یکشنبه 5 آبان 1392   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

جمع‌گرايی ما و انتقام‌کشی از ۱۸ زندانی؛ سپيده پورآقايی و کاوه شيرزاد

سپيده پورآقايی و کاوه شيرزاد
اعدام همزمان ۱۸ زندانی سياسی و ادعاهای دادستانی زاهدان روشن می‌کند که چگونه صاحبان انديشه‌های جمع‌گرايانه، با يکی کردن تعداد يا گروهی از مردم؛ آن‌ها را نه به‌صورت فردی بلکه به‌صورت جمعی مستحق مجازات يا تنبيه می‌دانند

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


ويژه خبرنامه گويا

بسياری از ما ممکن است درک درستی از "فردگرايی" نداشته باشيم! امروز خبر اعدام دسته جمعی ۱۸ زندانی مخالف جمهوری اسلامی را شنيديم. اعدامهايی که به تلافی کشته شدن تعدادی از نيروهای مرزبانی ايران در مرز پاکستان صورت گرفت.

عمق غير انسانی بودن اين اعدامها از آنجايی معلوم می شود که به اعتراف محمد مرزيه - دادستان زاهدان - اين اعدام ها نه از يک گروه خاص، بلکه از گروههای مختلف مانند"جيش‌العدل، انصار و ساير گروه‌های شرارت" صورت گرفته است. اين در حاليست که هيچ يک از مقامات جمهوری اسلامی تاکنون اظهار نظری در مورد اينکه چه گروهی مسئوليت اين حمله را به عهده داشته است، نکرده اند. اتفاقا يکی از مقامات شورای تامين زاهدان در اين مورد گفته؛ هنوز هيچ اظهار نظر قطعی نمی‌توان کرد که چه گروهی اين کار را کرده است.

حتی اگر در زمره موافقان با حکم کلی اعدام باشيم، بايد از مقامات جمهوری اسلامی پرسيد در حاليکه هنوز تحقيقی در مورد مسئولين انجام اين حمله صورت نگرفته، چگونه ۱۸ نفر را بطور ناگهانی و به شکلی که يادآور کشتارهای دسته جمعی و بی ضابطه سال ۶۷ است بدون هيچ ساز و کار شفافی اعدام کرده است؟ حتی اگر انتقام گيری به اين صورت را حق حکومت ايران بدانيم – که اينچنين نيست - چرا اعدام شدگان از يک گروه نبوده بلکه از گروههای مختلف هستند؟ اعدام شدگان در درون زندان چه ارتباطی با کشتار مرزبانان داشته اند؟ چرا بجای بانيان اصلی کشتار مرزبانان، اين زندانيان بايد اعدام شوند؟ اگر قوانين جمهوری اسلامی را عادلانه فرض کنيم اعدام شدگان طی کدام پروسه قانونی مانند حق داشتن وکيل، هيات منصفه، محاکمه علنی و ... مستحق اعدام شناخته شده بودند؟

در اردوگاههای مرگ آلمان نازی، وقتی فردی يا تعدادی از زندانيان فرار می کردند حکومت فاشيستی آلمان بجای هر يک از زندانيان فراری، شماری از زندانيان باقيمانده را می کشت يا در ازای مرگ سربازان نازی توسط پارتيزان ها تعدادی از مردم کشورهای تحت تصرف، برای جلوگيری از فرار يا مقاومت مخالفين کشته می شدند. در سالهای اخير گزارشهای متعددی از خانواده های فعالين سياسی عرب، کرد و بلوچ ايرانی دريافت شده است که جمهوری اسلامی وقتی دستش به متهمين اصلی که فراری بودند، نمی رسيد تعدادی از اعضای خانواده های متهمين را دستگير، زندانی و در مواقعی اعدام می کرد. اما اين سوال مطرح است که براستی چه چيزی پشت عدم شفافيت جمهوری اسلامی برای محاکمه چنين متهمانی است. چرا آنها در سکوت خبری زندانی شده اند و ناگهان به صورت فله ای اعدام می شوند. بد نيست بخاطر داشته باشيم که خواهر زاده ی مهندس موسوی، از رهبران جنبش سبز، در روز عاشواری ۸۸ به طرز مشکوکی کشته شد! با اين حساب جمهوری اسلامی ممکن است از دستگيری و کشتن اعضای خانواده يا خويشاوندان، به عنوان اهرمی عليه مخالفين استفاده کند.

در حقيقت، در طرز تفکر دادستانی زاهدان که نمودی از طرز فکر غالب در جمهوری اسلامی است، می توان ردپای خطرناک ديدگاه جمع گرايانه را در مقابل تفکرات فردگرايانه ديد. بر اين اساس دادستانی زاهدان، جرمی که توسط تعدادی از مجرمين صورت گرفته است را به افراد ديگر که در درون زندان هستند، تعميم داده و آنها را به خاطر هم گروهی بودن، مستحق اعدام يا مجازات مشترک دانسته است در حاليکه اعدام شدگان در زندان نمی توانستند در کشتار مرزبانان نقشی داشته باشند.

از زاويه ای ديگر وی، جرمی که احتمالا توسط يک گروه انجام شده است را به گروههای ديگری پيوند داده و اعضای گروههای ديگر را نيز مستحق مجازات دانسته و اعدام کرده است. درست همان کاری را که آلمان نازی در مقياسی بزرگتر انجام می داد.

اعدام همزمان ۱۸ زندانی سياسی و ادعاهای دادستانی زاهدان روشن می کند که چگونه صاحبان انديشه های جمع گرايانه، با يکی کردن تعداد يا گروهی از مردم؛ آنها را نه بصورت فردی بلکه بصورت جمعی مستحق مجازات يا تنبيه می دانند. در اين نوع نگاه جمع گرايانه؛ "فرد" نه به خودی خود بلکه به واسطه گروهی که در آن تعريف شده مجازات يا تشويق می شود و اشتباه يک نفر به تنبيه همه منجر می شود.

جوامع کمونيستی با همين ايده، همه افراد جامعه را تحت عنوان طبقه ی کارگر برای دستيابی به اهدافی به اصطلاح "والا " از بسياری از حقوق فردی خود محروم می کردند و در نگاه فاشيست ها، همه ی مردم آلمان به عنوان پيکره ی يک جامعه واحد و همسان ديده می شدند.

"تر و خشک را با هم سوزاندن" يا "همه را سر و ته يک کرباس دانستن" روشی است برای سواستفاده سياسی و از ميان برداشتن مخالفين يا تحريک حاميان. در واقع اين مغلطه ی جمع گرايانه روشی است که هم حکومت از آن بهره می برد و هم گاهی متاسفانه حتی بعضی از "ما ". مثلا جمهوری اسلامی می گويد تعدادی از معاندين نظام را اعدام کرديم و تعدادی از ما نيز ممکن است بگوييم تعدادی از تجزيه طلبها يا تروريست ها اعدام شدند!

سپيده پورآقايی و کاوه شيرزاد


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016