است که اين يادداشت و سياست های مربوط نبايد به کارکنان ايرانی يا فارسی زبان بخش بی بی سی نشان داده شوند، يا با آنها در ميان گذارده شوند. حال تا چه مقياس و گستردگی اين سياست عدم اعتماد به کارکنان فارسی زبان بی بی سی فارسی امروزه نيز همچنان پا برجا است، بايد تا سی سال ديگر صبر کرد تا اسناد مربوطه طبق قوانين بريتانيا در معرض ديد عمومی قرار بگيرند. خواندن نتيجه اين تحقيقات مستند و علمی را به هموطنان و بخصوص به آنهايی که گمان می برند بی بی سی فارسی مستقل از وزارت خارجه بريتانيا عمل می کند، توصيه می کنم. اسناد ديکته کردن سياست خارجی بريتانيا توسط وزارت خارجه بعنوان خبر مستقل به بی بی سی فارسی، با جزئيات تاريخی حتی ساعت دقيق ديکته ها در اين سند افشا شده است (بعنوان مثال در صفحه ١٠ و ١١ سند). به نقش بی بی سی فارسی در هدايت و جهت دهی حوادث در ايران (به نقل از جان دان، رئيس وقت بخش فارسی بی بی سی) در نوشتار منتشر شده در سايت خود بی بی سی فارسی نيز تاکيد شده است. نقش پررنگ بی بی سی فارسی در جهت دهی انقلاب سال ١٣٥٧ در سميناری در دانشگاه لندن با حضور مسئولين بی بی سی از جمله صادق صبا (رئيس بخش فارسی بی بی سی)، مقام های سابق ايرانی، مقام های وزارت خارجه بريتانيا و دکتر معصومه طرفه و پروفسور آنابل سربرنی و ديگر محققين و پژوهشگران مورد بررسی قرار گرفت. مضافا ً بعنوان نمونه در گزارش ١٤٢ صفحه ای شورای جهانی (سياست) حقوق بشر (The International Council on Human Rights Policy) آمده است که در اواخر سال ٢٠٠١ و در جريان حمله آمريکا و بريتانيا به افغانستان، مسئولين سرويس جهانی بی بی سی گزارش تايپ شده ای را از لندن برای خبرنگار خود در افغانستان می فرستند تا آن را بمثابه گزارش مستقيم تلويزيونی خود از افغانستان ارائه دهد (صفحه ٤٤).
انکار مسمتر بی بی سی و حقيقت غير قابل انکار
البته، عليرغم شواهد و اسناد انکارناپذير موجود، مسئولين سرويس جهانی بی بی سی و بخش فارسی آن ادعا می کنند که بی بی سی مستقل از وزارت خارجه عمل می کند، چون يک نهاد دولتی نيست بلکه مانند ٩٠٠ سازمان و دستگاه ديگر با فرمان يا امتيازنامه سلطنتی (Royal Charter) مستقل اداره می شود؛ و اينکه منتقدين بی بی سی از درک اين مقوله حقيقی و حقوقی عاجز می باشند. اما بايد گفت که برخلاف ادعای بی بی سی، اگر به ليست سازمانها و دستگاه های تحت فرمان مذکور رجوع کنيم، می بينيم که بی بی سی در کنار نهادهايی نظير ارتش سلطنتی بريتانيا، نيروی هوايی سلطنتی بريتانيا، بانک مرکزی انگليس و غيره قرار دارد. آليسدير پنکرتن در کتاب معروف خود بنام "فيلم، راديو و تلويزيون" از بی بی سی بمثابه "امپرياليسم جديد" ياد می کند و دلايل خود را توضيح می دهد. ملاحظات مشابه و مستدل در کتاب دکتر سايمن پاتر بنام امپراطوری رسانه (Broadcasting Empire) که در مورد حدود نيم قرن فعاليت بی بی سی می باشد بطور جامع و کامل نيز آمده است. نقش تبليغات (Propaganda) صدای آمريکا در آمريکای لاتين نيز در کتاب ديويا مکميلين بنام "مطالعات بين المللی رسانه ای" مورد تجزيه و تحليل قرار گرفته است. نقش سرويس جهانی بی بی سی حتی در تبيين و شکل گيری هويت و احساس ملی بخصوص در آفريقا توسط مدير مرکز مطالعات خارجی و خبرنگار سابق بی بی سی بنام فليپ فيسکه د گويا مورد تجزيه و تحليل قرار گرفته است. در جوابيه اخير دولت بريتانيا به گزارش جامع پارلمان آن کشور که در سپتامبر ٢٠١٢ به پارلمان ارائه شد، به اهميت نقش سرويس جهانی بی بی سی در تاثيرگذاری و شکل گيری وقايع بهار عربی و خاور ميانه تاکيد شده است. البته در اين نوشتار کوتاه به استمرار منافع استراتژيک بريتانيا و آمريکا در راستای حفظ يک نظام ( از نوع اصلاح شده) جمهوری اسلامی که کشورهای عربی ناچار شوند از بيم آن سالانه حدود ١٥٠ ميليارد دلار اسلحه از غرب بخرند و به جای مخالفت با اسرائيل و بازپس گرفتن سرزمين های اشغال شده عربی در فلسطين اشغالی، ايران را دشمن اصلی تلقی کنند و عليرغم حمايت مطلق آمريکا از اسرائيل، در خاک کشورهای عربی خاور ميانه به حامی اصلی و ولينعمت اسرائيل پايگاه نظامی بدهند، اشاره ای نشده است.
بی بی سی، اصلاح طلبان و حکومت ايران
حمايت ضمنی و عملی بخش فارسی صدای آمريکا و بخصوص بی بی سی از اصلاح طلبان معتقد به جمهوری اسلامی بر هيچکسی پوشيده نيست. بر طبق آينه جهان نمای بی بی سی فقط دو گروه در سپهر سياست ايران وجود دارند: اصولگرايان طرفدار آيت الله خامنه ای و يا طرفداران احمدی نژاد از يکسو، و طيف ها مختلف اصلاح طلبی از سوی ديگر. از آنجايی که اصولگرايان تمايلی به ظاهر شدن برروی صفحه بی بی سی ندارند، جعبه جادويی دولت بريتانيا عملا ً در اختيار اصلاح طلبان قرار دارد تا با استفاده از اکسيژن تبليغاتی فراهم شده توسط اين دستگاه خود را تطهير و به مردم ايران بعنوان يک آلترناتيو بل القوه عرضه کنند. از نظر بی بی سی، به استثنای تعداد اندکی برانداز در خارج، مردم ايران خواهان سرنگونی رژيم جمهوری اسلامی نيستند. در نتيجه انعکاس خبری و يا تحليلی چنين خواسته ای در برنامه های متعدد بی بی سی به دور از شئون ژورناليستی بی طرف و بمثابه دخالت مستقيم در امور داخلی ايران در راستای تغيير رژيم (Regime Change) خواهد بود، که نه بی بی سی با آن سنخيتی دارد و نه جزو ارکان سياست خارجی دولت بريتانيا می باشد. اما حمايت بی بی سی از يک طيف بخصوص از طريق بها دادن و پرداختن به انديشه های آنها و اجازه حضور مستمر آنها در برنامه های مختلف تلويزيون فارسی بی بی سی و ناديده گرفتن افکار و تحليل های طيف های برانداز و مخالفان کل حاکميت و يا حتی طرفداران طيف حاکم و ديگران، خود دليل مستدلی است مبنی بر دخالت جانبدارانه بی بی سی در تحولات کنونی و آتی ايران، علاوه بر نقض بی طرفی.
صدای آمريکا، اصلاح طلبان و حکومت ايران
بر خلاف بی بی سی که تقريبا ً دربست در اختيار اصلاح طلبان است، در مديريت برنامه ريزی صدای آمريکا، نگرش های مختلف و بعضا ً متضادی وجود دارد که در برهه های خاصی از زمان منجر به تنش درونی و درگيری و اخراج و استعفاء می شود. وانگهی بر خلاف بريتانيا که فقط يک نهاد يعنی وزارت خارجه اهرم کنترل بی بی سی را در اختيار دارد، در آمريکا نهاد ها و مراکز قدرت چندگانه ای در مديريت و نظارت صدای آمريکا سهيم هستند، از جمله وزارت خانه های مختلف دولت آمريکا، کنگره آمريکا، نهادهای نيمه دولتی، لابی های پرنفوذ آمريکايی، اسرائيلی، ايرانی، و غيره. بهمين دليل علاوه بر انعکاس وسيع انديشه اصلاح طلبی و تبليغ شارحان و مدافعان اين طرز تفکر بعنوان يک بديل تاثيرگزار و جدی، گاهی نيز صدای مخالفان نظام جمهوری اسلامی از تلويزيون صدای آمريکا و راديو فردا به گوش می رسد. اين نيز به دليل سياست دوگانه تهديد و تطميع (Carrot & Stick) آمريکا در قبال ايران می باشد که بقول معروف همه گزينه های موجود بر روی ميز را در جعبه جادويی خود عرضه می کنند. اگرچه جمهوری اسلامی از حمايت بی بی سی و صدای آمريکا از اصلاح طلبان کاملا ً آگاه است.
نتيجه گيری
هر دو بی بی سی و صدای آمريکا فعاليت های اپوزيسيون برونمرزی را تا آنجايی که رنگ و بوی اصلاح طلبی و بازگشت آنها به قدرت بدهد، منعکس می کنند. نمونه های فراوانی در اين زمينه وجود دارد از جمله نشست استکهلم و کنفرانس پراگ که خبر و تحليل آن توسط اين دو رسانه بطور وسيعی منعکس شد. اما کوچکترين اشاره ای به نشست نيروهای چپ و يا گردهمايی دهها سازمان و فعال اپوزيسيون در ژانويه امسال در آلمان يا اشاره ای به نشست اخير تعداد زيادی سازمان سياسی و شخصيت برانداز که بين ٧ تا ٩ دسامبر امسال به دعوت حزب دمکرات کردستان در بروکسل جمع شده بودند، نشد. چرا؟ اينگونه چراها فراوان هستند، اما تحليلگران مسائل سياسی ايران حاضر نيستند خطر کرده و به آنها بپردازند، چون می دانند که اقبال (و شايد افتخار) حضور خود را در بی بی سی و صدای آمريکا در مخاطره خواهند افکند. در طی سالهای اخير هر دو رسانه برای جذب و استخدام روزنامه نگاران اصلاح طلب از داخل کشور رقابتی "ناسالم" را دامن زدند. وانگهی اپوزيسيون برونمرزی نيز بايد از خواب گران بيدار شود و با مقوله عملی و علمی "نقش رسانه ها در شکل دادن افکار عمومی و سياست" آشنا شود. تاثيرگذاری بی بی سی، صدای آمريکا، راديو فردا، و تلويزيون من و تو بر منافع دراز مدت جمهوری اسلامی هزار بار بيشتر از پرواز چند پهباد بی سرنشين می باشد. اپوزيسيون نيز بايد بداند که اکنون از منظر ارتباطی و رسانه ای خلع سلاح شده است و هيچ گزينه ای برای انعکاس نظرات خود جز گدائی از بی بی سی و صدای آمريکا ندارد. در تحليل نهايی و حضور عملی در منازل مردم ااخل کشور، اين بی بی سی و صدای آمريکا هستند که تصميم می گيرند چه کس و يا کسانی بعنوان اپوزيسيون يا "رهبران اپوزيسيون" به ملت ايرانی معرفی خواهند شد، همانگونه که چلبی ها و کرزائی ها را معرفی و مستقر کردند. بر اساس مستندات و شواهد مستتر در اين مقاله، همانگونه که بی بی سی رضا شاه را خلع سلطنت کرد، و سپس دولت دکتر مصدق را سرنگون کرد، و در انقلاب سال ٥٧ صدای انقلاب اسلامی ايران شد، اکنون نيز طرح های استراتژيک و هدفمندی در قلب برنامه های بی بی سی، صدای آمريکا، راديو فردا و تلويزيون من و تو بصورت نهان و آشکار با اهداف درازمدت در پروسه بهينه سازی (ارائه بهترين آلترناتيو) هستند که ما ٣٠ سال بعد (يعنی زمانی که خيلی دير شده است) به آن آگاه خواهيم شد.
عبدالستار دوشوکی
مرکز مطالعات بلوچستان ـ لندن
[email protected]