دوشنبه 27 خرداد 1392   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

معنای پيروزی روحانی و پيامدهای فوری آن! علی کشتگر

علی کشتگر
اغراق نيست اگر بگوييم پيروزی روحانی مديون مقاومت موسوی و کروبی، اعتراضات مدنی به خون کشيده سال ۸۸ و رأی مردمی است، که هرگز خواسته‌های جنبش سبز را فراموش نکردند. دولت آمريکا و دولت‌های اتحاديه اروپا اگر در ادعای حمايت از دموکراسی در ايران و تنش‌زدايی با ايران صادق باشند می‌توانند با کاهش فوری تحريم‌های اقتصادی و دست برداشتن از گفتمان تهديدآميز بر فرايند تحولات ايران اثرگذار باشند

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


ويژه خبرنامه گويا

معنای رای مردم
مردم با حمايت گسترده از حسن روحانی بر کدام خواسته هايی تاکيد کردند و به چه کسانی و کدام سياستهايی نه گفتند؟:

- رای مردم در درجه نخست مخالفت قاطع با حکومت سرکوب و اختناق و خودکامگی ولايت فقيه بود.

- سپاه پاسداران و شخص خامنه ای در فرايند همين انتخابات نيز پس از سد کردن راه خاتمی و هاشمی کوشيدند يکی از نظاميان، جليلی و يا قاليباف را از صندوق ها بيرون آورند، اما هجوم وسيع و هشيارانه مردم به صندوق های رای به نفع حسن روحانی آنان را در اين عرصه مردد و مجبور به عقب نشينی کرد.

- از اين گذشته رای مردم نه ی صريحی بود به سياستهای تنش فزايانه ی آقای خامنه ای و نحوه پيشبرد مذاکرات هسته ای، امری که در مناظره های تلويزيونی از داغ ترين موارد اختلاف ميان جليلی و حسن روحانی بود.

- اين رای در عين حال مخالفت اکثريت عظيم ايرانيان با هرگونه دخالت نظامی خارجی و عواقب آن در ايران نيز بود و از اين نظر بايد گفت که رای به روحانی نه به همه گروهها و افرادی است که بطور صريح و يا سربسته مداخله خارجی در ايران را تشويق می کنند و بر اين خيال خام اند که از اين طريق دستی در قدرت سياسی يک حکومت دست نشانده خارجی پيدا کنند. مردم ايران اما اوضاع اسف بار عراق، افغانستان و سوريه را ديده اند و نمی خواهند کشورشان در يک مداخله نظامی خارجی به سرنوشت سياه اين کشورهای همسايه دچار شود.

- رای مردم از جمله نادرستی رويکردی را نشان داد که با توجه به غير دموکراتيک بودن انتخابات و احتمال دخالت و تقلب به اين نتيجه نادرست می رسيد (از جمله خود من تا دو روز پيش از انتخابات) که نبايد به صندوق رای اميدی بست. مردم هشيارانه هم فرايند انتخابات را برای رشد سياسی و دموکراتيزه کردن فرهنگ جامعه به خدمت گرفتند و هم دست آخر با تحميل رای خود به ديکتاتور، پروژه مهندسی شده را خنثی کردند. روحانی موسوی نيست، کروبی و يا خاتمی هم نيست، مردم هم اين را می دانند اما با همان انگيزه ای به روحانی رای داده اند که در سال ۸۸ به موسوی رای داده بودند.

- مردم بار ديگر با استفاده از فرصت انتخابات به صدای بلند به نحوی که همه جهانيان آن را بشنوند آرزوهای آزاديخواهانه و صلح طلبانه خود را فرياد زدند و با اين اقدام عزم جزم و اميد خود را به تغيير اوضاع اثبات کردند.

- پيروزی روحانی مديون مقاومت زندانيان سبز و حمايت شهروندان بيشماری است که در ميتينگ ها ی او آزادی زندانيان سياسی را فرياد می زدند. مردم روحانی را تا چند هفته پيش نمی شناختند، و معدودی هم که با نام او آشنايی داشتند وی را يک اصول گرا می دانستند. طبعا مردم به اين روحانی ناشناخته اصول گرا رای ندادند. مردم به شخصی رای دادند که در مناظره ها و ميتينگ ها بطور ضمنی با برخی خواسته های جنبش سبز همراهی نشان داد و در مواردی به صراحت با سياستهای داخلی و خارجی مورد حمايت سپاه و رهبر مرزبندی کرد. از اين گذشته گروه هايی از سبز ها و اصلاح طلبان، سرمايه اجتماعی خود را برای پيروزی روحانی هزينه کردند. بنابراين اغراق نيست اگر بگوييم پيروزی روحانی مديون مقاومت موسوی و کروبی، اعتراضات به خون کشيده سال ۸۸ و رای مردمی است، که هرگز خواسته های جنبش سبز را فراموش نکردند. اگر موسوی و يا کروبی در رقابت انتخاباتی حضور داشتند مردم رای خود را برای آنان به صندوق ها می ريختند نه برای روحانی. بنابر اين شکست نامزد مطلوب خامنه ای از روحانی، پيروزی سياسی و اخلاقی جنبش سبز است. تکرار شعارهای جنبش سبز در جشن پيروزی جمعه شب نشان داد که رای دهندگان در سراسر ايران خود بهتر از همه به اين حقيقت واقف اند.

- جليلی تنها نامزد ذوب در ولايت فقيه بود. او در مناظره های تلويزيونی و ميتينگ هايش مدام شعارها و توهمات آقای خامنه ای را تکرار می کرد. اگر او را در اين دوره نزديکترين نامزد به خامنه ای به حساب آوريم آن وقت می توان گفت که در جامعه ۷۵ ميليونی ايران که بيش از ۵۰ ميليون رای دهنده واجد شرايط دارد آقای خامنه ای حدود هشت درصد رای کل جامعه را با خود دارد و اگر همه آراء جليلی و نيمی از آرای قاليباف هم به اين رقم اضافه کنيم بازهم به پانزده درصد آرا نمی رسيم. خامنه ای و ايادی ايشان دست کم در خلوت خود بايد بپذيرند که وزن واقعی آنان در جامعه ايران بيش از اين نيست.

- ضمنا نتيجه اين انتخابات از جمله اثبات اين حقيقت است که در سال ۸۸ رای مردم را به سود محمود احمدی نژاد مصادره کرد بودند.

پيامدهای پيروزی روحانی
- اين پيروزی، اميد به تغيير که شرط پويايی و تحرک جنبش دموکراسی خواهی است را دست کم در مقطع کنونی افزايش می دهد.

- هرچند که در ساختار حقيقی جمهوری اسلامی همه چيز در قبضه خامنه ای و حزب پادگانی سپاه پاسداران است و اين شخص ولی فقيه است که چارچوب سياستهای کلان جمهوری اسلامی را تعيين می کند، اما نمی شود گفت که رئيس جمهور فاقد اختيار است. درست است که او نمی تواند سياستهای کلان جمهوری اسلامی را تغيير دهد اما اگر بخواهد می تواند اين سياستها را گام به گام تعديل کند و حتی در مواردی با استفاده از فشار افکار عمومی و همکاری کارگزاران و مسئولان ناراضی، جهت گيری های سياسی را تغيير دهد. بايد ديد در اين عرصه روحانی چه ابتکاراتی می تواند نشان دهد و به قول معروف چند مرده حلاج است.

ـ فرايند اين انتخابات نشان داد که اکثريت اصول گرايان نيز با سياستهای راست افراطی در زمينه هسته ای و مناسبات تنش فزايانه ايران و غرب مخالفند. روحانی در تعديل و تغيير سياستهای ۸ ساله گذشته می تواند اين جريانات حکومتی را نيز با خود همراه سازد.

- نخستين پيامد پيروزی روحانی کاهش موقتی فشار غرب بر ايران و پيدايش بستر تنش زدايی ميان ايران و آمريکاست. بايد ديد نخستين گام های روحانی در اين زمينه کدام اند؟ آيا او می تواند تيم مذاکرات هسته ای را عوض کند و يا رهبر جمهوری اسلامی را به تعديل سياستهای جهانی و منطقه ای جمهوری اسلامی متقاعد سازد؟ پيروزی روحانی بی ترديد نگاه آمريکا و کشورهای اتحاديه اروپا را به ايران موقتا عوض می کند و اميدواری اين کشورها را به عادی کردن مناسبات با ايران افزايش می دهد. امری که اثرات مستقيم و فوری آن بر کاهش خطر مداخله نظامی، کاهش ارزش ارزهای خارجی، افزايش بورس تهران و تشويق سرمايه گذاری در کشور انکارناپذير است.

ـ بی ترديد محافل راست افراطی در اسرائيل از جمله نخست وزير نتانياهو و برخی از حکومت های عرب خليج فارس که خواهان تضعيف ايران و ادامه مناسبات خصمانه ميان ايران و آمريکا هستند از آنچه از در روز بيست و چهار خرداد ماه ۹۲ در ايران روی داد خوشنود نيستند.

ـ دولت آمريکا و دولت های اتحاديه اروپا اگر در ادعای حمايت از دموکراسی در ايران و تنش زدايی با ايران صادق باشند می توانند با کاهش فوری تحريم های اقتصادی و دست برداشتن از گفتمان تهديد آميز بر فرايند تحولات ايران اثرگذار باشند.

بگذاريد در پايان اين يادداشت، به همه آنان که از انتخاب آقای حسن روحانی به شوق آمده اند، و حتی کار گزافه گوئی را به آنجا رسانده اند که مردم سالاری دينی خامنه ای که ديکتاتوری عريان دينی است را با دموکراسی های غربی اشتباه گرفته اند ياد آور شوم که اين رای در صورتی می تواند به عقب نشينی خامنه ای و نظاميان و بازشدن فضای سياسی کشور کمک کند که مخالفان ديکتاتوری فقيه به تقويت جامعه مدنی و سازماندهی حول مطالبات عمومی همت گمارند و خواسته های خود را بطور روزمره دنبال کنند. و بويژه فراموش نکنند که روحانی و هاشمی رهبران اپوزيسيون نيستند . روحانی تا به امروز گامی در راه آزاديخواهی برنداشته است. اين مقاومت مدنی و نهايتا موازنه قوا ميا ن جنبش دموکراسی و حاکميت است که می تواند راه تحقق مطالبات عمومی را هموار کند.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016