گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
25 مرداد» سیاست نمی کنید، فیل هوا می کنید!، مسعود نقره کار 16 مرداد» نوعی از"اعتدال و عقلانیت"، مسعود نقره کار 9 مرداد» چرا نبايد کشتار سال ۶۷ را فراموش کرد؟ مسعود نقرهکار 1 مرداد» "بامداد"ِ روشنفکری ما، مسعود نقرهکار 22 تیر» امیر، دیدی"سراومد زمستون" دروغ بود، مسعود نقره کار
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! "زيستن با قاتلان" (درباره اريش فريد)، مسعود نقرهکار"...معلوم است که سياستبازی کثيفیست، اما هر قدر مردم خودشان را از سياست بيشتر کنار بکشند، آن را هر چه بيشتر به معاملهگران کثيف محول خواهند کرد. سياست ضروریست"ويژه خبرنامه گويا نه به عنوان سوگ سرود و ستايش های متداول پس از مرگ، هنگام که زنده بود نيز به اعتبار زندگی و آثارش او را "مهربان ترين شاعر بيخانمان جهان"، "روايتگر مهربانی و عشق" و "عاشق انسان و صلح" می دانستند، مهربان شاعری که سال ها گمنام ماند، حتی در سرزمين پدری اش وميان مردمانی که به زبان مادری اش سخن می گفتند. اريش فريد ۶۷ سال داشت که چشم براين جهان بست بی آنکه جهان مهربانی و عشق، و فرهنگ و سياست را توان چشم فرو بستن بر زندگی وآثار او باشد. فريد در سال ۱۹۲۱ در خانواده ای يهودی در وين متولد شد و در سال ۱۹۸۸- اول آذر ماه ۱۳۶۸- در گذشت. نوجوان بود که فاشيست ها خانواده اش را به اسارت گرفتند، در ۱۷سالگی سوگ پدر تلخی تنهائی و ستمگری به کام اش ريخت، پدری که گشتاپو جاناش را گرفت. سال ۱۹۳۹ به همراه مادرش از طريق بلژيک به لندن گريخت و زندگی سخت و مرارت باری را به عنوان پناهنده ی سياسی (به خاطر عقايد سوسياليستی و يهودی بودن اش) با کارگری و گاه کتابداری، و برنامه سازی در بی بی سی گذراند، که کار در بی بی سی را به دليل ناهمخوانی با اعتقادات اش ادامه نداد. پس از خاک خوری ِ طولانی سروده هایاش، نخستين دفتر شعرش " آلمان" را به سال ۱۹۴۴ منتشر کرد. يک سال بعد " اتريش" را به چاپ سپرد. به دنبال سيزده سال وقفه به گونه ای ديگر پا پيش گذاشت و طی سی سال ، سی و هشت اثر منتشر کرد، فعاليتی که از سن ۳۷ سالگی جدی تر آغاز شد آنچنان که بسياری از منتقدان را به حيرت وا داشت. فريد نه فقط در زمينه شعر- که انتشار ۲۳ دفتر شعردست آورد داشت-، درعرصه های ديگر نيزآثارارزشمندی خلق کرد: رمانِ" سرباز و دخترک جوان"( سال ۱۹۶۰) و نوشتن و ترجمه نمايشنامه ، اپرا، برنامههای راديوئی ، و ترجمه آثار شکسپير، ويلاس توماس، ت.س. اليوت ، سيلويا پلات و.... از کارهای گرانبهای اوهستند. آثار فريد گاه در زمره ی پرفروش ترين کتابهای آلمانی قرار میگرفت. تيراز ۱۶۰ هزاری مجموعه ی اشعار عاشقانهاش در سال ۱۹۷۹ يک نمونه است. فريد يک سال پيش از مرگاش جايزه ادبی معتبر "گئورگ بوشنر" را نيزدريافت کرد. آخرين مجموعهی شعرش در سال ١٩٩١ ميلادی پس از مرگش و با عنوان «اين است هر چه هست» در برلين انتشار يافت. فريد سرانجام در ٢٢ ماه نوامبر سال ١٩٨٨ ميلادی بههنگام اجرای برنامهی شعرخوانی در شهر بادن بادن آلمان چشم بر جهان فروبست. "...میگويند ".... اما در برابر هراسی که داری *** اريش فريد صدای اعتراض مهربانی و عشق وصلح عليه خشونت و نفرت و جنگ بود. صدای اعتراض به هر نوع ستمگری ، به فاشيسم، به جنايت های ارتش اسرائيل در سرزمين های فلسطينی، و.... "...... او حتی بر خشونت هائی که پيش پا افتاده به نظر می رسيدند، چشم نمی بست: گفتار و کردارفريد، عليرغم رنجهائی که درزندگی پُرماجرای اش تحمل کرد، تجلی وجدانی بيدار، مهربان و عاشق انسان بود، حتی منتقدان اش حلقه ی اتصال اورا به جهان مهربانی وعشق و انسانيت دانسته اند. " بيزاری من از آنان و چنين مهربانیای از کودکی در وجودش پا گرفت، آن هنگام که اندوهگين کشته شدن جانواران می شد، و آنهارا به خاک میسپرد ، و.... " وبدينگونه مهربانی و عشق فريد به انسان، به ويژه آنجا که پای کودکان به ميان می آمد چنان ساده و صميمی اوج می گرفت که گاه بر کارهایاش تاثير می گذاشت. تا ان حد که برخی منتقدان، اشعاراش را شعربه حساب نمی آوردند، فريد نيزاعتقادی به فورم و زبان نداشت. گفتهاند او می خواست شعرهای اش به آسانی فهميده شوند، و بيش از هر چيزحقيقت و بيان آن معيار کارهایاش بود". با اين حال بسياری از منتقدين فريد را سراينده ی بدترين و بهترين شعرهای زمان خود خوانده اند. فريد عاشقانههای فراوان سرود چرا که به اعتقادش " در عشق به زندگی" کمال تکامل می ديد، اما در ميان هزاران سروده اش، بيش از عاشقانهها اشعار سياسی به چشم می خورد. اريش فريد از فعالين مبارزات ضد فاشيستی و جنبش دانشجوئی دهه ۶۰ در آلمان غربی بود، و در کنار رودی دوچکه، از رهبران برجستهی جنبش دانشجوئی پيگيرانه مبارزه کرد. عليرغم اينکه رهبران سازمان های " بادرماينهوف" و " فراکسيون ارتش سرخ" از ياران نزديک فريد بودند، او اما با انتقاد به شيوهی مبارزه ياراناش ازآنان فاصله گرفت. فريد آشتی ناپذير با ستمگری و بيزار از خشونت بود، حتی در نوع اعتراضی اش. اونگاهی متفاوت به سوسياليسم داشت، سوسياليسم او گوهرهاش آزاد منشی و دموکراتيسم بود. در دفتر شعر"تلاش های آغازين برای معجزه/ شعرهای خشم و عشق" در ستايش رودی دوچکه ، که به گفته ی فريد" آزادی را آزادی دگرانديشان" معنا می کرد، می سُرايد: "...آنان را از خويش نراندی هيچ چيز به اندازهی جزم انديشی و بر خوردهای کليشهای با سياست و فرهنگ ، و زندگی آزارش نمی داد. گفته است " انکس که از رهبران و بزرگان نقل قول می آورد ازحافظه اش ياری می گيرد نه ازعقل اش". تک خال انديشگیِ روشن و زلال اريش فريد " شک" بود، شک به هر آنچه که زمانی به آن اعتقاد داشت: "...ترس داشته باش فريد انسان شک و تغيير بود، نه فقط با زبانی شاعرانه وسرشار از تصوير و حس و عاطفه، که با زبان و رفتاری منطقی و عقلانی ، و سرشار از انسان دوستی ای احترام برانگيز، در اين راه پيش رفت. فريد در رابطه با کمونيست ستيزی در آلمان غربی گفته است: اريش فريد در مورد سوسيال دموکراسی نيز گفته است : "....سوسيال دموکراسی را حزب سرخ نمی بينم، اين حزب حتی می تواند رنگ نارنجی هم داشته باشد، شرايط برای يک حزب مرامی سرخ هنوز آماده نيست ...". فريد در پاسخ به اين سؤال که : "... در آلمان غربی اين نظر وجود دارد که بسيج تودهای برای رسيدن به يک جامعه ی اساسا" متحول ديگر ثمر ندارد، و سياست از هر رنگش ، معاملهی کثيفی ست "، می گويد: فريد در بارهی آرمان اش گفته است : او بی زار از " خارجی ستيزیِ" بخشی از مردم آلمان گفته است: اريش فريد راضی از نارضايتی های اش، دريکی از آخرين آثارش، که نوعی اتوبيوگرافی ست ، انديشههای قبل از مرگ را بر کاغذ آورد. در همين اثر اعتراض را والاترين فضيلت اخلاقی و از نيروهای محرکه تاريخ دانست تا آنجا که " نارضايتی ضرور و پسنديده " در برابر اجبار پذيرش مرگ را " دفاع از زندگی و زيبائی های اش" قلمداد کرد. فريد پيش از مرگاش، پس از سال ها نارضايتی ضرور و پسنديده ، در مورد رويدادهای کشورهای سوسياليستی ، و به دنبال شکست " سوسياليسم بوروکراتيک" ، در "نامه ای به مسکو" خطاب به ميخائيل گورباچف نوشت : " پس از ۶۰ سال ايمان، شک و سرخوردگی *** يک توضيح و چند منبع: Copyright: gooya.com 2016
|