یکشنبه 2 تیر 1392   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

انتخابات رياست جمهورى: پيام دگرگونی‌خواهى ايرانيان، سعيد بشيرتاش

سعيد بشيرتاش
اين انتخابات بار ديگر نشان داد كه اكثر ايرانيان خواستار دگرگونى اساسى در اداره امور كشورند ــ دگرگونى اساسى در جهت گشايش سياسى، رعايت حقوق شهروندى و آزادی‌هاى فردى و اجتماعى و سياسى، رفاه اقتصادى، دوستى با كشورهاى جهان و پيوستن به جهان آزاد

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


يازدهمين دوره انتخابات رياست جمهورى در ايران بيش از هر چيز متأثر از جنبش سبز و تحريم‌هاى جهانى ناشى از مسئله هسته‌اى بود.

اين انتخابات، مانند ديگر انتخابات‌هاى جمهورى اسلامى در سی‌و‌سه سال گذشته، غيردموكراتيك و غير‌منصفانه بود؛ البته اين مزيت را بر انتخابات سال ١٣٨٨ داشت كه در شمارش آراء آن تقلب مؤثر صورت نگرفت.

اين انتخابات، همچون ديگر انتخابات‌هاى جمهورى اسلامى، فاقد همه شروط انتخاباتى آزاد و دموکراتيک بود. نبود دستگاه دادگستري مستقل، نبود آزادی‌های رسانه‌اى، آزاد نبودن احزاب و گروه‌ها، ممنوعيت برگزارى گردهمايى برای آنان، حاكميت جو امنيتى سنگين، وجود ده‌ها زندانى سياسى و مطبوعاتى، به‌ويژه در حصر بودن نامزدهاى پيشين رياست جمهورى و خانم زهرا رهنورد، و از همه بدتر نظارت استصوابى شوراى نگهبان، كه هر نامزدى را كه باب ميل رهبر جمهوري اسلامى نبود رد صلاحيت كرد، اين انتخابات را تبديل به انتخاباتى کاملاً ضددموكراتيك كرده بود.

تحمل نظام و شوراى نگهبان نيز در اين انتخابات به پايين‌ترين حد خود در تاريخ جمهورى اسلامى رسيد تا آنجا كه حتا شخصيتى مانند هاشمى رفسنجانى رد صلاحيت شد. تقريباً همه نامزدهاى اين دوره از انتخابات كارگزاران رهبر جمهورى اسلامى بودند، از حسن روحاني، نماينده ولى فقيه در شوراى امنيت ملى و برگمارده وى در شوراى تشخيص مصلحت نظام، گرفته تا سعيد جليلى، دبير شوراى امنيت ملى و نماينده رهبرى در مذاكرات هسته‌اى.

انتخابات در ايران حتا با انتخابات در بسيارى از كشورهاى مسلمان، مانند مراكش، تونس، ليبى، مصر، اردن، لبنان، عراق، تركيه، پاكستان، و افغانستان، قابل قياس نيست. در همه اين كشورها، انتخاباتى آزاد يا نيمه‌آزاد برگزار می‌شود و همه طيف‌هاى سياسى، از چپ تا راست و از سكولار تا مذهبى، در آن شركت می‌كنند.

انتخابات ايران بيشتر شبيه به نمايش انتخابات است تا انتخاباتى با معيارهاى جهانى. با اين همه، ميليون‌ها ايرانى تصميم گرفتند كه، با رأى دادن به نامزدى كه به نظرشان بيشترين فاصله را با ولى فقيه داشت و از حمايت بسيارى از نيروهاى مخالف نيز برخوردار بود، حتا از اين نمايش غيردموكراتيك انتخاباتي نيز حداكثر فايده را ببرند و پيام دگرگونی‌خواهى خود را به گوش جهانيان برسانند. آنان اميدوار بوده‌اند که شايد با رأى خود حتا بتوانند در درون جمهورى اسلامى شكافي پديد آورند كه موجب گشايشى سياسى، هرچند محدود، در داخل كشور و تنش‌زدايى در سياست خارجى كشور شود.

علی‌رغم دموكراتيك نبودن اين انتخابات، شمارش آراء احتمالاً با تقلبى گسترده همراه نبوده است. شمارش نسبتاً درست آراء مزيت اصلى اين انتخابات بود. نبود تقلب گسترده در شمارش آراء احتمالاً به علل زير بوده است:

١) خاطره جنبش سبز و بحران شديدى كه براي حكومت ايجاد كرد احتمالاً رهبر جمهورى اسلامى را در تقلب گسترده در شمارش آراء محتاط‌تر كرده بود. هنگامى كه آيت‌الله خامنه‌اى در زمان رأى دادن گفت كه رأى مردم حق‌الناس است و در شمارش آن دقت شود، می‌شد احتمال داد که آراء نسبتاً درست شمرده شود. پيش از آن، حسن روحانى سربسته گفته بود كه، بر خلاف انتخابات ٨٨، قرار نيست در انتخابات ٩٢ تقلب شود. او گفته بود: «به صورت دربسته می‌گويم انتخابات ٩٢ مانند انتخابات ٨٨ نخواهد بود.» بسيارى از سران نظام نيز يكى از دستاوردهاى اين انتخابات را "نفى تهمت تقلب از دامن نظام" اعلام كردند.

٢) حذف روحانى يا احياناً قاليباف و محسن رضايى با تقلبى بزرگ، در پى رد صلاحيت هاشمى، اعتبار آيت‌الله خامنه‌اى را در بخش بزرگى از حكومت بيش از پيش مخدوش می‌كرد و به بحران مشروعيت در جناح اصول‌گراى سنتى می‌انجاميد. در چند سال گذشته، اعتبار خامنه اى حتا در ميان جريان اصولگرا نيز آسيب جدى ديده بود، تا جايى كه سردار الله كرم "یکی از علل ناکامی اصوالگرایان و پیروزی روحانی را خیانت اصولگرایان به رهبری و عدم توجه به نقش قطب در جریان اصولگرایی عنوان کرد". (١)

٣) تعارض شديد دولت احمدی‌نژاد با نامزدهاى نزديك به بيت رهبرى امکان تقلب بدون سروصدا را بسيار دشوار كرده بود. شبكه ايران، كه به احمدی‌نژاد نزديک است، دو روز پيش از انتخابات آمارى را منتشر کرد كه گوياى پيروزى حسن روحانى در دور اول انتخابات بود؛ و بدين ترتيب، به شكلى نشان داد كه جناح احمدی‌نژاد در انتخابات بي‌طرف است و احتمالاً شريك تقلب بزرگ نخواهد شد. در همين رابطه، الله كرم می‌گويد: " خواست دولت مبنی برانتقام گیری از اصولگرایان به دلبل رد صلاحبت مشایی ... از دیگر علل کامیابی جریان اصلاح طلب به شمار میرود. (٢)

٤) حكومت جمهورى اسلامى در بحران شديد مشروعيت قرار داشت و جنبش سبز رهبر جمهوري اسلامى را كاملاً بی‌اعتبار كرده بود. آيت الله خامنه اى علاقمند بود كه اين انتخابات، پايانى باشد بر پرونده انتخابات ٨٨ و، به شكلى، جنبش سبز. پيروزى حسن روحانى در انتخابات همراه با حضور گسترده مردم مى توانست به شكلى پرونده سنگين انتخابات ٨٨ را ببندد. پس از پيروزى حسن روحانى، حداد عادل در سخنانى گفت: "زمستان فتنه ۸۸ گذشت و روسیاهی آن به زغال ماند و این بار ملت با پاسخ به فتنه گران از امانتداری نظام دفاع کرد" (٣). شعار ساده انگارانه "ميرحسين رأى ات رو پس گرفتيم" برخى از شركت كنندگان در جشن پيروزى روحانى نيز تداعى كننده بسته شدن پرونده انتخابات ٨٨ است.

٥- حكومت جمهورى اسلامى در بن بست كامل قرار داشت؛ سياست خارجی تنش‌زا، به ويژه در مسئله هسته‌اى، و تحريم‌هاى سنگين و بحران هاى شديد اقتصادى ناشى از آن موجوديت جمهورى اسلامى را به خطر انداخته بود. همچنين احتمال برقرارى تحريم‌هاى سنگين‌تر، به ويژه تحريم‌هايى كه قرار بوده کنگره آمريكا از تابستان امسال برای قطع كامل صادرات نفت ايران اعمال کند و نيز مشروط كردن آنها به برقرارى دموكراسى در ايران، آيت‌الله خامنه‌اى را به‌شدت درباره آينده جمهوري اسلامى نگران كرده بود. از طرفى، خطر حمله نظامى به ايران نيز پيوسته نزديك‌تر می‌شد. پيش از اين، فرمانده سپاه پاسداران گفته بود: " کشور درگیر بحران های مختلفی است و رییس جمهوری آینده باید ایران را از این وضعیت خارج کند." (٤) از اين رو، انتخاب حسن روحانى به رياست جمهورى همراه با حضور حداكثرى مردم در انتخابات، هر چند كه گزينه اصلى آيت الله خامنه اى نبود، اما گزينه غيرقابل قبولى نيز براى وى نبود. به همين جهت بود كه او يك روز پيش از انتخابات حتا از مخالفان جمهورى اسلامى نيز خواست كه برای ايران در انتخابات شركت كنند. شايد بتوان اينگونه گفت كه آيت الله خامنه اى علی‌رغم تمايل اش، بخاطر حفظ موجوديت نظام، به انتخاب حسن روحانى به رياست جمهورى توسط مردم تن داد. عبدالله حاجى صادقى، جانشین نماینده ولی فقیه در سپاه نيز در همين رابطه در سخنانى گفت: "دشمنان از نتیجه انتخاب 24 خرداد به دنبال دو نوع خروجی بودند؛ آنها می‌خواستند که رئیس جمهور منتخب مردم یا اصولگرای محکم باشد که در برابر آنها ایستادگی کرده و به تقابل و تضاد با آمریکا بپردازد و یا فردی منفعلی باشد که به حاکمیت دوگانه که از اهداف دشمن است جامه عمل بپوشاند."(٥)

نتايج آراء در اين انتخابات چه بود؟

پيش از هرچيز بايد به اين نکته اشاره کرد که، بر اساس داده‌هاى اداره آمار در سال ١٣٩٠، واجدان شرايط رأي دادن در ايران بيش از ٥٥ ميليون و ٥٠٠ هزار نفر بوده‌اند، اما وزارت كشور تعداد آنها را ٥٠ ميليون و ٥٠٠ هزار نفر اعلام كرد. البته دادن آمار غيردقيق از واجدان شرايط رأى دادن سنتى هميشگى در جمهورى اسلامى بوده است.

بر اساس آمار وزارت كشور، در حدود ٣٦ ميليون و ٧٠٠ هزار نفر در انتخابات شركت كردند. بنابراين اگر داده‌هاى اداره آمار را اساس قرار دهيم، در حدود ١٨ ميليون و ٨٠٠ هزار نفر اين انتخابات را تحريم كردند. ميزان تحريم‌كنندگان در پايتخت بيش از ٥٠ درصد بود و تا آنجا که می‌دانيم اكثريت بزرگى از زندانيان سياسى، مانند عبدالله مؤمنى و احمد زيدآبادى و ابوالفضل قديانى و، در رأس همه آنان، ميرحسين موسوى و مهدي كروبى و زهرا رهنورد، در اين انتخابات شركت نكردند. در حدود ١٨ ميليون و ٦٠٠ هزار نفر نيز با رأى دادن به حسن روحانى، به سياست‌هاى ولي فقيه رأى منفى دادند و خواستار تغيير شدند. جالب آن است كه بسيارى، حتا برخى از گروه‌هاى سياسى، تنها در طى چند روز چندين بار تصميم خود را، دادن رأى اعتراضى به روحانى يا تحريم انتخابات، تغيير دادند. در واقع، آنها در ترديد بودند كه با كدام روش بهتر می‌توان به ديكتاتورى ولي فقيه «نه» گفت.

در ميان نامزدهاى مطرح رياست جمهورى، هر چه کسى، به گمان مردم، از هسته اصلى حكومت و ولى فقيه دورتر بود می‌توانست رأى بيشترى بياورد؛ مثلا اگر هاشمى رد صلاحيت نمی‌شد، احتمالاً رأی‌اى بيشتر از حسن روحانی می‌آورد و خاتمى بيش از هاشمى و موسوى نيز بيش از خاتمى. به همين ترتيب، هر چه از نظام دورتر و به سوى نيروهاى دموكرات نزديكتر می‌شديم، احتمال ايجاد موج مردمى در حمايت از نامزد مورد نظر افزايش می‌يافت.

حسن روحانى در تبليغات انتخاباتى خود بر اين موضوعات تأکيد داشت: تنش‌زدايى در سياست خارجى، حل مسئله هسته‌اى و پايان دادن به تحريم ها، احترام به حقوق شهروندى و اجراى فصل سوم قانون اساسى يا فصل حقوق ملت، روانه كردن پول‌هاى سرگردان به سوى بخش توليد، بهبود وضعيت اقتصادى و رفاه مردم، تكيه بر نيروهاى متخصص، و تأكيد بر فرهنگ و هويت و منافع ملى ايران. وى در زمينه رابطه با آمريكا تا آنجا پيش رفت كه گفت: "بازی برد برد با آمریکا امکان‌پذیر است." (٦) او، كه بر اكثر اين مسائل تسلط كافى داشت، در فعاليت‌هاى انتخاباتی‌اش خود را داراى شخصيتى مستقل از ولى فقيه نشان داد ــ امري كه سبب شد تا مردم رأى دادن به او را رأى منفى به ولى فقيه به حساب آورند؛ به ويژه آنكه عده‌ای از رأی‌دهندگان به او سعيد جليلى را نامزد مورد نظر نظام در اين انتخابات می‌دانستند.

در اين انتخابات، در حدود ٣٧ ميليون و ٤٠٠ هزار نفر، كه در حدود ٧٠ درصد ايرانيان صاحب حق رأى را شامل می‌شوند، با تحريم انتخابات يا با رأى دادن به حسن روحانى به ولى فقيه و سياست‌هايش رأى منفى دادند.

رأي‌هاى محسن رضايى و محمدباقر قاليباف نيز در واقع متعلق به اصول‌گرايان نبود. سبد رأى اين دو نامزد چنان متنوع بود كه گوياى جهت گيرى سياسى خاصى نبود. الله كرم در باره سبد رأى قاليباف و رضايى می‌گويد: "با انصراف هر کدام دیگر از آقایان ولایتی، رضایی و قالیباف بخشی از سبد رای ایشان به آرای روحانی اضافه می‌شد" (٦) حسين مظفر، رييس ستاد انتخاباتى قاليباف، نيز نه تنها قاليباف را وابسته به جبهه اصولگرايى ندانسته كه حتى به شدت به جريان اصولگرايى حمله كرده است. او مى گويد: " این چه تفکر متحجرانه ای است که بر بدنه جامعه القا می‌شود و باعث مطلق گرایی و افراطی گری بدون واقع گرایی می شود این تفکرها نتیجه ای هم جز شکست ندارند... اصولگرایان در انتخابات عدم بلوغ سیاسی خود را نشان دادند". او قاليباف را "يك اصلاح طلب اصولگرا" ناميد. (٧) سايت تابناك كه نزديك به محسن رضايى است نيز، از شكست اصولگرايان در اين انتخابات ابراز شادمانى كرده بود. محسن رضايى و باقر قاليباف، جمعاً در حدود ١٠ ميليون رأى آوردند، در حدود ١٨ درصد از كل جمعيت واجد شرايط رأى دادن.

علی‌اكبر ولايتى را می‌توان نامزد اصول‌گرايان سنتى ناميد، که در حدود دو ميليون و سيصدهزار نفر به وى رأى دادند، يعنى در حدود ٤ درصد از كل ايرانيان صاحب حق رأى. نكته جالب اين است كه حتا وى نيز خواهان مصالحه در مسئله هسته اى شده بود.

سعيد جليلى را نيز می‌توان نماينده جناح سخت‌سر و ذوب در ولايت نظام دانست. در حدود ٤ ميليون و ٢٠٠ هزار نفر به وى رأى دادند؛ يعنى در حدود ٧ درصد از كل ايرانيان صاحب حق رأى. اكثريت بزرگ آراء ريخته شده در صندوق رأى بيت رهبرى -حدود ٣٠٠ رأى- به وى تعلق گرفت؛ امرى كه نشاندهنده شكاف بزرگ ميان ولايت و ملت است.

اين انتخابات بار ديگر نشان داد كه اكثر ايرانيان خواستار دگرگونى اساسى در اداره امور كشورند ــ دگرگونى اساسى در جهت گشايش سياسى، رعايت حقوق شهروندى و آزادی‌هاى فردى و اجتماعى و سياسى، رفاه اقتصادى، دوستى با كشورهاى جهان و پيوستن به جهان آزاد.

سعيد بشيرتاش
bashirtash.org
facebook.com/saeed.bashirtash

ــــــــــــــــــــ
(١)
http://www.tabnak.ir/fa/news/327364/الله-کرم-به-جلیلی-پیغام-دادیم-انصراف-دهد
(٢)
http://khabaronline.ir/detail/299853/Politics/parties
(٣)
http://rajanews.com/detail.asp?id=160402
(٤)
http://www.radiofarda.com/content/f9_iranian_revolutionary_guards_calls_basij_elections/24968259.html
(٥)
http://www.tabnak.ir/fa/news/327352/احمدی%E2%80%8Cنژاد-۳-بار-درخواست-حکم-حکومتی-کرد
(٦)
http://khabaronline.ir/detail/299835/Politics/diplomacy

(٧)
http://www.tabnak.ir/fa/news/327324/مظفر-قالیباف-حتما-پیشنهاد-روحانی-را-می%E2%80%8Cپذیرد


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016