گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان![]()
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
29 آبان» انفجار سفارت و نعل وارونه سفير خامنهای در لبنان، بهروز ستوده25 آبان» زن ستیزی و شیعه سالاری در فرمان رهبربرای افزایش جمعیت . بهروز ستوده 16 آبان» "برادران قاچاقچی" درجه میگيرند، خردهپاها اعدام میشوند! بهروز ستوده 8 آبان» دادگاه بلخ است نه قوه قضائيه! بهروز ستوده 2 آبان» چرا خامنهای آقای توفيقی را از گردونه خارج ساخت؟ بهروز ستوده
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! گفتمان جدائی دين از دولت ضرورت امروز است، بهروز ستوده![]() روز يکشنبه گذشته بدعوت "کنشگران سياسی جنوب کاليفرنيا" و در خدمت جمعی از ايرانيانی که دل در راه آزادی و عدالت اجتماعی دارند، سخنرانی ای با عنوان "ضرورت اتحاد نيروهای سکولار-دمکرات جمهوری خواه در خارج از کشور" ايراد کردم که نظر به اهميت اين موضوع، در اين نوشته اشاراتی به مطالب آن سخنرانی ميکنم: ۱- تلاش و تجربه يکصد ساله ايرانيان و نيز هر تغيير و تحّول اجتماعی که در گوشه کنارجهان اتفاق افتاده اين واقعيت مشترک و انکار ناپذير را به اثبات رسانده است که مقدمه و پيش درآمد تمام تغيير و تحولات اجتماعی ، گفتمان و بستر فکری بوده است که روشنفکران و تحوّل طلبان آن جوامع ايجاد نموده تا تغيير و تحولات بتوانند در آن بستر و گفتمان فکری به پيش روند ، در صد و اندی سال گذشته تاريخ معاصر ايران علاوه بر دهها جنبش محلی و خرده جنبش ، شاهد دوانقلاب و يک جنبش عظيم ملی بوده است که درهر يک از اين تحولات تاريخی و سرنوشت ساز ، يک گفتمان به شکل گفتمانی ملی در آمده و آن گفتمان بسترمناسبی را برای تحقق انقلاب و جنبش عظيم ملی فراهم ساخته است . - در انقلاب مشروطه ، گفتمان تشکيل عدالتخانه و تدوين قانون و تجدّد خواهی ، به گفتمان اصلی منوّرالفکران مشروطه خواه تبديل ميشود و در بستر آن اتحاد نيروهای مشروطه خواه برای خاتمه دادن به حکومت مطلقه شاهان مستبد قاجارشکل ميکرد که حاصل آن اتحاد ، پيروزی جبهه مشروطه خواه و شکست جبهه استبداد و مشروعه خواه بوده است . - در جريان ملی شدن صنعت نفت ، کوتاه کردن دست استعمارگران انگليسی و ايادی داخلی آنان از منابع نفت ايران ، به يک گفتمان ملی درميان ايرانيان تبديل ميشود ، و تمامی اقشار و طبقات و گروههای سياسی در بستر يک خواست ملی و همگانی برای بيرون راندن استعمارانگليس و مبارزه با سر سپردگان داخلی آنان با يکديگر متحد ميشوند . - در جريان انقلاب بهمن ماه ۵۷ ، سالها قبل از اينکه خمينی به عنوان رهبرانقلاب وارد صحنه سياسی ايران شود ، گفتمان سرنگون سازی رژيم ديکتاتوری شاه به شکل قهر آميز ، در جامعه روشنفکری و گروههای سياسی ايران بصورت گفتمان غالب درآمده بود و آيت الله خمينی دربهمن ماه ۵۷ درشرايطی رهبری انقلاب را بدست گرفت که گفتمان جنگ مسلحانه و مبارزه قهر آميز، از مدتها پيش توسط گروههای مارکسيست و مذهبی به گفتمان اصلی جنبش چريکی و بسياری ازفعالان سياسی و فرهنگی و هنری جامعه تبديل شده بود . بنابراين تجربه ی دو انقلاب و يک جنبش عظيم ملی و سرتاسری و دهها خرده جنبش وجنبش های محلی به ما ايرانيان ميآموزد که وجود يک گفتمان غالب در جامعه روشنفکری و نيروهای سياسی ، ضرورتی است اساسی برای برپا شدن هرانقلاب و هر جنبش ملی و سرتاسری . ناگفته نماند که جنبش ملی کردن صنعت نفت ، چه بلحاظ مضمون استقلال طلبانه و آزاديخواهانه و چه بلحاظ رهبران و شخصيت هائی که دررأس آن جنبش بودند ، در پيوند تنگاتنگ با ادامه جنبش مشروطه خواهی ايران بوده است ، اما پس از کودتای ۲۸ مرداد و ناکام ماندن جنبش اصلاح طلبانه جبهه ملی در سالهای ۳۹ تا ۴۱ و سرکوب خونين غائله ۱۵ خرداد در سال ۱۳۴۲ و همچنين تحت تأثيرجنبش های چريکی شهری و روستائی که درآن سالها در گوشه و کنار جهان جريان داشت ، متأسفانه اکثرروشنفکران ايران و گروههای سياسی درآن سالها ، خود را از دومنبع بزرگ تجربه يعنی انقلاب مشروطه و جنبش ملی نفت محروم ساختند و با گسست از تجارب گران بهای مبارزات پدران خويش ، در بزنگاه تاريخی بهمن ۵۷ ، راه برای بقدرت رسيدن ارتجاعی ترين نيروهای سياه ضدملی هموار شد . ۲- بقدرت رسيدن خمينی و نيروهای مذهبی در ايران برخلاف باور و شبهه پراکنی برخی ازگروههای سياسی و روشنفکران سکولار برای گريز از مسئوليت پذيری و اعتراف به خطاهای گذشته خود ، مبنی براينکه گويا مردم ايران به آخوندها و روحانيت شيعه يک حکومت دينی بدهکار بوده اند، و با بيان اين گفته سخيف ميکوشند که تشکيل حکومت اسلامی درايران را جبر تاريخ و امری اجتناب ناپذيرجلوه دهند و دامن خود را ازخطاهای فاحشی که موجب قدرت گيری خمينی و دارودسته های پيرامون او گرديد پاک سازند ، بهرحال گفتمان غالبی که ده سال قبل از انقلاب ۵۷ در ميان اغلب روشنفکران و گروههای سياسی ايران شکل گرفته بوده ، گفتمان مبارزه مسلحانه برای سرنگون سازی رژيم شاه ومبارزه با امپرياليسم جهانی به سرکردگی امريکا بوده است و آنچه که خمينی و دارودسته های هوادار او درجريان انقلاب بهمن ۵۷ برآن سوار شده اند همين گفتمان و مضافاً زد وبند با شرق غرب برای کسب قدرت سياسی در ايران بوده است . ۳- پس از فروپاشی رژيم سلطنتی و تشکيل دولت موقت به فرمان خمينی ، گفتمان غالب در اکثر احزاب و گروههای سياسی ايران ، گفتمان تقويت و حمايت از "خط انقلابی خمينی" و افشای دولت ليبرال بازرگان به عنوان "جاده صاف کن امپرياليسم" در ايران بوده است ! وخمينی يکبار ديگر بخوبی از آن گفتمان برای تثبيت قدرت مطلق و يکدست کردن دولت "انقلابی و اسلامی" خويش استفاده نمود . در گفتمان "خط انقلابی و ضد امپرياليستی امام" ، دمکراسی خواهی و آزادی های فردی و اجتماعی و حقوق بشر و غيره مذموم و پليد شمرده ميشد و ميشود و حاميان آن عوامل دشمن خارجی معرفی ميشدند و ميشوند ! ۵- در پاسخ به کودتای انتخاباتی خامنه ای – احمدی نژاد در خرداد ماه سال ۱۳۸۸ ، جنبش مدنی موسوم به جنبش سبز و با شعار "رأی من کو" ، بستری شد برای گفتمان دمکراسی خواهی و تقاضای حقوق شهروندی که سه دهه و اندی توسط حکومتگران جمهوری اسلامی پايمال شده است . گرچه اين جنبش مدنی و خشونت پرهيز، بفرمان خامنه ای خودکامه وحشيانه سرکوب و به خاک وخون کشيده شد و رهبران آن به زندان و زندان حانگی گرفتار شدند ، اما اين جنبش مانند آتشی در زير خاکستر است که در هر فرصتی خود را نمايان خواهد ساخت . آقايان موسوی و کروبی و خانم رهنورد به عنوان نمادهای جنبش سبز به اين خاطر پس از چهار سال هنوز مورد کينه و غضب شديد خامنه ای و جيره خواران او قرار دارند که اولاً اينان سخن از تغيير و تجديد نظر در موادی از قانون اساسی جمهوری اسلامی به ميان آورده اند ، ثانياً حاضر نيستند به مردم و هوادران خويش پشت کنند و از رهبر جنايتکار و فاسد جمهوری اسلامی که خو د مجرم است برای آزادی خويش تقاضای عفو نمايند . نتيجه و جمعبندی از آنچه که در بالا گفته شد : زمانی که اکثريت مردم ايران طی ۳۴ سال گذشته ، آثارشوم حکومت دينی را در تمامی عرصه های زندگی فردی و اجتماعی با پوست و گوشت خود احساس کرده اند و زمانی که حتی بسياری از پيروان سابق خط امام ، خسارات جبران ناپذيری که حکومت اسلامی بر ايران وايرانيان وارد نموده است را با چشمان خود ديده اند و برگذشته وآرمانهای برباد رفته خويش افسوس ميخورند ، به جرأت ميتوان گفت که گفتمان جدائی نهاد دين از نهاد دولت ، هم اکنون به گفتمان غالب در ميان گروههای سياسی و نهاد های مدنی تبديل گرديده است و بی ترديد جنبش ملی دمکراسی خواهانه مردم ايران درآينده ای نزديک در بستر اين گفتمان به حرکت در خواهد آمد و حکومت خودکامه خامنه ای را گام به گام به عقب خواهد نشاند تا روز سرنگونی اش فرا رسد . بهروز ستوده Copyright: gooya.com 2016
|