پنجشنبه 12 اردیبهشت 1392   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

زبان يک موجود زنده است، ف. م. سخن

دليل نگارش اين يادداشت مطلب "زبان مثل نمد است" سرکار خانم فروغ روشن‌زاد است که در سايت ارجمند "ايران‌واير" منتشر شده. آنچه خانم روشن‌زاد بر آن انگشت نهاده‌اند در واقع ادامه‌ی بحث "غلط ننويسيم" استاد ابوالحسن نجفی‌ست که بحث‌های بسياری را در حلقه‌ی اهل زبان و ادب موجب شده است

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


ويژه خبرنامه گويا

با ديدن اين تيتر٬ اولين نکته ای که به نظر ويراستار اهل فن خواهد رسيد٬ کلمه ی «يک» است و جای گزين کردن حرف «ی» به جای آن [زبان موجودی زنده است]. اما نگارنده با آگاهی کامل٬ و بدون شک و دو دلی٬ از کلمه ی «يک» استفاده کرده است چرا که آن را خوش آهنگ تر می يابد. اما دليل نگارش اين يادداشت مطلب «زبان مثل نمد است» سرکار خانم فروغ روشن زاد است که در سايت ارجمند «ايران واير» منتشر شده. آنچه خانم روشن زاد بر آن انگشت نهاده اند در واقع ادامه ی بحث «غلط ننويسيم» استاد ابوالحسن نجفی ست که بحث های بسياری را در حلقه ی اهل زبان و ادب موجب شده است. اين بحث در واقع بحثی ست ميان دو گروه اديبان و اهل ادب٬ و زبان شناسان و اهل زبان که به دليل زاويه ديد متفاوتی که هر يک از اين دو٬ به موضوع زبان دارند هرگز به نتيجه ی واحد نخواهد رسيد. لذا بحث اين جانب به قصد هم عقيده کردن خانم روشن زاد با خودم نيست و آن چه مد نظر است فقط ارائه ی ديدگاه از زاويه ديگر است با اين اميد که شايد عده ای موافق آن باشند.

از نظر اهل ادب٬ آن چه فاقد سابقه در گذشته ی ادبی زبان فارسی ست نادرست است. به بيان دقيق تر٬ اگر فرمی قديمی برای فرم جديدی که در زبان امروزی ارائه می شود وجود داشته باشد فرم قديمی مورد پذيرش اهل ادب قرار می گيرد.

اما اهل زبان٬ که به زايش زبان به عنوان يک موجود زنده عقيده دارند قدم فرم نورسيده را گرامی می دارند و استفاده از آن را جايز می شمارند. در اين خصوص می توان به اختلاف نظر دانشمندانی چون دکتر محمد رضا باطنی و ابوالحسن نجفی اشاره کرد. دکتر باطنی با شعار «اجازه بدهيد غلط بنويسيم» اين شجاعت را به اهل زبان داد که از آنچه ادبا آن را غلط می شمارند نهراسند و آن گونه بنويسند که زمانه ی خودشان حکم می کند و نه زمانه ی حافظ و سعدی.

من شخصا موقع نوشتن٬ بسياری نکات را رعايت می کنم تا نوشته هايم کم غلط تر شود ولی موقع سخن گفتن بنا بر عادت قديم٬ کلمات و عباراتی به کار می برم که چندان فصيح نيست و ممکن است اهل لغت را بيازارد. روزی با يکی از دوستان صاحب نظر گفت و گو می کردم که اصطلاح «در اين رابطه» به زبان ام آمد. اصلا توجه نداشتم که من اين اصطلاح را زياد به کار می برم. ناگهان مخاطب من به خروش آمد که آقا در اين رابطه يعنی چه؟ شما می توانيد بگوييد در باره ی٬ در زمينه ی٬ و امثال اينها. البته «در اين رابطه» اصطلاحی ست که اين روزها زياد به کار می رود و اگر گرته برداری از زبان خارجی هم باشد٬ در نزد مردم عادی گوش آزار نيست. باری٬ آن روز تلاش کردم موقع صحبت کردن هر جا که «در اين رابطه» به زبان ام می آمد آن را حذف کنم و به جای اش «در اين زمينه» بنشانم. تلاش من عبث بود. کلمات٬ موقع جاری شدن بر زبان٬ به من فرصت تصحيح به موقع نمی دادند. نتيجه اين شد که آن روز سعی کردم کم تر سخن بگويم! بحث من همين جاست. درست گويی و درست نويسی نبايد آن چنان تبديل به وسواس شود که گوينده از خير گفتن بگذرد و نويسنده نوشته اش را از نشاط و سرزندگی تهی کند.

خدا بيامرزد علامه قزوينی را. ايشان که خود دچار وسواس بيمارگونه بود٬ نتوانست معلومات وسيع اش را مکتوب کند چرا که از اشتباه کردن می ترسيد. او طبق آن چه در خاطرات اشخاص مختلف آمده به خاطر يک کلمه ی غلط يا نابجا که از دهان کسی بيرون می آمد حتی حاضر بود دوستی و رابطه اش را قطع کند. آيا چنين روشی صحيح است؟ به گمان من خير! درست آن است که ابتدا ما بخواهيم و بتوانيم آن چه را که در سر داريم بر زبان يا بر روی کاغذ بياوريم. درست گفتن و درست نوشتن در مرحله ی دوم کار قرار می گيرد.

زنده ياد دکتر خانلری در مقاله ای از مقالات کتاب گران قدر «زبان شناسی و زبان فارسی» به موضوع «يک»ی که من در بالا به کار بردم پرداخته و استفاده از آن را که به نوعی گرته برداری از زبان انگليسی ست نادرست خوانده. اما واقعا استفاده از «يک» نادرست است و بايد حتما با چسباندن يک «ی» به ته کلمات درست سخن بگوييم؟ نمی توانم و نمی خواهم پا را از گليم خود درازتر کنم و روی حرف استاد بزرگ مان حرف بزنم ولی حقيقتا قادر به حذف کلمه ی «يک» در جملات ام نيستم و به کار بردن گهگاهی و نه افراطی آن را درست می پندارم. درست پنداشتن من البته ارزشی ندارد. ارزش٬ بهره ای است که مردم اهل فرهنگ از اين کلمه ی به ظاهر نادرست می برند و صد البته به ذهن شان هم خطور نمی کند که اين کار گرته برداری از زبان بيگانه است.

به اعتقاد من به جای حساسيت بيش از اندازه نشان دادن به استفاده از الگوهای گرته برداری شده٬ ما برای پيرايش و پالايش و درست نويسی و درست خوانی و مفهوم رسانی و مبارزه با کژتابی های ناگزير زبانی کارهای مهم تری می توانيم انجام دهيم. اگر موفق به انجام اين کارها شويم به مراتب موثرتر از به کار نبردن مثلا «روی تو حساب می کنم» و اين گونه عبارات است. به عنوان نمونه می توانيم حواس مان را روی کلماتی که به خاطر ساختار خط فارسی بد و غلط خوانده می شوند متمرکز کنيم. می توانيم روی جدا و بی فاصله نويسی و اعراب گذاری روی کلمات مشکل و استفاده ی گهگاهی از حروف لاتين موقعی که اعراب گذاری هم دردی از غلط خواندن کلمه درمان نمی کند و علامت گذاری و مسائلی از اين دست بحث کنيم. البته بحث بر سر اين ها جلوی بحث بر سر درست نويسی را نخواهد گرفت ولی حقيقت آن است که بحرانی که بسياری گمان می کنند زبان به خاطر عدم توجه به دقايق درست نويسی دچار آن شده٬ به اين شدت هم نيست و می توان با آن کنار آمد.

زنده ياد دکتر غلامحسين مصاحب اين شجاعت را داشت که در عرصه ی مطالب علمی کلمات را بشکند و با هم ترکيب کند و کلمه ی جديد بسازد. اين قدمی بود مبارک که تنی چند از دانشمندان اهل زبان آن را ادامه دادند. زيباترين و ابتکاری ترين کاری که تاکنون ديده ام در «ذيل فرهنگ بزرگ سخن» است که استاد دانشمند دکتر حسن انوری به کلماتی اجازه ی ورود به زبان فارسی داده که حقيقتا انقلابی و نوگرايانه و در برخی موارد باور نکردنی ست. اين که ايشان مثلا به فعل «چتيدن» به معنای چت کردن اجازه ی ورود به فرهنگ شان را داده اند کار کوچکی نيست. ايشان با اين کار حتما خواهان بسط دامنه ی زبان فارسی امروزی برای بيان مسائلی هستند که گفتن و نوشتن شان جز از کوره راه های پر پيچ و خم زبانی ممکن نيست.

بحثی که سرکار خانم روشن زاد آغاز کرده اند بحثی ست مفصل و دراز دامن که با يک مقاله و دو مقاله نمی توان پرونده اش را بست و نياز به مقالات متعدد دارد. اميدوارم بتوانم در آينده به نکات ديگری در اين زمينه اشاره کنم.

لینک زبان مثل نمد است:
http://iranwire.com/fa/blogs/farsivarzi/268


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016