روزهای سخت اردوغان، احمد هاشمی
شکست حزب اردوغان در انتخابات محلی شهرداریهای شهرهای بزرگ، راه را برای شکست کامل وی هموار خواهد کرد چرا که پس از انتخابات شهرداریها، اولين انتخابات مستقيم رياست جمهوری در اين کشور برگزار خواهد شد که اردوغان طمع شديدی برای برنده شدن در آن دارد. اين دو انتخابات، آينده اردوغان و سرنوشت حزب تحت امرش را تعيين خواهد کرد
سال ۲۰۱۳ با تمام فراز و فرودهايش، سال پرچالشی برای رجب طيب اردوغان نخست وزير ترکيه بود. او پس از بيش از يک دهه حاکميت بلامنازع و تک حزبی بر کشورش، اکنون با مخالفت جبهه گسترده ای از احزاب اپوزيسيون و نارضايتی بی سابقه مردم و بويژه جوانان روبرو می باشد. اردوغان شاهد تظاهرات گسترده و چندين باره بر عليه سياستهای اجتماعی و محافظه کارانه خود بود. ولی آنچه بزرگترين ضربه را به او و حزب تحت زعامتش زد نه اين تظاهرات و نه احزاب مخالف و نه سياست خارجی فاجعه بار وی در سوريه، عراق و مصر بلکه موضوع فساد مالی و رشوه و اختلاس گسترده نزديکان و اطرافيانش بود که باعث شد او در حالی به پيشواز سال ۲۰۱۴ شود که دو رويداد سرنوشت ساز شخصی و حزبی يعنی انتخابات شهرداريها و اولين انتخابات مستقيم رياست جمهوری ترکيه در پيش است. البته پيشينه موضوع اختلاس به سالهای قبل بازمی گردد ولی عمليات غافلگيرانه پليسی ۱۷ دسامبر ۲۰۱۳ دولت ترکيه را شگفت زده نمود. اين عمليات باعث دستگيری فرزندان چند وزير کابينه اردوغان و برخی مقامات ارشد و شهرداران نزديک به وی گرديد که يک سلسله تحولات گسترده در کابينه اردوغان و برکناری و استعفای ده وزير را به همراه داشت. گفته می شود نام بلال اردوغان پسر نخست وزير نيز در رسوايی رشوه گيری، اختلاس و پولشويی مطرح است. دلايل و عوامل مختلف داخلی و خارجی در بن بست کنونی نقش دارند که ذيلا به برخی از آنها اشاره می شود:
عوامل داخلی
يک- پيروزيهای پی درپی در انتخابات و نبود رقيب
رجب طيب در خانواده ای معمولی و محافظه کار به دنيا آمد. پدرش مامور انتظامات ساحلی بود که از شهرستان ريزه در نزديکی مرز گرجستان به استانبول مهاجرت کرده بود. اردوغان در دوران نوجوانی، به عنوان فروشنده دوره گرد کار می کرد و با فروش شربت آبليمو و نان گرد موسوم به «سيميت» سعی در کمک به اقتصاد خانواده داشت. وی پس از فارغ التحصيلی شروع به همکاری با احزاب دست راستی اسلامگرا نموده و در بين سالهای ۱۹۹۴ تا ۱۹۹۸ دو دور به عنوان شهردار استانبول انتخاب شد. در سال ۲۰۰۱ و با غيرقانونی اعلام شدن حزب اسلامگرای فضيلت توسط دادگاه قانون اساسی، فعالان سياسی اسلامگرا در صدد تاسيس حزبی جديد برآمدند ولی دو جناح سنت گرايان و نوگرايان در مورد شيوه فعاليت و اصول بنيادين حزب جديد دچار دوگانگی شدند. بدين ترتيب، در تاريخ ۱۴ آگوست ۲۰۰۱ تغييرخواهان به رهبری اردوغان «حزب عدالت و توسعه» را تاسيس نمودند. اردوغان با برخورداری از حمايت جريانات محافظه کار و با بهره مندی از سابقه درخشان کار عمرانی و مديريتی خود در دوره تصدی شهرداری استانبول، توانست با کسب بيش از ۳۴ درصد کل آرا، حزب نوبنيان عدالت و توسعه را در انتخابات عمومی ۳ نوامبر ۲۰۰۲ حزب اول و پيروز انتخابات نمايد و متعاقبا خود با کسب آرای نمايندگان مجلس ترکيه، در سال ۲۰۰۳ بر کرسی نخست وزيری تکيه زند. در روز سوم اکتبر ۲۰۰۵، مذاکرات عضويت در اتحاديه اروپا رسما آغاز شد که پرستيژ و پيروزی بزرگی برای دولت اردوغان محسوب می شد. در انتخابات پارلمانی ۲۲ جولای ۲۰۰۷ حزب تحت هدايت اردوغان توانست با بيش از ۴۶ درصد آرا جايگاه اولی خود را بهبود بخشيده و ۳۴۱ نماينده به مجلس ۵۵۰ نفری ترکيه بفرستند. در انتخابات پارلمانی ۱۲ ژوئن ۲۰۱۱ نيز در يک پيروزی خيره کننده حزب عدالت و توسعه توانست نيمی از کل آرا را به خود اختصاص دهد و اين سرآغازی بود بر يکه تازی و ديکتاتورمآبی اردوغان سرمست از پيروزيهای پياپی. اين پيروزيها و نبود رقيب حزبی و فردی قوی، جاه طلبی های خودسرانه اردوغان را تشديد نمود تا جايی که ديگر گوشش شنوای هيچ گونه انتقادی نبود حتی اگر اين انتقاد از جانب همپيمانانش از قبيل فتح الله گولن باشد.
دو- اختلاف با جماعت گولن
شايعات زيادی در مورد ماهيت و چيستی جماعت يا جنبش شِبهِ سِری گولن وجود دارد. محمد فتح الله گولن روحانی متنفذ ساکن پنسيلوانيای آمريکا منادی نسخه ترکی اسلام روادار يا همان "اسلام آناتوليايی" می باشد. اعتقاد به مدارا، پرهيز از هرگونه خشونت و تروريسم، ترويج تفاهم و گفتگوی بين اديان آسمانی و همچنين حمايت از فضای کسب و کار و توجه و اهتمام ويژه به مدرسه سازی و آموزش از اصول تفکر گولن می باشد. جماعت گولن دارای بيش از ۱۰۰۰ مدرسه در ۱۳۰ کشور دنيا بوده و به اسلام ميانه رو (آنچه در ايران اسلام آمريکايی خوانده می شود!) و ملی گرايی ترک (برگزاری المپيادهای بين المللی ترانه خوانی به زبان ترکی و داير کردن کلاسهای ترويج زبان ترکی) گرايش دارد. طرفداران و حاميان جنبش گولن وی را حوجا افندی (استاد گرامی) خطاب می کنند و نام جنبش خود را "جنبش خدمت" می نامند. تعداد اعضا و حاميان اين جنبش تصوف مآبانه (متعلق به طريقت نورچولار)، حدود ۸ الی ۱۰ ميليون نفر تخمين زده می شود که در ترکيه به عنوان «فتح الله چی» و در رسانه های غربی به عنوان «گولنيست» شناخته می شوند. طرفداران گولن، طيف ضد و نقيض، اسرارآميز و گسترده ای از دينداران محافظه کار تا تحصيل کردگان و بازرگانان متوسط و مسلمانان نوگرای طرفدار اقتصاد بازار آزاد را تشکيل می دهند. «فتح الله چی ها» در بروکراسی ترکيه نيز نفوذ گسترده ای دارند و بنا بر باور سکولاريستها، نفوذ پيروان حوجا افندی در حدی است که آنها در ساختار قدرت سياسی، قضايی و نظامی ترکيه، يک دولت پنهان (دولت در دولت) به وجود آورده اند.
اردوغان بويژه از سال ۲۰۰۷ و پس از تحکيم پايه های قدرت خود به مبارزه، پاکسازی و حتی انتقام گيری از دشمنان و مخالفان خود شامل سکولاريستها (طرفداران ارزشهای لائيسيته و اصول آتاترک مبنی بر جدايی دين از سياست) و فرماندهان ارشد ارتش پرداخت. وی برای بسياری از فرماندهان ارتش، بوروکراتهای عاليرتبه، قضات برجسته، و سياستمداران کارکشته پرونده سازی نموده و با عناوين و اتهامات مختلف (واقعی و غيرواقعی) از قبيل تلاش برای کودتا و همدستی با گروههای غيرقانونی و تروريستی، آنها را روانه زندان های طولانی مدت نمود. اردوغان در اين مبارزه تنها نبود و از حمايت گسترده قربانيان سياستهای اولترا سکولار گذشته و اقشار پيشتر به حاشيه رانده شده در جامعه و متحدان و همفکرانش (و در راس آنها جماعت گولن) برخوردار بود که متعاقبا فراهم کردن تسهيلات و واگزاری پروژه های بزرگ عمرانی و مزايدات و احاله های دولتی به گولنچی ها پاداشی برای اين همراهی بود. البته اردوغان و گولن حداقل در دو موضوع کلی با يکديگر اختلاف داشتند يکی در موضوع منافع اقتصادی و ديگری در تفسير اسلام گرايی. افزون بر اينها اردوغان علاقه ای به اينکه محبوبيت و اقتدار خود را با فرد ديگری سهيم باشد ندارد. ولی وجود دشمن مشترک و ضرورت مبارزه و سرکوب آن مانع از سربرآوردن اختلافات شده بود. با اوج گيری بلندپروازی های سياسی و اقتصادی اردوغان از سال ۲۰۱۱ ميزان اختلافات وی با حوجا افندی نيز شدت گرفت و وقتی اردوغان تصميم به تعطيل کردن درسخانه ها (کلاسهای تقويتی) به عنوان يکی از منابع اصلی درآمدزايی جماعت گولن گرفت اين تصميم توسط جماعت به عنوان اعلان جنگی آشکار تلقی شد. در اينجا بود که ضربه شصت نشان دادن ها شروع شد: پيدا شدن دستگاه شنود در دفتر کار اردوغان در ماه دسامبر گذشته و عمليات بی سابقه پليس ترکيه در روز ۱۷ دسامبر (افراد پليس عمدتا از هواداران گولن هستند) و حکم دستگيری دهها نفر از تکنوکراتها، تجار و فرزندان چندين وزير دولت اردوغان (وزير کشور، وزير اقتصاد، وزير شهرسازی) توسط دادستان کل استانبول (طرفداران گولن نفوذ زيادی در سيستم قضايی ترکيه دارند) بلافاصه نگاهها را متوجه جماعت نمود.
دلايل خارجی:
يک- سياست خارجی ناکارآمد
احمد داوداغلو به عنوان معمار سياست خارجی اردوغان با دکترين «تنش صفر با همسايگان» سکان کشتی ديپلماسی ترکيه را بدست گرفت. وی با سفر به کشور دشمن ديرينه ارمنستان و تدابيری از قبيل مقررات لغو رواديد برای اتباع کشورهای عربی- اسلامی، سياست فاصله گرفتن از غرب (اروپا) و چرخش به شرق (جهان اسلام) و نزديکتر شدن به آمريکا را در پيش گرفت. همچنين در ابتدای تحولات موسوم به بهار عربی در اواخر سال ۲۰۱۰، اردوغان در قامت يک ابرقدرت منطقه ای و قهرمان وارد کارزار شد. وی اسلامگرايی دموکراتيک ترکيه و شخص خودش و حزبش را الگويی برای کشورهای در معرض انقلاب معرفی کرد ولی خطای استراتژيک و اشتباهات محاسباتی سياست خارجی ترکيه در منطقه بويژه در قبال جنگ داخلی سوريه، مصر پس از حاکيمت مجدد نظاميان و نزديکی بيش از حد به کردستان عراق به بهای تنش با دولت مرکزی آن کشور، در چارچوب سياست علوی (شيعه) ستيزی و سُنی گرايی دولت اردوغان در داخل و خارج (سوريه و عراق) وجهه منطقه ای ترکيه را به شدت خدشه دار نموده است. بازرگانان ترک از زيان کنندگان اصلی اين رويکرد هستند.
دو- مبادلات مالی و پولی با ايران و کمک به دور زدن تحريمها
اسلامگرايان ترکيه علاقه وافری به گسترش روابط با جمهوری اسلامی در ايران به هر قيمتی دارند. زمانيکه نجم الدين ارباکان در سال ۱۹۹۶ به عنوان اولين نخست وزير اسلامگرا به قدرت رسيد اولين سفر سياست خارجی خود را به ايران اختصاص داد که قرارداد مهم گازی با ايران را به همراه داشت. اين سفر خشم شديد مقامات آمريکايی را باعث شد. دولت اردوغان نيز توسعه روابط با ايران را در اولويت برنامه سياست خارجی خود قرار داده بود. البته اختلاف بر سر سوريه باعث شده بود از سال ۲۰۱۱ ايران و ترکيه روابط پرفراز و نشيبی داشته باشند. کمک به دور زدن تحريمهای بين المللی با اصرار بر خريد نفت و گاز ايران با استفاده از روشهای غيرمتعارف از قبيل دخيل کردن دلالهای مساله دار بين المللی مانند بابک زنجانی و رضا ضراب و دخالت دادن بانک دولتی خلق بانک، پولشويی، رشوه، پرداخت بهای نفت و گاز وارداتی بوسيله طلا بقدری رسواگرانه بود که باعث شد موج جديدی از تظاهرات و در پی آن استعفاها و تغييرات گسترده در کابينه ترکيه ايجاد شود.
سال ۲۰۱۴ سال سرنوشت
اردوغان بطور فزاينده علاقه دارد تا در جامه يک سلطان و به تعبير بهتر در ردای يک خليفه عثمانی ظاهر شود. وی در سال ۲۰۱۳ روزهای سختی را پشت سر گذاشت تا در سال ۲۰۱۴ به مصاف سرنوشت برود. اردوغان توانسته بود حوادث گذشته مانند گزی پارک ، ارگنه کن، باليوز، لغو کلاسهای تقويتی (درسخانه)، طرح محدوديت فروش مشروبات الکلی، تفکيک خوابگاههای دخترانه و پسرانه و ... را مديريت کند ولی عمليات ۱۷ دسامبر ۲۰۱۳ صحت و سلامت اقتصادی و اخلاقی وی و دولتش را هدف گرفته است و سردادن شعارهای «دزد را بگيريد» و « اردوغان استعفا اردوغان استعفا » بطور کامل گويای ميزان وخامت اوضاع در اين کشور است چرا که کمتر از سه ماه ديگر، انتخابات محلی شهرداری ها و سپس، اولين انتخابات رياست جمهوری به طور مستقيم برگزار خواهد شد. حزب مخالف جمهوری خواه خلق برای کلانشهرهای استانبول، آنکارا و ازمير کانديداهای خارج حزبی و قدرتمندی را معرفی کرده است و شکست حزب اردوغان در اين شهرها، راه را برای شکست کامل وی هموار خواهد کرد چرا که پس از انتخابات شهرداری ها، اولين انتخابات مستقيم رياست جمهوری در اين کشور برگزار خواهد شد که اردوغان طمع شديدی برای برنده شدن در آن دارد. اين دو انتخابات، آينده اردوغان و سرنوشت حزب تحت امرش را تعيين خواهد کرد. به نظر می رسد در سال ۲۰۱۴ اردوغان سخت ترين روزهای خود را در پيش خواهد داشت.
احمد هاشمی، کارمند پيشين وزارت خارجه
http://ahmaddhashemi.blogspot.com