یکشنبه 13 بهمن 1392   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

دومين نامه سرگشاده زيباکلام به حسين شريعتمداری

نامه‌نيوز:

«بسمه تعالی

محضر محترم جناب حاج حسين شريعتمداری کثرالله امثالهم

مديرمسئول و نماينده مقام معظم رهبری در روزنامه کيهان

با سلام و عرض ادب، از اينکه به نامه سرگشاده‌ام پيرامون موضوع هسته‌ای پاسخ مرقوم داشته بوديد، سپاسگزارم. آن مديرمسئول روزنامه جم جاه کيهان در پاسخ اين سوال فدوی مبنی بر اينکه "با توجه به ضعف و کاستی‌های جدی اقتصادی کشور، چه حکمتی و صوابی در اصرار بر تداوم برنامه‌های هسته‌ای‌مان داريم؟ و اينکه اين همه هزينه‌های کمرشکن که صرف برنامه‌های هسته‌ای‌مان ظرف يک دهه گذشته شده چه سود و حاصلی برای اقتصاد و رشد و توسعه کشور در بر داشته؟"، مطالب متعددی مرقوم داشته بودند که به نظرم اگر فقره به فقره به آنها پرداخته شود به صواب نزديک‌تر خواهد بود.

۱- در خصوص شبهه‌تان پيرامون پايين بودن سرانه بهداشت و تعليم و تربيت در ايران و همرديف بودن آن با کشورهای فقير و توسعه‌نيافته آفريقايی، به استحضار برسانم که مع‌الاسف همين‌گونه است. کل بودجه بهداشت و درمان در سال جاری ۱۷ هزار ميليارد تومان می‌باشد. اگر بالفرض همه آن هم تحقق پيدا کند سرانه آن می‌شود ۲۲۵۰۰۰ تومان که با احتساب هر دلار ۳۰۰۰ تومان حسب اراده جناب جمشيد بسم‌الله خلد الله ملکه، سرانه بهداشت و درمان در ايران می‌شود در حدود ۷۵ دلار. اين در حالی است که اين رقم برای کشورهای غربی و توسعه‌يافته، از حول و حوش ۱۰۰۰ دلار به بالا شروع می‌شود. جهت استحضار آن مقام منيع، جايگاه ايران در رتبه‌بندی جهانی بهداشت و درمان رتبه ۱۲۲ می‌باشد. يعنی در ۱۲۱ کشور وضع خدمات بهداشت و درمان بهتر از ايران است. در عين حال نيازی به هيچ کدام از اين ضرب و تقسيم‌ها نيست. نرديک به ۸۰ درصد هزينه دوا و درمان برای بيمه‌شدگان دولتی بر عهده بيمه‌شدگان است و دولت صرفا ۲۰ درصد را تأمين می‌کند. اين تازه بيمه‌شده‌ها هستند. آنان که دفترچه خدمات درمانی ندارند آن ۲۰ درصد را هم می‌بايستی خودشان بپردازند. بنابراين خيلی تصادفی نيست که رتبه ما ۱۲۲ می‌شود. يقين بدانيد که وضعيت تعليم و تربيت و محيط زيست اگر بدتر از بهداشت و درمان نباشد، خيلی بهتر هم نيست. اگر آن خسرو خوبان همچنان دچار ترديد نسبت به جايگاه ايران در مقايسه با بلاد راقيه دنيا هستند، فدوی حاضرم اعداد و ارقام مربوط به آموزش و پرورش و محيط زيست را هم به محضرتان تقديم دارم.



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


۲- فرموده بودند که اگر بنده غصه بيکاری و مشکلات اقتصادی را دارم چرا از متهمين پرونده معروف به اختلاس ۳۰۰۰ ميليارد تومانی دفاع کرده‌ام. جناب شريعتمداری عزيز، بنده در بيگناهی مه‌آفريد اميرخسروی و متهمين پرونده معروف به اختلاس ۳۰۰۰ ميليارد تومانی آنقدر يقين دارم که اگر می‌خواستم ۴ يا ۵ عملی را که در درستی آنها يقين دارم برگزينم، مطمئنا دفاع از متهمين گروه اميرمنصور آريا و بی‌گناهی آنان يقينا يکی از آنها می‌شد. جناب شريعتمداری، محاکمه متهمين اختلاس ۳۰۰۰ ميليارد تومانی نه محاکمه بود، نه اجرای عدالت بود، نه تلاش برای رسيدگی به احقاق حق بود، نه هدف آن محاکمه پر سر و صدا کشف حقيقت بود و نه هيچ يک از اهداف و مقاصد ديگری که هر دستگاه قضايی علی‌القاعده برای تحقق آنها تشکيل شده است. هدف از برگزاری آن دادگاه صرفا ارضاء، اقناع و خشنود ساختن افکار عمومی بود که ببينند نظام با به‌اصطلاح غارتگران و مفسدين اقتصادی چقدر جدی است. جناب شريعتمداری؛ در طول تاريخ بشر، محاکماتی که برای نمايش، برای تبليغات، برای خوشايند افکار عمومی بر پا می‌شوند بدترين نوع محاکمات هستند و تنها چيزی که در اين محاکمات وجود ندارد، عدالت و تلاش برای کشف حقيقت است. مسئولين رسيدگی به پرونده اختلاس ۳۰۰۰ ميليارد تومانی، قريب به سه سال است که حجم انبوهی از مطالب را عليه متهمين اين پرونده گفته‌اند. از غارتگران بيت‌المال گرفته تا مفسدين فی‌الارض، تا ستون پنجم اقتصادی دشمن، تا خرابکاران اقتصاد ملی، ... اما حتی يک دانشجوی سال اول رشته حقوق هم به شما خواهد گفت که بعد از گذشت سه سال و عليرغم صدور حکم اعدام متهمين اصلی در دادگاه بدوی و تاييد آن در ديوان عالی کشور واقعا معلوم نيست که جرم يا جرم‌های اين متهمين کدام بوده که می‌بايستی به واسطه ارتکاب آن اعدام شوند؟

۳- اما در خصوص اصل موضوع. جناب شريعتمداری، من در نامه‌ام به حضرتعالی يک پرسش ساده و يک دو دو تا چهارتای اقتصادی مطرح کرده بودم. همه حرفم به جنابعالی آن بود که در قبال اين همه هزينه واقعا سنگين که ما متجاوز از ده سال است داريم برای برنامه‌های هسته‌ای‌مان متحمل می‌شويم، مابه‌ازای آن برای پيشرفت و توسعه اقتصادی کشور کدام بوده؟ هسته‌ای چه گلی بر سر اقتصادمان زده است و کدام دستاورد را برای مملکت به ارمغان آورده؟ حضرتعالی به جای پاسخ به اين پرسش مشخص، پای مطالبی را به ميان کشيده‌ايد که حتی به فرض درست بودن، ارتباطی به سوال بنده پيدا نمی‌کردند. بنده را متهم کرده‌ايد که می‌گويم چون ما نمی‌توانيم به تکنولوژی هسته‌ای دست پيدا کنيم پس آن را رها کنيم. بنده را متهم کرده‌ايد که گفته‌ام چون ما عرضه نداريم به تکنولوژی هسته‌ای دست پيدا کنيم، پس فکر آن را از سر به در کنيم. بنده را متهم کرده‌ايد که معتقدم غربی‌ها می‌بايستی هسته‌ای داشته باشند اما چون ما عرضه نداريم، نبايستی هسته‌ای داشته باشيم. بنده را متهم کرده‌ايد که استدلال می‌کنم چون آمريکايی‌ها به ما گفته‌اند حق نداريد هسته‌ای داشته باشيد، بنده هم ترسيده و می‌گويم که بله بهتر است ما هسته‌ای‌مان را متوقف کنيم و از من می‌پرسيد که "پس غيرتم کو؟" اگر آمريکايی‌ها پس‌فردا به ما گفتند که حق نفس کشيدن هم ديگر در مملکتمان نداريد آيا باز هم من خفت‌بار اطاعت می‌کنم؟

۴- جناب شريعتمداری، شما تعمدا يا در خوشبينانه‌ترين حالت غيرعمد داريد پرسش بنده را تقليل می‌دهيد به مخالفت آمريکايی‌ها با برنامه‌های هسته‌ای‌مان و بالطبع نتيجه‌گيری هم می‌فرماييد که آيا درست است به صرف آنکه يک مشت يانکی زورگو مخالف هسته‌ای شدن ما هستند ما تسليم شويم؟ سوال بنده از جنابعالی اين بود که فايده برنامه‌های هسته‌ای‌مان عليرغم هزينه‌های بالای آن برای مملکت چه بوده؟ شما به جای پاسخ، پای آمريکا را به ميان می‌کشيد و می‌فرماييد که آمريکايی‌ها با برنامه هسته‌ای ما مخالف هستند و بعد هم نتيجه می‌گيريد که چون آمريکا دشمن ما است و چشم ديدن پيشرفت و ترقی ما را ندارد، ما می‌بايستی اتفاقا برنامه‌های هسته‌ای‌مان را به جلو ببريم. نتيجه ديگرتان هم اين است که هر که با برنامه هسته‌ای‌مان مشکل دارد پس در خط آمريکاست.

۵- جناب شريعتمداری، اين يک خبط بزرگ است که ما به جای سبک و سنگين کردن مسائل جامعه‌مان و بررسی اينکه چه چيز به خير و صلاح مملکتمان است و چه چيز به زيان آن، بياييم ملاک و معيار را بگذاريم روی موضع‌گيری‌های آمريکا. جناب شريعتمداری، چه آمريکا با فعاليت‌های هسته‌ای ما مخالفت کند و چه موافقت، مسئله اساسی آن است که آيا اين فعاليت‌ها فی‌نفسه برای مملکت ما لازم و درست می‌بودند يا نه؟ اگر آمريکا با برنامه هسته‌ای ما مخالفتی نمی‌کرد، بنده همچنان معتقد می‌بودم که اين برنامه‌ها به صورتی که دارند اجرا می‌شوند به خير و صرفه و صلاح مملکت نبوده و نيستند. بنده همچنان معتقد می‌بودم که کشوری مانند ايران با شرايطی که دارد الويت‌هايش می‌بايستی تعليم و تربيت، بهداشت، محيط زيست، کشيدن خط آهن، اصلاح جاده‌هايش، ايجاد اشتغال و ... می‌بود. جنابعالی معتقديد که برنامه هسته‌ای به نفع مملکت است و دستاوردهای فراوان برای مملکت داشته، بفرماييد آن دستاوردها کدام است؟ شما به جای نشان دادن اينکه منافع فعاليت‌های هسته‌ای برای مملکت کدام بوده، با وارد کردن ادبيات حماسی استکبارستيزی، ظلم‌ستيزی، رويارويی با نظام سلطه، توی دهان آمريکا زدن، اراده جوانان پر شور و انقلابی، تسليم‌ناپذيری اين ملت قهرمان و ... بحث را به پايان می‌رسانيد. نه جناب شريعتمداری، اگر آمريکا به همراه ۱۹۹ کشور ديگر عضو سازمان ملل هم با فعاليت‌های هسته‌ای ما موافق می‌بودند، اين برنامه‌ها همچنان از منظر هزينه - فايده اقتصادی يک اشتباه و خطای محض بود. تهيه اورانيوم ۵ درصد غنی‌شده با صدها برابر قيمت بين‌المللی آن خطاست. چه آمريکا و چه همه کشورهای ديگر دنيا با اين امر مخالف باشند يا موافق. اتفاقا يک دليل شک و ترديد غربی‌ها به ما همين است که باورشان نمی‌شود کشوری صرفا برای تهيه اورانيوم ۵ درصد غنی‌شده يک همچو هزينه‌های عظيمی را متحمل شود، در حالی که با بهايی هزاران مرتبه کمتر می‌تواند آن را تهيه کند. آيا تاسف‌آور نيست که خدا می‌داند چقدرخرج کرديم تا چند صد کيلو اورانيوم ۲۰ درصد توليد کرديم و حالا می‌بايستی مقداری هزينه هم بنماييم تا آنها را اکسيد نماييم؟ ايضا بخش‌های ديگر هسته‌ای‌مان که عليرغم آنکه مستقيم و غير مستقيم ميلياردها دلار برای آنها هزينه کرده‌ايم ممکن است در آينده مجبور شويم آنها را هم از حيز انتفاع بيندازيم.

جناب شريعتمداری معزز، هر گاه که منافع ملی در برابر ايدئولوژی قرار گرفته، متاسفانه اين منافع ملی بوده که به زير پای ايدئولوژی قربانی شده. تراژدی هسته‌ای به نحو غم‌انگيزی اين واقعيت تلخ اما عبرت‌آموز را دارد باز يک بار ديگر در برابر ديدگان ما قرار می‌دهد.

ايام به کام باد

صادق زيباکلام

دوازدهم بهمن‌ماه هزار و سيصد و نود و دو»


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016