چهارشنبه 6 دی 1391   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

حميد رسايی: دوره خوراندن جام زهر گذشته است، اگر جوابيه‌ام فحشنامه به قوه ديگر بود توزيع می‌شد

خبرگزاری فارس: نماينده مردن تهران تاکيد : برخی به دنبال عوض کردن جای مدعی و متهم در ماجرای فتنه ۸۸ هستند.

به گزارش خبرنگار پارلمانی خبرگزاری فارس، حجت‌الاسلام حميد رسايی در نطق ميان دستور خود در جلسه علنی امروز مجلس اظهار داشت: مردم از گرانی رنج می‌برند اما بيش از آن از تبعيض بين يک خانواده به ديگران رنج می‌برند.

وی با انتقاد از عدم توزيع و تکثير جوابيه‌اش به دادستانی از سوی هيئت رئيسه انتقاد کرد و گفت: شک ندارم اگر جوابيه من فحشنامه عليه يک قوه ديگر بود هيئت رئيسه آن را سريعا توزيع می‌کرد.

وی همچنين درباره جوابيه دفتر هاشمی به نطق هقته گذشته خود، ادامه داد: بيش از ۴۰ روز است که نماينده دولت جوابيه‌ای در خصوص نطق يک نماينده آماده کرده اما هيئت رئيسه کاری نمی‌کند ولی برای گرفتن جوابيه هاشمی، هيئت رئيسه دائما جوسازی و مصاحبه می‌کند.

متن کامل اين نطق به شرح زير است:



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


بسم رب الشهدا و الصديقين

نمايندگان محترم مجلس شورای اسلامی ! در آستانه يوم الله ۹ دی قرار داريم. روزی که مردم انقلابی با حضور چند ده ميليونی خود در خيابان ها به تجديد بيعت با امام خامنه ای پرداختند و با بصيرت عاشورايی خود ميز محاکمه رأس فتنه و عناصر کوچک تحت لوای او را در خيابان های ايران اسلامی بپا کردند و حکم به اخراج آنها از دايره ياران انقلاب دادند.

۹دی هشداری جدی به خواص بی بصيرتی بود که امام خود را تنها گذاشتند اما مردم به اين بی بصيرتان کاسب، فهماندند که به هنگامه فتنه ها جای کاسبی نيست بلکه در فتنه بايد شفاف بود والا تا سال ها بايد پاسخگوی اين سئوال مردم باشيد که چرا با سکوتتان فتنه گران را ياری کرديد.

۹دی حتی روز اتمام حجت با خواص مقبول و عمارهای روشنگر در فتنه ۸۸ هم بود که ای کسانی که خود را عمار می دانيد، مغرور نشويد، چون با سيدعلی بوديد، پيش ما مردم قيمت داريد.

۹دی روز محاکمه امثال خاتمی، کروبی، موسوی و بزرگترشان بود و عجبا که هنوز چند سال از روزهای خيانت غفلت و رياست طلبی و همسويی اين جماعت با دشمنان ديرينه مردم ايران اسلامی نگذشته که برخی به دنبال تغيير جای مدعی و متهم هستند و آقايان برای شرکت در انتخابات شرط می گذارند!

برويد خدا را شکر کنيد که نظام اسلامی به محاکمه خيابانی تان توسط مردم در يوم الله ۹دی ۸۸ اکتفا کرده والا بايد از لباس مقدس روحانيت خلع می شديد و اگر حکم فتنه گری تان اعدام نبود، از کشور اخراجتان می کردند.

برخی در اين چند سال تلاش کرده اند تا ۹دی فراموش شود، چرا ؟ برای اين که يوم الله ۹دی در حقيقت يادآور همراهی و همسويی اين عناصر قدرت طلب و رانده شده به دست ملت، با سردمدارن کفر، سلطنت طلب ها و سرويس های جاسوسی، منافقين، رسانه های بيگانه و رقاصه های دوره طاغوت است. چون ۹دی يادآور نه بزرگ مردم به اين جريان اختاپوسی است.

برخی ديگر از يادآوری ۹دی در عذابند چون اين روز، يادآور اشتباه تاريخی شان در برخورد با کودتای ۸۸ است که آن را کدورت يا دعوای بين دو کانديدا می ديدند نه شمشيرهای بيرون از غلاف برای به مقتل بردن ولايت فقيه.

بگذريم که اين جماعت متنبه نشده اند و هر چند در ايام فتنه با سکوتشان به دنبال کاسبی بودند، هنوز هم يکی به نعل می زنند و يکی به ميخ و در خدمت رأس فتنه اند.

اما بايد ۹ دی را پاس داشت چرا که به تعبير رهبر معظم انقلاب، پس از تشييع پيکر روح خدا خمينی کبير، ۹دی عظيم ترين اجتماع مردمی در پايداری و ايستادگی بر اصول و آرمان های انقلاب اسلامی است.

۹ دی را بايد پاس داشت به خاطر شهدای جوان و مخلصی که در هشت ماه دفاع مقدس جنگ نرم برای مقابله با کودتای ۸۸ به شهادت رسيدند. همچون مادر و دختر شهيدی به نام سرور برومند چوکامی و فاطمه رجب پور چوکامی که در کنار حوزه ۱۰۷ نينوا چادر از سرشان کشيدند و در روز ۲۵ خرداد به دست فتنه گران به شهادت رسيدند. شهدايی همچون حسين غلام کبيری، بهمن جنابی، محمدحسين فيض، ميثم عبادی، ناصر اميرنژاد، مسعود خسروی دوست محمدی، مصطفی غنيان، سجاد سبزعليپور، سجاد قائد رحمتی، يعقوب بّروايه، علی فتح عليان، رامين رمضانی، حسين طوفان پور، حسام حنيفه، سعيد عباسی، محرم چگينی قشلاقی، فاطمه سمسارپور، عليرضا افتخاری خاتونی، حميد حسين بيگ عراقی، عباس ديسناد، داود سبزی که اکثريت قريب به اتفاق شان بسيجی بوده و با اسلحه ای که کاليبر آن متعلق به سلاح های رسمی کشور نيست به شهادت رسيدند و خون اين شهدا به گردن رؤس فتنه است.

سالروز ۹ دی فرا رسيده و در حالی که فتنه گران مدعی شده اند، سوگمندانه هيچ کس از شهدای فتنه ياد نمی کند؟ شهدايی که اکثر قريب به اتفاقشان بسيجی بوده و همگی آنها با اسلحه ای که کاليبر آن از سلاح های رسمی کشور نيست، به شهادت رسيده اند.

کاش برخی از خواص به جای اين که دنبال اين باشند که تئوری ساکتين فتنه از کدام کره نازل شده، به دنبال آدرس منزل اين شهدا می گشتند و از خانواده اين شهدا دعوت می کردند تا در اين ايام به مجلس بيايند و بوسه بر دستشان بزنيم.

با اين همه بايد پرسيد آيا آنهايی که با حمايت ها ، طراحی ها، خطبه های دشمن پسند و نامه های بدون سلام و السلام در آتش فتنه دميدند، توان پاسخگويی به خون اين شهدا را دارند؟ آيا آنهايی که در مواضع امروزشان ادعا می کنند درکشور تعادل نيست و برای بازگشت تعادل به کشور بايد انتخاباتی آزاد، شفاف و قانونی برگزار کنيم و فقط در اين صورت است که همه به نتيجه انتخابات سال ۹۲ تمکين می کنند، به دنبال ارسال نامه بدون سلام والسلام ديگری به رهبری هستند!

اگر چنين است، بدانند که اين بار هم بسيجيان خمينی همچون کودتای سال ۸۸ آماده شهادتند و هرگز ولی و علی خود را تنها نخواهند گذاشت که دوره خوراندن جام زهر گذشته.

لازم است از صدا و سيما، نشريات و سايت های انقلابی، سخنرانان و صاحبان تريبون و قلم، خواص متعهد، نمايندگان بابصيرت و بويژه همکارن جوانی که دو سال است هفته نامه ۹ دی را بر اساس آرمان های يوم الله ۹ دی منتشر می کنند، تشکر کنم که بزرگداشت خط يوم الله ۹ دی در طول سال يعنی بيمه نامه ای در برابر فتنه های احتمالی کودتاگران داخلی در لباس خودی.

همکاران محترم و ملت عزيز ايران ! هفته گذشته بر اساس وظيفه نمايندگی ام نطقی ارائه کردم که بيان آن چون عقده ای در دل بسياری از هموطنان مانده بود. مردم ما از گرانی رنج می برند اما بيش از گرانی، تبعيض و احساس تبعيض و برتری دادن يک خانواده بر ديگران، آنها را آزرده می کند.

بعد از اين نطق مستدل و البته صريح، رسانه های وابسته چنان فضايی ساختند تا کسی از اين پس جرأت نکند در باره خانواده اصحاب فتنه سخن بگويد. شک نکنيد با مرور مواضع چند ماه و چند روز اخير، آقايان برای فتنه ای ديگر شال و کلاه کرده اند و بايد منتظر امتحان ديگری برای خواص باشيم، البته اين بار شايد خواص مردود جبران مافات کنند و خواص مقبول درجا بزنند.

مانند زهير که در صفين علی را تنها گذاشت اما از شهدای کربلا شد و مانند شمر که از جانبازان صفين بود اما در کربلا قاتل حسين بن علی شد. اما زهی خيال باطل که اگر ما خواص هم در فتنه بعد درجا بزنيم، مردم در صحنه دفاع از نظام و رهبری، جا خالی نمی دهند.

آنچه در نطق هفته قبل گفتم بر اساس اسناد مکشوف بود و اساسا برای نشان دادن خط تحرکات رأس فتنه و کودتای ۸۸ ، نيازی به اخبار محرمانه نيست. اگر نقد صريحی کردم هم برای اين است که نمی توانم در برابر شهدا بويژه شهدای ۹ دی توجيهی نسبت به عافيت طلبی بياورم.

مستندات نطقم را دو برگه که جوابيه به دادستان محترم بود را جهت تکثير و توزيع در اختيار هیأت رييسه قرار دادم اما از توزيع آن جلوگيری کردند. از رسانه ها می خواهم آن را از سايت شخصی ام اين نطق را بردارند و به اطلاع عموم برسانند. شک ندارم اگر اين برگه فحش نامه ای عليه يک قوه ديگر بود بلادرنگ تکثير و توزيع می شد.

فقط به يک نکته اشاره می کنم که در خصوص ادعای مجرمانه بودن اظهارتم توسط دادستان محترم و ارجاع شکايت از بنده به دادستان ويژه روحانيت، اگر اين ادعای ايشان را مجرمانه ندانيم، بايد آن را حمل بر شوخی در شب يلدا کنيم چرا که بر اساس اصول مصرّح قانون اساسی از جمله اصل ۸۴ و ۸۶ نمايندگان حق دارند در خصوص تمام مسائل کشور (داخلی و خارجی) اظهار نظر کنند و کسی نمی تواند آنها را به سبب نظراتی که در مجلس ابراز می کنند،‌ تحت تعقيب قرار دهد.

نمايندگان محترم! مردم از برخی چهره های صاحب نام توقع دارند. می پرسند، چرا برخی محاکمه فرزندان متخلف خود را محاکمه خود می دانند، مگر محاکمه فرزند نوح (ع) در قرآن، محاکمه نوح است؟ چرا برخی همواره وقتی در دو راهی حمايت از خانواده متخلف خود يا آرمان های عدالت طلبانه انقلاب اسلامی قرار می گيرند، نمی توانند از خانواده متخلفشان بگذرند؟

اين سئوالات در اذهان باقی است اما مردم ايران اسلامی! با ديدن اين چهره های مشهور و البته مردود، نسبت به انقلاب و ارزش های بلند آن نااميد نشويد که خداوند برای اتمام حجت در کنار چنين افرادی، چهره های مقبول ديگری مانند آيت الله خزعلی، آيت الله جنتی، آيت الله محمدی گيلانی و برخی از چهره های ديگر را قرار داده که هرگز فرزندان متخلف خود را بر انقلاب و عهدشان با شهدا ترجيح ندادند.

در رأس همه آنها خمينی کبير است که در عهد با مردم ايران اسلامی و بسيجيان اين پابرهنگان مغضوب ستمکاران عالم با هيچ کس عقد اخوت نبست حتی با خانواده ای که نام خمينی بر آن بود.

راستی می دانيد چرا با گذشت سی و چهار سال از پيروزی انقلاب اسلامی، وقتی در سايه خيانت برخی از عناصر داخلی، کودتايی به گستردگی فتنه ۸۸ رقم می خورد، مردم برای دفاع از انقلاب خمينی و پيمان با امام خامنه ای، حضوری چند ميليونی در ۹ دی ۸۸ را رقم می زنند؟ چون خمينی هرگز بين انقلاب و فرزندش، دفاع از فرزند متخلف را برنگزيد.

به اين خاطره آقای سيد حميد روحانی توجه کنيد:

در سال ۵۹ وقتی بنی صدر کودتای خزنده ای عليه نظام اسلامی دنبال می کرد، نوه امام و فرزند مرحوم شهيد مصطفی خمينی - اعلی الله مقامه – در مشهد در پشتيبانی از بنی صدر سخن گفت. مردم که به اعتبار نام خمينی پای منبر وی جمع شده بودند، برآشفته شدند و کار به تشنج کشيد. سيد حسين خمينی دست به داخل عبا برد تا اسلحه کمری اش را بيرون بياورد! بچه های کميته آن روز وی را از ميان مردم خشمگين به اتاقی بردند و طی تماس با دفتر امام موضوع را اعلام کردند. خبر به امام (ره) رسيد. امام از آيت الله اشراقی (ره) که خبر را آورده بود، خواستند تا بی درنگ با مشهد تماس بگيرند و پيام امام را اينگونه ابلاغ کنند:

نامبرده تحت الحفظ به تهران اعزام شود و مراقب باشند اگر خواست به کسی تيراندازی کند، به او مهلت ندهند و بلافاصله به او شليک کنند!

آقای اشراقی به دفتر امام آمدند و به کسی که در آن ساعت شيفت کاريشان بود، پيام امام را برای ابلاغ به کميته مشهد ابلاغ کردند و نزد امام بازگشتند. امام پرسيدند: فلانی پيام را رسانديد. آيت الله اشراقی گفتند: بله . امام پرسيدند: آيا گفتيد که اگر قصد تير اندازی به کسی داشت به او مهلت ندهند؟ آقای اشراقی نتوانست دروغ بگويد، ناگزير گفت : نه. امام به ايشان دستور داد برگردد و عين پيام را به کميته مشهد ابلاغ کند.

اين خاطره در روزنامه جمهوری اسلامی ۱۰ شهريور ۷۸ يعنی بعد از فتنه ۱۸ تير به چاپ رسيده .

حال می فهميم که چرا پس از سی و چهار سال تحريم و تهديد وبی عرضگی و خيانت برخی از ما مسئولين، مردم هنوز به انقلاب خمينی عشق می ورزند ، چرا هنوز وقتی رهبری انقلاب به استانی سفر می کنند، ماشين ايشان را روی دست خود بلند می کنند و در عين حال برخی از چهره ها وقتی پس از سی و چند سال خدمت پس از انقلاب، وقتی در راهپيمايی ۲۲ بهمن به ميان مردم می آيند، چند حلقه حفاظتی را دور خود دارند.

پاسخ روشن است چون قدرت طلبند و فتنه مقام کورشان کرده و از فرزندان فتنه گرشان حمايت می کنند نه از انقلاب و خط شهدا ، چون فرزندان فتنه گرشان در حال ساندويچ خوردن، سردسته شعار دهندگان مرگ بر اصل ۱۱۰ قانون اساسی می شود و او باز حمايت می کند!

مردم احمدی نژاد و هاشمی و نماينده ای کوچکی مثل من يا بالا و پايين تر از ما را نمی شناسند. برای خالق کنندگان يوم الله ۹ دی، حرکت در مسير ولايت يک شاخص است و الا سردار سازندگی باشی يا سمبل دولت رجايی، وقتی احساس کنند به جای بوی دفاع از آرمان های شهدا که همان خط ولايت فقيه است، بوی منیّت و خودیّت به مشامشان می رسد، با کسی تعارف ندارند، دست رد به سينه اش می زنند، پس بايد مراقب بود.

و اما در خصوص قرائت جوابيه دفتر آقای هاشمی چند نکته گفتنی هست: اولا بنده اهانتی به کسی نکرده ام و هيآت رييسه بايد دقيقا مشخص کند که کجای نطق بنده اهانت آميز يا نسبت ناروا بوده.

دوما بايد گفت که تعريف حضرت امام (ره) يا جملات مقام معظم رهبری درباره کسی وقتی به اصالت آن شخص باقی می ماند که آن شخص به آن ويژگی ها باقی باشد و الا امام خمينی (ره) در پايان وصيت نامه خود فرمودند: من از برخی تعريف و تمجيد کردم ولی ميزان حال فعلی هر کس است. شيطان شش هزار سال عبادت کرد ولی عاقبت موجودی رجيم و رانده شده باقی ماند، آيا معيار حال فعلی نيست؟

سوما بايد از هیأت رييسه محترم پرسيد که چرا بعد از نطق يک نماينده تا اين اندازه فضا سازی و مصاحبه های مختلف و عرض ارادت از سوی اين و آن برای قرائت جوابيه می شود، آيا هیأت رييسه محترم با همه اينگونه برخورد می کند يا اينجا هم برخلاف اصل ۱۹ قانون اساسی يک نژاد بر نژاد ديگر برتری دارد؟

در مجلس هشتم نماينده ای که الان دست به سينه مجمع تشخيص است، به صراحت نطق توهين آميزی عليه خانم رجبی کرد. جوابيه اين خانم به دست خودم تحويل هیأت رييسه وقت شد و قرائت نشد تا اين که پس از پيگيری بسيار، بعد از چند هفته به آن اشاره ای شد!

در اين روزها اطلاع پيدا کردم با استناد به ماده ۷۸ آيين نامه بيش از چهل روز است که معاون پارلمانی دولت جوابيه ای درباره نطق نماينده ای ارسال کرده، اما کسی برايش سينه نمی زند! آيا اين تفاوت برخوردها که بر خلاف اصول ۱۹ و ۲۰ قانون اساسی است، حکايت از وجود امتياز و برتری يک نژاد و خانواده بر ديگران نمی کند.

و اما سخن پايانی ام ! سازمان محترم بازرسی در ماه های اخير با استقرار کارشناس خود در متروی تهران، برحسب وظيفه ذاتی اش به دنبال اعمال بازرسی در اين بنگاه بزرگ مالی است اما ظاهرا در تاريخ حکمی که برای اين مأموريت صادر شده، اشتباهی رخ داده.

اين سازمان که برای اولين بار به پرونده مالی مترو رسيدگی می کند، تاريخ انجام بازرسی را فقط به سال های ۸۹ تا ۹۱ اختصاص داده در حالی که مديريت متروی تهران از سال ۷۴ تا ۸۹ با جناب آقای محسن هاشمی بوده و از سال ۸۹ تا امروز برادر ديگری سکان را به دست دارد. سئوال اين است که چرا اسناد مالی و قراردادهای ۱۵ ساله مديريت قبلی رها شده در حالی که فقط در يک قرارداد در سال ۸۸ (اوج فتنه) قرار دادی به مبلغ ۰۰۰/۰۰۰/۰۰۰/۲۳۰/ ۴ ريال (چهار هزار و دويست و سی ميليارد تومان) بدون رعايت هيچ يک از قوانين جاری کشور، با شرکت پيمانکاری خاصی بسته می شود (۵۰ درصد گرانتر از قيمت روز) که از همان ابتدا در قرارداد، ۴۲ درصد بالاسری و حدود ۴۰ درصد تعديل در نظر گرفته می شود (يعنی اضافه شدن حدود ۸۰ درصد به مبلغ پايه).

و اين يعنی عقد قراردادی بدون ضابطه با پيمانکاری خاص، به ارزش حدود نهصد ميليارد تومان که چنانچه بر اساس قيمت های شهريور امسال آن را محاسبه کنيم، اين قرارداد هنوز ۲۰ درصد بيش از قيمت روز است!

آقای پور محمدی چرا حکم بازرسی را از سال ۸۹ به بعد قرار داده ايد که يک سال مربوط به مديريت قبلی و دو سال آن مربوط به مديريت فعلی است. آيا اگر بعد از مدتی ادعا شود که از متروی تهران بازرسی شد و مشکل خاصی نبود، مردم می پذيرند و احساس نمی کنند که اين بازرس پوششی برای تبرئه برخی متخلفان در افکار عمومی بوده؟ بنابر اين لطفا در تاريخ اختصاص يافته به بازرسی تجديد نظر فرماييد.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016