گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
29 مرداد» رشيد اسماعيلی، عضو شورای سياست گذاری ادوار تحکيم وحدت درگذشت1 مرداد» شعر اوجی بهانهای برای توقيف بخارا؟ ف. م. سخن 26 تیر» چرا روحانيت تا امروز بر سر کار است؟ ف. م. سخن 21 تیر» سخنی دوستانه با جناب دکتر عبدالکریم سروش، ف.م.سخن 17 تیر» آقای محمود کيانوش٬ مجله سخن و دکتر خانلری، ف. م. سخن
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! رشيد اسماعيلی درگذشت، ف. م. سخنبعضی خبرها آن قدر بدند که آدمی آرزو می کند تکذيب آن به هر شکل که هست منتشر شود. خبر درگذشت ناگهانی رشيد اسماعيلی از اين دست خبرهاست که هر چه می کنم برای ام قابل هضم نيست. او را جز در فيس بوک و مکاتبات مستقيم با يکديگر نمی شناختم و وقتی خبر درگذشت اش را در فيس بوک خواندم آرزو کردم که مثل خيلی از خبرهای فيس بوکی دروغ باشد. ولی افسوس آن هايی که خبر را منتشر کرده اند جدی تر از آن اند که اشتباهی بتوان بر آن متصور بود. جای صدها افسوس و تاسف است. جوان های رعنا و رشيدی که می روند و امثال من که می مانيم و نظاره گر رفتن اين بچه های نازنينيم. رشيد واقعا رشيد بود. هر بار مطلبی می نوشت و برای من می فرستاد سخت نگران می شدم که نکند بلايی بر سرش بياورند. چند بار هم پيرمرد وار او را نصيحت کردم که تند نوشتن را به امثال من بسپارد و خود آن طور بنويسد که خدای ناکرده دچار گرفتاری نشود. چه گرفتاری که ناگهان همه چيز را ناتمام گذاشت و رفت. بسيار متاسف ام. بسيار متاثر ام. درست نمی توانم حال ام را توصيف کنم. بعضی کسان هستند که يک بار هم نديده ای شان ولی مثل اين است که سال هاست رفيق و يار تو بوده اند. رشيد يکی از اين رفيقان و ياران ناديده بود. آرزو می کردم روزی برسد که به اصفهان بروم و با او در جايی بنشينيم و چايی بنوشيم و از کارهايی که دورادور انجام می داديم با هم سخن بگوييم. افسوس که اين آرزو را هم مثل خيلی آرزوهای ديگر بايد با خود به گور ببرم. کاش رشيد و رشيدها بمانند و فردای ايران آزاد را ببينند. بيش از همه برای حکومت اسلامی متاسف ام که يکی از مخالفان شجاع و متين اش را از دست داد. آن ها هم بايد به خودشان تسليت بگويند که چنين مخالف با فهم و شعوری داشتند. بايد به احترام او تمام قد بر خيزند و دقايقی سکوت کنند. آری ر. الف فوت کرد. رفت و راحت شد. درگذشت رشيد را به خانواده و دوستان اش تسليت می گويم. روزهای آخر از عشق خود سخن می گفت. اميدوارم عشق او طاقت دوری او را داشته باشد. ف. م. سخن Copyright: gooya.com 2016
|