جمله های طلایی در مدح احمدی نژاد را چه کسانی گفتند که کار به اینجا کشید؟!
در هشت سال گذشته اظهارات مبالغهآمیز، و بیان معجزات و کراماتی که از سوی برخی شخصیت ها در مورد رئیسجمهور نهم و دهم انجام گرفت، انصافاً پیامدهای ناگواری را در ابعاد گوناگون به دنبال آورده که هم اکنون شاهد آن هستیم؛ بنابراین جا دارد در آستانۀ انتخابات دورۀ یازدهم ریاستجمهوری، این موضوع مورد دقت و تامل قرار گرفته و آسیبشناسی شود تا دوباره این اشتباه بزرگ، تکرار نشود و انقلاب، نظام و مردم به دور از افراط و تفریط در مسیر اعتدال قدم بردارند.
به گزارش "بازتاب"، حجت الاسلام عبدالرحیم اباذری، پژوهشگر تاریخ انقلاب 21 مورد از این اظهارات و مبالغهگوییها را جمع آوری کرده که در زیر، بخشی از آنها می آید:
1-حضرت آیتالله مصباح یزدی: «دیشب یکی از دوستان حاضر در جلسه نقل کرد؛ قبل از برگزاری مرحلۀ اول انتخابات به محضر یکی از علمای اهواز رسیدم. ایشان گفت: نگران نباشید، احمدینژاد رئیسجمهور میشود. ایشان گفته بود که شخصی شب بیست و سوم ماه رمضان در حال احیاء پیش از نیمۀ شب به خواب میرود. در خواب به او ندا میشود که بلند شو برای احمدینژاد دعا کن، وجود مقدس ولیعصر (عج) دارند برای احمدینژاد دعا میکنند. میگوید من حتی اسم احمدینژاد را نشنیده بودم و اصلاً او را نمیشناختم! خود ایشان نیز در تاریخ دهم دیماه قاطعانه گفته بود که من رئیسجمهور خواهم شد. کسانی با او شوخی میکردند که این چه حرفی است میزنی؟ چه کسی به تو رأی میدهد؟ چه کسی تو را میشناسد؟ گفته است این قول یادتان باشد، امروز 10/10/83 است، من رئیسجمهور خواهم شد! حالا خواب دیده یا کسی به او گفته است من نمیدانم!» (گفتمان مصباح، رضا صنعتی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص883)
ایشان در اولین دیدار خود با احمدینژاد پس از انتخابات ریاستجمهوری خطاب به وی:
«خدای متعال را شاکریم که زمینۀ انتخاب چنین شخصیتی برای این دورۀ خاص از انقلاب را فراهم کرد و آیندگان به این نتیجه خواهند رسید که انتخاب، مشحون به کرامات و معجزات بود و از این رو توفیق شکر این نعمت را از خداوند خواستاریم. عنایات حضرت ولیعصر(عج) یار ملت ایران بود که به چنین موفقیتی دست یافت و تلقی ما این است که این نفخۀ الهی که در این زمان در جامعۀ ما دمیده شده و آثارش در علاقۀ بیشتر مردم به دین و اندیشههای اسلامی ظهور یافته، مرتبهای از مراتب چیزی است که در زمان پیامبر اسلام(ص) تحقق پیدا کرد و انشاءالله مرتبۀ کاملش در زمان ظهور حضرت ولیعصر(عج) تحقق خواهد یافت». (همان، ص881)
2- آیتالله جنتی عضو محترم شورای نگهبان در خطبههای نماز جمعۀ تهران: «این نامه (نامۀ احمدینژاد به رئیسجمهور آمریکا) فوقالعاده است و عقیده من این است که از الهامات خدا بود... توصیه میکنم این نامه را بچهها همه بخوانند و در مدارس و دانشگاهها خوانده شود و صداوسیما نیز مکرر آن را بخواند... اینگونه حرف زدن، الهام خداوند است.» (23/4/1385)
ایشان در خطبۀ دیگر: «مردم با اشک و نذر و نیاز و توسل به خدا در سوم تیر یکی از همقدهای خود را انتخاب کردند. کمک خدا در حادثه، مشهود است. یکی از دوستان نقل میکرد آن زمان سوار تاکسی شده بود و راننده تاکسی گفته بود من میخواهم به آقای احمدینژاد رأی بدهم؛ زیرا مادرم که چند سالی است مرده دیشب به خوابم آمده و گفته به احمدینژاد رأی بده.» (9/4/1386)
3- آقای محمدرضا رحیمی، معاون رئیس جمهور، در حضور احمدینژاد: «در سوریه در شهر تاریخی بُصرا که اسم آن را بعضاً ممکن است نشنیده باشید، یکی از مسلمانان به من گفت که من معتقدم اگر بنا بود بعد از پیامبر، پیامبری بیاید آن، احمدی نژاد بود.» (17/3/1385)
4- مهندس اسفندیار رحیممشایی، رییسدفتر رییسجمهوری: «خودم فکر میکنم در تاریخ ایران قبل و بعد از انقلاب یک چنین دولتی، یک چنین رییسدولتی با این محبوبیت وجود ندارد که هم در کشور این همه انسجام را سازمان داده باشد، هم امید آفریده باشد و این همه احساس عزت ایجاد کرده باشد. من شاهدم ایرانیان خارج از کشور تا پیش از این دولت میگفتند ما ایرانی بودن خود را انکار میکردیم، ما هیچجا نمیگفتیم ایرانی هستیم تا میگفتیم، میگفتند اینها تروریست هستند، عقبمانده هستند، مرتجع هستند... الان ما هر جا میرویم قبل از این که کسی از ما بپرسد، خودمان یک جوری میگوییم ایرانی هستیم، چون به ایرانی بودن خود افتخار میکنیم» (2/6/1388)
او در جای دیگر میگوید: «آقای احمدینژاد فردی باهوش و انسانی استراتژیست و طراح است، دوست دارم فرصتی داشته باشم تا شخصیت آقای احمدینژاد را در تلویزیون تبیین و تشریح کنم و بگویم این شخصیت کیست.» (9/10/1388)
5-اجرای برنامۀ متملقانۀ آقای فرزاد جمشیدی (مجری چربزبان تلویزیون) در حضور احمدی نژاد: «شنیدم برای فرزندت عروسی گرفتهای و 40 - 50 نفر را دعوت کردهای و پس از آن نیز نماز جماعت خوانده ای. آیا در نهجالبلاغه نخواندهای که مردم به دین زمامداران خویشند؟ هیچ فکر کردهای اگر همه برای فرزندان خود این چنین مراسم عروسی بگیرند کار و کاسبی سالنهای غذاخوری، انتشاراتی کارت عروسی تعطیل خواهد شد؟... من بنابراین علت مهم، به محمود احمدینژاد رای نخواهم داد. بهخاطر فقط 4 یا 5 ساعت استراحت! آقای دکتر اگر همه 19 ساعت کار کنند که مملکت پیشرفت میکند!» (1/4/1388)
او در جلسۀ دیگر: «شما مثل دیگران کابینۀ تعاونی ندارید! وامدار قارونها نیستید. سپاه ابننحسی راه نیانداختید تا ملک ری، وعده بدهید! خیمۀ ستادهایتان، قلب مردم بوده است... شما که کعبه دلها را فتح کردهاید بیایید با نژاد احمدی خود، عطر انقلاب گل محمدی را هم به مشام برسانید. به شیوۀ پیغمبر محبوب خدا، ببخشید! عفو کنید همه آنها را که به شما توهین کردند. به ما سلام کردن بیاموزید.»
در برنامۀ دیگر میگوید: بخشی از اظهارات رئیسجمهور کشورمان در سفر به نیویورک که در خبرگزاری فرانس24 منتشر شده، حدود 2 میلیارد و 200 میلیون کامنت درج شده است.» (11/7/1389)
6-آقای فرجالله سلحشور، کارگردان سینما و تلویزیون: «احمدینژاد را مالکاشتر علی (ع ) در این زمان میدانم و لذا نباید کاری کنیم که اگر علیِ زمان، مالکاشتری را پیدا کرده از دست بدهد.» (16/3/1388)
او اضافه میکند: «به مالکاشتر علیِ زمان، احمدینژاد رأی میدهم... ما به مالکاشتر علیِ زمان، محمود احمدینژاد رای میدهیم و بدانید که بسیاری از هنرمندان سریال یوسف و بسیاری از هنرمندان مومن جمهوری اسلامی ایران به فرزند ایران رای میدهند.» (18/3/1388)
7- آقای حمید بقایی، ریاست سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری : «اگر به کارهایی که آقای احمدینژاد انجام داده دقت کنیم، میتوانیم بگوییم آقای احمدینژاد، کوروش زمان است. آقای احمدینژاد با مواضعی که در مقابل آمریکا در سازمان ملل گرفته، به نوعی کوروش زمان است.» (27/6/1389)
8- آقای اسماعیل نجار در جلسه ستاد بحران استانداری کرمان: «در بازرسیهای ما، یک منزلی مشاهده شد که سه دیوار آن در اثر زلزله فرو ریخته و یک دیوار که عکس دکتر احمدینژاد بر آن نصب شده بود، سالم مانده بود... اعتقاد مردم بر این بود که لطف و نظر خداوند بوده که این دیوار فرو نریخته است.» (5/10/1389)
9-آقای محمد کریم عابدی، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی: «از شش میلیارد جمعیت جهان، 5/5 میلیارد نفر اعم از مسلمان و غیرمسلمان از سفر آقای احمدی نژاد به لبنان خوشحال شدند.» (24/7/1389)
10-سخنرانی استاندار گیلان در حضور احمدی نژاد: «قبلاً در دنیا ایران را به کوروش کبیر میشناختند ولی الان به محمود کبیر میشناسند.» (8/5/1390)
موارد فوق، تنها بخش اندکی از انبوه اظهارات مبالغهآمیز و... است که تقدیم خوانندگان شد. حال همۀ اینها را در کنار گفتههای دیگری بگذارید که آقای احمدی نژاد را «سقراطِ زمانه» و حتی «آیتالله» نامیدند. بعضی دیگر «معجزۀ هزاره سوم» خواندند و در اولین سفر استانی به شهر قم، برخی طلبههای جوان، پرشور و در عینحال بیتجربه و ناآگاه در مراسم استقبال، دستش را بوسیدند و در پلاکاردهایشان نوشتند که «به بهشت نمیرویم، اگر احمدینژاد در آنجا نباشد» و موارد متعدد از این قبیل که میتوان با فشار یک انگشت همه را در چند ثانیه در اینترنت پیدا کرد.
بعضی از این اظهارات بهخصوص از سوی شخصیتهای مورد احترام اگر چه از روی حسن نیت بیان شد، اما طبیعی است که ناخواسته میتواند مخاطب آن را به وسوسههای نفسانی و توهمات و خیالپردازیهای پنهانی گرفتار کند. اگر در مراحل اول هم مقاومت نماید، کمکم این وسوسهها بر وی چیره گشته و او را به این باور خواهد رساند که واقعاً «اطاعت از وی، اطاعت از خداست» ، «حرفهایش الهام از اوست» ، «نامههایش پیامبرگونه است» ، «در همۀ حوزهها کارشناس، مستجابالدعوه» و حتی عکسش هم ضدّزلزله میباشد.
چنانکه موارد زیر که شامل بخشی از رفتارها وگفتارهای آقای احمدینژاد میباشد، این حقیقت را تایید میکند:
اولین مورد، ماجرای «هاله نور» بود که وی هنگام سفر به نیویورک و شرکت در اجلاس سازمان ملل به تلقین برخی اطرافیان، آن را باور کرد. پس از بازگشت، چون به قم آمد طی دیداری با آیتالله جوادی آملی آن را مطرح ساخت، آن فقیهِ فیلسوف ومرجعِ دردآشنا وقتی از خیالپردازیهای او آگاه شد و فهمید که او در گرداب توهمات گرفتار شده است با استناد به حدیثی از پیامبر(ص) به طور جِد ایشان را به دوری از این مسائل دعوت فرمود.
در آن ایام این موضوع، مورد اعتراض برخی محافل و شخصیتهای دینی، علمی و فرهنگی نیز قرار گرفت. در این هنگام آقای احمدینژاد عقبنشینی کرد و نزدیکانش هم آن را از اصل منکر شدند و تکذیب کردند که جای بسی خوشحالی و امیدواری داشت و انتظار میرفت ماجرا در همین جا ختم شود؛ اما بعد از اندکی معلوم شد که عقبنشینی و تکذیب، ظاهرِ ماجراست وبعدها این خیالپردازیها به شکلهای گوناگون خودش را نشان داد و امیدها را به یأس تبدیل کرد.
در اظهارات زیر اندکی دقت وتامل کنید:
1- بنده وقتی در آنجا (دانشگاه کلمبیای آمریکا) حضور داشتم، یقین داشتم که با فضای مسمومی که آنان در دانشگاه ایجاد کردهاند مولایم خواهد آمد و صحنه را اداره خواهد کرد. (21/8/1386)
2- سال گذشته که به عراق رفته بودم، گفتند یکی از فرماندهان اشغالگران، علاقه دارد شما را ببیند. گویا مرخصی او هم رسیده بود، مثل خودمان که پس از 45 روز در جبهه مرخصی میرفتیم، اما او یک ماه مرخصی را عقب انداخته بود تا ما را ببیند و من هم گفتم، بیاید. وقتی آمد پیش ما گفت: افتخار میکنم با شما هستم. شما در دل ما جا دارید. وی سپس از من درخواست کرد با من عکس یادگاری بگیرد و گرفت و سپس معاونش هم همینطور. من زدم پشتش و تشویقش کردم و گفتم هوای مردم عراق را داشته باشید. (20/4/1387)
3-کسانی که در مورد آقای مشائی حرف میزنند، کوچکمغزند و نمیفهمند... خداوند به من تفضّل کرده که میتوانم نیّات را بخوانم. این قدرت را خدا به من داده است. (در جلسۀ معارفۀ مشایی3/5/1388)
4- فکر میکردم این کار باید انجام شود (حضور زنان در هیأت دولت) چون زنانِ شایستۀ فراوانی داریم که فرصت حضور در عرصۀ مدیریت کلان را پیدا نکرده اند. به نظرم رسید آن کسی که میتواند این راه را باز کند احمدینژاد است. (18/6/1388)
5- یک بندۀ خدایی در لبنان برای من تعریف کرد که همان شب که ما در بنتجبیل بودیم یک عدهای مردم از آن طرف به سمت مرز حرکت کرده بودند و وقتی از آنها پرسیده بودند که کجا میروید و چرا به سمت مرز حرکت میکنید گفته بودند که میخواهیم احمدینژاد را ببینیم. (26/7/1389)
6- روزی یکی از دوستان ما (این دوست ما جزء بعثه بود و هر سال به جهت کاری حج میرفت) آمده بود و خبر خوشی آورده بود، میگفت من به اسم تو! امسال ۵۰ نفر را شیعه کردم، خودش میگفت که همین استدلال ساده را میکردم که یک خط وجود داشته که رسیده به آمریکا و اسرائیل و جنایتکاران و مستکبران دنیا، و یک خط هم خط اهل بیت(ع) است که رسیده به امام خمینی(ره)، رهبری و احمدینژاد، حالا کدام را قبول داری؟ (27/12/1389)
7-رئیسجمهور را در ایران، خدا تعیین میکند. (24/10/1391) در جلسه نمایندگان آذربایجان شرقی.
همانطوری که میبینید، ادبیات آقای احمدینژاد از یک نوع تخیّل وتوهّم به ضمیمۀ سادهلوحی حکایت دارد. تصور کنید کسی که خود را در همه حوزهها کارشناس میداند، سخنانش مُلهَم و اطاعتش اطاعت خداست، هیچ فردی غیر از او حتی ولیفقیه با رأی مستقیم مردم انتخاب نمیشود، وقتی نامش به میان میآید مردم فوج فوج به تشیع روی میآورند و چون اشاره میکند باران از آسمان فرود میآید. از همه مهمتر از باطن افراد هم خبر دارد، نفخۀ الهی است و امام زمان (عج) هم برایش دعا میکند، آن وقت چه توقع بیجایی است که بیاید از مصوبات مجلس و احکام قوه قضائیه و شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت پیروی کند؟ به قانون تن دهد؟ یا از متخصصان و کارشناسان دیگر مشورت بگیرد؟ اصلاً وزرا چه حقی دارند در مقابل یک همچون موجود مقدس و آسمانی، رأی مخالف داشته باشند؟!
این وضعیتی است که امروز، کشور و مردم ایران گرفتارش هستند و در واقع هشت سال است کشور با همین توهمات اداره می شود. چند روز پیش هم که به مجلس آمد، به جای گزارش کار و پاسخگو بودن، نمایندگان مردم را مورد سوال قرار داد و تازه برای رفع مشکلات کشور راهکارچهار گانه ارائه کردو بعد از هشت سال به سر خانه اول برگشت، گویا ایام انتخاباتی است و او قصد دارد باز هم نامزد انتخاباتی بشود.
البته در این ماجرا آنهایی باید پاسخگو باشند که این وضعیت را به وجود آوردند. به قول خودشان او را از استانداری اردبیل به شهرداری تهران کشاندند، بعد این مسئولیت خطیر را به دوش وی گذاشتند، آنگاه بدون این که ظرفیت و صلاحیت او را در نظر بگیرند یک سری معجرات و کرامات و اوصاف مستکننده برایش گفتند و گفتند ودر نهایت او را به چاه توهم وخیال پردازی انداختند.