چهارشنبه 22 خرداد 1392   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

قالیباف و بازی مرگ و زندگی با خامنه ای، وحید صادقی شیرازی

vahid-shirazi.jpg
اگرچه قالیباف در مراحل مختلف، وفاداریش را به نظام نشان داده است، اما جاه طلبی اش برای رسیدن به قدرت بیشتر و مقام بالاتر، نمی توان نادیده گرفت ، یکبار وی خود را رضاخان اسلامی نامید و بهایش را با منع خروج از کشور، برای حضور در جمع شهرداران برتر جهان پرداخت. با این حال، در شرایط فعلی، قالیباف دو برگ برنده در دست دارد

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


جمهوری اسلامی، امسال یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری را، برگزار می کند. صرف نظر از شرایطی که هر انتخابات آزاد در جهان، از آن برخوردار است و مقایسه انتخابات در ایران با آن معیارهای جهانی، می توان گفت که این انتخابات، حتی در برابر دوره های گذشته هم از معیار های یک انتخابات قانونی در جمهوری اسلامی فاصله بیشتری گرفته است و با دخالت هرچه بیشتر نهادهای نظامی و اطلاعاتی- امنیتی، بیش از پیش دچار محدودیت شده است. رد صلاحیت هاشمی، عضو ارشد نظام اسلامی ایران، به خواست رهبری، حمایت نیروهای تندرو سپاه و بسیج و پوشش وزیر اطلاعات، نشان دهنده آن است که قدرت نظامیان و نیروی های امنیتی در حکومت اسلامی ایران، بسیار گسترده شده است و آن را به یک نظام ولایی – نظامی و امنیتی تبدیل کرده است.

محمد باقر قالیباف، یکی از نامزدهایی است که توانسته از فیلتر شورای نگهبان، که شورایی است مطیع رهبری، عبور کرده و وارد رقابت های دست و پا بسته انتخابات ریاست جمهوری گردد. وی که متولد مشهد است، در طول دوران جنگ با عراق، در جبهه ها حضور داشته و توانسته بود که به سرعت به درجات فرماندهی لشگرهای سپاه برسد. پس از جنگ هم، جز سپاهیانی بود که یونیفورمش را بیرون نیاورد و در قسمت های مختلفی از سپاه، ایفای نقش کرد. از جمله با حضور در فرماندهی قرارگاه خاتم الانبیا، که پس از جنگ در دوران سازندگی، اجرای پروژه های عمرانی ملی را به عهده گرفته بود، توانست تجربه های فرماندهی در دوران جنگ را با تجربه کارهای اجرایی و عمرانی در هم آمیزد و البته به تکمیل کادر مدیریتی و اجرایی خود مشغول شود.

وی پس از آن با حضور در فرماندهی نیروی هوایی سپاه پاسداران، توانست که همچون دوران حضورش در فرماندهی نیروی انتظامی کل کشور، تغییرات عمده و گسترده ای را در این نهاد ایجاد کند. علاوه بر تغییر چهره ظاهری نیروی انتظامی با تجهیزشان به مرسدس بنز و مرتب کردن لباس ها و بهبود نحوه رفتارشان با مردم، به لحاظ مدیریت امنیتی و اقتصادی نیز تغییرات عمده ای را در این نهاد ایجاد کرد. همچنین وی هنگامی که فرماندهی نیروی هوایی را ترک می کرد، این بخش از سپاه وارد بخش های تولید و ساخت تجهیزات مهم و پیچیده تسلیحات نظامی شده بود. اما حضور سال های طولانی وی در بخش های مختلف سپاه و نیروی انتظامی و سابقه حضورش در جبهه ها، روابط نزدیک و پیشینیه مثبتی را برای وی در میان سپاهیان به ویژه رده فرماندهان آن نیرو، برایش به ارمغان آورده است. فرماندهانی که حمایتشان از هر فردی در جغرافیای سیاسی کنونی ایران، می تواند بسیار مغتنم و بسیار موثر باشد.

قالیباف در سال 1384 با انصراف از فرماندهی نیروی انتظامی پا به میدان رقابت های ریاست جمهوری گذاشت تا تشنگی خود را برای رسیدن به مقام های بالاتری در نظام اسلامی ایران، سیراب کند. در آن انتخابات پر حرف و حدیث که مهدی کروبی با نوشتن نامه ای سرگشاده از نقش مجتبی خامنه ای درحمایت از احمدی نژاد و سپس تغییر و جابه جایی آرا، پرده برداشت و هاشمی در نهایت شکایتش را به دنیای دیگری واگذار کرد، قالیباف با سکوت خود و تن دادن به نتیجه انتخابات تقلبی، وفاداری و اطاعتش را به ولایت فقیه و آنچه اراده وی است نشان داد و به پاس این سرسپردگی، سکان شهرداری تهران را به دست گرفت.

این فرمانده سابق که با کت و شلوار، وارد شهرداری تهران شد، تیم اجرایی و مدیریتی اش را همراه با خود به شهرداری آورد و در این سازمان نیز تغییرات و تحولات گسترده ای را در ظاهر و اساس آن ایجاد کرد و با پشتوانه روابط و تجربیاتی که در سپاه و خصوصا قرارگاه خاتم الانبیا داشت، به اجرای پروژه های بزرگی، در تهران دست زد. اگرچه مشکلات شهر تهران، کلاف سردرگمی است که به دست قالیباف نیز گشوده نشده است، اما تغییراتی که وی در پایتخت کشور ایجاد کرده است، به چشم می آید. به هرحال، وی در سال 82 هشتمین شهردار منتخب جهان بوده است.به نظر می رسد، در صورت رسیدن به پست ریاست جمهوری، قابلیت و توان بیشتری برای چانه زنی با غرب در ایجاد تغییر سیاست هایشان نسبت به ایران دارا باشد . اکنون بسیاری از ناظران، قالیباف را، پس از رد صلاحیت هاشمی، شانس اول پیروزی در این انتخابات می دانند، البته اگر دست های پشت پرده، این بار نیزبا شعبده ای دیگر، جلیلی را در ساختمان ریاست جمهوری ننشانند.

اما همه آنچه که به عنوان امتیاز های این سپاهی سابق و شهردار فعلی برشمردیم، وی را در نگاه خامنه ای به گزینه ای مورد قبول تبدیل نمی کند. رهبری بنا به آنچه که در سالهای اخیر نشان داده است و درصحبت ها و گفته های خویش آشکار کرده است، فرد مورد نظرش، شخصی است بدون سابقه اجرایی، بدون پایگاه مردمی و بدون پشتوانه قوی در میان باندهای حکومتی و لاجرم با آرا واقعی ناچیز. چنین فردی است که مجبور خواهد بود تا اطاعت محضش را از ولایت فقیه، هر روز، به اثبات برساند، چرا که همه هستی سیاسی اش را مدیون عنایت رهبری است. متاسفانه بخشی از حاکمیت فعلی نیز به تولید شخصیت هایی از این دست مفتخر است. این بخش که از قشرهای مختلفی از روحانیون و نظامیان تشکیل شده است که اعتقادی به نقش مردم در حکومت ندارند و پس از مرگ خمینی توانستند در حاکمیت قدرت بیشتری بدست آورند، با تاکید بر واژگانی همچون مقاومت و سازش ناپذیری دربرابر غرب، قصد دارند تا برای حفظ سود سرشار اقتصادی خود، وضعیت امنیتی کشور و تحریم ها را شدت ببخشند و به آنچه که نابودی ملت و وطن است بی تفاوتند، البته گروهی از طرفداران این پاره از حاکمیت نیز واقعا معتقد به ایدئولوژی ساخته و پرداخته این بخش هستند.

اگرچه قالیباف در مراحل مختلف، وفاداریش را به نظام نشان داده است، اما جاه طلبی اش برای رسیدن به قدرت بیشتر و مقام بالاتر، نمی توان نادیده گرفت، یکبار وی خود را رضاخان اسلامی نامید و بهایش را با منع خروج از کشور، برای حضور در جمع شهرداران برتر جهان پرداخت. با این حال، در شرایط فعلی، قالیباف دو برگ برنده در دست دارد، یکی اقبال عمومی نسبی به وی، خصوصا پس از رد صلاحیت هاشمی، است که می تواند او را به ریاست جمهوری نزدیک کند و دیگری پایگاه و ریشه قوی وی در سپاه است. او اکنون از حمایت سردارانی برخوردار است که، جایی در کنار رهبر جمهوری اسلامی، در عکس های خبری پیدا نکرده اند. اما قدرت و نفوذ غیر قابل انکاری دارند این دسته فرماندهان و حامیان تاثیرگذار را میتوان در تمام ارکان و رده های حاکمیت جمهوری اسلامی دید .

حضور قالیباف درمقام نخست اجرایی کشور می تواند، در پیوند با نیروی موثر پشت پرده سیاست ایران، قدرت چانه زنی بالایی در سطح بین المللی ایجاد نماید و همچنین در برابر زیاده خواهی بیت رهبری و نیروی سپاه ولایت، قدرت مقابله و تقابل را خواهد داشت و نهایتا اگر این روند مخرب و ویران کننده ادامه پیدا کند توانایی تغییر و بدست گرفتن کامل قدرت را خواهند داشت، که می توان چنین متصور شد که آنروز این نظامیان عالیرتبه دیروز و مردان سیاسی امروز، بی اراده حتی مجبور باشند در برابر خواست های دمکراتیک و آزادی خواهانه مردم نرمش نشان دهند و با پیروی از قوانین بین المللی و آشتی با جهان خطر تجزیه و جنگ را از کشور دور کنند. جامعه جهانی می داند سپاه که اکنون یگانه قدرت اقتصادی، امنیتی و نظامی کشور است، با سپردن کاخ ریاست جمهوری به یکی از اعضای با سابقه خود می تواند، پروژه ای را که چند سالی است، آغاز شده است، سریع تر به پایان برساند و بی نیازی خود را از ولایت فقیه و روحانیت، برای ادامه حیات،آشکار کند. هرچند که امکان دارد این فرایند انتقال کامل قدرت از روحانیان به نظامیان عرصه سیاست را، پس از خامنه ای اعلام کنند . باید دید خامنه ای، به ریاست جمهوری این رضا خان اسلامی و حامیان قدرتمند سپاهی که حال سیاست مداران قابلی نیز در بین آنها هستند، تن میدهد یا با به جان خریدن نارضایتی سرداران سپاه و با تکیه بر بسیجیان غیر متعهد و بدون درک و فهم از شرایط دنیا و شعارزده حامی جلیلی ، این مهره بی خاصیت و مطیع خویش و البته خطرناک برای کشور و مردم را برمی گزیند، اگر این بار هم خامنه ای به لطایف الحیلی قالیباف را از رسیدن به ریاست جمهوری باز دارد، قربانی اصلی این انتخابات قالیباف نخواهد بود، بلکه کلیت نظام در پی عمیق تر شدن اختلافات باید تاوان آن را پس دهد و بی تردید در این بین مردم بیش از هر چیز دچار آسیبهای غیر قابل جبران خواهند شد. اما اوکه جان سالم از جبهه های جنگ بدر برده است و تا اینجا آمده به نظر اهل قربانی شدن، نمی آید.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016