چهارشنبه 10 مهر 1392   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

نگاهی به ديدگاه آيت الله منتظری درباره رابطه با آمريکا، مجتبی لطفی

آيت‌الله منتظری
مرحوم آيت‌الله العظمی منتظری از ديرباز با نظرات دلسوزانه خويش در مقاطع مختلف در پی اصلاح نابسامانی‌های پيش رو بود و پيشنهاداتی را مطرح می‌کرد که در ظرف زمان بيان شده کمتر کسی عمق نظرات ايشان را رصد می‌کرد، زيرا او زودتر از زمان لب به سخن می‌گشود

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


بسمه تعالی

اشاره

آنچه که امروزه درباره لزوم ذوب شدن يخ های رابطه ايران و آمريکا بر سر زبان هاست روزگاری به يک تابو و خط قرمز تبديل شده بود به گونه ای که اگر کسی از آن سخنی به ميان می آورد «بی غيرت»، «مرعوب» و «بی بصيرت» ناميده می شد و حتی روزی يکی از مقامات قضايی گفته بود: «اگر کسی حتی لفظ مذاکره را بر سرزبان آورد مورد پيگرد قضايی قرار خواهد گرفت.»!! با اين حال در همان وانفسا، بودند دلسوزانی که حل مشکلات ميان دو دولت و ملت ايران و آمريکا را خواستار شدند که هم «غيور» بودند و هم «شجاع» و هم صاحب «بصيرت».

مرحوم آيت الله العظمی منتظری از ديرباز با نظرات دلسوزانه خويش در مقاطع مختلف در پی اصلاح نابسامانی های پيش رو بود و پيشنهاداتی را مطرح می کرد که در ظرف زمان بيان شده کمتر کسی عمق نظرات ايشان را رصد می کرد، زيرا او زودتر از زمان لب به سخن می گشود و آنچه را جوان در آيينه نمی ديد او در خشت خام می ديد. يکی از موضوعاتی که سال ها قبل و در مقاطع مختلف بدان تاکيد داشت « لزوم مذاکره و برقراری رابطه با آمريکا بود.»

در اينجا گذری به انديشه های آيت الله منتظری در اين باره خواهيم داشت:

۱- چرا مردم ما سابقه خوبی نسبت به آمريکا ندارند؟ و چرا رابطه ميان دو کشور قطع شد؟

در پاسخ به اين پرسش شبکه جهانی بی بی سی «BBB WORLD » پس از آنکه از نظر تاريخی به زير فشار بودن مردم ايران از سوی انگليسی ها و روس ها اشاره دارد می گويد: « بر اين اساس مردم ايران به آمريکايی ها خوش بين بوده و آمريکايی ها را فرشته آزادی می پنداشتند ولی آمريکا پس از کنار زدن آن دو قدرت عملا خود ميراث خوار استعمار شد و خود آمريکايی ها همان روش های استعماری را ادامه دادند» (ديدگاهها، ج ۲، ص ۲۸۰). نفوذ آمريکايی ها بر ارتش ايران، کودتای ۲۸ مرداد، تحميل لايحه کاپيتولاسيون، حمايت بی چون و چرا از جنايات اسرائيل در سرزمين های اشغالی، حمايت از رژيم سابق، حمايت از صدام در جنگ و ... از قبيل مواردی است که آيت الله منتظری برشمرده که خود موجب رنجش مردم و بروز احساسات ضد آمريکايی در ايران شده است.

سپس به ماجرای اشغال سفارت آمريکا پرداخته و معتقد است: « اشغال سفارت آمريکا در حقيقت عکس العملی بود به سياست های دولت آمريکا. فشارهايی که طی ساليان متمادی از سوی آمريکا و دست نشانده او به ملت وارد می شد باعت برانگيخته شدن احساسات ضد آمريکايی مردم شد.» (همان، ص ۲۸۲). گرچه مرحوم آيت الله منتظری از حاميان اشغال سفارت آمريکا در آن برهه از زمان بود ولی با اين حال به نقد خويش پرداخته و می گويد: «اشغال سفارت آمريکا در ايران - هرچند ما هم آن را تاييد می کرديم - کار غلطی بود که عوارض آن ادامه دارد و عده ای هنوز دنباله آن را گرفته اند.» (همان، ص ۴۱۹) سپس به يک نکته حقوقی در روابط بين الملل اشاره دارد که: « سفارت آمريکا را اشغال کردن يعنی جزئی از کشور آمريکا را اشغال کردن و اين کار درستی نبود.» (همان، ص ۴۶۱).

۲ - قطع رابطه به زيان هر دو کشور آمريکا و ايران

مرحوم آيت الله منتظری با اذعان به عملکرد ناصحيح آمريکايی ها در مقاطع مختلف مانند کودتای ۲۸ مرداد، اعتقاد دارد: « ولی ادامه اين وضعيت (قطع رابطه) به زيان ملت های هر دو کشور است.» (همان، ص ۲۹۲). يا می گويد: « آمريکا يک دولت قدرتمند است و اگر ما با آن کشور روابط نداشته باشيم هر دو ضرر می کنيم.» (همان، ص ۴۶۰). و در جايی ديگر: « امروز نمی توان بين کشورهای جهان را ديوار کشيد بلکه دولت ها و ملت ها نياز به ارتباط با يکديگر دارند.» (همان، ۴۸۲)

۳ – قطع رابطه با آمريکا «قاعده» يا « استثناء»؟

در هر ساختار سياسی، حاکميتی موفق عمل خواهد کرد که همواره با درايت و مديريت، جای هر يک از «قاعده» و « استثناء» را با يکديگر عوض نکند و هر يک در فرايند رشد و توسعه همه جانبه جايگاه خود را حفظ نمايند. از مواضع و ديدگاههای مرحوم آيت الله منتظری چنين برمی آيد که قطع روابط همه جانبه با ايالات متحده آمريکا نه يک قاعده بلکه يک عکس العمل موقت و مطابق با مقتضيات زمان بود که گرچه روزگاری ممدوح شمرده می شد - و برخی به دنبال آن بوده و هستند که آن را يکی از قواعد انقلاب اسلامی برشمرند - ولی با توجه به تحولات سريع در عرصه جهانی بايستی گذشته ها را فراموش کرد. ايشان می گويد: « به نظر می رسد بايد در حال حاضر گذشته را به فراموشی سپرد و آمريکايی ها هم در روش خويش تجديد نظر کنند و ديوار جدايی ميان دو کشور از ميان برداشته شود.» (همان، ص ۲۸۲) يا می گويد: «جدايی از آمريکا يک امر موقتی بود که نبايد ادامه داشته باشد ... می توان اين ديواری که ايجاد شده و موقتی است و دائمی نيست را خراب کرد.» (همان، ص ۱۶۲) و در جای ديگر در ديدار با تعدادی از جوانان، قطع رابطه با آمريکا را خط قرمزی نمی داند که نتوان از آن عبور کرد و نتوان با آمريکا سر ميز مذاکره نشست. (همان ، ص ۱۰۸) و در يک کلام: «دشمن تراشی در سياست خارجی و داخلی کار صحيحی نيست به قول معروف دوست هزارش کم و دشمن يکی آن هم زياد است.» (همان، ص ۲۳۷)

۴ – چه کسی درباره رابطه با آمريکا بايستی تصميم گيری کند؟

مرحوم آيت الله منتظری ضمن اينکه در مصاحبه با نشريه استراليايی «سيدنی مورنينگ هرالد»، به طور کلی يکی از مشکلات اصلی ايران را « تعدد مراکز تصميم گيری و به بيان ديگر، دولت در دولت» می داند. (همان، ص ۱۸۹) و پس از آنکه نهادهای انتخابی که بايد تصميم گيرنده باشند را در عمل فاقد اعتبار می داند. (همان، ص ۱۹۲)، تصميم گيری های فردی را به چالش کشيده و معتقد است: « وقتی پشتوانه مردمی به هيچ انگاشته شود و افراد به جای ملت تصميم می گيرند قهرا در مواجهه با مشکلات مجبورند کوتاه بيايند ... با چنين روشهايی خواهی نخواهی يک نفر تصميم گيرنده است و هزينه های آن را مردم متحمل می شوند و چنين روشی در زمان شاه هم وجود داشت. » (همان) معظم له پس از نقد تصميم گيری فردی در مورد موضوع مهمی چون رابطه با آمريکا معتقد است: « طبق نظر نمايندگان مجلس - که مجلس خانه ملت است - و کارشناسان عمل شود. کارشناسان بايد با رعايت مصالح کشور و ملت نظر بدهند و بدون هرگونه شعار توخالی و تهی با رعايت جوانب امر اقدام شود.» (همان، ص ۱۰۸)

۵ – چه کسانی مخالف برقراری رابطه ايران و آمريکا هستند؟

مرحوم آيت الله منتظری اگرچه به مخالفان داخلی برقراری رابطه با ايران اشاره ندارد ولی صهيونيست ها و لابی آنها را مانع اصلی برقراری رابطه می داند. (همان، ص ۱۶۳) و به واسطه ايجاد رابطه سياست های آنان را شکست خورده توصيف می کند که به همين دليل به دنبال کارشکنی هستند. (همان، ص ۱۸۵) پس از اين، جالب اينجاست که ايشان در کلامی کوتاه مخالفان برقراری رابطه با آمريکا - که خود را از مخالفان سرسخت صهيونيست ها می دانند - به چالش می کشد و مخالفت آنها را همراهی با صهيونيست ها توصيف می کند: «لابی يهود هستند که نمی گذارند رابطه از سرگرفته شود و ما عملا داريم خواسته صهيونيست ها را اجرا می کنيم.!» (همان، ص ۱۶۳)

در پايان اين نوشتار بخشی از پيام مرحوم آيت الله منتظری خطاب به مردم آمريکا را که در ديدار سردبير روزنامه «واشنگتن پست» و در پاسخ به پرسش های مجله «فلوشيب» چاپ آمريکا در پاييز و زمستان ۸۲ گفته اند بيان می کنم:
« ملت ايران با ملت آمريکا هيچ دشمنی و مخالفتی ندارد، (...) مردم آمريکا نوعا مردمی سخت کوش و مذهبی اند. سزاوار نيست با اين اوصاف مقدرات اين کشور بزرگ به دست تنها ۵ ميليون صهيونيست باشد (...) چرا با اينکه آمريکا از نفت، امکانات و بازار مصرف بيش از يک ميليارد و دويست ميليون مسلمان دنيا بهره می برد آنها را رها کرده و حيثيت جهانی اش را به پای عده ی قليلی - آن هم نه تمام يهوديان بلکه عده ای از آنها که افکار نژاد پرستانه دارند - قربانی کند (... ) اميدوارم مردم آمريکا بتوانند چون هميشه در کنار ديگر مليت ها، اقوام و اديان با صفا و آرامش زندگی کنند.» (همان، ص ۱۸۷ و ۲۷۹)

مجتبی لطفی
والسلام.
مهر ماه ۱۳۹۲


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016