دوشنبه 27 آبان 1392   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

دادخواهی، انتقام و نفرت افکنی نيست، گزارش مراسم پانزدهمين سالروز ترور فروهرها در پاريس

در آستانه‌ی پانزدهمين سالروز کاردآجين شدن پروانه و داريوش فروهر، شنبه ۲۵ آبان (۱۶ نوامبر) مراسم بزرگداشتی با حضور جمعی از فعالان سياسی و کنشگران مدنی مهاجر، در پاريس برگزار شد.

در ابتدای اين مراسم، دکتر سعيد بشيرتاش، از ياران مرحوم فروهر، شعر زنده ياد فريدون مشيری را در خصوص قتل داريوش و پروانه فروهر، قرائت کرد.*

دکتر بشيرتاش با تاکيد بر حق «دادخواهی» خانواده قربانيان، آن را خود مانعی از تداوم و تحقق خشونت در کشور دانست.



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


اين فعال ملی با اشاره به اين‌ نکته که نام حدود ۱۳۰ نفر در فهرست قربانيان قتلهای سياسی در سالهای اخير مطرح شده، تصريح کرد که اسم دست کم ۵۰ نفر به عنوان قربانی، مضبوط و مشخص است. وی تاکيد کرد که اين به معنای وقوع يک قتل سياسی در هر دو ماه از عمر جمهوری اسلامی در دوره ی رهبری آيت الله خامنه ای است.

دکتر بشيرتاش افزود: «آيا برای يک رهبر سئوال پيش نمی آيد که چرا اين همه از مخالفان سياسی به قتل می رسند؟» او نتيجه گرفت که «قتلهای سياسی، سياست کلی حکومت در جمهوری اسلامی بوده و شخص اول نظام، مسئول قتل مخالفان سياسی و دگرانديشان است.»

وی آنگاه بخش‌هايی از ديدگاه های مرحوم داريوش فروهر را ـ که در مصاحبه ای در سال ۷۶ ابراز شده بود ـ برای حضار بازخوانی کرد. زنده ياد فروهر، دبيرکل حزب ملت ايران در اين مصاحبه می گويد: «ايرانيان همه بايد بکوشند که در کشور گزينشی ملی انجام گيرد. قانون اساسی جمهوری اسلامی پرنقص است و برخی اصول و فصل ها رشدی سرطانی داشته اند و حقوق ملت را به کلی پايمال کرده اند.»

داريوش فروهر همچنين در اين مصاحبه با تاکيد بر لزوم تغيير قانون اساسی، گفته بود: «درآميختن دين و دولت، موجب بدترين قانون هاست. نارساترين قانون ها را پديد می آورد.» او در همين مصاحبه از ايرانيان ـ به ويژه ايرانيان خارج از کشور که در فضای سياسی باز بسر می برند ـ می خواهد مطالبه گر حقوق ملت ايران و پيگير تحقق آن باشند.

دکتر لاهيجی: قتلهای سياسی، جنايت ضدبشريت است

در ادامه ی مراسم، دکتر لاهيجی، حقوقدان و رييس فدراسيون بين المللی جامعه های حقوق بشر در سخنانی ضمن گراميداشت ياد پروانه و داريوش فروهر، به يادکرد از برخی ديگر از قربانيان سياسی ايران (ازجمله محمد مختاری، محمدجعفر پوينده، مجيد شريف، پيروز دوانی، کاظم سامی، ابراهيم زال زاده، احمد تفضلی، حسين برازنده، عبدالرحمن برومند و شاپور بختيار) پرداخت و تصريح کرد: «اينها قربانيان سياسی هستند، و من زير بار عنوان "قتل های زنجيره ای" نمی روم.»

دکتر لاهيجی افزود: «قتل های سياسی يک ترم حقوقی است؛ در حقوق جزا و حقوق بين الملل معنای خود را دارد. اما وقتی می گوييم قتلهای زنجيره ای، بار سياسی آن را می گيريم. همان چيزی که جمهوری اسلامی تلاش کرد رخ دهد؛ يعنی قتلهای سياسی را قتلهای زنجيره ای و فاقد اراده سياسی توصيف کند.»

اين وکيل مدافع حقوق بشر همچنين مسئله ی «دادخواهی» را مهمترين پرسشی دانست که بايد به آن از منظری حقوقی پاسخ داده شود. وی افزود: «در مورد کشتار سال ۶۷ که اساسا جمهوری اسلامی اصل ماجرا را نپذيرفته؛ اما در مورد قتلهای سياسی پاييز ۷۷، دست کم دادگاه های نمايشی برگزار شد و حکومت اين را پذيرفت. پس بايد پيگير دادخواهی بود. دادخواهی حق خانواده ی قربانيان و جامعه و بشريت است.»

دکتر لاهيجی تاکيد کرد: «چه در رابطه با کشتار ۶۷ و چه در رابطه با قتلهای سياسی ۷۷، حکومت با برنامه سياسی مرتکب جنايت شده است.» وی افزود: «تمام متهمان در بازجويی اعتراف کرده اند و تاکيد که اين اولين قتلهای ما نبوده، و ما قبلا هم مسئول اجرای اين دست موارد و مامور تحقق اين قيبل پرونده ها بوده ايم.»

وی همچنين تصريح کرد: «ترور با فتوای شرعی در جمهوری اسلامی مستند است و تئوريزه شده و قدمت دارد.»

او توضيح داد که برخی از متهمان پرونده قتلهای سياسی ۷۷ اعلام کرده اند که از قربانعلی دری نجف آبادی، اجازه و فتوا و دستور شرعی قتل را گرفته اند. لاهيجی ادامه داد: «جنايت بر ضد بشريت يعنی همين؛ يعنی در راستای سياست های يک دولت، يک گروه را از بين بردن.»

اين حقوقدان مقيم پاريس به اين نکته اشاره کرد که «برخی از ماموران، چون عمليات ترور آنها (ازجمله در ماجرای قتل فروهرها) بيش از حد طولانی شده، با مرکز عمليات در وزارت اطلاعات تماس گرفته و درخواست اضافه کار کرده اند؛ و بعد از اين که مطالبه ی آنها پرداخت شده، کار را تکميل کرده و ادامه داده اند»؛ او افزود: «اين رفتار را حتی نمی توان "وقيحانه" خواند؛ آن را بايد با کدام واژه و تعبير، توصيف کرد؟»

لاهيجی قتلهای سياسی را «جنايت ضد بشريت» خواند و توضيح داد: «قربانيان به اين اعتبار که در يک برنامه ی کشتار سياسی قرار می گيرند، جان می بازند؛ نه به خاطر شخصيت حقيقی خود.» او تاکيد کرد: «خوبی اين پرونده ها (جنايت ضد بشريت) اين است که مشمول مرور زمان نمی شود.»

رييس فدراسيون بين المللی جامعه های حقوق بشر در ادامه ی سخنان خود، مقوله ی «عدالت» را در دوره ی گذار، واجد چهار ويژگی و شرط دانست: «نخست، حق کشف حقيقت برای قربانی يا ورثه؛ دوم، حق دادخواهی و عدالت؛ سوم، تضمين برای عدم تکرار، و آخر، پرداخت غرامت و خسارت.»

او شرط برکناری طراحان و آمران و عاملان قتل های سياسی را واجد اهميت ويژه دانست و گفت، نبايد مثل امروز شود که يکی از عوامل مهم در کشتار ۶۷، وزير دادگستری شده؛ و مهمترين عوامل قتلهای سياسی در ايران دارای بالاترين مقام های قضايی در جمهوری اسلامی هستند.

دکتر لاهيجی با بيان اين مطلب که «متاسفانه درحال حاضر مرجعی برای دادرسی عادلانه و رسيدگی منصفانه به قتلهای سياسی در ايران وجود ندارد»، درعين حال تصريح کرد که «نگاه ما به آينده است و بالاخره روی رسيدگی توام با عدالت صورت خواهد گرفت. به خصوص که اصول و چهارچوب ها در حقوق بين الملل حقوق بشر وارد و مشخص شده و مورد تاکيد قرار گرفته است.»

وی با تاکيد بر اين نکته که «دادخواهی نسبتی با انتقام ندارد»، افزود: «دادخواهی، نفرت افکنی نيست.» لاهيجی ادامه داد: «اميدوارم روزی که دادرسی عادلانه صورت می گيرد، ديگر مجازات اعدام در ايران وجود نداشته باشد، و اگر دادگاهی برگزار شد، حکم به اعدام مجرمان ندهد.»

م. آزرم: در واپسين دم پيش چشمانت به جز ايران چه می ديد؟

در ادامه ی برنامه، نعمت ميرزازاده (م. آزرم) شاعر برجسته کشور که مقيم پاريس است، به قرائت شعری پرداخت که فردای ترور فروهرها در اول آذر ۱۳۷۷، سروده بود. در بخشی از اين شعر با عنوان «از بابک تا فروهرها» آمده:

«وقتی نخستين دشنه بر قلبت فرود آمد
وقتی که خون فواره می زد از تنت ای مرد مردی زای!
وقتی که پروانه،
آن شيرزن بانو، تو را فرياد می زد: داريوشم، آی...!»
و خون او هم در اتاق خانه تان با خون جوشان تو می آميخت،
در پيش چشمان نجيبت، آه، آن چشمان چه می ديدی؟
وقتی که جلادان چنان تان مثله می کردند،
و خون جوشان تان به روی نقشه ی ايران،
و روی تصوير پدر بر روی ديوار اتاق کار تو می ريخت؛
ای بابک دوران، چه می ديدی؟
در واپسين باری که پروانه صدايش با صدای تو به هم آميخت؛
در واپسين دم پيش چشمانت به جز ايران چه می ديدی؟...»
و در انتهای اين شعر نيز چنين آمده:
«ايران عرق می ريزد از روحش
از درد انبوهش.
تا بشکفد گلبرگهای خون پروانه،
در بستر رگهای دخترهای ايرانشهر؛
تا بشکفد فر فروهر در بلندقامت نسل جوان با عزم چون کوهش؛
تا موج ها توفان شود توفان بروبد هرچه زشتی، هرچه ناپاکی ست؛
ايران نشسته غرق اندوهش!»

متن کامل شعر زنده ياد فريدون مشيری در رثای فروهرها:

زنده ياد فريدون مشيری، شاعر برجسته ی ايران در رثای داريوش و پروانه ی فروهر چنين سروده است:

يلی بود آن سرور ارجمند / نماد حماسه،ستون سهند
به بالا همانند سهراب گرد / ز پيکار می گفت و پا می فشرد
که بايد برانداخت بيخ بدی / سراپا همه فرهء ايزدی
دليری همه عمر، ايران پرست / درفش گران قدر ايران ، به دست
چو کوهی گران بود در سنگرش / که در راه ايران چه ارزد سرش
دريغا دريغا دريغا دريغ / که اهريمنان بر کشيدند تيغ
به ماوای آن يل شبيخون زدند / به نامردمی دشنه در خون زدند
سحر در گشودند از آن قتلگاه / به خون غرقه ديدند خورشيد وماه
مشبک تن از خنجر کين شده / تن همسرش دشنه آجين شده
کجا می توان برد اين درد را / ستمکاری ناجوانمرد را
بگير ای جوان جای سرو سهی / که سنگر نبايد بماند تهی
درفش سرافراز را برفراز / که تا جاودان باد در اهتزاز


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016