یکشنبه 22 دی 1392   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

روایت همکار سابق بابک زنجانی از او، بخش چهارم

[لینک به بخش سوم]

زنجانی برای ثروت افسانه ایش تاریخ می خرید، سناریوهای زنجانی برای فیلم کردن مسوولان

ماجرای "پیام" زنجانی در فرودگاه باری، دروغ پرداخت حقوق به 17 هزار تن

گروه اقتصاد تدبیر، علی گلباز: گفتگوی تدبیر با دستیار ارشد بابک زنجانی در سه قسمت پیشین روایت جدیدی از این میلیاردر به دست داد. روایتی که با خاطره های زنجانی از خودش زاویه دارد.

روایت دستیار زنجانی مبدا ثروتمند شدن او را به نیمه سال 90 رساند و ادعای زنجانی مبنی برمیلیونر شدن در زمان سربازی را "افسانه" خواند. او گفت زنجانی علاقه مند بوده تا در فهرست تحریم های غرب علیه ایران قرار گیرد تا برای بلوکه شدن پول نفت ایران در حساب هایش بهانه داشته باشد.

در بخش سوم گفتگو هم زنجانی تصمیم می گیرد که سرگردانی را کنار بگذارد و پرده نقل و انتقال پول ها و سرگردانی میان بانک های خارجی را کنار بزند و اندکی بیشتر روی صحنه بیاید. شرکت هواپیمایی و باشگاه فوتبال بخرد تا دیگر همه او را بشناسند.

اما دربخش چهارم گفتگوی "تدبیر" با یکی از دستیاران ارشد زنجانی که نمی خواهد نامش فاش شود، زنجانی دست به دامن برخی رسانه های دولتی و خصوصی می شود تا نام شرکت هایش همه جا دیده شود.

از این به بعد از تبلیغات طولانی در تلویزیون تا بیلبوردهای سطح شهر، همه جا نامی از یک میلیارد جوان شنیده می شد. نام بابک زنجانی دهان به دهان چرخید و یک کلاغ زنجانی شد چهل کلاغ و این همانی بود که زنجانی برایش در رسانه ها هزینه کرد.چهره یک میلیاردر جوان که ساعت 30 هزار دلاری ،دست می کند ، هواپیمای شخصی دارد، تیم فوتبال اداره می کندو در پروژه های سینمایی سرمایه گذاری کرده است.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


در طول گفتگو چند بار از بدحسابی های بابک زنجانی نمونه آورده اید، اینکه پول نفت یا پول های مختلف دولتی را به بهانه های مختلف در حسابش بلوکه می کند.

بله؛ این شیوه اداره کارها و به هم ریختگی مالی و مدیریتی در مجموعه ایشان مرسوم و متداول است.

ولی این برای فردی که 68 شرکت و به قول خودش 17 هزار کارمند دارد خیلی موجه به نظر نمی رسد ، پس زنجانی چطور این مجموعه را مدیریت می کرد ؟

من قبلا هم گفتم و باز هم تکرار می کنم. اینکه در خبرها مطالبی وجود دارد، تحت عنوان اینکه ایشان 17 هزار نفر را حقوق می دهند، بخشی از دروغ های تاریخی ایشان است. دروغی که تنها به او کمک می کند تا فردی کارآفرین جلوه کند و در دل مسئولانی که قصد برخورد با او دارند هراس ایجاد شود. اگر ایشان 17 هزار نفر کارمند دارند، تامین اجتماعی به راحتی می تواند اعلام کند آیا ایشان به تعداد این نفرات حق بیمه ای پرداخت می کند یا خیر؟ آیا از این بابت به سازمان تامین اجتماعی بدهکار است، یا خیر ؟

برای پیدا کردن رد این به هم ریختگی های مالی و مدیریتی باید سراغ زنجانی 10 سال پیش رفت. ایشان در یک دوره ای مجوعه ای به نام "شرکت سرمایه گذاری پیام" راه انداخت و دفتری در طبقه بالای یک فرودگاه باری در اطراف تهران اجاره کرد. هر کس به این شرکت مراجعه می کرد، با این ادعای زنجانی مواجه می شد که این شرکت وابسته به "این فرودگاه" است. استفاده از مجموعه این فرودگاه باری اطراف تهران باعث شد که مردم به ایشان اعتماد کنند و نقل و انتقال و تامین منابع مالی شان را به این مجموعه بسپارند. در حالی که این طور نبود و این مجموعه ارتباطی با این فرودگاه نداشت و تنها نامش "شرکت سرمایه گذاری پیام" بود.

سرانجام این مجموعه به کجا کشید؟

این مجموعه بدهی سنگینی به "موسسه مالی اعتباری ث"دارد، یک عده آدم را درگیر خودش کرد و در نهایت بسته شد.

زنجانی خودش را به جاهای دیگری هم منتسب می کرد؟

بله این سیستم ادامه پیدا کرد تا به جابه جایی و نقل و انتقال های مالی بابک زنجانی رسید. بابک زنجانی در مجموعه های بانکی هر کجا که می نشست اعلام می کرد که "مجموعه سورینت وابسته به یک نهاد نظامی است و خودش هم حقوق بگیر آن نهاد نظامی است". او با این شیوه اعتماد مجموعه های بانکی را جلب می کرد در حالی که او اصلا سمتی در آن مجموعه نظامی نداشت.

مگر مجموعه بانکی نمی توانست این ادعاهای زنجانی را استعلام کند؟

بله خیلی راحت می توانستند این کار را انجام دهند. سیستم بانکی می توانست با یک استعلام از کارهای زنجانی مطلع شود. اما این کار را نکرد و در مقابل حتی دیدیم آقای بهمنی، رییس وقت بانک مرکزی بارها اعلام کرد که زنجانی بدهی ای به سیستم بانکی ندارد و پول نفت را داده اما الان مشخص شده که زنجانی میلیاردها دلار به خزانه بدهکار است.

چرا این موضوع مسکوت ماند و تا همین چند ماه پیش دست زنجانی رو نشد؟

به خاطر این بود که بابک زنجانی نفوذی ویژه در سیستم امنیتی دولت قبل داشت. افرادی در این سیستم بودند که وقتی از آنها در مورد زنجانی به صورت تلفنی استعلام می شد، زنجانی را تایید می کردند و می گفتند که ایشان مورد تایید سیستم هست. این هم جزو تکنیک های زنجانی بود که توانست او را ظرف مدت بسیار کوتاه به ثروت افسانه ای برسد.تایید های تلفنی ویژه مسیر فساد مالی را برای زنجانی باز کرد.

تاکید شما تا الان روی این بوده است که کارهای بابک زنجانی از روی خود نمایی است، اما توضیح نمی دهید این خودنمایی دقیقا با چه ابزاری اتفاق افتاده است. هرکسی می تواند برود یک تیم فوتبال بخرد یا ...

شما این روزها تلویزیون نگاه نمی کنید؟

گاهی نگاه می کنم

یکی از مهمترین ابزار های تبلیغاتی بابک زنجانی باکس های یک ساعته ای است که از تلویزیون برای تبلیغ مجموعه اش گرفته است. تا به حال شما در مورد یک مجموعه هواپیمایی این شیوه و این حجم تبلیغات طولانی و روزانه را دیده بودید که درباره شرکت هواپیمایی "قشم ایر" دیدید؟ این تنها یک نمونه از کارهای تبلیغاتی بابک زنجانی است.

ولی تبلیغات لازمه هر کار بازرگانی است.

نکته پشت ماجرا همین جا است. این تبلیغات در این حجم و به این گستردگی در بسیاری موارد توجیه اقتصادی نداشت. این حجم از تبلیغات تنها برای وارد شدن زنجانی به افکار عمومی است ؛یعنی شرکت هایی که زنجانی از طریق تلویزیون یا بیلبوردها یا انتشار گزارش در رسانه های مکتوب برایشان تبلیغ می کرد اصلا توجیه اقتصادی نداشتند اما او این کار را می کرد تا خودش را تبلیغ کند که مجموعه اش در امان باشد.

نفعی که زنجانی از ورود به افکار عمومی با رفتن روی جلد مجله ها، ساختن فیلم ، پخش تبلیغات از تلویزیون ، خرید تیم فوتبال و... به دست آورد را می توانید از نامه های درخواستی که مردم برای او می فرستادند متوجه شوید. قبلا مردم در مورد نیازهایشان به آقای احمدی نژاد نامه می نوشتند و به دولت احمدی نژاد نامه می دادند ولی زنجانی توانست نگاه ها را به سمت خودش معطوف کند تا بتواند برای ثروت افسانه ای اش تاریخ بخرد. تاریخ سازی و ریشه دار کردن ثروتش چیزی بود که زنجانی برای آن به افکار عمومی احتیاج داشت.

در این چند وقت اخیر اگر شما سایت ها، مجله ها و روزنامه ها را بررسی کنید برخی از این رسانه ها در مرحله اول به بابک زنجانی حمله می کردند و در مرحله بعد زنجانی شروع می کرد به گزارش تبلیغی دادن به این مجموعه ها یا اینکه تبلیغات مجموعه هایش را به این رسانه ها واگذار می کرد. این البته در مورد برخی رسانه ها اتفاق می افتاد و بسیاری از رسانه ها همچنان به افشای فساد مالی او می پرداختند و اگر آنها نبودند و نباشند میلیاردها دلار پول نفت مردم گم می شد.

بابک زنجانی در مرحله اول فردی معرفی می شد که پول مملکت را به تاراج برده بود. در مرحله دوم ماجرا دقیقا برعکس می شد و همان رسانه هایی که به بابک زنجانی حمله می کردند، او را "کارآفرین" و "حامی تولید" معرفی می کردند و بعد از چند وقت یکی از شرکت های زیرمجموعه بابک زنجانی هزینه های تبلیغاتی سنگین خودش را به این رسانه ها واگذار می کرد. عملا با این کار بابک زنجانی خودش را در این رسانه ها واکسینه می کرد.

مثال های واضح تری در این رابطه می زنید؟

شما به روزنامه اقتصادی «آ» که با کاغذی نامتعارف و متفاوت با سایر روزنامه ها منتشر می شود، مراجعه کنید. این رسانه تمام قد از بابک زنجانی دفاع می کند و علتش چیزی جز رپورتاژ آگهی های سنگینی نیست که ایشان در مجله و روزنامه «آ» هزینه کرده است. پایگاه خبری باسابقه «ت» را هم نگاه کنید در یک دوره ای به بابک زنجانی حمله می کرد ولی فکر کنم تا همین چند وقت پبش پروژه های سارینای کیش زنجانی در گوشه این سایت تبلیغ می شد.

وارد شدن زنجانی به عرصه تبلیغات و هنر دقیقا به چه زمانی برمی گردد؟

اگر دقت کنید زمانی که بابک زنجانی به مشکلات تحریم ها برمی خورد شروع می کند به خرید کردن و نمایش دادن کارهایش در ایران مانند خانه سازی و سرمایه گذاری در کیش، فیلم های سینمایی، خرید باشگاه ها ورزشی و غیره.

[لینک به بخش پایانی]


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016