ايران "بايد افزايش تعداد و کيفيت سانتريفيوژهای خود را متوقف کند"
سه کارشناس بينالمللی مطلبی در روزنامه "وال استريت جورنال" درباره برنامه هستهای ايران نوشته و گفتهاند واشنگتن و متحدان آن بايد بر اين نکته تأکيد کنند که ايران به شکل قابل تشخيصی افزايش تعداد و بهبود کيفيت سانتريفيوژهای خود را متوقف کند.
روزنامه "وال استريت جورنال" درباره برنامه هستهای ايران مطلبی را منتشر کرده که به طور مشترک توسط ديويد آلبرايت، کارشناس ارشد هستهای و رئيس مرکز پژوهشی موسسه علوم و امنيت بينالمللی، مارک دوبوويتز، مدير مرکز پژوهشی بنياد دفاع از دموکراسی و اورده کيتری، استاد حقوق بينالملل در دانشگاه آريزونا، نوشته شده است.
به گزارش راديو فردا اين سه کارشناس در مقدمه مطلب خود مینويسند: «واشينگتن و متحدان آن بايد بر اين نکته تاکيد کنند که ايران به شکل قابل تشخيصی افزايش تعداد و بهبود کيفيت سانتريفيوژهای خود را متوقف کند.»
مسئله اصلی در سياستگذاری در قبال برنامه هستهای ايران متوقف کردن جمهوری اسلامی در راه رسيدن به «مرحله حساس و تعيينکننده» در مسير توليد بمب هستهای است.
اين مرحله در حقيقت زمانی است که ايران قادر خواهد شد ميزان کافی از اورانيوم با غلظت تسليحاتی يا پلوتونيوم لازم برای توليد بک بمب هستهای را با چنان سرعتی توليد کند که آژانس بينالمللی انرژی اتمی يا دستگاههای اطلاعاتی غرب نتوانند آن را تا پايان مرحله توليد تشخيص دهند.
باراک اوباما با قاطعيت اعلام کرده است که برای جلوگيری از دستيابی ايران به بمب هستهای دست به اقدام نظامی هم خواهد زد. اما اگر ايران به شکل مخفيانه بتواند به «مرحله حساس و تعيينکننده» برسد و بدون آن که لزوما از خط قرمزی که باراک اوباما تعيين کرده عبور کند، در موقعيتی قرار خواهد گرفت که میتواند از رسيدن به آستانه توليد بمب هستهای به نفع اهداف استراتژيک خود استفاده کند.
اين سه کارشناس تاکيد میکنند که زمانی که ايران اورانيوم کافی با غلظت تسليحاتی يا پلوتونيوم لازم را توليد کرده باشد برای غرب متوقف کردن حرکت ايران به سوی توليد کامل بمب هستهای بسيار دشوارتر خواهد بود. توليد مواد هستهای لازم برای بمب هستهای از نظر فنی پيچيدهترين و دشوارترين بخش توليد سلاح هستهای است.
طبق اطلاعات آژانس بينالمللی انرژی اتمی ايران در حال حاضر نيز از دانش لازم برای ساخت ساير قسمتهای بمب هستهای برخوردار است. با استفاده از چنين دانشی کشوری مثل ايران خواهد توانست اجزای يک بمب هستهای و حتی تکميل روند مونتاژ آن را در يک تاسيسات کوچک و پنهانی کامل کند.
دقيقا به همين دليل بود که روند تکميل برنامه هستهای تسليحاتی در چين، کره شمالی، هند، پاکستان و حتی عراق دستگاههای اطلاعاتی آمريکا را غافلگير کرد.
در حال حاضر بازرسان آژانس بينالمللی انرژی اتمی از دو مرکز غنیسازی اورانيوم در ايران به طور هفتگی و از مرکز سوم هر دو هفته يک بار بازرسی میکنند. با در نظر گرفتن اين سرعت بازرسی، ايران بايد طی مدتی کمتر از يک هفته حداقل ۲۵ کيلو اورانيوم با غلظت تسليحاتی را توليد کند که برای ساخت يک بمب هستهای کوچک ضروری است.
اما اگر ايران به عنوان مثال اين بازرسیهای دائمی را يک يا دو هفته به تاخير بيندازد در آن صورت فرصت مورد نياز خود را به چند هفته افزايش خواهد داد.
اين سه کارشناس آمريکايی در ادامه تحليل خود که در روزنامه «وال استريت جورنال» منتشر شده است مینويسند که به همين خاطر تعداد و کيفيت کار سانتريفيوژهای ايران برای رسيدن اين کشور به «مرحله حساس» توليد سوخت مورد نياز برای بمب هستهای نقشی کليدی دارد.
ايران طی سال گذشته پنج هزار سانتريفيوژ را نصب و فعال کرده است که بزرگترين افزايش در تعداد اين ماشينآلات طی يک سال است. در عين حال نصب و کاربری از سانتريفيوژهای مدلی پيشرفتهتر را آغاز کرده که گفته میشود کارايی آنها سه تا پنج برابر مدلهای قديمی است.
اين اقدامات ايران قطعنامههای شورای امنيت سازمان ملل متحد که از سال ۲۰۰۶ بر توقف غنیسازی و تعليق هرگونه فعاليتهای مربوط به آن تاکيد میکند را نقض کرده است.
طبق ارزيابیهای اين کارشناسان اگر توليد اورانيوم با غلظت بيست درصد در ايران متوقف نشود، اين کشور در اواسط سال ۲۰۱۴ به مرحلهای خواهد رسيد که طی يک يا دو هفته خواهد توانست مواد هستهای لازم برای يک بمب هستهای را فراهم کند. اگر بازدهی سانتريفيوژهای ايران افزايش يابد يا اين کشور غنیسازی در مراکز ناشناخته را گسترش دهد مسلما ايران قبل از اواسط سال ۲۰۱۴ به چنين توانمندی خواهد رسيد.
در عين حال اگر ماشينآلات ايران دچار مشکل فنی شوند يا حجم غنیسازی آن کاهش يابد و در وارد کردن تجهيزات و وسايل مربوط به توليد سانتريفيوژها از چين و کشورهای ديگر با مشکل روبهرو شود در آن صورت ايران ديرتر از اواسط سال ۲۰۱۴ به آن مرحله خواهد رسيد.
در مذاکرات هستهای ماه فوريه در قزاقستان کشورهای غربی روی کاستن از توليد اورانيوم با غلظت بيست درصد و ارسال کردن بخشی از اورانيوم ايران به خارج تمرکز کردهاند. اين شرايط مهم، ولی ناکافیاند.
همزمان با پيشرفت ايران در زمينه تعداد و کيفيت کار سانتريفيوژها چانهزنی و کنترل توليد اورانيوم با غلظت بيست درصد کماهميت میشود. چون ايران اکنون میتواند اورانيوم با غلظت بيست درصد را که بعدا خواهد توانست به اورانيوم با غلظت نود درصد تبديل کند با سرعت بيشتری توليد کند. زمانی که ايران اورانيوم کافی با غلظت بيست درصد را در اختيار داشته باشد میتواند ظرف يک تا دو هفته آن را به اورانيوم تسليحاتی تبديل کند.
اين سه کارشناس آمريکايی در پايان مطلب خود تاکيد میکنند که آمريکا و متحدانش بايد با افزايش تحريمهای اقتصادی و کنترل بيشتر راههای غيرقانونی واردات قطعات هستهای به ايران آن کشور را تحت فشار بيشتری قرار دهند.
علاوه بر اين تناوب بازرسیها از مراکز هستهای ايران بايد افزايش يابد و در عين حال در هر گونه توافق موقت با ايران اين نکته بايد تضمين شود که آن کشور حق افزايش و نوسازی سانتريفيوژها را ندارد.
اگر ايران به «مرحله حساس» که در حقيقت دستيابی به اورانيوم لازم برای ساخت يک بمب است برسد، در اين حالت آمريکا و متحدانش ديگر نخواهند توانست جلوی توليد بمب هستهای را بگيرند. به همين خاطر بايد ايران را مجبور کرد که افزايش تعداد و نوسازی سانتريفيوژهای خود را متوقف کند.