گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
5 اردیبهشت» احمدینژاد: قصد ندارم وارد سیاست شوم2 اردیبهشت» گزارش دیوان محاسبات از دهها هزار میلیارد تومان تخلف مالی احمدینژاد 22 فروردین» فعالیت اقتصادی چند وزیر احمدینژاد در عراق 12 فروردین» احمدی نژاد: روزی راحت مینشينيم که پرچم شهدا در کاخ سفيد به اهتزاز درآيد 9 فروردین» ماجرای اجازهای که به احمدینژاد ندادند چه بود؟
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! وزیر رفاه احمدینژاد او را به دروغگویی و بیسوادی متهم کرد
پرویز کاظمی، وزیر رفاه دولت احمدی نژاد، دل پری از رئیس جمهور پیشین ایران دارد، با حرارت خاصی از او حرف می زند، بی پرده و صریح انتقاداتش را بیان می کنند، انتقاداتی که بی شک نشر آنها برای ما شاید خط قرمزی رسانه ای محسوب شود. او واهمه ای ندارد از اینکه بگوید احمدی نژاد راحت دروغ می گفت و مدیریت بلد نبود، اینکه نباید انقدر با او مصالحه می شد، او حتی به سخنان علی لاریجانی درباره رییس جمهور سابق هم گریزی می زند و می گوید« لاریجانی گفت من مانده ام احمدی نژاد چه پدیده ای است». مشروح گفتگوی نامه نیوز با پرویز کاظمی وزیر رفاه دولت نهم را در ادامه مطالعه فرمایید؛ اولین بار آقای احمدی نژاد را کجا دیدید؟
احمدینژاد میدانست به هاشمی رای دادید؟ چطور ممکن است فردی که در دور اول به آقای هاشمی رای داده، در دور دوم به احمدینژاد رای بدهد؟ الان از این رای پشیمان نیستید؟ ولی باورش سخت است که یک فردی، وزیر شدن را نپذیرد. چه اتفاقی افتاد با آقای احمدینژاد درگیر شدید؟ باور احمدینژاد این است که در پادگان یک ژنرال وجود دارد و بقیه سرباز هستند مصداق برایمان بیاورید، چند سالی است که در مصاحبه ها این موضوع مطرح شده اما جزئیاتی نگفته اید؟ شما اولین وزیری بودید که از کابینه جدا شدید، بر همین اساس هم حساب کنار رفتن شما با باقی وزرا فرق دارد، شما در روزهایی از دولت رفتید که این همه مسائل مختلف در مورد دولت مطرح نبود و احمدینژاد چهره بسیار موجهی در جامعه داشت. مثلا در همین جلسهای که میگویید، فقط شما ساز مخالف میزدید؟ آقای داوودی یا آقای دانشجعفری چطور؟ ثمره هاشمی، زریبافان، مشایی و سعیدلو وزرا را کنترل میکردند مصادیق دیگری از این اختلافات را هم بخاطر دارید؟ این چهار نفر چه کسانی بودند؟ در واقع یک گعده بود که احمدینژاد و دوستانش داشتند و شما و سایر وزرا را خیلی بازی نمیدادند؟ حرف خودیها را قبول میکرد؟ شما استعفا دادید یا گفتند باید بروید. دلیل شان چه بود؟ این جلسه به درخواست شما برپا شد یا درخواست رئیس جمهور؟ درگیری دیگر هم بود که حاشیه ساز شود؟ که بعد هم با یکدیگر نساختند. آقای احمدینژاد دستوری گفت باید برگردد؟ با مددی چه کردید؟ احمدی نژاد اصلا علم و سواد مدیریت را نداشت و نمی دانست در جایگاه رییس جمهور چگونه رفتار کند یک جلسه من، رئیسجمهور، مجتبی ثمره هاشمی و مددی داشتیم. بحثها را باز کردیم و قول داد که تابع باشد. نزد آقای ثمره هاشمی هم قول داد که هماهنگ شود. از اتاق که بیرون آمدیم به من گفت که من اصلا این کارها را انجام نمیدهم. شوکه شدم در پشت در اتاقی که قول داده بود با من هماهنگ باشد همه چیز را انکار کرد. من همه اینها را به آقای احمدینژاد منعکس کردم. اگر قرار است من پاسخگو باشم باید بتوانم برخورد کنم. آقای احمدینژاد اصلا علم ، فهم و سواد مدیریت ندارد. نمیدانست در جایگاه یک رئیس جمهور چگونه باید رفتار کند. تعاملات مدیریت را نمیدانست. مثلا یکبار در جلسه دولت گفت سیستم بانکی که کاری ندارد، دریافت و پرداخت است دیگر. گفتیم پس تحصیلات PhD چیست که برای سیستم بانکداری میگذراند. گفت نه بابا. اینها چیزی نیست. همین تفکر باعث میشود که قطعنامه سازمان ملل کاغذ پاره شود. همین تفکر باعث میشود که در سوئیس به او گوجه فرنگی پرت میکنند. این آدم انسجام فکری ندارد. به احمدی نژاد گفتم نگران من نباش، مینی بوس میخرم از میدان آزادی تا ونک مسافر میزنم
شنبه روزی بود. در دفتر خودم دو صفحه استعفا دستنویس بدون خط خوردگی نوشتم. یکشنبه صبح استعفا را به آقای احمدینژاد دادم. گفتند چه سریع. گفتم به همین فوریت چرا که اعتماد بین ما وجود ندارد.
آقای کاظمی با مجموع کارهایی که آقای احمدینژاد کرد فکر میکنید، چرا نظام با ایشان مصالحه میکرد. با انگ زدن، تهمت و فحاشی نمی شود امورات کشور را گذراند با توجه به اطلاعاتی که شما دارید، میتوانید به این سوال پاسخ دهید. آیا در مورد مسائل اینچنین در کل نظام و ساختار ما استراتژی معلوم است. آقای دکتر شما در سال 88 این مسائل و مشکلاتی را که متوجه دولت میدانید را جایی مطرح کردید؟ به لاریجانی گفتم به مقدسات قسم به بزرگان نظام بگویید نگذارند احمدینژاد دوباره رییس جمهور شود به چه عنوانی جلسه گذاشتید؟ یعنی شما با چه سمتی رفتید پیش آقای لاریجانی؟ آقای لاریجانی چه گفت؟ آقای احمدینژاد واقعا پدیده بودند و از هوش بالایی هم برخوردار بودند. نمیشود به این راحتی در مورد ایشان اظهار نظر کرد. جدی مشایی چگونه فردی است؟ این حرفهایی که در مورد ایشان میزنند چقدر صحت دارد؟ تا همان زمانی که شما در دولت بودید برخورد مشایی چطور بود؟ مثلا حرف خاصی میزد یا برخورد خاصی داشت؟ پس چرا آقای احمدینزاد شیفته مشایی بود. همین حرفهایی که همه جا در مورد این دو نفر میزنند. اینگونه هم که شما میگویید نیست. احمدینژاد بارها گفته که من یعنی مشایی و مشایی یعنی من. اگر فقط قصدش این بود که شما میگویید و علاقه ویژهای به مشایی نداشت چرا به سراغ فرد کم حاشیهتری نرفت؟ اگر سال 88 جای آقای میرحسین بودید چه کار میکردید. آقای دکتر آقای احمدی نژاد در دو دور انتخابات به جنگ نفراتی همچون آیت الله هاشمی رفت و رای هم گرفت. در جلسات هیئت دولت که شما حضور داشتید، شده بود که بگوید نسبت به آقای هاشمی چگونه برخورد کنید؟ به انتخابات 88 رسیدیم. شما تا انتخابات سال 92 تقریبا ساکت بودید، میخواستید برای انتخابات اوج بگیرید؟ البته قبلش بگویید سال 88 به چه کسی رای دادید. مسبب تحریمها ایشان است. کشور را به سمت و سویی برد که چنین حاصلی داشت. با آمار، ارقام و تحلیلهای درست صحبت کردم نه با غرضورزی. زمانی که بحث یارانه ها بود رگهای گردن من پاره شد از بس که گفتم این کار را انجام ندهید. اما خب، سیاسیکاری بود. من از همان زمان احساس کردم که بایستی گفت ولی باز به لحاظ اینکه کسی در مسند قدرت است تخریب نشود تحلیلهای کارشناسی و مدیریتی میکردم. اما این اواخر موضعها و رفتارها تندتر شد و ما نیز به فراخور آن تندتر رفتار کردیم. الان دیگر تحت عنوان افشاگری و بیان کردن صحبت میکنم تا مردم آگاه شوند چه خبر است تا دیگر نه احمدینژاد جلو بیاید، نه مردم به او اجازه حضور دهند و نه تفکر احمدینژادی جلو بیاید. برای نجات کشور باید این کارها کرد. شاید احمدینژاد یک واکسینه است که دیگر این میکروب وارد بدنمان نشود. Copyright: gooya.com 2016
|