تاريخ ايران زير بولدوزر حکومت اسلامی له میشود، شکوه ميرزادگی
چند سال پيش آيتالله خامنهای فرمانی را مبنی بر "جايگزين کردن فرهنگ اسلامی به جای ايرانی" به سازمان اوقاف و سازمان ميراث فرهنگی ابلاغ کرد. در اين فرمان به صراحت توضيح داده شده بود که: "امامزادهها و بقای متبرکه بايد به قطبهای فرهنگی تبديل شوند." اين فرمان در پی توجه روزافزون مردم، و بهويژه جوانها، به قهرمانان ملی و تاريخی خود، و به آن بخش از فرهنگ ايرانی که میتواند با فرهنگ روز جهانی همراستا و همراه شود، و رویگردان شدنشان از قوانين منجمد مذهبی صادر شد
ويژه خبرنامه گويا
بر اساس گزارش ها و عکس هايی که اين روزها در نشريات منتشر شده، روشن است که بزودی يکی ديگر از بافت های تاريخی ايران، در يزد، با خاک يکسان خواهد شد.
اين يورش ضد فرهنگی دو هفته پس از اعتراض دانشجويان معماری و مرمت، کوشندگان ميراث فرهنگی و ساکنان بافت تاريخی يزد(۱) شروع شد و همچنان ادامه دارد.
به گفته ی منابع خبری اين ويرانگری به خاطر گسترش فضای امامزاده ای است به نام «جعفر» که (چون بيشتر امامزاده ها) هيچ تاريخچه ی روشنی از تولد يا مرگ يا زندگی اش، جز حرف و حديث يکی دو روحانی، در دست نيست و به دلايلی خاص که به آن خواهم پرداخت، چندين سال است در حال «بزرگ کردن» اين «امام زاده» هستند.
در همين نشريات می خوانيم که: «مردم معترضی که خانه هايشان را در بافت تاريخی يزد از دست داده اند، اقدام مجريان طرح توسعه ی امامزاده جعفر را غير شرعی و غير قانونی می دانند زيرا آن ها راضی نبوده اند که خانه هايشان را بفروشند و آن ها را به زور وادار به ترک خانه ها کرده اند. در عين حال اين دست اندازی به خانه های آن ها بدون تصويب ارگان ها و نهادهای مربوطه انجام شده است. علاوه بر اين، بسياری از اين خانه ها متعلق به دوران قاجار و جزو بافت تاريخی و ميراث فرهنگی ثبت شده کشور به حساب می آيند».
سابقه ی ويران کردن بناها و بافت های تاريخی
در طول عمر حکومت اسلامی موارد مربوط به ويران کردن بافت ها يا محوطه های تاريخی غير شيعی ايران به صورت های مختلفی به فراوانی وجود داشته و روز به روز گسترش يافته است. اين ويرانی ها به دو صورت انجام می شود: يکی به بهانه ی جاده سازی و سد سازی و کشيدن کابل آب و برق و تلفن، و همين طور به دليل فروش زمين ها به بخش خصوصی برای هتل سازی و کارخانه سازی و غيره، و ديگری به بهانه ی ساختن يا گسترش امامزاده و مسجد و تکيه و حسينيه که چندين سال است در هر گوشه ای از خاک ايران از زمين سر در آورده اند.
ظاهراً در ايران اعتراض به ويرانی های مربوط به «کارهای عمرانی» کمتر خطر دارد تا اعتراض به «کارهای مربوط به گسترش اماکن مذهبی». نوع اول معترضين را به «مغشوش کردن اذهان عمومی» و نهايتاً «ضد انقلابی بودن» متهم می کنند اما دومی ها را «ضد خدا و ضد پيامبر و ضد امام بودن» می نامند که می تواند چيزی در حد «مفسد فی الارض بودن» يه حساب آيد.
حدود شش ماه پيش، همگان نمونه ی اين روش خفه کردن معترضين به ويرانی اماکن و محوطه های تاريخی به خاطر گسترش اماکن مذهبی را، شاهد بودند؛ وقتی که روی بافت تاريخی اردکان با بيش از ۱۰۰ خانه از دوران سلجوقی بولدوزر انداختند، تا تعدادی حسينيه و تکيه را گسترش دهند، و در همان حال معترضين را به عنوان مخالفين با «حضرت امام حسين» تهديد و وادار به سکوت کردند. (۲)
نقش سازمان ميراث فرهنگی در ويرانی ها
اگر چه سازمان ميراث فرهنگی وظيفه ی قانونی اش حفظ و نگاهبانی از ميراث فرهنگی ايران است اما در عمل نشان داده است که وقتی پای منافع مراکزی همچون سپاه و سازمان مستضعفان، سازمان اوقاف، و البته نمايندگان رهبری در ميان است نه تنها کمترين اقدامی در ارتباط با ويرانی ها نمی کند بلکه، در حالی که به ظاهر ژست مخالفت با ويرانی ها را می گيرد، در اصل با آن ها همکاری هم دارد؛ که از مشهورترينِ اين نوع همکاری ها، در حوزه ی سد سازی و عمرانی، «ماجرای سد سيوند و ويرانی مهمترين آثار تاريخی تنگ بلاغی»، سد کارون ۴، سد گتوند، سد ملا صدرا، سدخداآفريد و بسياری ديگر از سدهای نالازمی است که غيرکارشناسانه و پشت سرهم ساخته شدند، تا ميلياردها دلار پول به جيب سپاه و شرکت های خصوصی وابسته به هيئت حاکمه ريخته شود. و سازمان ميراث فرهنگی اجازه ی آبگيری تک تک اين سدها را، که منجر به ويرانی بخش های مهمی از تاريخ و فرهنگ مان می شد، به راحتی صادر کرده است.
تازه ترين نوع ويرانی بافت ها و حريم های ميراث فرهنگی به خاطر گسترش اماکن مذهبی نيز، که اخيراً سر و صدايشان بلند شده، شکارگاه خسرو پرويز(۳)، و طاق بستان، و همين بافت های تاريخی اردکان و يزد است. جالب است که وقتی کوشندگان فرهنگی نسبت به ساختن گنبد نو و دو طبقه ای بر سقف يک امامزاده در حريم تاق بستان(۴) اعتراض کردند، نماينده ی سازمان ميراث فرهنگی نه تنها اجازه چنين کاری را به سازمان اوقاف داد بلکه به آن ها مژده داد که اجازه ی ساختن يک «حوزه ی علميه» را هم برای آن ها صادر خواهد کرد.
اطلاع و دخالت تمامی هيئت حاکمه از ويرانی ها
بايد توجه داشت که اين ها تنها نمونه هايی از صدها مورد در چندين سال اخير است. البته وقتی می گويم در چندين سال اخير تصور نشود که اين عمليات تنها به دست احمدی نژاد و رحيم مشايی و بقايی و ديگر رؤسای سازمان ميراث فرهنگی انجام شده است، بلکه بسياری از آن ها به دستور مستقيم رهبر جمهوری اسلامی و با اطلاع تمامی افرادی بوده است که در شورای تشخيص مصلحت، مجلس شورای اسلامی، و دستگاه های ديگر هستند. در واقع، سياست کلی سردمداران حکومت اسلامی بر ويران کردن همه ی آثار تاريخی و به خصوص آثار فرهنگی قبل از اسلام و جايگزين کردن آنها با آثاری از فرهنگ شيعی و يا خودساخته ی اين حکومت استوار بوده است.
چند سال پيش آيت الله خامنه ای فرمانی را مبنی بر «جايگزين کردن فرهنگ اسلامی به جای ايرانی» به سازمان اوقاف و سازمان ميراث فرهنگی ابلاغ کرد. در اين فرمان به صراحت توضيح داده شده بود که: «امامزده ها و بقای متبرکه بايد به قطب های فرهنگی تبديل شوند.» اين فرمان در پی توجه روزافزون مردم، و به ويژه جوان ها، به قهرمانان ملی و تاريخی خود، و به آن بخش از فرهنگ ايرانی که می تواند با فرهنگ روز جهانی همراستا و همراه شود، و روی گردان شدن شان از قوانين منجمد مذهبی صادر شد. در پی اين فرمان بود که ماجرای «مکتب ايرانی» احمدی نژاد ـ مشايی (و بر تن کاراکتر نمايشی کورش بزرگ لباس سرباز فلسطينی کردن) هم مطرح شد؛ چيزی که مردمان ساده به اشتباه آن را در مقابله با رهبری می ديدند در حالی که اين کار هم در راستای همان سياست جايگزين کردن آثار مذهبی با آثار فرهنگی ِ ايران اسلام زده بود.
پس از فرمان خامنه ای، علاوه بر اين که بودجه های سازمان های مذهبی به شکلی نجومی بالا رفت، کلاس ها، کنفرانس ها و کنگره هايی هم برای نشاندن شخصيت های مذهبی بجای شخصيت های ملی در سراسر ايران ترتيب داده شد. برای نمونه نگاه کنيد به کنگره ای که سازمان اوقاف يک سال پيش برای کارمندان خود ترتيب داده بود:
«سازمان اوقاف و امور خيريه در راستای قطب فرهنگی شدن بقاع متبرکه و امامزادگان اقدام به برگزاری اولين دوره کنگره بين المللی امامزادگان نموده است.
محورهای کنگره:
الف: نقش سياسی امامزادگان
- مبارزات سياسی امامزادگان در ايران و جهان اسلام
- بررسی قيامهای امامزادگان در ايران و جهان اسلام
- بررسی نقش سياسی وجود امامزادگان و بقاع متبرکه در ايران و جهان اسلام
ب: نقش اجتماعی امامزادگان
- امامزادگان و وحدت اجتماعی مسلمانان
- نقش امامزادگان در توسعه امنيت ملی
- امامزادگان و بيداری اسلامی
- نقش امامزادگان در گسترش شهرنشينی
- نقش امامزادگان در گسترش فرهنگ گردشگری
ج: امامزادگان و توسعه هنر اسلامی
- بررسی جلوههای معماری امامزادگان و بقاع متبرکه
- بررسی جلوههای هنرهای تزيينی امامزادگان و بقاع متبرکه
- بررسی نقش امامزادگان در گسترش هنرهای اسلامی
د: نقش فرهنگی امامزادگان
- امامزادگان و گسترش اسلام در جهان اسلام
- نقش امامزادگان در گسترش تشيع در جهان اسلام
- بررسی موقوفات و آثار فرهنگی اقتصادی وقف برای امامزادگان و بقاع متبرکه
- امامزادگان و گسترش فرهنگ زيارت
- نقش زيارت امامزادگان در مهندسی فرهنگی
- امامزادگان و توسعه ی مراکز دينی و علمی
- امامزادگان و ترويج فرهنگ شهادت
- نقش امامزادگان در طريق عبوديت و بندگی
- فلسفه زيارت امامزادگان و نقد و بررسی ديدگاه های مخالفامامزادگان به عنوان کانون ترويج فرهنگ قرآن
- راه کارهای عملی تبديل بقاع متبرکه به قطب فرهنگی
- امامزادگان به عنوان کانون محبت و مودت اهل بيت عصمت و طهارت
- و ساير موضوعات مرتبـط با محورهای همايش.»
و يکی از همين امامزادگان بی تاريخچه ای که ناگهان تبديل به امامزاده ای قهرمان و بزرگ شد «امامزاده جعفر يزد» است.
علت توجه خاص به اين امامزاده آن است که مقبره ی او درست در راه ورود به شهر يزد قرار دارد؛ سرزمينی که مردمان اش به زرتشتی بودن در جهان شناخته می شوند. و چه تبليغی (از ديد حکومت اسلامی) بهتر از اين که در وروديه ی اين شهر، گنبد و بارگاهی را به رخ هزاران هزار تن زرتشتی و غير زرتشتی که سالانه از سراسر جهان به آنجا می روند تا از اماکن مذهبی زرتشتيان که برخی شان، مثل «پير چک چگو» جنبه ی ملی نيز دارند ديدار کنند.
بودجه های سرسام آور برای اماکن مذهبی
معمولاً در سرزمين هايی که حکومت مذهبی ندارند، و يا در قانون اساسی شان «مذهب رسمی» وجود ندارد، دولت نمی تواند از بودجه ی کشور برای اماکن مذهبی هزينه کند. اين نوع هزينه ها را معمولاً مردمی می پردازند که به آن مذهب اعتقاد دارند. يعنی اگر در اروپا و آمريکا و کانادا و کشورهای دموکرات ديگر، هزاران هزار کليسا و مسجد و کنشت و... و... وجود دارد همه شان از طريق کمک های مردم باورمند، و بدون هيچ توصيه يا فشار دولتی، روی پا ايستاده اند. اما در ايران، علاوه بر اين که حکومت مذهبی است، و علاوه بر آن که مذهب رسمی مذهب شيعه است (و به قول آقای روحانی، رييس جمهور جديد، «همه ی مردم ايران در فضای اسلامی تنفس می کنند»)، نه تنها مردم مسلمان شيعه، چه رسد به سنی، که حتی مردم زرتشتی و مسيحی و يهودی و بهايی و بی دين هم بايد برای ساختن اين «فضای اسلامی» از جيب شان پرداخت کنند.
حال توجه کنيم که بودجه ای که برای حوزه های به اصطلاح علميه در نظر گرفته شده در سال های اخير حدود ۷۰۰ تا ۷۶۰ ميليارد تومان بوده است. سالانه حدود ۶۰۰ ميليارد تومان صرف هزينه های مربوط به آموزش های مذهبی ـ زير عنوان «فعاليت های قرآنی» ـ و يا ترميم مساجد و حسينيه ها و تکيه گاه ها می شود. و تازه ۷۰۰۰ ميليارد تومان ديگر نيز از بودجه ی فرهنگی کشور به کانون های مذهبی و مساجد و تبليغات اسلامی ـ شيعی می رسد. مثلاً، اداره ی مقبره خمينی هر ساله بين ۳۰ تا ۳۵ ميليارد تومان به عنوان يک مکان «فرهنگی» برای مردم خرج برمی دارد. در عين حال، در بودجه ی سال جاری، تمامی مساجد و تکيه ها و حسينيه ها و امامزاده ها از معافيت هفتاد درصدی پرداخت صورت حساب های برق و آب و گاز برخوردار شده اند.
با اين حال، هر ساله آن ها که در صدر حکومت نشسته اند، و حتی نمايندگان مجلس شورای اسلامی، معترض اند که چرا اين بودجه ها بيشتر نمی شود، چرا که اضافه شدن بودجه ی اماکن مذهبی و آموزش های «قرانی» را راه جلوگيری از تهاجم فرهنگی می دانند. مثلاً، همين چند ماه پيش، حجت الاسلام روح الله بيگی به خبرنگار پارلمانی گفته است که: «راه مقابله با اين تهاجم، در نظر گرفتن بودجه ی کلان برای مسائل دينی و فرهنگی است که متاسفانه اين مهم محقق نشده و نسبت به آن بی توجهی می شود!»
ايشان معتقد است که در اثر ضعف بودجه شاهد افت بيش از حد مسائل اعتقادی در قشر جوان هستند، و تاکيد می کند که: «مجلس و دولت بايد در اين راستا تجديد نظر کنند و برای ترويج و تقويت و باورهای دينی و مقابله با تهاجم فرهنگی دشمن با پشتيبانی از نهادهای مذهبی و فرهنگی جوانان را در مقابل شبهات خطرناک واکسينه کنند.»
ايشان همچنين تاکيد می کنند که بهترين جايی که بايد بودجههای فرهنگی را به آن سپرد، «حوزه علميه و تقويت نهاد روحانيت است».
براستی هم که برای حفظ و رونق بخشيدن به هزاران هزار مکان مذهبی، از مسجد و نمازخانه و زيارتگاه گرفته تا امامزاده های قديمی و تازه ساز و تکيه و حسينيه و فاطميه و زينبيه و حيدريه و ... که در سراسر ايران پراکنده اند و روز به روز نيز بر تعداد آن اضافه می شود، و بخصوص با توجه به نقش کارسازی که اين اماکن در همه ی امور داخلی و خارجی و سياست و اقتصاد کشور دارند، اين مقدار بودجه حتماً بسيار کم است!
همين جا گفتن اين نکته ضروری است که در سال های اخير به خصوص در شهرهايی که تعداد مسلمانان آن يا شيعيان آن کمتر هستند دولت برای مبارزه و از بين بردن مذاهب ديگر، تعداد بيشتری مکان های مذهبی شيعی ساخته است و همچنان در حال ساختن است. برای نمونه، بر اساس آمار سال ۱۳۷۵، در استان يزد، با ۷۵۰۷۶۹ جمعيت (و اکثريتی زرتشتی) تعداد ۲۳۵۵ مکان مذهبی شيعی وجود داشته که تا کنون حدود سی تا چهل درصد افزايش يافته، در حالی که بر اساس آمار همان سال در استان قم با ۸۵۳۰۴۴ جمعيت و (اکثريتی نزديک به تمام شيعه) تعداد ۳۷۵ مکان مذهبی شيعی وجود دارد.
حکومت اسلامی در تحميل فرهنگ خود چقدر موفق است
توجه کنيد که اين بذل و بخشش های از جيب مردم در حالی است که بيشترين تعداد از ميراث های فرهنگی ما، که به ثبت جهانی نيز رسيده و جزو ميراث بشری به حساب می آيند، هنوز برای ضروری ترين مرمت های خود منتظر تخصيص بودجه هستند و بعنوان يک نمونه از دشمنی با اين آثار، برق اماکن فرهنگی و تاريخی مهمی همچون تخت جمشيد و پاسارگاد، که هزاران هزار توريست را می توانند به خود جلب کنند، از ساعت های ابتدای غروب خاموش می شود تا مصرف زيادی (يا بهتر است بگويم بينندگان بيشتری) نداشته باشند.
با اين حال، و با همه ی بودجه های گزافی که حکومت به مساجد و تکيه گاه ها و امامزاده اختصاص می دهد، و با همه ی ويرانگری های عمدی و غير عمدی که در ارتباط با ميراث فرهنگی و تاريخی غير مذهبی انجام می شود و، در واقع، هر ساله بخشی از تاريخ و فرهنگ ما را زير بولدوزرهای تعصب و تبعيض له می کنند، همچنان می بينيم که حکومت در مورد اين سياست فرهنگی نيز توفيقی نداشته است؛ و مردم روز به روز به فرهنگ غير مذهبی، سکولار، پر مهر و خردمدار ايرانی ِ خويش بيشتر علاقمند می شوند، چرا که افزون بر وجه مقايسه ی آشکار و روشنی که در برابر شان قرار دارد، اين هم در طبيعت شريف انسان است که با هر آنچه که به زور بر او تحميل می شود سر ناسازگاری داشته و به سوی آنچه هايی رو کند که دوست شان می دارد اما آنها را به زور از او ستانده اند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱. http://www.savepasargad.com/2013/2013-June/eteraz-danshjoyan-yazd.htm
۲. http://isna.ir/fa/news/91111710354/
۳. http://www.savepasargad.com/2012-Jan/hoze-bar-shekargaah-khosroparviz.htm
۴. http://www.savepasargad.com/2012-Jan/tagh-bostan.htm