گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
2 مهر» برای ايران همه ما، نامه هشت تن از فعالان سابق دانشجويی به حسن روحانی23 شهریور» ثبت شکايت فعالان زنان و دانشجويی از وزارت علوم، سنجش و دانشگاهها در ديوان عدالت 8 مرداد» نگرانی از وضعیت مادر مریم شفیع پور، فعال دانشجویی زندانی 31 تیر» آزادی محسن رحمانی، فعال دانشجويی از زندان اوین 20 تیر» وثیقه ۵۰ میلیونی بهزاد مهرانی ضبط شده است
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! بيانيه ۱۳۰ فعال دانشجويی سابق و فعلی درباره وضعيت کنونی ايرانايران امروز، هشت سال پس از تجربهٔ محمود احمدینژاد و مردانش، بيش از هر زمانهٔ ديگری، صلح و تعامل با جهانِ بيرون را باور دارد، بیواهمه از آنکه غير، تعامل را سازش بخواند و گفتگو را کرنش. ايرانيان امروز به انتظار دورانی تازه نشستهاند با انبانی انباشته از آروزها و اميدها. ايرانيانی که در آوارِ بدگمانی و تلخکامی، مومنانه، اميد به تغيير را باور داشتند، حق دارند اين روزها، آغوش بر گشايشی بگشايند که محصول عقلانيت و مدارای آنهاست. استقرار دولتی عملگرا که منافع ملی را بر ماجراجويیهای منطقهای و جهانی ارجح میداند، اين اميد را جان داده که در پسِ ايام تحريم و تهديد، فصل دگرگونیها آغاز شود. باور داريم روند تغييرات کنونی در ايران نه يک تصويرسازی محدود است و نه فضاسازی فريبندهای برای اقناع مخاطبان بيرونی. سلسلهٔ تغييرات فعلی حتی اگر به دگرگونیهايی بزرگتر نيز نينجامد، حتی اگر سترون بماند و به حسرتی دوباره بدل شود در امتداد خزانهای پرشمار تاريخ ايران، باز نشانی تمام قد است از تکاپو در ساختار قدرت و کوشش خردمندانه و نجيبانهٔ جامعهٔ ايرانی. کوششی برای گذر از شرايط متصلب و سنگين بعد از بحران هشتاد و هشت و تلاشی برای پايان دادن به بن بست اين سالها. اهتمام بر برگزاری پاکيزهٔ انتخابات و پاسداشت آرای مردم در خرداد گذشته، رهايی جمعی از زندانيان در بند، اتخاذ ادبياتی تازه در برابر جهانيان، منع سپاه پاسداران از فعاليت عيان سياسی و پرهيز دادن اين نهاد نظامی از رويارويی و رقابت با مردم، تفويض اختيارات تام به رييس جمهور در مذاکرات آتی و... همگی نشانههای پررنگی هستند از زايش ارادهای پرمايهتر از پيش برای پايان دادن به تکهای تلخ و فراموش ناشدنی از تقويم. در مقام منتقدان رفتار حاکميت در اين ساليان رفته، با باورمندی به امر اخلاقی و به نام ايران و آينده، از هر کنشی که به خروج سرزمينمان از انزوا، رفع بلای تحريمها و شکستن فضای امنيتی حاکم بر اجتماع بيانجامد، جانانه استقبال میکنيم و چشمانداز سرزمين مادری را جز در بازگشت به گفتگو و رواداری، روشن نمیبينيم. در نگاه ما، فاجعه آنجا محتوم است که فرصتهای در پيش، با مسئوليت ناپذيری، در امتناع از کنش اخلاقی، تعميق کينه ورزیها و ابتلای به تنگ نظریها، به تهديدهای مجدد بيانجامد. در آستانهٔ سفر رييس جمهور و حضور وی در اجلاس ساليانهٔ سازمان ملل، و البته در چند قدمی دگرگونیهای محتمل، نکاتی را بازگو میکنيم: يکم/ ما را و ايران را گريزی از تغيير نيست. رويای فردا جز با اصرار و پايمردی ما بر اتخاذ کم هزينهترين مسيرها و ايجاد توافقی عمومی و با اهتمام بر گريز از بازتوليد خشونت، تعبير نخواهد شد. چيزی شبيه آنچه که در روند مشارکت سياسی در انتخابات خرداد نود و دو رخ داد. چگونه میتوان، در سالهای گذشته در مذمت اخلاقگريزی دولتمردان نوشت و اينک به تغيير هر چند محدود ادبيات و رفتار حاکمان، پاسخی نشان نداد؟ باورمندی به اخلاق، ما را بر آن میدارد تا از هر تغيير تدريجی، پيشدرآمدی بسازيم برای اتفاقات بهتر در آيندهای که پشت در ايستاده است. ما ناگزير از يک انتخابيم، انتخابی روشن: يا بايد خود در حصر کينهها و بدبينیها بنشينيم يا بايد با استقبال از تغييرات و استمداد از شرايط تازه، به رفع حصر از سرمايههايمان برخيزيم. خوشبينی، يک وظيفهٔ اخلاقی است خاصه آنکه ما بذر اميد در دل کاشته باشيم. دوم/ هراس ما از کنشگران منتقدی که راه را تنها در تداوم تحريم و بقای هياهوی جنگ میبينند، به همان اندازهٔ ترسی است که از اقتدارگرايانِ منزوی داريم. اقتدارگرايانی که زيست خود را در تعميق همارهٔ شکافها میجويند. ترشرويی آن دسته از منتقدان حاکميت در مواجهه با بوی بهبودی که به مشام میرسد، امری نکوهيده است و تاسف آورتر آنکه بر هر گشايشی که عايد تعامل باشد و نه تقابل، میآشوبند و به ژستی رسانهای تقليلش میدهند و تحقيرش میکنند. جدايی از فضای ايران و دوری از وطن میتواند به دو فرجام متناقض بيانجامد. نخست: رها شدن از فضای سنگين خودسانسوری و پيگيری مطالبات پيشين در محيط تازه با پايبندی بر واقعيات جامعهٔ ايرانی و ديگری: فرسنگها دور افتادن از فضا، بيگانه شدن با رنج روزمرهٔ مردمِ گرفتار در بند تحريم و تقابل و از ياد بردن محدوديتهای سياستورزی در داخل، که به تدريج به آفرينش نسخه-هايی انتزاعی و بیپشتوانه ختم میشود. بیترديد از عملگرايی تا خيالپردازی راه بسيار است. ما را اگر چه با همهی آنان که در تبعيد، دل در گروی وطن دارند و مهارِ خِرد و ميانهروی بر چموشیِ کينه و نفرت نهادهاند، پيوندی پايدار است؛ اما با آنان که آگاهانه يا ناآگاهانه، رويا میبافند از سيادت بر ويرانهٔ وطن، به دوراهی تفريق رسيدهايم. سوم/ ثبات در ايران، در ميانهٔ اين منطقهٔ آشوبزده، سرمايه-ی تمام کسانيست که نمیخواهند زمين سوخته ميراثشان باشد و سرزمين بر باد، سهمشان. يادمان باشد، شبی که در ايران پس از پيروزی حسن روحانی به شادی و پايکوبی گذشت، در ديگر شهرهايی از خاورميانه به شهرآشوبی، سحر شد. فرآيند تغيير دولت پيشين، از مسير صندوق عبور کرد و اين آغازی دوباره شد بر روند تغييراتی که متضمن ثبات اوضاع و امنيت شهروندان باشد. بیشک، استقبال از هر رفتاری که اصلاح را در بستر ثبات به ارمغان آورد، در هجوم اين آشفتگیها، کنشی عقلانی خواهد بود. در خاورميانهٔ کنونی از آن نسيم بهاری، تنها زمستانی پر لرز از ترديد و هراس برجاست. زير سايهٔ خيل فتاوای رنگ به رنگ مفتيان و خطابههای آگنده از تکفير، خاورميانهای به سر میبرد رنجور از آتشافروزیها.
تجربهٔ مدنی ايرانيان و رواداريشان، ايمان ما به گفتگو و توسل به خوانشی رحمانی از دين که مدافعانی سترگ در دايرهٔ روشنانديشان ايرانی دارد، میتواند و بايد پشتوانهٔ ندايی تازه باشد در اين احوال اندوهناک خاورميانه. عطش فراگير برای شنيدن لحنی تازه از منطقه، اين امکان را ايجاد خواهد کرد تا حسن روحانی، دوباره ايران را بدل به منادی صلح و گفتگو و مدافع بسط ارزشهای مردمسالارانه نمايد. ايران می-تواند به پشتوانهٔ رفتار مدنی مردمانش حتی در روزهای اعتراض و سرخوردگی، به ملتها و دولتهای منطقه در خروج از چرخهٔ خشونت و افراطیگری ياری رساند. زمانهٔ آن شده تا با اتخاذ ادبياتی ديگرگون به جای تعميق شکافها، اميدهای تازه-ای در فرار از فاجعهٔ ستيز مذهبی و تنومندی بنيادگرايی، آفريده شود. ۱. نويد ابراهيم تبار فعال دانشجوئی دانشگاه مازندران ۹۹. محمد رضا کربلايی فعال پيشين دانشجويی دانشگاه نوشيروانی بابل Copyright: gooya.com 2016
|