چهارشنبه 22 خرداد 1392   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

رويکردها به "انتخابات"، اختلافی که نبايد به انشعاب بيانجامد! علی کشتگر

علی کشتگر
اگر انتخابات ۸۸ کودتا بود، انتخابات ۹۲، انتخاباتی که اصلاح‌طلبان و ميانه‌روها حق انتخاب نامزد خود را نيز از دست دادند و اين کار را نيز خامنه‌ای و نيروهای امنيتی برعهده گرفتند؛ اوج انحطاط سياسی جمهوری اسلامی است. اختلاف‌های تاکتيکی در قبال انتخابات مهندسی‌شده حکومت نبايد به انشقاق و جدائی مخالفان ديکتاتوری فقيه بيانجامد و هدف‌های استراتژيک جنبش دموکراسی‌خواهی را در سايه قرار دهد

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


ويژه خبرنامه گويا

فرايند تحولات سياسی جمهوری اسلامی از سال ۸۴ به بعد در جهت بيرون راندن کامل اصلاح طلبان و ميانه روها از گردونه حاکميت و قبضه کامل قدرت در دست خامنه ای و فرماندهان نظامی- امنيتی تحت فرمان او بوده است. اين فرايند در اين هشت سال مدام سيری شتابان داشته است.

ادامه اين فرايند تصفيه کامل جمهوری اسلامی از جريانها و چهره های مردد و زاويه دار با رهبر و مجتبی خامنه ای که خود را برای جانشينی پدر آماده می کند، می باشد. پيشبرد قاطع اين فرايند برای حکومت خامنه ای مساله مرگ و زندگی است. انتخابات از منظر "بيت رهبری" جزيی از اين فرايند و تابع آن است. سازوکاری است در خدمت شتاباندن و برگشت ناپذير کردن اين روند. آن که هنوز در توهم اصلاح و تغيير از بالا به مدد انتخابات سير می کند و اميدواراست با مشارکت در اين انتخابات قلابی و تحميل روحانی به "بيت رهبری" و ايادی آن اين فرايند را متوقف و يا برعکس کنند در اشتباه است. البته فعاليت در فرايند انتخابات و برخورد فعال با آن در خدمت رشد و بلوغ جامعه و جنبش دموکراسی خواهی است و طبعا همه ما بايد با آن فعال برخورد کنيم.

توقف اين فرايند هشت ساله مشروط است به تغيير موازنه قوا ميان جنبش دموکراسی خواهی و ديکتاتوری. تحولی که از مسير سخت و پرهزينه سازماندهی جامعه مدنی و روی آوردن به اعتراضات بدون خشونت و نافرمانی های مدنی می گذرد و به فعالان و رهبران پيگير و شجاع نيازمند است. ژان ژورس فيلسوف و رهبر جنبش چپ فرانسه ۱۱۰ سال پيش به درستی گفت جمهوری يعنی شجاعت و اعتماد. شجاعت رهبران و مردم در دفاع از جمهوريت و اعتماد متقابل ميان مردم و رهبران. در اين انتخابات آنچه از آن هيچ اثری نيست همين دو واژه اساسی شجاعت و اعتماد است. اين انتخابات اهانت به شعور و تاريخ مردم ايران از انقلاب مشروطه تا به امروز است. چرا که به جای سازگاری با آرزوهای پيشاهنگان جنبش مشروطه و افکار بلند و آزاديخواهانه رهبر نهضت ملی و خيل عظيم جانباختگان راه آزادی، با افکار ارتجاعی و ضد مردمی شيخ فضل اله و محمد عليشاه قاجار عجين است.

حسن روحانی و حاميان فعال وی از جمله آقايان خاتمی و هاشمی فقط نقش گرم کردن بازار مکاره "حماسه سياسی" می توانند ايفا کنند. اگر انتخابات ۸۸ کودتا بود، انتخابات ۹۲، انتخاباتی که اصلاح طلبان و ميانه روها حق انتخاب نامزد خود را نيز از دست دادند و اين کار را نيز خامنه ای و نيروهای امنيتی برعهده گرفتند اوج انحطاط سياسی جمهوری اسلامی است. نبايد به بهانه سياست ورزی در برابر هرگونه ظلم و زورگوئی ديکتاتور و نظاميان لگام گسيخته او سر تمکين فرود آورد. خامنه ای زورگوست و خود نيز به زبان زور آشنائی دارد و در برابر زور عقب می نشيند. تمايل بخشی از مردم به حمايت از نامزدی که از نظر آنها ميانه رو و معتدل است، از سر ناچاری و در اثر نبود يک جنبش اجتماعی نيرومند در صحنه سياسی است. تمکين و تسليم به فرآيند انتخابات فرمايشی و تبديل شدن به هيزم "حماسه سياسی" خامنه ای خدمتی به تقويت بدنه اجتماعی جنبش سبز و اصلاحات نخواهد کرد. و تا زمانی که چنين بدنه نيرومندی در صحنه نباشد راه ديکتاتور ادامه خواهد يافت. پيش بينی نتيجه انتخاباتی که به ابزاری برای اعلام پيروزی خط رهبر و خلق حماسه سياسی فرمايشی او تبديل شده و مهندسی آن را سپاه و بسيج و نيروهای امنيتی برعهده گرفته اند، کار دشواری نيست. خروجی اين نمايش اعلام پيروزی يکی از اصول گرايان وفادار به خط رهبری و ترجيحا يکی از نظاميان اصول گرا خواهد بود (شايد قاليباف). فعالان جنبش دموکراسی خواهی از هم اکنون بايد مراقب باشند و بکوشند تا اختلاف دو رويکرد متضاد با "انتخابات" جاری موجب انشقاق در ميان آنها نشود.

حقيقت آن است که اختلاف بر سر رويکرد به فرايند انتخابات مهندسی شده کنونی امری طبيعی و اجتناب ناپذير است. هدف خامنه ای از اين شيوه برگزاری انتخابات يکی آن است که حتی الامکان شخص مورد نظر خود را از صندوق ها بيرون آورد و ديگر آن که ميان فعالان جنبش دموکراسی و نيز بدنه جنبش سبز و اصلاح طلبان اختلاف و انشقاق ايجاد کند. استدلال های طرفداران و مخالفان شرکت را حالا ديگر کم يا بيش همه می دانيم و من در اين يادداشت به آن نمی پردازم. قصدم از اين آخرين يادداشت پيش از ۲۴ خرداد آن است که در حد خود به همگان يادآور شوم که اين اختلاف های تاکتيکی در قبال انتخابات مهندسی شده حکومت نبايد به انشقاق و جدائی مخالفان ديکتاتوری فقيه بيانجامد و هدفهای استراتژيک جنبش دموکراسی خواهی را در سايه قرار دهد.نتيجه اين انتخابات هرچه که باشد خامنه ای از آن ضعيف تر، کم اعتبار تر و منزوی تر بيرون می آيد. اما اگر فعالان جنبش دموکراسی و سبزها بتوانند به رغم اختلاف، از فردای اين فرايند اتحاد و تفاهم خود را حفظ کنند، برای روزها و ماههای پرتحول و تلاطمی که در پيش است برنده خواهند بود.

فراموش نکنيم که جنبش بزرگ و فراگير دموکراسی خواهی که بتواند نطفه پيروزی بر استبداد را در دل خود بپروراند، جنبشی است که قادر باشد همه اختلافات عقيدتی، فکری، فرهنگی، مذهبی، جنسی و نژادی را در خود جای دهد و ظرفيت آن را دارا باشد که تنوع و تکثر را وسيله پويايی و غنای خود قرار دهد. در اين جنبش مطالبه آزادی و يا حق رای حلقه وصل همه رنگها و تعلقات ايدئولوژيک و سياسی است. همين و بس. در چنين جنبشی رويکردهای متفاوت در قبال فرصت ها و مسائل سياسی روز، يعنی اختلاف های تاکتيکی منشاء انشقاق و انشعاب نمی شود. اين که گروهی امروز فکر کند با شرکت در اين انتخابات کنترل شده می شود دريچه ای بسوی خواسته های عدالت خواهانه بگشايد و بسياری ديگر خلاف آن بيند يشند نبايد فعالان جنبش را از هم جدا سازد. خرد و بلوغ سياسی حکم می کند که اختلافات بزرگتر از اين نيز ما را از همراهی در راه اهداف مشترک راهبردی باز ندارد. در خرداد ۸۸، چه آنان که به اميد گشودن روزنه ای بر مطالبات خود به پای صندوق ها رفتند و چه آنان که از مشارکت در انتخابات خود داری ورزيدند در کنار هم جنبش سبز را شکل دادند و دوشادوش هم در خيابانها مطالبات خود را فرياد کشيدند. دستگاه سرکوب حکومت کودتا نيز به دور از هرگونه تبعيض هر دو طرف را به يکسان نواخت. جنبش دموکراسی خواهی ارتشی از افراد متحدالفکر و متحدالشکل که در قبال هر رويداد و فرصتی که پيش می آيد تاکتيک واحدی در پيش گيرند، نيست.

اهميت جنبش سبز در آن بود و هست که طيف وسيعی از مخالفان خودکامگی را در خود جای داد. که توانست مبارزه برای حق رای را فراتر از اختلافات و حتی فراتر از مرزبندی های عميق فکری و سياسی قرار دهد و همه تعلقات فکری و فرقه ای را حول يک خواست مشترک متحد کند.

انتخاباتی که مگر در اسم هيچ شباهت ديگری به انتخابات ندارد به زودی پايان می گيرد، بدون آن که تغييری در ساختار قدرت سياسی ايجاد کند. دوباره ما می مانيم و ديکتاتوری دروغ، فساد و ارعاب. ما می مانيم و لحظه های سختی که بدون گرما و اميد با هم بودن و با هم عليه ديکتاتوری تلاش کردن، نويد بخش نخواهد بود.

پس از انتخابات، خامنه ای و ايادی او همچنان سکاندار جمهوری اسلامی اند و کشور را گام به گام به سوی تباهی و ويرانی و جنگ می کشانند. پرسش اصلی آن است که آيا ما، مايی که نتوانستيم تاکتيک واحدی در برخورد با انتخابات فرمايشی اتخاذ کنيم می توانيم از پی اين تجربه، متحدتر و قوی تر سربلند کنيم؟ نارضايتی از ديکتاتوری نظامی- امنيتی خامنه ای امروز از عمق جامعه تا مغز استخوان نظام جمهوری اسلامی امتداد می يابد. و از آنجا که حاکميت همه راههای تحول مسالمت جويانه و امکان تناوب قدرت از طريق صندوق های رای مسدود کرده بروز و برآمد اعتراضات امری قابل پيش بينی است. پيش از آن روز، همه ميهن پرستان و آزاديخواهان ايران بايد صفوف خود را به هم نزديک کنند و برای همه سناريوهای ممکن آماده باشند.

علی کشتگر
[email protected]


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016