چهارشنبه 20 آذر 1392   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

راکتور اراک قربانی سياست اتمی ايران، مهران مصطفوی

مهران مصطفوی
راکتور اراک که نيازی به غنی‌سازی ندارد به‌خاطر انتخابی که صورت گرفته قربانی سياست‌های اتمی رژيم شده است زيرا همان‌طور که آقای صالحی می‌داند اما پنهان می‌کند، برای اين سئوال که "چگونه کشوری که تنها يک "ماشين" (راکتور اراک) دارد و سرمايه‌های زيادی برای ساختن "پالايشگاه بنزين" (صنعت غنی‌سازی) به هدر داده است، "موتور ديزل" (راکتور آب سنگين) را برای تنها ماشين خود انتخاب می‌کند؟"، پاسخی وجود ندارد

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


ويژه خبرنامه گويا

به غير از مسئله غنی سازی، يکی ديگر از سياستهای جمهوری اسلامی در زمينه اتمی، ساختن راکتور اراک است که يکی از موارد تفاهمنامه ژنو درباره اين موضوع است. قبل از بررسی سياست اتمی ايران درباره راکتور اراک و آنچه در ژنو درباره اين راکتور تصويب شده است، اطلاعات زير را برای خوانندگان مطرح می کنم تا بهتر بتوانند درباره سياست اتمی رژيم حاکم قضاوت کنند.

۱- علت رسمی ساخت راکتور اراک: جمهوری اسلامی مدعی است: «برای تهيه راديو ايزوتوپها که مصارف مختلف پزشکی و صنعتی دارند و برای پيشبرد علم در زمينه نوترونها دست به ساخت نيروگاه اراک زده است. تاکنون ايران از نيروگاه تهران برای اين امور استفاده کرده است اما از آنجا که اين نيروگاه واپسين سالهای عمر خود را می گذراند و مستهلک شده است و از آنجا که نياز ايران به راديو ايزوتوپها زياد شده است، لازم بود نيروگاه بزرگتری ساخته شود که در آينده، ايران بتواند نيازهای خود را در زمينه راديو ايزوتوپها تامين کند». البته اين دليل کاملا منطقی است و از ديد نگارنده نيز ايران به يک نيروگاه برای اين امور نياز دارد و استدلالها مطرح شده را درست می‌دانم. چنين راکتوری برای توليد انرژی نيست بلکه برای استفاده از تکنولوژی هسته ای در امور پزشکی و صنعتی است. بدين علت است که از اين تاسيسات بنام نيروگاه اسم برده نمی شود بلکه آنرا راکتور اراک می نامند و چون توان آن، معادل ۴۰ مگاوات است، نام رسمی آن IR-40 می باشد.

۲- زمان بندی ساخت راکتور اراک: طرح ساختن راکتور اراک که ابتدا قرار بود در اصفهان ساخته شود، در زمان رياست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی ريخته شد و آقای حسن روحانی که از همکاران نزديک او در آنزمان بود در جريان جزئيات طرح اوليه قرار داشت. کار ساخت مجتمع از سال ۱۳۷۷ خورشيدی آغاز شد و بهره برداری از اين نيروگاه در سال ۱۳۸۵ و توسط محمود احمدی نژاد انجام گرديد. در ماه مه سال ۲۰۰۳ ايران به آژانس بين المللی انرژی اتمی اطلاع داد که بنای راکتور ۴۰ مگاواتی اراک از سال ۲۰۰۴ آغاز خواهد شد. ساخت اين راکتور از سال ۲۰۰۴ شروع شد و قرار بود از سال ۲۰۰۹ شروع به کار کند اما تا امروز فعاليت خود را آغاز نکرده است. مدير کل آژانس بين المللی انرژی اتمی در گزارش اخير خود درباره ايران خبر داده است که ايران در نامه ای به تاريخ يکشنبه ۳ شهريور ۱۳۹۲ (۲۵ اوت ۲۰۱۳) به آژانس اطلاع داده است که به دلايل ساختمانی، قادر نيست راکتور اراک را در تاريخ اعلام شده راه اندازی نمايد. در ماه ژوئيه سال گذشته و در هفته های پايانی دولت محمود احمدی نژاد، فريدون عباسی رييس سازمان انرژی اتمی جمهوری اسلامی وقت اعلام داشت که واحد ياد شده در سال ۲۰۱۴ آغاز به کار خواهد کرد [۱]. در نتيجه با روی کار آمدن مديريت جديد، بعد از «انتخابات رياست جمهوری ۱۳۹۲»، تاريخ شروع کار اين راکتور فعلا نامعلوم است.

۳- ويژگی های راکتور اراک: اين راکتور همانطور که گفته شد برای توليد برق نيست بلکه برای ساخت راديو ايزوتوپها و تحقيق در امور علم نوترونی است. جالب ترين ويژگی اين راکتور اين است که با آب سنگين کار می کند. در راکتورهای بوشهر و تهران که اولی برای توليد برق و دومی برای توليد راديو ايزوتوپهاست از آب سبک استفاده می کنند. مهمترين تفاوت بين راکتور آب سبک و آب سنگين اين است که سوخت راکتورهای آب سبک مانند بوشهر و تهران اورانيوم غنی شده است و سوخت راکتور اراک اورانيوم طبيعی است، اين فرايند نياز به اورانيوم غنی شده را مرتفع می کند اما طراحی اين راکتورها پيچيده و توليد آب سنگين نيز هزينه بر است. در راکتورهايی که با آب سنگين کار می‌کنند سوخت راکتور که اورانيوم طبيعی است به مرور تبديل به پلوتونيم می شود. بعنوان مثال راکتور اراک بعد از يکسال کار کردن، چيزی حدود ۱۰ کيلو پلوتونيم توليد خواهد کرد که اين ميزان پلوتونيم برای ساختن يک بمب اتمی کافی است.

۴- ساختن بمب اتمی از طريق زباله راکتور اراک: برای اينکه بتوان از طريق راکتور اراک بمب اتمی درست کرد، اولا اين راکتور بايد حداقل يکسال يعنی در بهترين حالت تا آخر سال ۲۰۱۶ کار کند، بعد ايران بايد توانايی جدا کردن پلوتونيم زباله سوخت از بقيه سوخت را پيدا کند. اينکار نمی تواند فورا صورت گيرد زيرا حرارت سوخت بالاست و سوخت بايد مدتی حدود يکسال در استخرهای خنک کننده قرار گيرد. بعد از خنک شدن نيز بازفراآوری (Reprossecing) پلوتونيم کار ساده ای نيست و ايران اکنون امکانات بازفراآوری (جدای سازی) پلوتونيم را ندارد. در نتيجه در بهترين حالت ايران نمی تواند قبل از پايان سال ۲۰۱۷ پلوتونيم لازم برای ساخت بمب را داشته باشد که البته داشتن پلوتونيم نيز کافی نيست بلکه ساخت خود بمب و داشتن موشکهای مناسب نيز لازم است که ايران فعلا تکنولوژی لازم برای اينها را نيز ندارد. پس از ديد نگارنده ترس از ساختن بمب از سوی ايران از طريق راکتور اراک بيهوده و بی معناست، بويژه که اگر ايران صنعت فراآوری پلوتونيم از سوخت را داشته باشد، نمی تواند آنرا براحتی مخفی کند و رديابی آن بسيار ساده است زيرا بازفراآوری سوخت مصرف شده باعث پخش گازهايی در هوا خواهد شد که حتی اگر ناظران آژانس بين المللی اتمی در محل حضور نداشته باشند از طريق هوا می توان محل بازفراآوری پلوتونيم را تشخيص داد.

بالاخره اينکه اگر ايران بپذيرد که آژانس نظارت کامل بر راکتور اراک داشته باشد، چنانچه در تفاهمنامه ژنو پذيرفته است و سوخت استفاده شده را همچون سوخت راکتور بوشهر در اختيار آژانس يا يک کشور خارجی بگذارد، ديگر کوچکترين نگرانی درباره استفاده نظامی از راکتور اراک باقی نمی ماند در نتيجه اصرار اسرائيل و غرب در خطرناک خواندن اين راکتور غير قابل قبول است و تبليغی برای فشار آوردن به رژيم ايران در مذاکرات است. لازم به يادآوری است که اسرائيل تاکنون دو راکتور در حال ساخت در عراق و سوريه را بمباران کرده است که هر دو از نوع راکتور آب سنگين بوده اند.

۵- توافقنامه ژنو و راکتور اراک: در اين توافقنامه درباره راکتور اراک چنين آمده است: «ايران اعلان می‌کند که فعاليتهای خود در تأسيسات غنی سازی سوخت نطنز، فردو يا راکتور اراک، که در آژانس بين‌المللی انرژی اتمی با عنوان IR-40 شناخته می‌شود، را گسترش (further advances) نخواهد داد». در ضميمه اين قرارداد تصريح شده است: «ايران نگرانی‌های مربوط به ساخت و ساز در راکتور اراک را بر طرف می‌کند؛ در مدت اين بازه ۶ ماهه راکتور به کار نخواهد افتاد يا سوخت يا آب سنگين به آن تزريق نمی‌شود؛ همچنين سوخت اضافی برای اين راکتور مورد آزمايش قرار نمی‌گيرد يا سوخت بيشتری برای آن توليد نمی‌شود و همچنين تأسيسات باقی مانده برای اتمام کار نيروگاه، استقرار پيدا نمی‌کند». [۲]

در نتيجه ايران پذيرفته است که راکتور اراک را راه نياندازد. فشار آمريکايی ها در باره اين راکتور بعد از توافقنامه ژنو حتی بيشتر شد و «وندی شرمن» معاون وزير خارجه آمريکا در امور سياسی و رئيس تيم مذاکره کننده آمريکا در گروه ۱+۵ در مصاحبه با شبکه «پی بی اس» در خصوص توافق نهايی ايران و ۱+۵ گفت: «آمريکا احتمالاً در توافق نهايی و جامع با ايران در خصوص برنامه هسته‌ای اين کشور، به تهران اعمال فشار می‌آورد تا با برچيدن بخشی از رآکتور آب سنگين اراک موافقت کند. توافق جامع شامل از بين بردن بخش زيادی از زير ساخت آنها می‌شود زيرا، به صراحت بگويم، ما مطمئن نيستيم که ايران به رآکتور ۴۰ مگاواتی آب سنگين اراک برای اهداف صلح‌آميز نياز داشته باشيد.» [۳]

۶- سياست فريب رژيم و سئوال بی جواب: با توجه به اطلاعات بالا، سئوال اساسی اين است که چرا کشوری که به غنی سازی نياز نداشته اما با اصرار سياست غنی سازی را با هزينه های بسيار سنگين پيش برده است برای استفاده از تکنولوژی هسته ای در امور پزشکی و صنعتی راکتوری می سازد که در آن از اورانيوم طبيعی استفاده می شود که نيازی به غنی سازی ندارد؟ چگونه است که راکتور تهران که نياز به اورانيوم غنی شده دارد و ايران تجربه ۴۰ سال استفاده از آن را دارد تبديل به مدل ديگری می شود که در آن نياز به غنی سازی نيست؟ مگر سياست غنی سازی همان سالهايی که طرح ساختن راکتور جانشين برای راکتور تهران ريخته شد، طرح ريزی نشده است؟ پس چگونه است که از سويی ايران دست به غنی سازی می زند ولی روزی که می خواهد اولين نيروگاه خود را درست کند راکتوری را انتخاب می‌کند که نياز به غنی سازی نداشته باشد؟ در واقع پيشگام ساختن نيروگاههای آب سنگين کشور کاناداست که اين گونه نيروگاهها را که با اورانيوم طبيعی کار می کند از سال ۱۹۵۰ توليد می کند اما علت انتخاب کانادا اين بود که نمی خواست يا نتوانست دست به غنی سازی بزند و اکنون نيز داری صنعت غنی سازی نيست. اصولا بغير از کانادا که برای توليد انرزی بدون داشتن صنعت غنی سازی از تکنولوژی آب سنگين استفاده کرده است بقيه کشورهای با هدف ساختن بمب اينکار را کرده اند. هند و چين و پاکستان بمبهای پلوتونيمی خود را بر اين اساس ساخته اند. اين انتخاب بار ديگر همان گناه اوليه که استفاده از صنعت هسته ای برای امور نظامی و امنيتی بوده است را آشکار می کند [۴]. جالب اين است که گفته می شود نيروگاه اراک مدل و الگويی برای ساختن نيروگاهای بزرگتر برای توليد انرژی بعنوان مثال نيروگاه اهواز است که البته گفته می شود سوختش از اورانيوم غنی شده با درصد خيلی کم، زير ۳ درصد، خواهد بود. البته طرح نيروگاه اهواز در سال ۱۳۸۴ ريخته شده است و بگفته مسئول آن حداقل ۱۰ سال آينده هم بکار نخواهد افتاد.

- راه حل برای آينده: انتخابی که دولتمردان ايران کرده اند کار را به اينجا کشانده است که اکنون کليه هزينه هايی که برای ساختن اين نيروگاه شده است که البته کسی از مبلغ آن اطلاعی ندارد تا مدتی نا معلوم بدون استفاده خواهد ماند. در سال ۲۰۱۱ اقای هوينن معاون دبيرکل آژانس بين المللی انرژی اتمی به ايران پيشنهاد داد: «تغييرات مهندسی در ساختن راکتور اراک انجام دهد تا توليد پلوتونيم اين نيروگاه ۸۰ درصد کمتر شود [۵]» و اين پيشنهاد آقای هوينن حتی در دانشکاه نوروژ مورد مطالعه قرار گرفت و به اين نتيجه رسيدند که امکان تغيير مهندسی اين نيروگاه وجود دارد [۶]. اما ايران اين پيشنهاد را نپذيرفت و اکنون فشار غرب برای سو استفاده از رژيمی بغايت ضعيف که هست و نيست ايران را در قمار اتمی خود به باد داده است جلوی استفاده از راکتور اراک را می گيرد.

پيتر جنکينز در گفت و گو با ديپلماسی ايرانی می گويد: «راکتور ۴۰ مگاواتی اراک که در دست احداث است از جمله نگرانی های بسياری از کشورها در ۱۰ سال اخير به شمار می رود. زمانی که من نماينده انگليس در آژانس بين المللی انرژی اتمی بودم، پيش نويس قطعنامه هايی را برای تصويب در آژانس تدوين کردم که از ايران می خواست عمليات ساخت اين راکتور را آغاز نکند. البته ايران به طور سيستماتيک با اين موضوع مخالفت داشت. مشکل اين است که اين راکتور به عنوان يک توليد کننده غير موثر ايزوتوپ های دارويی طراحی شده و اين در حالی است به شکل موثری در توليد پلوتونيم کارايی دارد. به همين دليل يک اجماع بر سر ساخته نشدن تاسيسات آب سنگين اراک وجود داشت. اما اکنون توقف اين پروژه ديگر يک گزينه عملی نيست. هرچند که اطمينان دارم E3+3 در اين مورد تلاش خواهند کرد. اما شايد در اين مرحله نهايی نيز بتوان طراحی راکتور را به نحوی تغيير داد که کارايی کمتری در توليد پلوتونيم داشته باشد و در مقابل کارايی اين راکتور در بخش توليد ايزوتوپ های دارويی تقويت شود [۷]».

۳۰ ام نوامبر علی اکبر صالحی، معاون رئيس جمهور و رئيس سازمان انرژی اتمی ايران، برخلاف آنچه در تفاهمنامه ژنو در مورد راکتور آب سنگين اراک آمده است، گفت: «گفته‌اند اراک را بايد متوقف کنيد چون منشاء پلوتونيم است و می‌تواند در ساخت سلاح استفاده شود». صالحی اين گفته را "از دروغ‌های بزرگ" خواند و افزود: «رفتار و گفتار شما نشان می‌دهد شما می‌خواهيد ما راکتور آب سنگين اراک را نداشته باشيم يعنی می‌خواهيد ما را از حق خودمان محروم کنيد اما بدانيد اين خط قرمز ماست و به مانند غنی‌سازی هرگز از آن عدول نخواهيم کرد.» رييس سازمان انرژی اتمی داشتن رآکتورهای قدرت آب سنگين را از جمله حقوق ايران در چارچوب ان .پی .تی دانست و افزود: «می خواهيم در آينده بخشی از راکتورهای قدرت مان آب سنگين باشد، مانند ماشين که هم ديزلی و هم بنزينی است [۸]».

کدام مسئول ايرانی پاسخگوی هزينه های بسيار سنگين وارد شده به ميهن است؟ هست و نيست کشور را برای حفظ قدرت خود از دست داده اند و صدای اعتراضی نيست. راکتوری که هزينه ساخت آن بسيار بالا بوده و از سال ۲۰۰۹ بخاطر سياستهای غلط، بهره برداری از آن به عقب افتاده است. درست در موردی که ايران واقعا به آن نياز دارد (برخلاف انرژی هسته ای که ايران نيازی به آن ندارد) يعنی راکتوری که برای ساختن راديو ايزوتوپهای لازم که در پزشکی و در صنعت کاربرد دارند، خامنه ای از "حق مسلم" خود گذشته است و دلخوش به دروغ «غرب حق مسلم غنی سازی را پذيرفته است» به سياست فريب ادامه می دهد. راکتور اراک که نيازی به غنی سازی ندارد بخاطر انتخابی که صورت گرفته است قربانی سياستهای اتمی رژيم شده است زيرا همانطور که آقای صالحی می داند اما پنهان می کند، برای اين سئوال که «چگونه کشوری که تنها يک "ماشين" (راکتور اراک) دارد و سرمايه های زيادی برای ساختن "پالايشگاه بنزين" (صنعت غنی سازی) به هدر داده است، "موتور ديزل" (راکتور آب سنگين) را برای تنها ماشين خود انتخاب می‌کند؟»، پاسخی وجود ندارد. قربانيان سياستهای اتمی ابلهانه رژيم در درجه اول مردم ايرانند که سالها متحمل سياستهای فريب نظام هستند. اگر در ايران در باره "حق مسلم" سانسور شديد حاکم است، آيا متخصصان و مهندسان ايرانی که با هدف تلاش برای ساختن کشوری پيشرو در اين امر شرکت کرده اند وقتی نتيجه فاجعه بار اين سياستها را در می يابند نبايد صدای اعتراض خود را بلند کنند؟

لازم به يادآوری است [۹] که راه حل مناسب برای خروج از بحران اتمی موجود بوده و هنوز نيز هست و اين است که حاکميت بجای مذاکره با کشورهای خارج واقيعت را با مردم در ميان بگذارد و تا شفاف شدن مسئله برای داخل و خارج کشور بطور يکجانبه کليه فعاليتهای غنی سازی را متوقف سازد و در دوران توقف با افکار عمومی ايران و خارج سخن بگويد تا اعتماد سازی شود و راه حلهای مناسب برای هر يک از فعاليتها بدست آيد. در اينصورت نيازی به ادامه سياست فريبکاری نيست اما اصرار رژيمی که فرصت ها را سوزانده است بر ادامه اينکار، نشان ديگری از غيرمردمی بودن حاکميتی دارد که نمی خواهد قدمی بسوی مردم بردارد. از اينرو مقاومت در مقابل رژيم و افشای سياستهای اتمی اش وظيفه ميهن دوستانی است که دل در گرو ايران مستقل و آزاد دارند.

ـــــــــــــــــــــــــ
۱ ـ راه‌اندازی راکتور ۴۰ مگاواتی اراک به تاخير افتاد
۲ ـ متن کامل ترجمه حقوقی گزارش اوت ۲۰۱۳ آژانس
۳- Lead negotiator: U.S. would consider limited enrichment by Iran with conditions.
۴- سياست اتمی، گناه اوليه و راه حلی ممکن، مهران مصطفوی
۵- Oli Heinonen, “Can the nuclear talks with iran be saved?” 24 06 2011
۶- Feasibility and benefits of converting the iranian heavy water researchreactor IR-40 to more proliferation-resistance reactor - Thomas Mo Willing
۷ ـ پيتر جنکينز در گفتگو با ديپلماسی ايرانی: راکتور اراک بايد تغيير کاربری دهد
۸ ـ صالحی: عُدول از آب سنگين مانند عُدول از غنی سازی است
۹- [۴]


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016