یکشنبه 10 دی 1391   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

چرا خامنه ای از تشکل های نوبنیاد در حوزه های علمیه می ترسد؟ بیژن صف سری

بيژن صف‌سری
حاصل سی سه و سه سال حکومت جمهوری اسلامی صرف نظر از تزلزل پایگاه روحانیت در بین اقشار جامعه، مناقشات درون صنفی روحانیت را که از دیر باز درحوزه های علمیه در حد مباحثات دینی وجود داشت،امروز به گونه‌ای غیر متعارف به بیرون از حوزه های علمیه کشانده است.

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


ویژه خبرنامه گویا

حاصل سی سه و سه سال حکومت جمهوری اسلامی صرف نظر از تزلزل پایگاه روحانیت در بین اقشار جامعه ، مناقشات درون صنفی روحانیت را که از دیر باز درحوزه های علمیه در حد مباحثات دینی وجود داشت ،امروز به گونه ای غیر متعارف به بیرون از حوزه های علمیه کشانده است.

درلابلای اخباری که هر روز نشانی های تازه از نابسامانی های نظام جمهوری اسلامی دارد ، خبر برگذاری اولین "اجلاسیه تشکل اساتید سطوح عالی و خارج فقه حوزه علمیه قم" کم رنگ تر از همه اخبار کشور منتشر می شود حال انکه این خبر اگر چه به ظاهر حکایت ار دسته بندی های رایج درون صنفی روحانیت دارد اما با اعلام نگرانی رهبری نظام از ایجاد این تشکل ، اهمیت این خبررا دو چندان می گرداند خاصه که امروز از پی انفعال مجلس خبرگان و دست چین شدن اعضای آن ، بحث عدم کفایت رهبری در بین محافل سیاسی که دغدغه حفظ نظام را دارند بیش از هر زمان دیگر شنیده می شود طرفه انکه ، از اغاز اعلام رهبریت توامان با مرجعیت سیدعلی خامنه ای ، بحث عدم صلاحیت وی در بین مراجع و روحانیت مستقل از حاکمیت نیز وجود داشته و برخی با اعلام نظر خود نسبت به عدم صلاحیت رهبری ، به عقوبتی سخت گرفتار شده و یا دست کم همچون مرحوم ایت الله منتظری به حصر خانگی محکوم شدند .

در خبر گرد همایی این تشکل جدید روحانیت، آمده است که رهبری نظام ، نگران ایجاد چنین تشکلی است چرا که ماهیت این گروه از روحانیت ، تبری از دخالت دین در سیاست ( باور سکولاریسم ) توصیف کرده اند ، از این رو هاشمی شاهرودی که از سوی رهبری ریاست هیات عالی حل اختلاف و تنظیم روابط قوای سه‌گانه را بعهده دارد، برای ابلاغ نگرانی ولی نعمت خود در این اجلاس حضور می یابد و می گوید " اجرای منویات رهبری مهم‌ترین وظیفه تشکل‌های حوزوی است"

قبل از هر چیز باید دانست که در جامعه روحانیت شیعه از دیرباز برای دخالت روحانیون در امور سیاسی اختلاف نظر وجود داشته و بزرگترین مرجع تقلیدی که نسبت به دخالت روحانیت در امر سیاست مخالفت می ورزید و تا زمان حیاتش مانع از فعالیت سیاسی روحانیون می شد آیت الله بروجردی بود که پس از فوت آیت الله حائری موسس حوزه علمیه قم، و در اوائل سلطنت پهلوی دوم توسط سه تن ازمراجع بزرگ آن زمان، معروف به مراجع ثلاثه، از عتبات به قم دعوت می شود د تا جانشین آیت الله حائری گردد. در شناخت عظمت و دینداری این مرجع عالیقدر مخالف دخالت روحانیون در کار سیاست و دولت، همینقدر بس که در دو قرن و نیم اخیر، شیعیان، تنها سه مرجع و رهبر مطلق داشتند. اول شیخ مرتضی انصاری، دوم میرزا محمد حسن شیرازی (میرزای شیرازی فتوا دهنده تحریم تنباکو) سوم آقای بروجردی بود. دو نفر اول در خارج از ایران بسر می بردند اما آقای بروجردی اولین مرجع تقلید شیعیان بود که در قم متمرکز شده و مرجعیت تمام شیعیان جهان را بر عهده داشت.او چنان شهره آفاق بود که شیخ شلتوک، مفتی بزرگ اهل سنت به دلیل حسن روابط ایت الله بروجردی با رهبران سنی مذهب، آن فتوای تاریخی معروف را در مورد به رسمیت شناختن مذهب شیعه می دهد و در عربستان به او لقب "المجتهد" می دهند چرا که خدمات ذیقیمتی درارتقا موقعیت مذهب شیعه انجام داده و اولین مرجع تقلیدی بود که مبلغینی به کشورهای خارج فرستاد.و بنا بر نوشته های شاگردش مرحوم مطهری ، این مرجع دینی همواره سعی در وحدت اسلامی و شناسایی اسلام در جهان خارج داشته و از درگیری و مسئله سازی با دیگر ادیان پرهیز می کرد واز همه مهمتر اینکه معتقد به همکاری دین و علم و برقراری حساب و کتاب در دستگاه مرجعیت بود.

اما بعد از فوت اقای بروجردی اولین گروه بندی های رسمی سیاسی در بین علما و مجتهدین حوزه های علمیه شگل می گیرد که عمدتا در سه گروه تقسیم می شدند

۱ گروه علمای رادیکال به رهبری اقای خمینی و متشکل از اقایان محلاتی شیرازی، صادق روحانی، آیت الله طالقانی بود که پس از واقعه سال 57 به رغم کسب قدرت ، قادر به تحقق ادعا هایی که پیش از کسب قدرت داشتند نبودند این خواسته ها به شرح زیر بود:

الف _ عدالت اسلامی از طریق سیستم پارلمانی حقیقی نه از طریق حکومت فردی که چنین ادعایی ، چه در زمان رهبری اقای خمینی ودر زنده بودن اعضای این گروه و چه تا به امروز که وارثان آنها بر مسند قدرت نشسته اند هرگز تحقق نیافت

ب _ مخالفت با استثمار فقرا و لزوم مبارزه با فساد بالا دستی ها ، این خواسته و ادعا هم نیز از همان آغاز پیروزی انقلاب به فراموشی سپرده شد

ج _ توسعه صنایع و مخالفت با توسعه زیاد از حد شهر ها

د _ مخالفت با اتکا به سرمایه گذاری خارجی

۲ گروه علمای رفرمیست به سرگروهی آیت الله مرتضی مطهری و با همکاری اقایان ایت الله سید محمد بهشتی، محمد ابراهیم آیتی، سید مرتضی شبستری، و حتی دکتر علی شریعتی هم در این گروه بودند

۳ گروه علمای محافظه کار که وارث افکار و نظریات اقای بروجردی بودند که بعد از فوت اقای این مرجع اقلید قدرت علمای قم و روحانیون و واعظ مشهور ( به استثنای مرحوم فلسفی که به رادیکال ها بیشتر نزدیک بود) در دست اینان بود که شامل آقایان آیت الله شریعتمداری، میلانی در مشهد، علامه طباطبایی در قم بود؛ این گروه بیشتر طالب صلح و آرامش سیاسی بودند.

حال با چنین پیشینه ای مختصرازمناقشات درون صنفی روحانیت شیعه ، به دور از ذهن نیست اگرگروه مخالف تفکر غالب درحوزه های علمیه ، دست کم برای بقای روحانیت و مرجعیت شیعه ، آن هم پس از انقراض نظام فعلی از هم اکنون به تکاپو افتاده باشد و ، با ایجاد تشکل های مستقل از حاکمیت به فکر چاره اندیشی باشند که از قضا این خود دغدغه ای است که در چنین شرایط وانفسای نظام، خاطر رهبری چون سید علی خامنه ای را مشوش می سازد لاجرم ضمن تهدید گروه های تازه تشکل یافته در حوزه های علمیه که غالبا توسط ایتالله شاهرودی ارسال می شود ، برای انحراف اذهان عمومی هم سیگنال های اشتباه می فرستد که در مورد موضوع مورد اشاره با دادن نشانی غلط ،نفوذ سکولاریسم در حوزه های علمیه را مطرح می سازد ،حال آنکه رسوخ سکولاریسم در حوزه های علمیه آن هم به گونه ای که قادر به انگیزه ایجاد تشکل های بر امده از باور ضد دین شود اساسا بحث انحرافی است چرا که ذات روحانیت شیعه هیچگاه حاضر به قبول جدایی دین از سیاست نبوده و نیست ، بنا بر این انچه می ماند تگرانی از تشکل های غیر فرمایشی روحانیت مخالف اقای خامنه ای است که قصد آن دارند تا ضمن بر دوش گرفتن مسئولیت بر زمین مانده مجلس خبرگان که قرار بود نقش نظارتی بر اعمال و رفتار رهبری داشته باشند ، نقش رهبریت نظا م را ازوضعیت فعلی به گونه توجیح پذیر تر از ولایت مطلقه فقیه ، به نیت حفظ نظام ، تغیر دهند که در حال حاضر این پروژه از سویی با روش گردنکشی و قلدری احمدی نژادو یارانش ، دنبال می شود و از سوی دیگر بصورت مسالمت امیز وبه گونه ای که خدشه ای بر اقتدار نظام وارد نگردد ، از سوی طیف هاشمی رفسنجانی در حال پیگیری است اما گروه سومی هم وجود دارند که از پی مناقشات دیرینه درون صنفی روحانیت ، مخالف تفکر دخالت روحانیت در سیاست بوده و با پیروزی انقلاب لاجرم در لاک سکوت فرو رفته بودند ، و امروز با تضعیف گروه رقیب دیرینه خود ، به جنب و جوش افتاده تا از سر عاقبت اندیشی تفکر منتسب به ایت الله بروجردی را باردیگر ،در حوزه های علمیه احیا نمایند تا پس از سقوط عنقریب نظام که بوی الرحمان آن به مشام همگان رسیده است جایگاه روحانیت حفظ گردد حتی به گونه ای که پیشنهاد آن برای اولین بار از سوی شاد روان شاپور بختیار پس از خروج شاه از ایران به روحانیت معترض داده شد تا در صورت سازش " قم " را همچون واتیکان در اختیار خود داشته باشند .

الغرض که حکایت امروز روحانیت شیعه بی شباهت به حکایت ارسطو معلم اول نیست، که درباره او نقل است "انه نبی ضیعوه" یعنی پیامبری که عاقبت از فریب قدرت ضایع و تباه شد و این گفته بنا بر قول همین روحانیت شیعه از احادیث نبوی است اما با این همه هرگز باور ندارند که خود مصداق بارز این حدیث نبوی هستند خاصه شخص اقای خامنه ای که با تفکری فرعون مابانه ضایع شدن خویش را باور ندارد .

هر که پیری چنین گمره بود
کی مریدش را به جنت ره بود


bijan-safsari.com


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016