دوشنبه 4 دی 1391   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

اعتراض تند معلم زندانی به حادثه سوختن دانش آموزان و بی توجهی مسئولان

دانش آموزان قربانی بی تدبيری و خشونت
محمد داوری (معلم زندانی در بند ۳۵۰ اوين)

معلم باشی و عاشق معلمی و خبر پرپرشدن گل های معصوم را بشنوی، آتش نگيری و فرياد برنياوری؛ بايد به معلمی و عشقت ترديد کنی. حالا اگر تو را از عشقت محروم کرده باشند، بيشتر می سوزی و اين سوزش زمانی چند برابر می شود که تو در زندان باشی و کاری از دستت برنيايد. در خلوت زندان به روزهای پر از شور و شوق مدرسه می انديشی و خاطرات زيبای با دانش آموزان بودن را مرور می کنی و شنيدن خبر سوختن دختران معصوم شين آباد تو را بيشتر می سوزاند. به صفحه تلويزيون خيره می شوی، روزنامه ها را ورق می زنی و هربار با ديدن و شنيدن و خواندن خبری شعله ورتر می شوی و چاره را در اين می بينی که حداقل قلم به دست گيری و احساس خودت را روانه عرصه مجازی کنی تا واقعيتی را از دل و جان هديه نمايی؛ واقعيت عشق به معصوميت کودکان و نوجوانان عزيز.



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


هنوز داغ دانش آموزان کشته شده در حادثه رانندگی اردوی راهيان نور فروننشسته بود که بخاری نفتی قربانی گرفت و هنوز محاکمه وزير در مجلس به پايان نرسيده بود که معلمان اصفهانی به کام مرگ فرو رفتند و اين حوادث ده ها حادثه مشابه ديگر را که دانش آموزان و معلمان عزيز را قربانی نموده است، تداعی کرد. از غرق شدن در استخر گرفته تا سوختن در آتش بخاری نفتی يا تصادف و سقوط خودرو که آمارش از حد گذشته و گويا اراده ای هم برای پايان دادن به اين سريال های تلخ بی تدبيری وجود ندارد.

خبر به گلوله بسته شدن دانش آموزان دبستانی در آمريکا نيز تلخی خشونت را به نمايش گذاشت. خشونتی که ريشه در بيماری های عميق و پردامنه دارد و اين بار کودکان معصوم قربانی اين خشونت شدند. چهره های کودکانه آنان دل هر معلم و پدر و مادری را به درد می آورد و فرقی ندارد کجا باشد و چه دين و مليت و نژادی داشته باشد؛ کافی است انسان باشد و وجدانش بيدار.

متاسفانه صدا و سيمای جمهوری اسلامی اين خبر را بارها در بخش های مختلف خبری از شبکه های گوناگون و با آب و تاب فراوان پخش نمود و تحليل ها و تفسيرهای متعددی ارائه کرد که آمريکا چنان است و چنين و از خشونت گفت و بی تدبيری ها و مسئولان آمريکايی را متهم به کم کاری و بی لياقتی کرد. اما از کنار حوادث داخلی چنان ساده گذشت و می گذرد که انگار اتفاقی روی نداده است و با خبری گذرا و کوتاه، تمايل اين رسانه به اصطلاح ملی را به گزينش و هدفدار عمل کردن نشان می دهد و اينکه نمی خواهد در اذهان عمومی اين پرسش مطرح شود که تکرار اشتباهات تا کی؟

آری، اگر دانش آموزان در آمريکا قربانی خشونت شده اند و محکوم است در ايران هم دانش آموزان قربانی بی تدبيری شده اند، که به شدت محکوم می باشد. دولت و مجلس چه اقدام اساسی برای عدم تکرار اين فجايع انجام داده اند؟ آيا يک احساس همدردی و تامين هزينه درمان می تواند قانع کننده باشد؟ آيا پدران و مادران می توانند مطمئن باشند اين حوادث تکرار نخواهند شد؟ و ده ها پرسش ديگر...

محمد داوری/ زندان اوين، بند ۳۵۰/ آذرماه ۱۳۹۱


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016