انتقاد از وضعيت دانشگاهها در برابر آيتالله خامنهای
مصطفی دينی، دبیر انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران در ديدار دانشجويان با آيتالله خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، سخنانی در انتقاد از پرونده کوی دانشگاه، اسلامی کردن دانشگاهها و وضعيت دانشگاههای کشور ايراد کرد. متن اين سخنان را بخوانيد.
از سايت انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی:
متن سخنان مصطفی دينی، دبير انجمن اسلامی دانشجويان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران در ديدار دانشجويان با رهبر انقلاب:
بسم الله الرحمن الرحيم
لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظيم
اللهم طهر قلبی من النفاق و عملی من الريا و لسانی من الکذب و عينی من الخيانه
با سلام و درود بر نبی رحمت حضرت محمد مصطفی (ص) و خاندان مطهرش و با سلام بر مهدی موعود که خواهد آمد و زمين را از عدل و صلح پر خواهد کرد.
اکنون که در آستانه شهادت مولای متقيان قرار داريم آغاز سخن را مدد می گيريم از کلام رهايی بخش آن حضرت:
«از گفتن حق يا رای زدن در عدالت باز مايستيد، که من نه برتر از آنم که خطا کنم، و نه در کار خويش از خطا ايمنم، مگر که خدا مرا در کار نفس کفايت کند که از من بر آن تواناتر است»
انجمن اسلامی دانشجويان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران در هفتاد و دومين سال از حيات خويش بعنوان «بقيت السيف» جريان اصيل دانشجويی، به خود می بالد که در دورانی که تندروی سکه رايج طيف های مختلف سياسی بود ، همواره کوشيده است با تکيه بر سه اصل دين داری ، اعتدال و عقلانيت چشم نگرانِ جامعه باشد و تا آنجا که مقدور بوده، نسبت به انحرافات و کج روی هايی که احساس می کند، مشفقانه مشی انتقادی پيشه کند و به آرمانگرايی و آزاديخواهی بر مبنای اسلام رحمانی وفادار بماند. چنانکه در کلام پير روشن ضمير جماران نيز آمده است:
«اسلام دين مستند به برهان و متکی به منطق است ؛ و از آزادی بيان و قلم نمی هراسد، و از طرح مکتبهای ديگر، که انحراف آنها در محيط خود آن مکتبها ثابت ودر پيش دانشمندان خودشان شکست خورده هستند، باکی ندارد. شما دانشجويان محترم نبايد با پيروان مکتبهای ديگر با خشونت و شدت ، رفتار و درگيری و هياهو راه بيندازيد.»
نظير همين معنا در مطالبات مکرر دانشگاهيان ونيز خواسته به حق جنابعالی با عنوان «کرسی های آزاد انديشی» نيز بارها و بارها يادآوری شده است. اما نگاهی نادرست و صورت زده به کرسی های آزاد انديشی باعث ميشود که علی رغم تاکيدات مکرر حضرتعالی حاصلی جز چند مراسم فرمايشی برجای نمانَد و نتيجه ای جز نقض غرض به بار نياورد. از نگاه ما کرسی آزاد انديشی يک کرسی ويژه با عنوان خاص نيست، چنانچه تنگ نظری ها از فضای دانشگاه کنار رود، کرسی های آزاد انديشی از ميان همين کرسی های تدريس و تحصيل و اظهار نظر موجود در دانشگاه خواهد روييد و خود را نشان خواهد داد. در سالهای گذشته شمار زيادی از استادان و همدرسان ما به بهانه های سياسی و امنيتی از کرسی های تدريس و تحصيل محروم و برخی محبوس شدند و نيز معيار های سياسی و غير علمی بر روند جذب اساتيد و پذيرش دانشجويان حاکم شد و فی الجمله: آنچه پيش از آن استثنا بود مبدل به قاعده شد. بايد افسوس خورد که کرسی های آزاد انديشی نيز مانند برخی ديگر از آرمان های بلند انقلاب اسلامی از کوته بينی ها آسيب ديده است. برخی گمان کردند آزادی و آزاد انديشی بخشنامه ايست و هيچ تلاشی برای بستر سازی در تحقق آن نکردند.
* آنچه از آن به عنوان «اسلامی شدن دانشگاهها» تعبير ميشود نيز راه حلی چنين دارد. فروکاهش «اسلامی شدن دانشگاه» به يک پروژه دولتی همانقدر نادرست است که انکار ضرورت و فايده آن. اگر به «اسلامی شدن دانشگاه» به مثابه يک فرايند تدريجی فرهنگی و اجتماعی بينديشيم راه حلی جز ايجاد فضای آزاد نقد و بررسی و کرسی های آزادانديشی و نظريه پردازی ندارد. اما چنانچه «اسلامی کردن دانشگاه» به مثابه پروژه ای فرمايشی مراد باشد، بايد راه را در دست بردن به ترکيب اساتيد و دانشجويان و جرح و تعديل سليقه ای مواد درسی و سهميه بندی و تفکيک جنسيتی جستجو کرد. راهی که ره به ناکجا ميبرد.
آمار کم يا زياد داشجويان دختر نه افتخار انگيز است و نه تهديد آميز. بلکه نگاه به دانشجو بايد نه بر اساس جنسيت، که بر مبنای دانش ، بينش و مهارت او باشد. اميدواريم تا در افق پيش رو، مسئولان به دنبال آن نباشند که با تداوم سهميه بندی جنسيتی و بومی بجای حل مسائل، صورت مسئله را پاک کنند. اين تصميمات ناعادلانه و غيرکارشناسانه باعث صدمه ديدن وجهه علمی کشور و پيامدهای ناگوار اجتماعی خواهد شد. ناديده گرفتن حقوق نيمی از افراد جامعه و تصميم گيری های خودسرانه در مورد آينده جوانان کشور ظلمی بیّن به دخترانی است که قصد ورود به دانشگاه را دارند.
* دانشگاهی که میخواهد در جامعه پيشرو تاثيرگذار باشد نبايد صرفا محدود به علمآموزی باشد. و اين مهم ميسر نيست مگر با گسترش و بالندگی فعاليتهای همه جانبه دانشجويی از قبيل فعاليت های سياسی و فرهنگی. يکی از بسترهای فعاليت سياسی و فرهنگی در دانشگاه، تشکلهای دانشجويی هستند. اما در سالهای اخير فشارهای زيادی بر تشکلها و کانونهای دانشجويی نظير شوراهای صنفی، انجمن های علمی، کانون فرهنگی و تشکلهای منتقدی چون انجمن اسلامی دانشجويان وارد شده است به گونه ای که بسياری از اين انجمن ها و تشکل ها تعطيل گشته يا توسط نهادهای غيردانشگاهيی تغيير ماهيت پيدا کرده اند. ايجاد محدوديت و سنگ اندازی در برگزاری برنامههای علمی، فرهنگی و سياسیِ دانشجويی و برخورد با متوليان برگزاری اين برنامهها، فضای دانشگاه را به محيطی کمنشاط بدل کرده است.
امروز در دانشگاههای کشور تقريبا اثری از گروههای منتقد نمانده است و تشکلهای موجود نه تنها بازنمود تکثر در دانشگاه نيستند، بلکه صرفا تعدد گروههايی هستند که صدای يکسانی از آنان به گوش میرسد. اين در حالی است که جريان ها و سلايق ديگری هستند که به دليل تنگ نظری مسئولان، امکان فعاليت قانونی در دانشگاه را نمیيابند. رويکرد ايجاد فضای تک صدايی در کنار عدم تخصيص عادلانه منابع و محدوديتهای پيش روی محققان و پژوهشگران باعث از دست رفتن پويايی فضای دانشجويی و مهاجرت يکسويه نخبگان به خارج از کشور شده است. اميد است کسانی که قرار است در آينده تصدی دستگاه آموزش عالی و دانشگاههای کشور را در دست بگيرند علاوه بر علم آموزی به نقش فرهنگی و سياسی دانشجويان نيز توجه کنند و نگاهی همه جانبه و بردبارانه به فعاليت های دانشجويی داشته باشند. اگر در مديريت فضای دانشگاه و جامعه با درايت و داهيانه عمل شود و دلسوزان نظام با کج سليقگی و بی انصافی ، غيرخودی شناخته نشوند و برای مديريت به عرصه ی اداره کشور باز گردند، فضای قانونگريزی به قانونگرايی تبديل شده و نزاعهای گروهی جای خود را به اتحاد ملی و همبستگی عمومی میدهند.
* تهاجم به کوی دانشگاه تهران در سالهای ۷۸ و ۸۸ وقايع دردناکی است که بارها و بارها شرح آن رفته، ظلمی که دل رهبری را خون کرد تا از آن تعبير به جنايت کنند. اما عليرغم اعلام صدور احکام قضايی و رسيدگی به اين دو پرونده، يک سوال همچنان در ذهن دانشجويان باقی مانده، و آن اينکه چرا هنوز عاملان اصلی تعدی به حريم دانشجويان و جوانان که با ظلم آشکار، حرمت لباس خدمت به نظام را هتک کردند به مردم معرفی نگرديده اند؟!
ما از تاکيدات جنابعالی بر پيگيری حادثه کوی دانشگاه آگاهيم. حتما شما هم ميدانيد که تنها نتيجه اين پرونده محکوميت شماری از دانشجويان بوده است. اگر ما همواره بر پيگيری اين حادثه تاکيد کرده ايم و می کنيم نه از سر کينه توزی و انتقام جويی، بلکه ازين روست که راه بر تکرار چنين فجايعی بسته شود و آسيبهای وارد آمده به دانشجويان جبران گردد. به باور ما نه تنها جبران صدمات وارد آمده و دلجويی از دانشجويان آسيب ديده لازم و ضروری است، بلکه آنچه حقيقتا دلها را آرام و جانها را اميدوار می کند همانا ايجاد فضای آشتی و همدلی و علاج زخمهای کهنه و شکافهای سياسی است که دامنه های آن متن جامعه را نيز جريحه دار کرده است.
امروز به يمن مشارکت مردم و تحقق حماسه سياسی، اميد به ايجاد فضای آشتی و همدلی در سايه رقابت سالم گروههای سياسی بيش از پيش است. درمان شکافهای سياسی شايد با برگزاری يک انتخابات ميسر باشد، اما التيام جراحت های کهنه و پنهان اجتماعی فرايندی تدريجی و مسيری طولانی است که حماسه ۲۴ خرداد گام اول در اين مسير بود. تداوم اين راه منوط به گذشت همه آسيب ديدگان از هرطرف و پايمردی همه خيرخواهان و تدبير شايسته رهبری نظام بعنوان شخصيتی فراجناحی و رهبری برای همه مردم، و در يک کلام درگرو اجرای بدون تنازل قانون اساسی است. ايجاد فضای باز رسانه ای و سياسی و نيز برداشتن محدوديتهای امنيتی ايجاد شده پيرامون برخی دلسوزان و خيرخواهان مردم و انقلاب و نظام بی ترديد به ايجاد فضای مبارک آشتی و همدلی و زدودن کدورتها کمک خواهد کرد و به ياری خدا همه گروههای سياسی با عبرت از گذشته و نگاه يه آينده سِلم و ثبات بدست آمده را قدر خواهند دانست و همه احساس پيروزی خواهند کرد.
والعاقبه للمتقين
انجمن اسلامی دانشجويان
دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران