پنجشنبه 7 آذر 1392   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

مذاکرات هسته‌ای ايران؛ بيانيه تحليلی اعضا و علاقمندان نهضت آزادی ايران خارج از کشور

پس از سه‌ و نيم دهه تنش ميان ايران و آمريکا، اولين گام برای حل مناقشات هسته‌ای بين ايران و غرب در هفته گذشته برداشته شد. گرچه تيم ديپلماتيک کشور موفق نشد به تحريم‌های کمر شکن خارجی‌ در اين دور مذاکرات خاتمه دهد، اما با در نظر گرفتن خطر جنگ و تداوم بحران های شکننده تر سياسی و اقتصادی ، از جهاتی می توان گرفتن ِجلوی ضرر بيشتر را منفعت تلقی کرد و دستاورد مذاکرات را از اين منظر و با اين مقدورات محدود، مثبت تلقی کرد.

پس از هشت سال تنش و تخريب موقعيت بين المللی کشور توسط دولت احمدی نژاد، ايران با بدترين موقعيت سياسی خود بر سر ميز مذاکره با غرب نشست تا مجددا اعتماد سازی کند. آنچه در حال حاضر اهميت دارد، توجه به روند مذاکرات، انگيزه و اهداف آن و دستاوردی است که با توجه به شرايط فعلی در نهايت برای کشورما مقدور می‌باشد. داوری در باره‌ اين مذاکرات را بايد به مرحله پايانی آن موکول نمود تا ارزيابی دقيقتری امکان پذير باشد.



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


شرايط سياسی بين المللی فعلی ايران محصول سالها بی خردی سياستمدارانی است که به منافع ملی‌ کشور بی اعتنا بودند. در طول سال‌های تنش بين ايران و غرب، خصوصاً آمريکا، فرصت‌های زيادی درخودکامگی ها سوخته شد. ايران در سال‌های ۷۷-۱۳۷۹ از موقعيت بسيار مناسبی برای پايان دادن به مناقشات با غرب، در زمان رياست جمهوری خاتمی و کلينتن برخوردار بود، اما استبداد رای رهبری و فرمان گيرندگان آنرا در بن بست قرار داد. با روی کارآمدن دولت بوش و مداخله آمريکا در عراق، با وجود نگرانی و آمادگی ايران برای مذاکره، از آنجا که دولت بوش بدنبال مذاکره و حل اختلاف با ايران نبود و هرگز حمايت جدی از تلاش اروپا از خود نشان نميداد، اين فرصت از دست رفت و ايران نتوانست با سه‌ کشور اروپايی هم مشکلات هسته ای خود را حل نمايد.

با روی کارآمدن احمدی‌نژاد، که سياست خارجی‌ و داخليش، برخلاف خاتمی و هاشمی مورد تاييد رهبری بود، ايران وارد تنش جديدی در صحنه بين المللی گرديد و اعتبار خود را به کلی ازدست داد. ايران نه تنها روابطش با دنيای غرب به تيرگی بيشتری گراييد، بلکه بی جهت دشمنانی را نيز در بين کشور‌های عربی‌ منطقه برای خود تراشيد. ايران عربستان سعودی را به يک دشمن فعال تبديل کرد و از دوستی ترکيه نيز در منطقه محروم شد و سرانجام با تغيير مسول تيم مذاکره کننده و انتخاب جليلی توسط رهبری، مذاکرات هسته ای با غرب کاملا با شکست روبرو گرديد.

تيم مذاکره کننده فعلی به رهبری ظريف در چنين شرايطی وارد اين کارزار و حل مناقشات هسته‌ای ايران با غرب گرديده است. اگرچه ايران نتوانست به عمر تحريمها، که موجب مسدود شدن بيش از صد بيليون دلار ارز خارجی‌ ايران شده و تحريم نفت و بانک‌های ايران خاتمه دهد، اما در شرايطی که دولت بوش و دولت اسرائيل تمامی‌ تلاش خودرا به کار گرفته بودند تا مانع تصويب حق ايران برای غنی سازی، حتی محدود توسط جامعه بين الملل گردند، غنی سازی تا سطح پنج در صد برای ايران امتياز مثبتی تلقی می شود. هرچند اين موفقيت نسبی با هزينه بسيار کلانی که در نظام استبدادی بر ملت تحميل گرديده ناچيزاست.

با اينحال، با توجه به نتايج خسران آور تسخير سفارت آمريکا و ادامه جنگ با عراق بعد از آزاد سازی خرمشهر که هر دو با ناکامی مطلق روبرو بوده و پايان توام با خسارت فراوان مالی و انسانی‌ داشته است، برای نخستين بار بعد از انقلاب تيم مذاکره کننده ای توانسته است با موفقيتی نسبی‌ مناقشه‌ای را حل نمايد.

اينک ملتی خسته از بی‌ تدبيری و بی‌ کفايتی ها، مخالف با خشونت و جنگ، بدون شک صلح و حل اختلاف را می‌پذيرد و بر روشهای ديگر ترجيح می دهد. انتخاب دولت جديد و کسانی که منافع ملی‌ را بر منافع شخصی‌، صلح را بر خشونت و حل مسالمت آميز اختلافات را بر جنگ ترجيح می دهند، تبلور خواسته مردم در انتخابات گذشته بود.

قدرت پرستان و افراطگرايان که راهی‌ به جز جنگ و خشونت نمی شناسند، بدون شک با اين مذاکرات مخالفت کرده و خواهند کرد. در اروپا و آمريکا نيز طرفداران اسرائيل و مخالفين ايران، با اوباما و توافقنامه اخير به مخالفت برخاسته اند. هدف اصلی‌ همه آنها شکست مذاکرات، ازدياد تحريمها و نهايتا جنگ با ايران می‌باشد. افراط گرايان داخلی‌ نيز که منافع شخصی‌ و گروهيشان در ادامه بحران می‌باشد، مسلما ساکت نخواهند نشست. راست افراطی خطريست که ايران را تهديد می کند.

شکست خوردگان صحنه بين المللی، اسرائيل، عربستان سعودی و دولت های استبدادی عرب نشين منطقه می‌باشند. اسرائيل و عربستان سعودی هر دو اصرار دارند تحريمهای عليه ايران افزايش يافته و جامعه بين المللی اجازه ندهد که برنامه هسته ای اين کشور، ولو کاملا صلح آميز، ادامه يابد. دولت فرانسه نيز در اين شرايط به خاطر توافق های پشت پرده آشکارا از مواضع اين دو دولت دفاع می کند.

دولت اوباما، گرچه راهی طولانی در برخورد با راست افراطی و طرفداران اسرائيل در کنگره در پيش دارد، اما حل مناقشات هسته‌ای با ايران را يک پيروزی مهم برای سياست خارجی‌ آمريکا و صلح در منطقه می‌داند. اين اولين باری است که دولت آمريکا توانسته به جنگ سرد با ايران پس از ثلث قرن خاتمه دهد.

دولت اسرائيل که با تمام توان به مبارزه با توافقنامه بين ايران و اروپا و آمريکا برخاسته بود، قادر نشد از موفقيت در مرحله اول اين مذاکرات جلوگيری به عمل آورد. راست افراطی در ايران نيز، همانطور که احمدی‌نژاد در سياست خارجی خود به دولت اسرائيل بهانه می داد تا جامعه جهانی‌ را در مخالفت با ايران تشويق نمايد، با راستگرايان آمريکا و اسرائيل هم صدائی می کند تا اين مذاکرات را با شکست روبرو نمايد. بنابراين، شکست مذاکرات در ايران، تشديد راديکاليسم، پايان عمر يک دولت معتدل، جنگ و تشديد تحريمها را به دنبال خواهد داشت. اين زمينه ای است برای يک دست کردن قدرت، تکيه بر استبدادی مطلق و امنيتی کردن بيشتر جامعه.

مصلحت چنين می نمايد که نيروهای سياسی داخل و خارج کشور در اين شرايط از دولت روحانی در حل مناقشات هسته‌ای ايران حمايت نمايند. شرايط خطير فعلی ايجاب می کند که از پيروزی افراطيون داخلی درشکست مذاکرات هسته ای جلوگيری گردد. اين شکست برای منافع و امنيت ملی‌ کشور بسيار پرهزينه است.علاوه بر خطر جنگ و اضمحلال اقتصادی، گذر مسالمت آميز به دموکراسی برای سال‌های طولانی‌ به تعويق خواهد افتاد و جنبش مدنی ايران، همه توان خود را در تداوم ديکتاتوری مطلق نظامی – امنيتی از دست خواهد داد. زمان مطلق گرايی در حل مناقشات هسته‌ای کشور به پايان رسيده است. بقای مملکت و زمينه سازی برای تحولات تدريجی، با سرنوشت اين مذاکرات گره خورده است. مخالفت با تلاش دولت برای حل مناقشه هسته‌ای و ايجاد اعتماد و اعتبار در سطح بين الملل آب به آسياب افراطيون خواهد ريخت.

دولت روحانی نيز، در شرايطی که طرفداران اسرائيل در آمريکا، دولت اسرائيل، عربستان سعودی و دشمنان ايران تمام کوشش خود را به کار می گيرند تا ثابت کنند برنامه هسته ای ايران نظاميست، در اين فرصت شش ماهه می‌بايست صادقانه به جامعه بين الملل نشان دهد که اين برنامه کاملا صلح آميز است. صداقت و سلامت درمناسبات داخلی و خارجی شرط اول موفقيت است، اميدواريم دولت جديد در اين آزمون، برخلاف دولت قبل سربلند بيرون آيد.

اعضاء و علاقمندان نهضت آزادی ايران خارج کشور
۷ آذر ۱۳۹۲ – ۲۸ نوامبر ۲۰۱۳


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016