تکرارِ عادت به نام سياست، الاهه بقراط
تکرارِ عادت، اين بيماری مزمن جامعه سياسی ايران به سرکردگی برخی "روشنفکرانش" باز عود کرده است آن هم در حالی که شرايط انجام عملی به نام "انتخابات" در جمهوری اسلامی تاکنون تغييری نکرده است که برخی، که از اطلاق عنوان "بلاهت" بر تکرار عملشان دلخور میشوند، انتظار بروز نتيجهای متفاوت را دارند! برای درک اين واقعيت لازم نيست ضريب هوشی بالا داشت ولی برای عدم درک آن، ضريب منافع نقشی تعيين کننده بازی میکند!
کيهان لندن ۱۱ آوريل ۲۰۱۳
www.alefbe.com
www.kayhanlondon.com
در نخستين روزهای ژانويه سال ۲۰۰۷ (دی ۸۶) هنگامی که دور نخست رياست جمهوری محمود احمدی نژاد تازه به نيمه رسيده بود و رژيم برای «انتخابات» هشتمين دوره مجلس اسلامی بازار گرمی میکرد، من تلاش کردم نظر خود را درباره «تکرار عادت» به مثابه بيماری مزمن و مهلک جامعه سياسی ايران در مقالهای زير عنوان «سالهای موش صحرايی» مستدل سازم. اينک دور دوم رياست جمهوری احمدی نژاد نيز به پايان میرسد. اوضاع از همه نظر و به اعتراف همگان بدتر شده که بهتر نشده است. بيماری مزمن جامعه سياسی ايران به سرکردگی برخی «روشنفکرانش» که غيردينیهايش نيز به شدت دينی هستند، باز عود کرده است. در پاسخ به «تکرارِ عادت» آنها من بخشهايی از آن مقاله را که گويی برای اين شرايط «نيز» نوشته شده است، در اينجا «تکرار» میکنم تا از اين زاويه نيز ثابت شود که شرايط انجام عملی به نام «انتخابات» در جمهوری اسلامی تا کنون تغييری نکرده است که برخی، که از اطلاق عنوان «بلاهت» بر تکرار عملشان دلخور میشوند، انتظار بروز نتيجهای متفاوت را دارند! مگر اينکه همه تلاشها به کار گرفته شود تا در اين شرايط ثابت که سالهاست تکرار میشود، تغييری به وجود آيد. نخست بندهايی از مقاله شش سال پيش را بخوانيم:
«آيا فيلم «روز موش صحرايی» را ديدهايد؟ شايد در ايران نيز مانند آلمان به جای Gruondhog Day نام ديگری بر اين فيلم (۱۹۹۳) که برنده چندين جايزه شده گذاشته باشند.
موضوع فيلم از يک جشن محلی گرفته شده است. دوم فوريه هر سال به نام روز موش صحرايی در برخی مناطق کانادا و آمريکا جشن گرفته میشود. بنا بر يک سنت نه چندان ديرينه در اين روز ادامه فصل زمستان و رسيدن فصل گرما پيشگويی میشود. آن هم به اين ترتيب که مردم محل در يک جشن، يک موش صحرايی بيچاره را که به خواب زمستانی فرو رفته از لانهاش بيرون میکشند تا او به آنها بگويد زمستان کی به پايان خواهد رسيد. اگر هوا آنقدر صاف و آفتابی باشد که موش صحرايی بتواند سايه خود را ببيند، يعنی زمستان شش هفته ديگر ادامه خواهد داشت، وگرنه تابستان در راه است.
قهرمان فيلم «روز موش صحرايی» که خبرنگار هواشناسی يک فرستنده تلويزيونی است در چنين روزی ساعت شش صبح از خواب بيدار میشود و میرود تا از اين روز و پيشگويی موش صحرايی گزارش تهيه کند. ولی اين روز (دوم فوريه برابر با چهاردهم بهمن) برای وی به يک کابوس تکراری تبديل میشود. او که بر اثر تکرار فکر میکند از هر آنچه در اين روز اتفاق میافتد پيشاپيش با خبر است، تلاش میکند از اين «آگاهی» به سود خود و برای به دست آوردن پول و موقعيت و سکس استفاده کند. ولی موفق نمیشود زيرا درست است که همه چيز تکرار میشود و درست است که خبرنگار هواشناسی هر بار آنچه را در تکرار پيشين اشتباه کرده، اين بار انجام نمیدهد، ليکن هر تکرار توأم با ناکامیهای جديديست که وی را از رسيدن به اهدافش باز میدارد و نهايتا اين تکرار به کابوسی تبديل میگردد که نمیتواند از آن بيدار شود.
تکرار سياست
حالا نگاه کنيد ما ايرانيان چه اندازه از اين تکرارها در زندگی سياسی جامعه داريم که به زندگی روزمره ما تبديل شده. میگوييد نه؟ اگر سحرخيز هستيد و به رسانههای مختلف دسترسی داريد، آنچه را که نه در زمينه آب و هوای کشور، بلکه در مورد سياست داخلی و خارجی ايران پيش میرود، مرور کنيد. خيلی زود متوجه میشويد نه روز دوم فوريه، بلکه هر روز برای ايرانيان روز موش صحرايی است و تحليلگران و مفسران و دولتمردان و سياستمردان در ايران و جهان به زبانهای مختلف مشغول پيشگويی مسائلی مانند آينده برنامه اتمی و به راه افتادن نيروگاه بوشهر و هم چنين «انتخابات سالم و آزاد» هستند.
مثلا اين خبر را همين امروز مانند يک خبر دست اول که تيتر همه خبرگزاريهای فارسی زبان داخل و خارج است میخوانيد: «ايران پيشنهاد توقف غنیسازی اورانيوم را رد کرد». در سالهای گذشته تا کنون چند بار اين خبر «دست اول» را خواندهايد؟ يا «انتخابات سالم و آزاد» را در نظر بگيريد که هر بار با قيود و صفاتی مانند «نسبتا» آزاد يا «رقابتی» و سالم يا نه تنها «پرشور» بلکه «فعال» در تمام سالهای گذشته تکرار شده و در ده سال اخير دامنهای يافته است که حتی کسانی که اساسا با يک حکومت دينی و دخالت دين در حکومت مخالفند، چشم و گوش خود را بر روی تفکر، پيشينه و عملکرد مبلغان اين نوع انتخابات (مانند رفسنجانی و خاتمی) میبندند و میخواهند اين دو نفر رأیگيری مجلس اسلامی هشتم را با دولتی که ظاهرا با آن مخالفت میورزند (و همين دولت مسئول برگذاری رأیگيريست) اين مراسم را برايشان چنان «آزاد» برگذار کنند که نه تنها احمدی نژاد و دولت و همه آنهايی که وی را بر مسند رياست جمهوری نشاندهاند، بلکه اصلا جمهوری اسلامی با آن «انتخابات» پی کارش برود!
بعد از مدتی معلوم میشود اگر اين «انتخابات» آزاد «نسبتا» هم آزاد باشد، قبول است! بعد هم بدون آنکه آن بيست اصل برگذاری انتخابات آزاد را به روی خود بياورند «به نام خدا» اعلاميه میدهند و نسبت به «سلامت انتخابات» و اينکه مبادا برخی نامزدهای «احزاب موجود» رد صلاحيت شوند اظهار نگرانی میکنند! صلاحيت کدام نامزدها و توسط کدام نهاد ممکن است رد شود؟! مگر «کميته انتخابات آزاد» [که از سوی «اصلاح طلبان» تشکيل شده بود] آزادی احزاب سياسی و رد نظريه استصوابی را جزو اصول خود برای برگذاری يک انتخابات آزاد قرار نداده بود؟! پس ديگر چه جای سخن و نگرانی از عدم «سلامت» و رد صلاحيت در يک «انتخابات آزاد» است؟!
باری، وقتی در روزهای موش صحرايی هر بار ساعت شش صبح با تکرار اخبار برنامه اتمی و انتخابات آزاد بيدار شديد، سری هم به تکرارهای قبلی بزنيد تا ببينيد نه اين رقبايی که دو سه سال است مجلس و قوه قضاييه و رياست جمهوری را همراه با جابجايیهای گسترده در سطوح محلی و کشوری قرق کردهاند آمدهاند که به اين آسانی بروند و نه آن رقبايی که برخی به آنها دخيل بستهاند از آن موشهايی هستند که از سوراخ حکومت اسلامی خود که سالهاست زير پتوی گرم و نرم قانون اساسی آن لم داده و به رؤيای زمستانی ۲۲ بهمن فرو رفتهاند، بيرون بيايند.
تکرار بلاهت
حال بايد ديد چه تغييرات مثبتی در ساختار و ساز و کار جمهوری اسلامی و «شرايط کشور» پديد آمده که اميد برخی را نسبت به «انتخابات آزاد» يا «نسبتا آزاد» بارور کرده است؟ حجتالاسلام محمد خاتمی رييس جمهوری اسلامی پيشين چه تغييراتی کرده که بتوان وی را کمی «خارج» از جمهوری اسلامی در نظر گرفت؟ آيا نارضايتیهای عمومی و وضعيت نابسامان اقتصادی و اجتماعی و در واقع «موجسواری آزاد و رقابتی» درون قبيله حاکم را میتوان به حساب تغييرات لازم برای برگذاری يک «انتخابات آزاد» گذاشت؟ اصلا اين «اپوزيسيون قانونی» که تا کنون بزدلانه در هر شرايطی در رأیگيريها شرکت کرده است با کدام برنامه، با کدام ابزار میخواهد بر مشکلات اقتصادی و اجتماعی داخلی و خارجی غلبه کند؟ مجلس اسلامیاش چگونه میخواهد ابتدا با دولتی که آن را «پادگانی» و «طالبانی» ناميده و سپس با مقامات و مسئولان محلی و کشوری که در دو سال گذشته از بنياد تعويض شدهاند، کار کند؟ آيا قرار است آنها باز تعويض شوند؟ در اين صورت از همين حالا آنها برای اينکه اين تعويض صورت نگيرد، تمام نيروی خود را بسيج کردهاند و يا در صورت شکست، بايد شاهد يک تعويض سراسری ديگر در سطح مقامات و مسئولان بود و اين نه انتخابات بلکه فرسايش دورهای کشوريست که کارشناسان کار مفيد روزانه دولتی را در آن در بهترين شرايط جمهوری اسلامی تنها هفت دقيقه اعلام کردهاند...
برای درک اين واقعيات لازم نيست ضريب هوشی بالا داشت. ولی برای عدم درک آن، ضريب منافع نقشی تعيين کننده بازی میکند! و به راستی نيز بر اين همه چه میتوان افزود جز آنکه در اين سالهای موش صحرايی که خواب زمستانی را پايانی نيست، باز به قول صادق سرمد بايد خواند: «ابلهان تکرار عادت میکنند/ در گمان خود عبادت میکنند».
تا اينجا، همهاش بندهايی از مقاله شش سال پيش بود! میبينيد، عادت «انتخاباتی» و عادت «اتمی» چگونه سالهاست تکرار میشود؟ حال بايد ديد کسانی که برای ساختن «حماسه سياسی» به ميدان خواهند آمد به خاطر مردم است يا برای «رهبر» و عليه «تيم احمدی نژاد»؟! تيمی که به نسبت هشت سال پيش و چهار سال پيش قطعا ضعيفتر نشده است، و رهبری که هرگز تا اين اندازه درمانده نبوده است که مجبور شود دست به دامان اصلاح طلبان شود! و مردمی که خسته از هر سه دار و دسته، کاش آنقدر متشکل و هوشيار میبودند که بتوانند از اين «انتخابات» فرصتی برای خود بسازند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
لينک به مقاله «سالهای موش صحرايی»