دوشنبه 11 شهریور 1392   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

بحران سوريه وچالش ايران، اشکان رضوی


Ashkan.rzv@gmail.com

پيش گفتار
سوريه بر خلاف باور عمومی مبنی بر اينکه در هنگامه بهار عربی در خاورميانه دچار نا آرامی شده برداشت درستی نيست. در نظر بايد داشت بعد از ترور رفيق حريری فشارهای جهانی و منطقه ای بر سوريه افزايش يافت و اين کشور بعداز چند سالها ناگزير شد تا نيروهای نظامی خود را از لبنان خارج کند.آيا طرح ترور رفيق حريری يک برنامه هدفمند برای تحت فشار گذاشتن سوريه از سوی کشورهای غربی و عربی برای به حاشيه راندن سوريه بود؟
بيش از دوسال است که اعتراض مسالمت آميز مردمی در سوريه مبدل به يک جنگ داخلی نابرابر در اين کشور شده است. نفوذ نيروهای القاعده ،وهابيو ن و سلفی ها ی تحت حمايت ترکيه،قطر ،عربستان وغرب ارتش سوريه را وارد يک جنگ داخلی و فرسايشی کرده است.
ارتش کوچک سوريه درابتدای اين نبرد نتوانست آنگونه که بايد از تماميت سرزمينی اين کشور در برابر تروريست ها دفاع نمايد واز سويی نيز به دليل ريزش نيرو و فرار تعدادی از کادرهای بلند پايه آن دچار نابسامانی های گسترده شد ومناطق استراتژيک و مهم اين کشور به اشغال تروريست ها در آمد.اما واقيعت اين است که ارتش هر چند کوچک سوريه به دليل اينکه برای جنگ با کشور قدرتمند اسرائيل آموزش ديده بود پس از چندی توانست با بهره گيری از حمايت های لجستيگی و اطلاعاتی متحدان سوريه در نبردهای خيابانی و شهری دست بالا را در ماههای اخيردرعرصه ميدان نبردداشته باشد و با همه گستردگی تروريست ها در جای جای اين کشور و حتا دمشق پيروزی های چشمگيری را رقم بزند.
در اين نوشتار کوشش خواهد شد تا با نگاهی معطوف به واقعيت مسئله بحران سوريه مورد واکاوی قرار گيرد . چو اينکه با آگاهی به اين مهم که در ديکتاتور بودن حافظ اسد شکی نبوده و نيست اما اين واقيعت را نبايد از نظر دور داشت که سوريه به عنوان يکی از سنگرهای مهم منطقه نفوذ ايران اگر سقوط کند منافع بلند مدت کشور ما نيز به خطر خواهد افتاد هر چند که شايد در هم آميختن منافع بلند مدت ايران و سوريه با نگاه ايدئولوژيک نادرست بوده باشد اما در شرايط کنونی عبور از اين بحران هوشمندی ويژه ای را از سوی کاربدستان نظام حاکم بر ايران را طلب می کند.و تشکيل يک کار گروه ويژه بحران سوريه شايد بتواند کمک شايانی به گذار از بحران به نحو احسن داشته باشد. امروز چه بخواهيم و چه نخواهيم منطقه خاورميانه درگير يک جنگ فرقه ای و مذهبی شده است. وهابيون و سلفی های تحت حمايت شيوخ منطقه خليج پارس و عربستان به هيچ عنوان مايل به قدرت گرفتن يک ايران شيعه در منطقه نيستند و اين مسئله را حتا نيروهای سکولار در طيف اپوزوسيون و مخالفين حاکميت اسلامی در همه جناح ها و گروهابايد بپذيرند که شيعه به عنوان پارامتر تامين کننده منافع ملی ايران بوده و قطعا با به قدرت رسيدن يک حکومت سکولار در ايران باز هم با چالش ها و دسيسه های مختلف از سوی وهابيون و تکفيری ها برعليه منافع ايران مواجه خواهيم شد . بايد به ياد بياوريم که عربستان سعودی و شيوخ حامی وهابيون در دوره حکومت پهلوی ها نيز همواره به دسيسه چينی بر عليه منافع ايران مشغول بودندو نمی توان با خوشبينی حاکم شدن يک حکومت سکولار در ايران اقدامات خصمانه و تاريخی اين کشورها بر عليه ايران را ناديد ه گرفت.
امروزه با مانور کردن حکومت اسلامی به عنوان يک حکومت شيعه گرا برمولفه های شيعی در منطقه، درست يا نادرست منافع ملی ايران نيز با اين مسئله عجين شده است.پس به دوراز احساسات و هيجان بايد نسبت به بحران اخير به داوری پرداخت هر چند که شوربختانه عده ای تصور می کنند که با يکسره شدن کار حکومت بشار اسد در سوريه نوبت فروپاشی نظام حاکم بر ايران نيز فراخواهد رسيد اما ما به عنوان نيروهای مخالف حکومت اسلامی بايد ببينيم که فروپاشی و سرنگونی حکومت اسلامی را به چه قيمتی می خواهيم؟ آيا حاضر هستيم آنچه را که در يک پروسه دو ساله بر سوريه و ملت آن آمده است را برای ملت ايران نيز بپذيريم؟
سوريه اينک بدتر از عراق و افغانستان جنگ زده سالها به قعر تاريخ سقوط کرده است. تمامی زير ساخت های اقتصادی و اجتماعی اين کشور فرو ريخته و هزاران شهروندسوری قربانی اين جنگ شده اند. ميليونها سوری آواره شده و کودکان و غير نظاميان بی دفاع هر روز قربانی اين جنگ وحشتناک می شوند.آيا سرنگونی احتمالی اسد ارزش چنين هزينه گزافی را داشت؟ ملت سوريه اگر چنين روزهايی را پيش بينی می کرد شايد هرگز ريسک چنين مسئله ای و دامن زدن به جنگ داخلی توسط دشمنان سوريه را نمی پذيرفت. بيش از دو سال نه تنها اين ملت به آزادی ها و مطالبات خود و همچنين سرنگونی بشار اسد دست نيافته اند بلکه با کشوری ويران شده و ملتی آواره روبرو شده اند . کشوری که خيابانهايش اينک جولانگاه خشن ترين تروريست ها شده است. تروريست هايی که به بهانه ايجاد خلافت وامارت اسلامی نه به کودکان رحم ميکنند و نه به زنان و سالخوردگان و در نظر آنان ارتکاب چنين جنايت های ضد بشری دروازه های بهشت را به روی آنان باز خواهد گشود.!جهانيان در اين سالها صحنه های غير قابل باور و تصوری از گروههايی را ديدند که هيچ ابايی از انجام شنيع ترين جنايت ها در مقابل دوربين رسانه ها نيز ندااشتند. آيا اين انسانها می توانند پيام آوران دموکراسی و آزادی برای ملت سوريه باشند؟
آنچه که در سوريه و منطقه می گذرد بی گمان حاصل ديکتاتوری و نبودآزادی های سياسی و اجتماعی است اما دخالتهای بعضی از قدرت های جهانی و منطقه ای نيز در اين ميان بی تاثير نبوده است. در اين نوشتار کوشش خواهد شد با نگاه تحليلی و منطبق بر داده ها ی سياسی، بحران سوريه و منافع ايران در منطقه بررسی شود.

دشمنان منطقه ای سوريه
ترکيه

اين کشور با سوريه دارای اختلافات تاريخی و سرزمينی از دوره عثمانی می باشد. استان هاتای ترکيه که به لحاظ تاريخی بخشی از شامات و سوريه بزرگ بوده با داشتن اکثريت علوی به اشغال ترکيه درآمده و عملا ضميمه خاک ترکيه شده و حاکمان سوريه نيز هيچ گاه از اين استان چشم پوشی نکرده و هميشه اين خطه مورد مناقشه دو کشور بوده است . از سويی ديگر سوريه را بايد زادگاه حزب" پ پ ک" به رهبری" عبدالهر اوجلان" رهبراستقلال طلبان کرد ترکيه دانست چون اين جريان سالها تحت حمايت همه جانبه سوريه بوده و همواره به عنوان يک ابزار کارآمد از سوی سوريه بر عليه ترکيه به کار رفته است . با اينکه با به قدرت رسيدن بشار اسد بعد از حافظ اسد رهبر فقيد سوريه يک نوع رابطه معقول بين ترکيه و سوريه پديدآمد اما واقعيت اين است که عمق اختلات بين دو کشور بيش ازآنی بود که در کوتاه مدت انتظار رفع آن وجود داشته باشد.
ترکيه با شروع نا آرامی های با محاسبات اشتباه ناشی از داده های اطلاعاتی نادرست مبنی بر سرنگونی زود هنگام حکومت اسد عملا بر عليه سوريه اعلام مواضع نمود و به صورت عملی نيز وارد کارزار با سوريه شد.اين کشور با حمايت های مالی و نظامی و اطلاعاتی گسترده از تروريست ها مبدل به سرپل اعزام گروههای تکفيری از سراسر دنيا به سوريه شد.
حزب اسلام گرای مطبوع رجب طيب اردوغان نخست وزير ترکيه درباره سوريه دچار يک اشتباه استراتژيک شد همانگونه که در باره مصر و حمايت بی چون و چرا از محمد مرسی و اخوان دچار اشتباه شد.
ترکيه حتا تلاش کرد تا بخت خود را برای ورود نظامی به سوريه آزمايش کند که با سرنگونی هواپيماهای نظامی اين کشور بر فراز دريای مديترانه وآب های سرزمينی سوريه متوجه شد که بايد برای ورود به اين جنگ هزينه های گزافی را بپردازد.هر چند که اردوغان همچو هميشه در پشت تريبون ها با غلو کردن توانايی های ترکيه برای پاسخ گويی به اين اقدام سوريه تلاش کرد تا چهره ناتوان و تخريب شده ترکيه را بازسازی کند اما عملا اين شعارها فقط در حد همان شعار ماند. وبايد يادآورشد ترکيه به لحاظ آماری درزمينه ادوات نظامی نيز بسيار ضعيف ترازسوريه است وارتش اين کشور بعد از جنگ شبه جزيره کره عملا در هيچ برخورد نظامی قابل توجه ای شرکت نداشته و عمده پشتوانه ارتش اين کشور متکی بر حمايت های ناتو و موشک های پاتريوت است.
در زمينه داخلی نيزترکيه در حال حاضردچار مشکلات داخلی شده و خيزش های مردمی در اين کشور واعتراض نسبت به سياستهای داخلی و خارجی دولت(حزب عدالت و توسعه) به رهبری اردوغان حتی منجربه درگيری های خيابانی شدواقتصاد اين کشور که دريک رشد کاذب ناشی از شوک اقتصادی و برداشته شدن صفر های واحد پولی ترکيه دچار يک رشد نسبی شده بود به يک باره دچار افت شده وتا همين امروز نيز اقتصاد ترکيه نتوانسته کاهش نزديک به ۱۰ درصد ارزش پولی اين کشور در برابر ارزهای بين الملی را جبران کند.
سقوط محمد مرسی نيز دريک فرايند اعتراض های ميليونی شهروندان مصری و حمايت همه جانبه ارتش مصرازاين اعتراض ها و در نهايت بر کناری محمد مرسی به عنوان متحد ترکيه ضربه ديگری بر دولت اردوغان وارد کرد و رويای احيای امپراتوری عثمانی اردوغان به سراب مبدل شد .در نتيجه در شرايط کنونی سوريه،ترکيه به عنوان يکی از بازيگران عرصه ميدانی دربحران سوريه با تمام قدرت ازهرگونه حمله نظامی ناتو وامريکا به سوريه دفاع کرده و چه بسا يک همکاری تنگا تنگ نظامی نيز در اين رابطه با در اختيار گذاشتن پايگاه اينجرليک به امريکا و ناتو داشته باشد. اما زمامداران ترکيه بايد دقت داشته باشند که آنها در کشور خود با مشکلات اجتماعی سياسی و اقتصادی گسترده روبرو هستند و در جهت ديگر ترکيه هنوز با کردهای استقتلال خواه به يک تفاهم پايدار نرسيده است وازجهتی علوی های ترکيه نيز هرآينه منتظر جرقه ای برای شوريدن بر عليه حکومت مرکزی هستند. واز سويی ژنرال های سرکوب شده ارتش اين کشور که مخالف سياست های خارجی و داخلی حزب عدالت و توسعه بوده منتطر فرصتی هستند تا بار ديگر به قدرت بازگشته و به ادامه حکومت اردوغان در اين کشور پايان دهند.از اين ديد بزرگترين بازنده جنگ سوريه به باور کارشناسان اقتصادی و نظامی ترکيه خواهد بودچون از شرايط بسيار شکننده ای دراين حوزه ها برخورداراست و اعتراضات گسترده روز گذشته در ترکيه نسبت به هر گونه اقدام مداخله جويانه حکومت ترکيه دربحران سوريه دليل بر عدم همراهی اکثريت ملت ترکيه با حاکمان اين کشور است.
ترکيه بعد از سرخوردگی از پيوستن به اتحاديه اروپا تلاش کرد تا نقش رهبری جهان اسلام در منطقه را بر عهده بگيرد و مدتی نيز توانست با فريب افکار عمومی مسلمين در رابطه با غزه و فلسطين جايگاهی نيز برای خود دست و پا کند اما در پشت پرده بااسرائيل داد و ستد های اقتصادی و نظامی را برقرار کرد.قطعا بازنده ترين کشور منطقه در بحران سوريه، ترکيه خواهد بود چون اين کشور علارغم پرداخت هزينه های گزاف برای دخالت در اين بحران تا کنون هيچ دست آورد قابل توجه ای نداشته است. و زمامداران اين کشور نبايد فراموش کنند که اقدامات آنان در طی اين سالها به نوعی در برابر همسايه بزرگ تر خود ايران ناسپاسی تلقی شده و در يک فرايند بلند مدت در اين باره نيز اين کشوربا عدم رعايت حسن همجواری بيش از ايران خود دچار مشکل خواهد شد.

عربستان
دولت وهابی عربستان به عنوان واپسگرا ترين حکومت خاورميانه و البته دنيا شناخته می شود در طی سالهای اخير برای بقاو گسترش نفوذ خود سرمايه گذاری های کلانی را در سطح منطقه خاورميانه برای به قدرت رساندن اسلام گرا های وهابی و سلفی انجام داده است. حمايت های بی دريغ اين کشور از تروريست های وهابی و حتا القاعده عموما پنهان از ديد جهان نيست .
عمده ترين هدف عربستان برای پاين کشيدن بشار اسددر سوريه جلوگيری از نفوذ رو به گسترش ايران در منطقه است. سوريه سالها با حمايت ايران توانسته در برابر چالشهای منطقه ای موفق بيرون بيايد و به عنوان خط اول مقاومت در برابر اسرائيل افکار عمومی مسلمان و جهان عرب را با خود همراه سازد. عربستان به شدت با نفوذ ايران در منطقه خاروميانه منافع خود رادرخطرمی بيند . حزب الله لبنان به عنوان اهرم فشار ايران در برابر اسرائيل توانسته در چند رويارويی نظامی با اسرائيل از مقبوليت خوبی در بين مسلمانان برخوردار باشد و اين برای عربستان چندان خوشايند نبوده و بدين سبب مدتهاست که عربستان تلاش دارد تا بتواند حزب الله را به عنوان بازوی کارآمد ايران در منطقه خنثی نمايد . دراين رابطه چندی پيش عربستان با هدايت بندر بن سلطان ريس سرويس اصلاعاتی عربستان درلابی گری باانگلستان توانست حزب الهد را در ليست گروههای تروريستی قرار داده و تحريم جهانی را بر حزب الله اعمال کند.
رفتارهای موذيانه عربستان در زمينه صدور و قيمت گذاری نفت خارج از پروتکل های اپک ،حمايت از تجزيه طلبان در ايران، ساپورت مالی طيفی از کسانی که به نادرست خود را اپوزسيون ايرانی می نامند وحمايت از راه اندازی شبکه های ماهواره ای بر ضد تماميت سرزمينی ايران در غالب دفاع دروغين ازجنبش دموکراسی خواهی در ايران و در پيش گرفتن خط القای تجزيه طلبی در اين رسانه ها از جمله اقداماتی ضد ايرانی از سوی عربستان بوده که به اختصار بيان شده است.و همه ی اينها در حالی است که مردم عربستان نسبت به حاکميت خاندان آل سعود به شدت تحت فشار بوده و اين حکومت هيچ گونه سنخيتی با پارامترهای دموکراسی در يک جهان مدرن را ندارد.و شگفت اينکه مرتجع ترين کشور جهان که حداقل بايسته های مدنی را برای شهرونداش قائل نيست داعيه دار حمايت از دموکراسی خواهی می شود.بی گمان منافع بلند مدت ايران ايجاب می کند که يک سياست اصولی و هدفمند را نسبت به دشمنی های تاريخی عربستان در پيش گرفته و از روند اعتراض ها در اين کشور حمايت های گسترده نموده وبا مقابله به مثل خط تجزيه اين کشور را در دستور کار خود قرار دهد.

اسرائيل
بر خلاف تصور و همچنين دشمنی تاريخی بين سوريه و اسرائيل در شرايط کنونی به نظر نمی رسد که اسرائيل چندان از سرنگونی دولت بشار اسد خرسند باشد چون حکومت سوريه مصداق دشمن دانا برای اسرائيل است. حکومت سوريه نشان داده که حتا در مواجهه با اسرائيل از يک منطق و خردمندی براساس منافع ملی سوريه بر خوردار است و هيچگاه در طی اين سالها علارغم آنکه در خط نخست مبارزه با اسرائيل قرار داشته عملکردی تابع احساس نداشته است و حتی يک گلوله از سوی سوريه به سمت اسرائيل شليک نشده است.
اسرائيل از سويی از شرايط پيش آمده در سوريه و ضعيف شدن اين کشور به عنوان دشمن تاريخی خود و حامی مقاومت فلسطين و حزب الله لبنان خرسند است و از سويی ديگر نگران اين مسئله است که در صورت سرنگونی حافظ اسد هيچ تضمينی برای آينده سوريه با توجه به گستردگی فعاليت های گروههای تروريستی و تکفيری نيست. بی گمان همسايگی نزديک و رو در رو شدن اسرائيل با يک حکومت تابع نرم های مشخص جهانی بهتر از اين است که در شکننده ترين مرزهای خود مواجه با خشن ترين گروهای اسلام گرای تندرو باشد. مطلوب اسرائيل در اين شرايط طولانی شدن اين جنگ فرسايشی است.حتا بعيد به نظر می رسد که اسرائيل در حمله به دمشق در کنار امريکا و متحدان غربی قرار گيرد . البته همکاری های اطلاعاتی اسرائيل برای نابودی زير بنای های اساسی و نظامی سوريه طبيعی خواهد بود.اوضاع متشنج اجتماعی در اسرائيل و نگرانی شهروندان اين کشور نسبت به هر گونه حمله احتمالی تلافی جويانه سوريه و متحدانش به شهرهای حيفا و اورشليم و تل آويوحکايت ازنگرانی گسترده اين کشور و مردمش در بحران اخير را دارد و اين مسئله در سياست های درپيش گرفته شده کاربدستان اسرائيلی در رابطه با بحران سوريه نيز بی تاثير نخواهد بود.

قطر
اين کشور اساسا کوچکتر ازآن است که بخواهد در معادلات منطقه ای و جهانی در نظر گرفته شود اما حمايت های بی دريغ مالی قطر از گروههای تروريستی و اخوان المسلمين حکايت از تلا ش شديد اين کشور برای داشتن نقشی در تحولات جهانی و منطقه ای است. با سرنگونی دولت مرسی در مصر و کمک هشت ميليارد دلاری اين کشور به حکومت اخوان در مصر تمام معادلات قطر اشتباه ازآب درآمد و اين کشور تلاش کرد تا در سياست های خود تجديد نظر کند. کناره گيری نا بهنگام امير قطر و جا نشينی پسر او اندکی سياست های اين کشور را دچار تحول کرد . اما قطر همچنان به حمايت خود از گروههای تروريستی و اخوان ادامه می دهد واز سويی نيز دريک رقابت شديد منطقه ای با همسايه بزرگتر خود عربستان قرار دارد .تنها نقشی که برای قطر در سوريه و جهان ميتوان در نظر گرفت ، ميزان دلارهايی است که اين کشور حاضر است برای ظاهر شدن در نقش يک بازگير مهم منطقه ای و جهانی ظاهر شود.درغيراين صورت عرض اندام قطر در معادلات بين المللی بيشتر به يک طنز سياسی شبيه است.

اردن
اين کشور بعد از ترکيه به عنوان دومين پايگاه آموزشی گروههای معارض سوريه نقشی اساسی در صدور تروريست ها داشته است. امريکا با ايجاد پايگاههای نظامی وآموزشی در اردن در حال آموزش دادن هزارن تروريست برای گسيل به سوريه است اما در عرصه ديپلماتيک اردن تلاش داشته تا همواره خود را يک کشور بی طرف در برابر سوريه نشان دهد. اردن بدون حمايت های اقتصادی امريکا و متحدانش حتا يک روز هم توان ادامه حيات ندارد و شکننده ترازآنی است که بخواهد در يک کارزار نظامی شرکت جويدو طبيعی است که تابع امريکا باشد.
در عرصه داخلی نيز اردن و شاه آن از يک شرايط سياسی و احتماعی ناپايدار برخوردار هستند و اعتراضات مردم اين کشور پيرو بهار عربی هر چند که سرکوب شد اما مانند آتش زير خاکستر هر لحظه ميتواند منجر به سرنگونی حکومت آن شود.در روزهای اخير نيز اردن مخالفت خود با حمله نظامی به سوريه را رسما اعلام داشته چون نگران سرايت بحران سوريه به مرزهای خود است.

دشمنان فرا منطقه ای سوريه
امريکا و فرانسه و انگليس را عمده ترين دشمنان فرا منطقه ای سوريه بايد تعريف نمود در کنار ديگر اعضای ناتو . اين کشورها مهم ترين هدفشان در مقابله با سوريه حمايت و تامين و تضمين حيات و منافع اسرائيل و کنترل نفوذ ايران در منطقه است.در پيش گرفتن سياست و استاندارهای دو گانه در باره تروريست از سوی اين کشورها بيش از گذشته نشان داد که امريکا و متحدانش به هيچ عنوان پايبند به اصول و قواعد بين المللی نيستند وآنجا که منافعشان اقتضا کند حاضر هستند از خشن ترين گروههای تروريستی نيز حمايت نمايند. اين کشورها باهدف سرنگونی بشار اسد در تلاش هستند تا مانند عربستان مانع نفوذ گسترده ايران در منطقه شوند و بعد از سوريه بايد منتظر اقدامات اين کشورها بر عليه حزب الله لبنان و بعد ايران بود. همانطور که پيشتر اشاره شد اين يک طرح از پيش تعريف شده در منطقه بود که با ترور رفيق حريری و خروج ارتش سوريه از لبنان آغاز شد.
غرب تلاش دارد تا هر چه بيشتر ايران را منزوی کرده و بتواند دست بالا را در رويارويی با مسئله هسته ای ايران داشته باشد . بدين جهت مدتهاست يک جنگ نيابتی بر عليه ايران در منطقه را آغاز کرده تا اين محاصره و انزوا را هر چه بيشتر تنگ تر کرده و در راستای تامين امنيت اسرائيل بتواند در مهار ايران نيز موفق عمل نمايد.

دوستان سوريه
ايران سالهاست که به صورت همه جانبه از سوريه حمايت کرده است و اين همکاری ها از زمان حافظ اسد بين دو کشور وجود داشته چو اينکه بايد در نظر داشت در زمان جنگ ايران و عراق تنها کشور عربی که در کنار ايران ايستاد سوريه بود و متقابلا ايران نيز حمايت های بی دريغی در زمينه های اقتصادی و نظامی تا کنون نسبت به سوريه داشته است.
سوريه در منطقه به عنوان مهمترين سنگر ايران برای چالش و امتياز گيری از غرب و همچنين رويارويی احتمالی با اسرائيل است. شايد انتقاداتی نسبت به نوع روابط جمهوری اسلامی با سوريه وجود داشته باشد اما واقيعت ژئوپلتيک در اين رابطه اين است که شايد طراحان اين رابطه با چنين شرايطی يک آينده نگری وِيژه در بلند مدت را لحاظ نموده بودند . چو در غير اين صورت ممکن بود جنگ کنونی و نيابتی ايران در سوريه در داخل مرزهای ايران روی دهد . اگر چه در اين رابطه قطعا يک نگاه ايدئولوژيک حاکم بوده است.
ورود علنی حزب الله تحت حمايت ايران و علنی کردن حمايت های نظامی و سايبری و لجستگی ايران در ماههای اخير معادلات در عرصه ميدانی را عملا به نفع ارتش سوريه رقم زد و مناطق اشغال شده توسط تروريست ها بعد از دو سال به تصرف ارتش سوريه درآمدند . ايران در بلند مدت برای خنثی نمودن تحرکات ضد ايرانی عربستان و متحدان غربی اش در منطقه قطعا به پايگاه سوريه نيازمند است و پيروزی سوريه در اين جنگ نا برابر قطعا معادلات منطقه ای را برای سالها به نفع ايران رقم خواهد زد. و در پای ميز مذاکره در زمينه هسته ای نيز قدرت چانه زنی ايران در برابر غرب را نيز به شدت افزايش خواهد داد.
اما با توجه به تحولات اخير و بهانه های امريکا وغرب در زمينه استفاده ارتش سوريه از سلاح شيميايی و حمله ی احتمالی بر عليه سوريه مواضع ايران چه خواهد بود؟



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


با اينکه سرداران و ژنرال های سپاه پاسدران و نيروهای نظامی ايران نسبت به هر گونه حمله به سوريه هشدار شديد داده اند اما واقيعت اين است که سياستهای کلان در ايران توسط مراجع بالاتر تعيين خواهد شد و در اين زمينه نيز به باوری اگر حمله های غربيان محدود به حملات هوايی و کوتاه مدت و همچنين عدم مشارکت اسرائيل باشد ايران به شکل علنی وارد معرکه نخواهد شد اما اگر اين حملات با هدف سرنگونی دولت بشار اسد بخواهد انجام پذيردو همراهی اسرائيل را نيز در پی داشته باشد بعيد نيست که ايران وارد اين کارزار شود و اقدامات عملی را در دستور کار قرار دهد .

حزب الله
سيد حسن نصرالله در يک سخنرانی در ماههای پيش عملا شرکت وهمراهی نيروهای اين گروه را در جنگ سوريه پذيرفت و دولت و ارتش سوريه نيزحضور اعضای حزب الله در کنار نيروهای نظامی سوريه را تاييد کردند .
نيروهای آموزش ديده و ايدئولوژيک حزب الله که تجربه جنگ ميدانی با اسرائيل را نيز در کارنامه خود دارند توانستند کمک های شايان توجه ای را به ارتش سوريه داشته باشند که منجر به پيروزهای ميدانی و باز پس گيری مناطق اشغال شده از دست تروريست ها شد.
سياست های حزب الله لبنان نيز بر اساس سياست های حکومت ايران در پيش گرفته خواهد شد و سکوت حزب الله و رهبرآن در روزهای اخير و با توجه به فشارهای گسترده جهانی بر دولت سوريه نشان از اين واقيعت دارد که اين گروه با تدبير در حال سبک و سنگين کردن اوضاع منطقه ای و جهانی است و قطعا مواضعی را اتخاذ خواهد کرد که همسو به مواضع حکومت ايران در اين زمينه باشد.
اين گروه می تواند در صورت گسترش درگيريها و حملات غربيان به سوريه مزاحمت های جدی برای اسرائيل و منافع امريکا در منطقه ايجاد کند.و اسرائيل نيز به شدت نگران اين مسئله است و تجربه نشان داده است که گنبد آهنين نيز نمی تواند به درستی مانع از فرودآمدن موشکهای بيشمار حزب الله بر فراز شهرک های اسرائيلی شود.

روسيه
اين کشور با سوريه يک هم پيمانی و رابطه تاريخی بلند مدت در کارنامه خوددارد . بندر طرطوس به عنوان تنها پايگاه نظامی و تجاری روسيه در دريای مديترانه است و سوريه به عنوان يک هم پيمان تاريخی و استراتژيک از اهميت بالايی برای روسيه برخوردار است .(طی ماههای گذشته روسيه تلاش داشته تا از بنادر جايگزين يونان در مديترانه بهره گيرد)
بعد از فروپاشی شوروی بيشتر پايگاهی مهم نظامی روسيه در جهان برچيده شد و روسيه سالها با يک دوران رکود در حوزه های حضور نظامی در جهان مواجه بود . با به قدرت رسيدن متوالی پوتين در روسيه و عرض اندمهای روسيه در عرصه های جهانی و مخالفت علنی با سياست های جهانی امريکا و ناتو اين کشور تا کنون با تمام توان از سوريه حمايت کرد تا تجربه تلخ ليبی به عنوان متحد اين کشور و فريب خوردن از سوی ناتو بارديگر تکرار نشود.
استفاده روسيه از اهرم صدور تسلحيات نظامی پيشرفته و همچين موشک های اس ۳۰۰ به سوريه موجب اين شد که فشارهای گسترده بر سوريه در سطح جهانی چندان تاثير گذار نباشد . و اين حمايت های روسيه گاهی چنان بوده که حتا سرنگونی هواپيمای جنگنده ترکيه بر فراز مديترانه توسط سوريه را نيز به روسيه نسبت می دهند.
سفر ماه گذشته بندر بن سلطان رئيس سرويس امنيتی عربستان به سوريه و تلاش برای دادن وعده های کلان و گسترده مالی به روسيه هم نتوانست سياست های روسيه نسبت به سوريه را تغيير دهد. هر چند که تجربه تاريخی نشان می دهد که روسيه هيچگاه هم پيمان قابل اعتمادی برای متحدانش نبوده است و در بزنگاه مهم با در نظر داشت منافع ملی خود هم پيمانان خود را تنها گذاشته اما واقيعت اين است که اگر روسيه نخواهد و يا نتواند از چالش و بحران جهانی سوريه پيروز از ميدان خارج شود قطعا با دشواريهای گسترده ای در سطح جهانی مواجه خواهد شد . از سويی به شدت در انزوا قرار خواهد گرفت و هيچ کشور ديگری حاضر به هم پيمانی با اين کشور به عنوان يک متحد قدرمند جهانی و قابل اتکا نخواهد بود و به تعبيری تمام هيمنه اين کشور به عنوان يک قدرت بزرگ نظامی جهان فرو خواهد ريخت و از سويی روسيه بايد منتظر اين مسئله باشد که درآينده ای نه چندان دور شاهد گسترش فعاليت های تروريست های اسلام گرا و تکفيری در داخل مرزها ی خود باشد. چچن، داغستان و اروسيا و قفقاز شمالی قطعا از مناطقی هستند که روسيه و حاکمان کرملين بايد منتظر ناآرامی های گسترده درآنها باشند . و بر اساس تئوری برژينسکی تامين منافع بلند مدت و امنيت پايدار امريکا در تجزيه روسيه نهفته است بايد منتظر روزهايی باشد که به عنوان بزرگترين کشور دنيا دچار خيزش های تجزيه طلبانه با حمايت های امريکا و متحدانش باشد.
از اين رو کارشناس عقيده دارند که روسيه در اين بحران همچو دو سال گذشته با تمام قدرت از سوريه دفاع خواهد کرد .ونبايد فراموش کرد که طی اين مدت روسيه هيچگاه اجازه نداد که قطعنامه ای بر عليه سوريه در شورای امنيت سازمان ملل تصويب شود.نگاهی به بعضی ازمناطق مسلمان نشين روسيه و تلاش برای درگير کردن روسيه در يک مسئله ژئوپلتيکی از سوی وهابيون تحت حمايت عربستان به خوبی ميتواند عمق نگرانی روسيه نسبت به اين مسئله را نشان دهد.**

چين
اين کشور علارغم آنکه از روابط تجاری گسترده ای با سوريه برخوردار نيست اما درهمراهی با روسيه و ايران به عنوان هم پيمانان خود و نگرانی از گسترش سيطره امريکا و غرب در منطقه در کنار سوريه قرار گرفته و عملا تمامی قطع نامه های مطرح شده در شورای امنيت سازمان ملل بر عليه سوريه را وتو کرده است. گزارشاتی نيز مبنی بر ارائه تسلحيات نظامی به سوريه از سوی چين مطرح شده است اما از سوی هيچ منبعی اين مسئله تا کنون تاييد نشده . چين نيز به شدت از مسئله گسترش اسلامگرايی تکفيری ها و تروريست های خشن در مرزهای غربی خود نيز نگران است. استان سين کيانگ همواره شاهد درگيری های مسلمانان اقليت اويغور(ترک زبانان مسلمان) بوده که از سوی دولت چين متهم به جدايی طلبی وتروريست و ارتباط با القاعده و دريافت کمک از عربستان هستند.طبيعی خواهد بود که چين در اين زمينه خواهان ايفای نقش جهانی به عنوان يک قدرت تاثير گذار باشد.

رهيافت
امريکا و متحدانش به بهانه حمله شميايی ارتش سوريه بر عليه شهروندان سوری درروزهای هفته گذشته به شدت بر حمله نظامی بر عليه سوريه اصرار و تاکيد نمودند . اما طی روزهای آتی لحن اين کشورها اندکی ملايم شده و اين مسئله را موکل به ارائه گزارش بازرسان شيميايی سازمان ملل و همچنين مجوز شورای امنيت برای هر گونه اقدام بر عليه سوريه دانسته اند. مجلس عوام انگليس عملا با هر گونه دخالت نظامی ارتش اين کشور در سوريه مخالفت کرده و بسياری از کشورهای عضو ناتو از جمله آلمان نيز با دخالت نظامی در سوريه مخالف هستند. اوباما نيز که در شعارهای انتخاباتی خود سخن از صلح جهانی و مخالفت با جنگ را مطرح کرده بود اين روزها بر سر يک دو راهی مانده است. از سويی به شدت از سوی جنگ طلبان امريکا و سرمايه داران صنايع نظامی و همچنين لابی عربستان و اسرائيل برای اغاز جنگ با اسرائيل تحت فشار است و از سويی ديگر نمی خواهد مرتکب اشتباه تاريخی دوران جورج بوش رئيس جمهور پيشين امريکا و همچنين تونی بلر نخست وزير بريتانيا شده و چهره خود را مخدوش نمايد.و بايد منتظر تصميمات کنگره امريکا در اين رابطه باشد و از اقدامات واختيارات خود سرانه در اين زمينه پرهيز نمايد. در آخرين مواضع مطرح شده اوبا ما عنوان نمود که تصميم جنگ در رابطه با سوريه را به کنگره امريکا واگذار کرده و عملا توپ را در زمين کنگره انداخت و اين در حالی است که رئيس جمهور ايالات متحده بی گمان بر نتيجه و عواقب چنين جنگی در منطقه بحران زده خاورميانه آگاه است اگر چه انجام اقدامات محدود و کوتاه نظامی بر عليه سوريه چندان دور از انتظار نخواهد بود.چون حتا برای کشاندن سوريه پای ميز مذاکره در کنفرانس ژنو ۲ بايد با سوريه ای رو برو بود که در برابر مخالفان سوری,بشار اسد بامواضع ضعيفی پای ميز مذاکره بنشيند.
وارد شدن به معرکه جنگ سوريه فاقد تضمين های لازم برای يک پيروزی نهايی است همچنان که ورود امريکا به جنگ با عراق و افغانستان موجب ارائه چهره يک کشور جنگ طلب از سوی امريکا در منطقه و جهان شد و هزينه های ميلياردی و کلانی را بر دست سياستمدران امريکايی و همچين گسترش تروريست و القاعده در گستره سطح جهانی گذاشت.
طرح خاورميانه نوين امريکا اينک آينده ای چندان روشن پيش روی کاربدستان امريکا ندارد. اگر چه امکان حملات محدود هوايی و موشکی به مراکز زير بنايی و حساس نظامی سوريه وجود دارد اما واکنش احتمالی سوريه نيز به عنوان کشور جنگ زده که چيزی برای از دست دادن ندارد نيز غير قابل پيش بينی خواهد بود . ارتش سوريه اينک بعد از دوسال رزم ميدانی مبدل به يک ارتش کارآزموده و جنگ ديده شده و اهداف سهل والوصلی را برای هدف قرار دادن در اسرائيل و متحدان ديگر امريکا در منطقه دارد.ساختار حکومتی و نظامی سوريه نيز بعد ازاين مدت به يک انسجام خوبی رسيده و بايد در نظر داشت که هر گونه تهاجم امريکا وغربيان موجب اتحاد بيش از گذشته ملت سوريه در برابر دشمنان خارجی خواهد شد.همچنان که در طی اين مدت حتا منتقدان گذشته نظام سوريه با ديدن فجايع روی داده در کشورشان در کنار بشار اسد قرار گرفته اند و تشکيل نيروهای موسوم به دفاع الوطنی خود گواه همراهی ملت سوريه با نظام حاکم است و اين نيروها پس از آزاد سازی مناطق اشغال شده سوريه توسط تروريست ها به دست ارتش اين کشور کنترل اين مناطق را در دست می گيرند.
در جبهه مخالفان نظام حاکم نيز در طی اين مدت هيچگاه يک اجماع و هماهنگی لازم نبوده و ارتش موسوم به ارتش آزاد سوريه و ائتلاف مخالفان اين کشور نيز با همه حمايت های گسترده صورت گرفته عملا پيروزی های قابل قبولی در ميدان جنگ و همچنين ديپلماسی نداشته اند و عملا کنترل اوضاع از دست آنان خارج و تحت الشعاع عمليات های وحشيانه تروريست ها قرار گرفته .همين امر نير موجب شده که به دليل عدم وجود يک آلترناتيو قابل اطمينان اقدام خاصی از سوی غرب وامريکا تا کنون در راستای سرنگونی اسد انجام نشود چون هيچ تضمينی برای آينده سوريه تا کنون وجود نداشته و تضمينی نيست سوريه بعد از بشار اسد به دست چه گروهی بيافتد.
اما در رابطه با بحران اخير يک تحليل ديگر نيز می تواند وجود داشته باشد.

رابطه ايران و امريکا
بعد از به قدرت رسيدن حسن روحانی در ايران زمزمه هايی مبنی بر امکان ايجاد رابطه بين ايران و امريکا و بهبود روابط با غرب شنيده شد و تحرکات ميدانی محدودی نيز در اين راستا انجام شد. ايجاد رابطه بين ايران و امريکا و حل شدن مشکلات فی مابين بين دو کشورو غرب در زمينه های مختلف بعد از ۳۵ سال به صورت مستقيم قطعا مورد خواست کشورهايی چون اسرائيل و عربستان و ترکيه نبوده و نيست. بندر بن سلطان رئيس سرويس اطلاعاتی عربستان به عنوان دشمن شماره يک ايران در منطقه و حامی تروريست ها هيچگاه نسبت به توطئه بر عليه ايران غافل نبوده و همکاری سرويس امنيتی موساد با عربستان بر اساس اسناد منتشر شده سرويس امنيتی ايران در سال گذشته و گزارشات نشريات غربی در زمينه ترور دانشمندان هسته ای ايران و همچنين مداخلات گسترده عربستان به عنوان حامی شماره يک تروريست های تجزيه طلب در خوزستان و ديگر نواحی مرزی ايران نشان از اين مسئله دارد که عربستان به شدت از ايجاد رابطه مستقيم بين ايران و امريکا نگران بوده و متضرر خواهد شد پس پر بيراه نخواهد بود که با ايجاديک بحران منطقه ای که موجب رويارويی ايران و امريکا شود بخواهد از وقوع چنين رويدای جلوگيری نمايد.
سفرها و ديدارهای گسترده بندر بن سلطان برای همراهی ديگر کشورها و تلاش عربستان برای مداخله و ايجاد نا امنی در حوزه های نفوذ ايران مدتهای مديدی است جريان داشته و در رابطه با تحريم های نفتی اعمال شده بر عليه ايران اين کشور نقش بسيار گسترده ای در اين زمينه و همچنين به دست گرفتن بازارهای نفتی ايران را داشته است.
اما در اين ميان اسرائيل نيز با توجه به اين نکته که همواره بر طبل جنگ بر عليه ايران کوبيده و تلاش نموده تا از کنار تهديدات های احتمالی ايران و همچنين پر رنگ نمودن مسئله دست يابی ايران به توان هسته ای و القای اين نکته که ايران به دنبال دست يابی به سلاح هسته ای است به هيچ عنوان مايل به بهبود روابط ايران با غرب و امريکا نيست چون منافع بلند اسرائيل ايجاب می کند که همواره ازکنار اين تهديدات و بحران سازی های مصنوعی منافع خويش را دنبال نمايد. درباره بحران سوريه نيز علارغم آنکه تضمين پايداری در بلند مدت برای اسرائيل در زمينه سقوط بشار اسد نميتوان متصور بود اما اسرائيل تمام تلاش خود را خواهد که در اين جنگ فرسايشی در آينده با يک سوريه تضعيف شده همسايه بوده و مسئله بلندی های جولان مورد مناقشه دو کشوربه بايگانی سپرده شود. اگر چه اسرائيل از به قدرت رسيدن گروهای تکفيری و تندرويان ترويست اسلام گرا در کنار مرزهای خويش به شدت نگران است.
اما در رابطه با رويداد های چند روز اخير در رابطه با بهانه غرب و امريکا مبنی بر استفاده ارتش سوريه از سلاح های شيميايی بايد به نکاتی توجه داشت.
آگاهان و کارشناسان نظامی بر اين امر در رابطه با سوريه تاکيد دارند که ارتش اين کشور در زمينه جنگ دست بالا را داشته و نيازی به استفاده از سلاح شيميای از سوی اين ارتش نبوده است چو اينکه در بدترين شرايط دو سال گذشته ارتش سوريه علارغم توامندی در بهره گرفتن از سلاح شميماايی هيچگاه از اين ابزاربرای چيره شدن بر گروهاای تروريستی استفاده نکرده و اساسا چه الزامی بوده که در هنگامه پيروزی دست به چنين اقدامی بزند؟ در ثانی عقلانی نيز نبوده با توجه به اينکه حکومت سوريه حساسيت و بهانه جويی امريکا و غرب در اين رابطه را می دانسته مرتکب چنين اشتباهی شده باشد.با اين حساب بعيد نيز نخواهد بود که اين سناريو توسط عربستان و حاميان گروههای تکفيری برای ايجاد چنين بحرانی نوشته شده باشد.
در اين شرايط بايد ديد که تحولات روزهای آتی در رابطه با بحران سوريه به چه سمتی و سويی کشيده خواهد شد. مادامی که کشوروهابی عربستان درمنطقه با پول های بادآورده نفتی در حال دسيسه چينی بر عليه آرامش ايران و متحدانش است نمی توان انتظار يک خاورميانه به دور از خشونت و تروريست را داشت. به باوری ايران بايد توجه داشته باشد که دشمن شماره يک و اصلی او اينک بيش از هر زمان ديگری عربستان است نه هيچ کشور ديگراگر چه ترکيه نيز شوربختانه رسم همسايگی را به جا نياورده و با اقدامات و تحريکات ژئوپلتيکی در منطقه ميخواهد نقشی فراتر از از توان و ظرفيت خويش ايفا نمايد اما ايران ميتواند با يک ديپلماسی مبتنی بر خردمندی و تنش زايی در بلند مدت تامين کننده منافع بلند مدت ايران در منطقه باشد. منطقه خاورميانه بعد از سالها بحران های سياسی و جنگ زدگی و دخالت بيگانگان و قدرت های فرامنطقه ای اينک بيش از گذشته به يک آرامش و صلح نيازمند است . به جا خواهد بود که کاربدستان سياست خارجی حکومت اسلامی فرا تر از نگاههای ايدئولوژيک به مسائل منطقه و جهان نگريسته و در جايگاه حاکمان کشور تاثير گذار و قدرمند ايران از همه پتانسيل ها و ظرفيت های کشور برای برون رفت خاورميانه از بحران و رسيدن به يک صلح پايدار اقدامات لازم را در دستور کار خويش قرار دهند.

اشکان رضوی
عضو دفتر پژوهشهای هيئت رهبری و سازمان مهندسان جبهه ملی ايران

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
** حوزه های مسلمان نشين روسيه:
منطقه ساراتف
در حال حاضر حدود ۷% جمعيت کل منطقه ساراتف (۱۸۰ هزار نفر) را مسلمانان تشکيل می دهند. مسلمانان اين منطقه بيشتر تاتارها و قزاقها هستند. در اين منطقه حدود ۳۰ سازمان اسلامی به ثبت رسيده است. تمام جوامع مسلمان منطقه ساراتف زير نظر اداره روحانيت مسلمانان پاولژ فعاليت می کنند. اکثر مسلمانان اين منطقه در جنوب و شرق – راونسکی، کراسنوکوتسک،پرلوبسک، ازينسک، ناوااوزنسکی، آلکساندروا- گايسکی، پيترسک و فئودوروفسکی متمرکز هستند.
جمهوری باشقيرستان
در حال حاضر حدود ۵۵% جمعيت کل اين منطقه (۲۲ ميليون نفر) مسلمان هستند. مسلمانان اين منطقه عمدتا باشقيرها و تاتارها می باشند.
در اين جمهوری بيش از ۴۰۰ مرکز اسلامی به ثبت رسيده است که تحت کنترل حقوقی اداره روحانيت مسلمانان جمهوری باشقيرستان قرار دارند.
در قرن هجدهم، اين منطقه به عنوان مرکز مجمع محمديان ارنبورگ برگزيده شده بود که رهبری تمام مسلمانان روسيه را بر عهده داشت.
جمهوری ماری - ال
در حال حاضر، حدود ۶% جمعيت کل اين کشور (۵۰ هزار نفر) را مسلمانان تشکيل می دهند. در اين منطقه اکثر مسلمانان از ميان تاتارها هستند.
در اين جمهوری بيش از ۲۰ مرکز اسلامی ثبت شده است. تمام اين مراکز در ساختار اداره روحانيت منطقه ای مسلمانان جمهوری ماری – ال قرار دارند. اکثر مجامع اسلامی در بخش های ماری- تورکسک، مارکينسک و پارانگينسک قرار دارند.
جمهوری مارداوی
در حال حاضر حدود ۶% جمعيت کل اين جهوری (حدود ۵۰ هزار نفر) مسلمان و عمدتا تاتار هستند.
در اين جمهوری بيش از ۴۰ سازمان اسلامی به ثبت رسيده است که تحت کنترل حقوقی اداره روحانيت مسلمانان مارداوی قرار دارند. اکثر مراکز اسلامی اين جمهوری در مناطق ليامبيرسک و رامادانوسکی قرار دارند.
جمهوری تاتارستان
در حال حاضر حدود ۵۴% جمعيت دو ميليون نفری اين جمهوری را مسلمانان تشکيل می دهند که عمدتا تاتارها هستند. در اين جمهوری بيش از ۱۰۰۰ مرکز اسلامی به ثبت رسيده است که تحت کنترل اداره روحانيت مسلمانان جمهوری تاتارستان و اداره روحانيت مرکزی مسلمانان فعاليت می کند.
جمهوری اودمورتی
در حال حاضر حدود ۸% جمعيت کل منطقه (۱۲۰ هزار نفر) را مسلمانان تشکيل می¬دهند. اين مسلمانان عمدتا از تاتارهای کازان تشکيل شده اند.
در اين جمهوری بيش از ۲۰ مرکز اسلامی ثبت شده است که تماما در ساختار اداره روحانيت منطقه مسلمانان جمهوری اودمورتی قرار دارند. اکثر اين مراکز اسلامی در جنوب و جنوب شرقی جمهوری واقع هستند.
جمهوری چوواشی
در حال حاضر ۳% کل جمعيت جمهوری (۴۰ هزار نفر) از مسلمانان و عمدتا تاتارها تشکيل شده است.
در اين جمهوری بيش از ۲۰ مرکز اسلامی به ثبت رسيده که اکثريت آنها تحت کنترل حقوقی اداره روحانيت مسلمانان جمهوری چوواشی فعاليت می کنند. بخش اعظم اين مراکز در مناطق باتيرفسکی،شمورشينسکی و يالچيسکی متمرکز شده اند.
منطقه کيرفسکی
در حال حاضر جمعيتی در حدود ۳% از ۵۰ هزار نفر را مسلمانان تشکيل می¬دهند. مسلمانان اين منطقه عمدتا تاتارهای کازان هستند.
در اين منطقه بيش از ۲۰ مرکز اسلامی فعاليت دارد که همگی تحت کنترل حقوقی اداره روحانيت مسلمانان منطقه کيرفسک و مفتيان کازان هستند. مراکز اسلامی اين منقطه غالبا در بخش¬های کيرف،مالميژسک، ويتسکاپاليانسک و کولمزکی واقع هستند.
منطقه نيژگارادسکی
در حال حاضر مسلمانان اين منطقه ۲% کل جمعيت (بيش از ۶۰ هزار نفر) را تشکيل می دهند که عمدتا تاتار هستند. در اين منطقه بيش از ۶۰ مرکز اسلامی ثبت شده است که عملا تمامی آنها تحت کنترل حقوقی اداره روحانيت مسلمانان منطقه نيژگارادسکی فعاليت می کنند. اکثر اين مراکز در مناطق جنوب شرقی واقع هستند.
در حال حاضر ۱۷% کل جمعيت اين منطقه (۳۶۰ هزار نفر) را مسلمانان و عمدتا تاتارها، باشقيرها و قزاقها تشکيل می دهند.
در اين منطقه بيش از ۱۳۰ مرکز اسلامی به ثبت رسيده است که تحت کنترل حقوقی اداره روحانيت مسلمانان منطقه ارنبورگ و اداره روحانيت مرکزی مسلمانان فعاليت دارند. مراکز اسلامی عمدتا در تمام بخشهای اين منطقه به چشم می خورند، اما بزرگترين آنها در شمال و جنوب شرقی قرار دارند.
منطقه پنزنسک
در حال حاضر حدود ۶% جمعيت کل اين منطقه (حدود ۹۰ هزار نفر) را مسلمانان تشکيل می دهند که عمدتا تاتارها هستند.
در اين منطقه بيش از ۷۰ مرکز اسلامی تحت کنترل اداره واحد امور دينی مسلمانان منطقه پنزنسک و اداره روحانيت مسلمانان منطقه پنزنسک فعاليت می کنند. اکثر اين مراکز اسلامی در شرق و جنوب شرقی واقع هستند.
منطقه پرم
حدود ۷% کل جمعيت اين منطقه (۲۰۰ هزار نفر) را مسلمانان و غالبا تاتارها و باشقيرها تشکيل می دهند.
در اين منطقه حدود ۸۰ مرکز اسلامی تحت کنترل حقوقی اداره روحانيت منطقه مسلمانان پرم و اداره روحانيت مرکزی مسلمانان فعاليت می-کنند. اکثر مراکز اسلامی در جنوب اين منطقه واقع هستند.
منطقه سامارسک
در اين منطقه حدود ۶% کل جمعيت (۱۸۰ هزار نفر) از مسلمانان و عمدتا تاتارها تشکيل شده است.
حدود ۸۰ مرکز اسلامی تحت کنترل اداره روحانيت مرکزی مسلمانان منطقه سامارسک فعاليت دارند.
منطقه اوليانوفسک
در حال حاضر حدود ۱۳% جمعيت کل اين منطقه (۱۸۰ هزار نفر) را مسلمانان و عمدتا تاتارها تشکيل می¬دهند.
در اين منطقه بيش از ۱۰۰ مرکز اسلامی تحت کنترل حقوقی اداره مرکزی روحانيت مسلمانان منطقه اوليانوفسک و اداره روحانيت منطقه¬ای اوليانوفسک مشغول به فعاليت هستند.اکثرمراکز اسلامی اين منطقه در مرز ميان اوليانوفسک با تاتارستان و سامارسک و همچنين در قلعه¬های اوليانوفسک و ديميتروفگراد قرار دارند.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016