چهارشنبه 1 خرداد 1392   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

پیامد رد صلاحیت هاشمی و مشایی! علی کشتگر

علی کشتگر
از این پس فعالان جنبش دموکراسی بیش از پیش به تقویت جامعه مدنی و فکر سازماندهی نافرمانی و اعتراضات مدنی روی‌آور می‌شوند. بسیاری به این نتیجه می‌رسند که در برابر دیکتاتوری و ظلم بی‌پایان حکومت خامنه‌ای، شورش، طغیان و قیام ملی پاسخ‌هایی شایسته‌اند

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


ويژه خبرنامه گويا

معنای رد صلاحيت هاشمی رفسنجانی و رحيم مشايی آن است که ظرفيت و اعتماد به نفس رژيم به صفر رسيده و خامنه ای از انزوای بی سابقه خود در ايران آگاه است. به همين دليل او جرات آن را در خود نديد که کانديدای مطلوبش را به ميدان رقابت با اين دو نامزد زاويه دار با منويات خويش بفرستد. اگر خامنه ای کوچکترين بختی برای پيروزی کانديدای خود در رقابت با اين دو نامزد رد صلاحيت شده می ديد، بی ترديد هزينه سنگين رد صلاحيت آنان را تقبل نمی کرد.

رد صلاحيت هاشمی ادامه منطقی کودتای انتخاباتی خرداد ۸۸ و سرکوب جنبش سبز است. اين اقدام ضربدری است که خامنه ای برای پيشبرد مقاصد انتحاری خود بر کل کارنامه جمهوری اسلامی می کشد!

اگر او در انتخابات ۸۸ برای پيروز گرداندن محمود احمدی نژاد در برابر چشم ميليونها ايرانی به سرقت مسلحانه آرای مردم دست زد، اين بار با توجه به تجربه ۴ سال پيش کار اصلی مهندسی انتخابات را در شورای ۱۲ نفره نگهبان که همگی دست نشاندگان خود وی هستند تمام کرد تا فردای انتخابات با اعتراضات رای دهندگان دست به گريبان نشود. آنان که از سخنان نوروزی خامنه ای درباره ضرورت "مشارکت همه سليقه ها" برای خلق حماسه سياسی به شوق آمدند و مژدگانی دادند که رهبر "عابد و مسلمان" اين بار بر آن است که انتخابات رقابتی و بدون مهندسی ميان سليقه های متفاوت وفادار به نظام برقرار کند، در رمزگشايی از سخنان خامنه ای مردود شدند. مقصود "رهبر معظم" از مشارکت همه سليقه های مختلف در انتخابات سليقه های منتقد و زاويه دار با منويات و سياستهای "رهبر" نبود. با رد صلاحيت هاشمی، انتخابات به نمايش تبديل رای دهندگان به گله های بی شکل و اراده ای که برای بيعت مجدد با "رهبرمسلمين جهان" به پای صندوق ها آورده می شوند، تنزل می يابد.

هاناآرنت در اثر برجسته اش "منشاء توتاليتاريسم" می نويسد نگرش تماميت گرا واژه ها را از معنای خود تهی می کند، چنان که در بسياری موارد معنای واژگان وارونه می شوند. سخنان نوروزی خامنه ای در باره شرکت همه سليقه ها در انتخابات و خلق حماسه سياسی دقيقا مصداق همين حکم است.

اين شيوه برگزاری انتخابات آنهم در کشوری که يکصد و پانزده سال پيش پرچمدار نهضت مشروطيت در خاورميانه و آسيا بوده و نهادينه کردن حق رای از آرزوهای ديرينه آن است اهانت بزرگی است.

اهانت به شعور و به غرور و به آرزوهای مردم. افسوس که ديکتاتورها چنان مست قدرت و توهمات جنون خود می شوند که تا لحظه ای که جهنم جنگ و خشونت آنان را در کام خود فرو نکشد از کاخ پوشالی توهم و نخوت بيرون نمی آيند.

هيچ کس در ايران نيست که نداند رد صلاحيت هاشمی و مشايی به دستور مستقيم شخص خامنه ای در شورای نگهبانی به تصويب رسيده است. خامنه ای دشمن نهادهای انتخابی و دشمن شماره يک رای مردم است. او به قول خود يک رای دارد، اما رای ۵۰ ميليون ايرانی مادام که به يک جنبش عظيم اجتماعی متکی نباشند در برابر رای خامنه ای صفر است. چرا که در اسلام حکومتی رای ولی فقيه اراده باريتعالی است و رای مردم فقط زمانی ارزش دارد که تابع رای مقام ولايت و تزئين کننده آن باشد. از نظر خامنه ای ۲۴ خرداد ۹۲ روز بيعت مجدد با "اميرالمومنين" معاصراست.

رد هاشمی رفسنجانی موجب ريزش گسترده نيروهای ميانه روی بدنه جمهوری اسلامی و روی گردانی لايه های متوسط جامعه، قشر بازاری و مديران و کارفرمايان از حاکميت خواهد شد. آنها و انبوه اصلاح طلبان و بخش بزرگی از مراجع و روحانيون شيعه نيز اميد خود را به اصلاح جمهوری اسلامی از دست می دهند. اين اقدام جمهوری اسلامی را از درون و بيرون فرسوده تر و خامنه ای را بيش از پيش منفورتر و منزوی تر می کند. برخلاف تصور خامنه ای رژيم از انتخابات قلابی خرداد ۹۲ بحرانی تر و ضعيف تر از کار درخواهد آمد. از اين پس ديگر کمتر کسی به صدای اصلاح طلبان و سکولارهای محافظه کار طرفدار اصلاحات که توهم اصلاح نظام دينی را تبليغ می کردند گوش فراخواهد داد. از اين پس فعالان جنبش دموکراسی بيش از پيش به تقويت جامعه مدنی و فکر سازماندهی نافرمانی و اعتراضات مدنی روی آور می شوند. بسياری به اين نتيجه می رسند که در برابر ديکتاتوری و ظلم بی پايان حکومت خامنه ای، شورش، طغيان و قيام ملی پاسخهايی شايسته اند.

خامنه ای با حذف هاشمی گرايش تنش زدايی در سياست جمهوری اسلامی را منکوب می کند. و بر طبل تنش و رويارويی می کوبد.

خامنه ای فقط يک ديکتاتور سرکوبگر که آزادی مردم را گرفته و همدستان نظامی و روحانی او ثروت های ايران را غارت می کنند و فرصت های ايران را به باد می دهند نيست. خامنه ای فقط يک خود کامه محصور در ميان نظاميان و روحانيون غرق در فساد که اقتصاد ايران را به سوی ورشکستگی می کشاند نيست. خامنه ای علاوه بر همه اينها يک فقيه متوهم است که خود را رهبر جهادگران مسلمان عليه آمريکا و اسرائيل و دولت های متحد و همسوی آنان در منطقه می داند. او با اقدامات ماجراجويانه و متوهمانه خود ايران را گام به گام به سوی پرتگاه خشونت وجنگی می کشاند که اگر آغاز شود معلوم نيست سرنوشت ايران و تماميت آن چه خواهد شد. زمان آن فرا رسيده که همه مخالفان سياستهای خطرناک خامنه ای در برابر او همراه و متحد شوند. وبرای نجات کشو برکناری دستگاه ولايت فقيه و برگزاری انتخابات آزاد را هدف قرار دهند.


علی کشتگر
[email protected]


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016