دوشنبه 15 اردیبهشت 1393   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

این مطرب از کجاست که ساز عراق ساخت؟ علیرضا نوری زاده

عليرضا نوری‌زاده
سالها پیش فیلمی با نام جهار سوار سرنوشت اکران شد که هنوز هم تصاویرش از یادم نرفته است چنانکه سواران سرنوشت عراق همواره پیش چشم منند. کسانیکه از زمان سقوط صدام حسین میداندار سیاست بوده اند و هریک نماینده نوعی تفکر سیاسی هستند، این سواران را بهتر بشناسیم

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


بیش از هفتاد کیان سیاسی وابسته (به قدرتهای منطقه ای و بین المللی) و مستقل پس از ماهها رویاروئی سیاسی – و گاه با دست دیگران، نظامی – سرانجام روز چهارشنبه سی ام آوریل، سرنوشت خود را به صندوقهای رأی در عراق واگذار کردند بدین امید که با پایان رأی گیری، در اداره آینده عراق نقش عمده ای بازی کنند .

در آغاز ماه آوریل سردار سرلشکر حاج قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس و سایه مقام عظمای ولایت در عراق و سوریه و البته در هر نقطه ای در منطقه که آتش آشوب و جنگ مذهبی و قبیله ای روشن است، در سفری به عراق بهمراه سردار سرتیپ صحرارودی از قاتلان زنده یاد دکتر عبدالرحمن قاسملو و کاک عبدالله قادری در وین، نخست در بغداد و جنوب عراق و سپس در کردستان، با رهبران پنج گروه از گروههای اصلی در صحنه سیاسی عراق به صورتی جدی و گاه تهدید آمیز گفتگو کرد . لب کلام سلیمانی این بود که ، یا مالکی و یا ... ( این یا... در گفتگو با رهبران مختلف فرق میکرد ، به مقتدی صدر گفته شد اگر رکاب نکشی جائی در نجف نخواهی داشت پس یا امتثال اوامر مولایت و یا ؟! به عمار حکیم فرمودند تو عمار خودمان بودی حالا ترمز بریده ای ؟ یا مالکی و یا پخش بعضی فیلمهای اطلاعات در سایتها و ... به اسامه النجیفی رئیس پارلمان ضد مالکی که اتفاقا در سفر به تهران در مجلس ترحیم خانم والده حاج قاسم سلیمانی شرکت کرده بود ، گفته شد چرا مخالفت با مالکی و پشت پا زدن به بخت ؟ ما شما را رئیس جمهور میکنیم و یا مقام ریاست مجلس را حفظ خواهید کرد .ویا آنکه به صف دشمنان ما می پیوندید و با ریاست از هر نوع وداع میکنید. ) به کردها نیز کم و بیش چنین گفته شد با این اشاره که سپاه با همه قدرت گوران و نوشیروان مصطفی را باد کرد با پول و تبلیغ و وعده و وعید و همزمان با اتحادیه میهنی میگفتند محال است آقا مام جلال را تنها گذارد . ظهور مام جلال در بیمارستان با لبخند و انگشت مرکبی اما نقشه های حاج قاسم و ارباش را به هم زد .

سواران سرنوشت
سالها پیش فیلمی با نام جهار سوار سرنوشت اکران شد که هنوز هم تصاویرش از یادم نرفته است چنانکه سواران سرنوشت عراق همواره پیش چشم منند . کسانیکه از زمان سقوط صدام حسین میداندار سیاست بوده اند و هریک نماینده نوعی تفکر سیاسی هستند. نخست این سواران را بشناسیم:

1-صالح مطلک
alrnz05052014-1.jpg
متولد فلوجه در سال 1947 ، دارای لیسانس در رشته کشاورزی از دانشگاه بغداد ، فوق لیسانس مهندسی محیط زیست از دانشکاه آبردین در اسکاتلند ، دکترای محیط زیست از همین دانشگاه . بازگشت به عراق در سال 1974 .

دکترصالح مطلق در بازگشت به میهنش به عضویت هیأت علمی دانشگاه بغداد در آمد و چندی بعد رئیس مرکز پژوهشهای علمی وزارت آموزش عالی شد . مدتی بعد کار کشاورزِ مدرن را پیگیر شد و در مناطق مختلفی از عراق مزرعه های نمونه برپا کرد .در سال 1977 از عضویت در حزب بعث که به اجبار عضوش شده بود اخراج شد . بعد از ورود نیروهای آمریکائی به عراق حزب دمکرات میانه را تأسیس کرد . و در انتخابات نخستین عراق به جبهه العراقیه دکتر ایاد علاوی پیوست . بدنبال انتخابات سال 2010 و پیروزی جبهه العراقیه ، رژیم ایران مانع از نخست وزیری علاوی شد و مالکی روی کار آمد ولی ناچار شد بعضی از پستهای کابینه را در اختیار جبهه العراقیه قرار دهد . به توصیه دکتر علاوی صالح مطلق به معاونت نخست وزیر انتخاب شد .زمانیکه دکتر علاوی بعلت نقض عهد مالکي به هم پیمانانش توصیه کرد از مقامات خود کناره گیری کنند ، مطلک در مقام خود ماند و بعدها زمانیکه مالکی با کنارزدن طارق الهاشمی معاون رئیس جمهوری در صدد کنارزدن همه ی سنی ها از کابینه اش شد ، صالح مطلک مبارزه گسترده ای را علیه او آغاز کرد اما در پی یک سوء قصد نافرجام بار دیگر به کار خود با آرامش در کابینه ادامه داد . در انتخابات اخیر او با یک مجموعه ی ناهمگون از سکولارها و اسلامی های سنی وارد صحنه شد.

2- مقتدی صدر

alrnz05052014-10.jpg
تنها فرزند بازمانده آیت الله سید صادق صدر مرجع مقتول شیعیان ، بعد از قتل پدر و برادرانش ، در حالیکه هیچ از فقه و اصول نمیدانست و عشق به فوتبال و ولگردی در کوچه های نجف او را از دنبال کردن حرفه ی اجدادی باز داشته بود ، عمامه گذاشت و به اصرار مادر و خاندان صدر که هنوز هم مهره های بسیار در عراق و ایران دارد بی سرو صدا به تلمذ مقدمات پرداخت .

( همینجا توضیح دهم که خاندان صدر – عاملی – بزرگترین خاندان شیعه در عراق و ایران است که در لبنان مسقط الرأسشان به جز خانواده و بازماندگان امام موسی صدر ، کمتر اثری از آنها دیده میشود . شجره این خاندان که نسب ازامام هفتم شعیان موسی کاظم دارند آشکار میکند که امروز بیش از هزار تن از نامداران صحنه روحانیت ، سیاست، فرهنگ و ادب و هنرو اقتصاد در ایران و عراق به این خاندان بسته و یا پیوسته اند . جد اعلای خاندان سید صالح موسوی که با خاندانهای شرف الدین و نورالدین در جبل عامل لبنان در پیوند بود به علت درگیری با پاشای عثمانی حاکم برشام به عراق مهاجرت کرد و در سال 1217 هجری قمری در نجف درگذشت .در زمان پادشاهی فتحعلي شاه قاجار دوتن از چهار پسرانش سید صدرالدین محمد صدر عاملی و سید محمد علی موسوی به اصفهان مهاجرت کردند و خاندان صدر را در ایران پایه گذاشتند . امام موسی صدر اما از اعقاب سید اسماعل صدر است که در عراق باقی ماند و بعدها شماری از فرزندان و نوادگانش به ایران آمدند پدر امام موسی صدر مرحوم آیت الله سید صدرالدین صدر از بزرگان حوزه علمیه قم در دوران پهلوی بود . درعراق نیز شخصیتهائی چون سید محمد صدر دولتمرد بزرگ عراق در دوران پادشاهی این کشور ، محمد باقر صدر که به امر صدام اعدام شد ، سید صادق صدر پدر مقتدا که به اتفاق دوتن از پسرانش به امر صدام به قتل رسید وسید جعفر صدر سیاستمدار و عالم عراقی از این خاندانند . در ایران اکثریت صدر ها ، صدری ها، و عاملی ها از این خاندان هستند که بر اثر مصاهرت با خانواده های طباطبائي، خاتمی، فیروزان، سلطانی، خمینی، جمالزاده، طباطبائی قمی، پیوند برقرار کرده اند .)

مقتدی صدر در آغاز ورود نیروهای آمریکائی در عراق ، با مشاهده حجت الاسلام عبدالمجید خوئی فرزند آیت الله خوئی که بهمراه نیروهای انگلیسی خود را به نجف رسانده بود که مانع از هرج و مرج و غارت حرم حضرت امیر و بیت و حوزه پدر مرحومش شود، در کنار کلیددار حرم امام اول شیعیان که تحت حمایت خوئی بود در حرم حضرت علی، به چاقوکشهای نجفی که همراهش بودند دستورداد کلید دار را که با رژیم صدام حسین به ناچار همکاری داشت بکشند و خود از صحنه خارج شد . خوئی به دفاع از کلید دار پرداخت ، و از یاران مقتدی خواست همراهش به خانه مقتدی بروند . در برابر خانه صدر ، خوئی خواستار دیدار با او شد ولی مقتدی از پشت در فریاد زد بکشید این سگها را !! به گزارش معد فیاض نویسنده عراقی روزنامه الشرق الاوسط که همراه عبدالمجید خوئی بود، اوباش صدر، خوئی و حیدر کلیددار را با دشنه ، در برابر خانه مقتدی صدر به شکل وحشیانه ای به قتل رساندند . معد نیز زخمی شد که با رسیدن یک روحانی آشنا و چند تن از طلاب از صحنه به در شد و نجات یافت.

مقتدی با ورود آمریکائیها پرچم مقاومت و معارضه با آیت الله سیستانی و شورای حکومتی و پل بریمر حاکم آمریکائی عراق را به دست گرفت و عملا نوعی حکومت اوباشگری در نجف به پاکرد و با اوباش و طلبه هائی که دنبالش بودند صدها تن از عوامل و وابستگان رژیم صدام و شیعیان مخالفش را به قتل رساند . بعد از آنکه دکتر ایاد علاوی نخست وزیری عراق را عهده دار شد به تقاضای آیت الله سیستانی و مردم نجف ، برای کندن شر مقتدی به نجف نیرو فرستاد و موفق شد در عملیاتی پیچیده و خونین ، غائله را پایان دهد . صدر که مورد تعقیب آمریکائی ها نیز بود به ایران گریخت و گفته شد به قم رفته تا شش ماهه مرجع شود. در ایران او در دروس کاظم حائری دوست پدرش حاضر میشد . وزارت اطلاعات برای او همسری نیز دست و پا کرد با این امید که اورا همه گونه در اختیار داشته باشد . صدر سرانجام مورد عفو واقع شد و به عراق بازگشت و این بار عاقلانه تر رفتار کرد و جیش المهدی را که با کمک سپاه پاسداران براه انداخته بود به ترک مخاصمه مسلحانه و ادامه مبارزه سیاسی فرا خواند. شهرک صدر –صدام سابق – در حاشیه بغداد که مرکز طرفداران او بود با برنامه های عمرانی که دولت عراق در آن به اجرا در آورد به اطاعت دولت تن در داد.

صدر سپس حزب احرار را پایه گذاشت که در انتخابات پارلمانی 2010 عراق آرای بسیاری به دست آورد و با 35 نماینده به ائتلاف دولت قانون پیوست که نوری المالکی ریاست آن را داشت . بهمین دلیل نمایندکان حزب احرار در پارلمان و کابینه ، صاحب مقامات مهمی شدند اما در طول چهارسال گذشته تنی از وزرای وابسته به احرار که در وزارتخانه های خدمات مسئولیت داشتند بعلت سوء استفاده مالی و تخلفات بسیار ، ضربات سنگینی به مقتدا و حزبش وارد کردند که آثارش را در انتخابات اخیر مشاهده میکنیم . مقتدی در طول سالهای اخیر کوشید مستقل از ایران رفتار کند بهمین دلیل فرمان انحلال جیش المهدی را که تحت کنترل سپاه قدس بود صادر کرد و سپاه بازماندگان جیش المهدی را زیر پرچم عصائب اهل الحق و جیش المختار ( حزب الله عراق ) جمع کرد تا کارهای تروریستی و جنایاتش را در عراق ادامه دهند . مقتدی صدر با سپید شدن محاسنش به مرور عاقلتر شده است و دوماه پیش از انتخابات نیز اعلام کرد از سیاست دورشده و قصد دارد فقط ملائی کند . اما گروهش همچنان فعالانه در صحنه سیاسی حضور دارد گواینکه جایگاهش با بالا رفتن نفوذ سید عمار حکیم رهبر مجلس اعلای اسلامی عراق ، به هیچ روی مثل گذشته نیست.

3- اسامه النجیفی
، رئیس پارلمان عراق، متولد 1956 در موصل و دارای لیسانس مهندسی برق از دانشگاه موصل است.

alrnz05052014-2.jpg
او به خاندان و عشیره ای بزرگ در منطقه موصل وابسته است که از دیر باز در این شهر ، صاحب نفوذ و اقتدار بوده است . او بعد از فارغ التحصیلی به مدیریت برق "تلعفر" و پس از آن مدیریت توزیع برق موصل منصوب شد در سال 1992 شرکتی با مشارکت برادرش ( اثیل التجیفي استاندار فعلی موصل ) و پسر عموهایش برای کار کشاورزی مدرن تأسیس کرد .بعد از سقوط صدام در دولت ابراهیم جعفری در سال 2005 به وزارت صنایع و معادن برگزیده شد و در انتخابات 2006 به پارلمان راه یافت . در 2009 مجمع ملی حدباء که توسط او تشکیل شده بود در انتخابات شوراهای محلی در موصل با اکثریت آرا به پیروزی رسید و سپس تجمع عراقیون را برپا کرد و با دکتر ایاد علاوی در انتخابات 2010 ائتلاف کرد. جلوگیری از نخست وزیری دکتر علاوی توسط رژیم ولایت فقیه، باعث شد نجیفی در سهمیه بندی های بعدی به ریاست پارلمان برسد . همین امر به مرور بین او وعلاوی فاصله انداخت و سفر النجیفی به ایران و حضورش در مراسم ختم مادر سردار قاسم سلیمانی این فاصله را بیشتر کرد . در انتخابات اخیر اسامه النجیفی زیر اسم "متحدون " فهرست نامزدهای خود را ارائه داد که بنظر میرسد در مناطق سنی نشین عراق اکثریت آرا را به دست آورده است. او مردی لیبرال مسلک و سکولار است و با ضعیف شدن احزاب دینی سنی، به احتمال زیاد او حرف اول را در مورد نقش سنی ها در حکومت آینده خواهد زد. وی بلافاصله پس از اعلام نتایج اولیه انتخابات از احزاب و گروههای سنی خواست زیر یک چتر جمع شده تا مانع از بازگشت دوباره نوری المالکی به قدرت شوند.

4- دکتر ابراهیم جعفری در سال 1947 در کربلا بدنیا آمد و با آنکه همه قبیله او عالمان دین بودند او با حفظ ریش اما با کراوات به دانشگاه موصل رفت و در 1974 رشته ی پزشکی عمومی را به پایان رساند.

alrnz05052014-3.jpg
او از سالهای آغازین جوانی دلبسته نظریات آیت الله محمد باقر صدر شد و در 1966 مخفیانه به حزب الدعوه پیوست . جعفری در سال 1980 از عراق به ایران گریخت و همراه با محمد باقر حکیم و محمود هاشمی شاهرودی مجلس اعلای انقلاب اسلامی در عراق را پایه گذاشت . او در سال 1989 به بریتانیا پناهنده شد و در کنار طبابت کار مبارزه با رژیم عراق را ادامه داد . در سال 2003 بعد از سقوط صدام حسین به عراق بازگشت و اولین رئیس شورای انتقالی شد که پال بریمر بر پا کرده بود . در سال 2004 به معاونت رئیس جمهوری و در 2005 به ریاست حکومت انتقالی برگزیده شد . جعفری که همه گاه اطاعت از ولی فقیه را از اوجب واجبات میدانست وقتی دریافت نظر " آقا " به مالکی است بسیار سرخورده شد به ویژه آنکه حزب الدعوه به دستور قاسم سلیمانی او را از دبیرکلی حزب الدعوه برکنار و مالکی را به جای او منصوب کرد . او در مقام ریاست ائتلاف شیعه و دولت قانون همچنان از نفوذ بسیاری برخوردار است اما گمان نمیکنم زمینه برای بازگشت او به نخست وزیری ، آماده باشد . بعضی میگویند جعفری نیز مثل عبدالعزیز حکیم زمانی که به آمریکا رفت و روی جورج بوش و سپس اوباما را بوسید و بسیار اظهار ارادت و دوستی کرد از چشم ولی فقیه افتاد حال آنکه مالکی برای اظهار بندگی حتی در باریابی به حضور نایب امام زمان ، کراوات خود را نیز از گردن باز کرد.

5- عمار حکیم فرزند عبدالعزیز حکیم و برادرزاده محمد باقر حکیم است که از نوجوانی در کنار عمو – که فرزندانش هیچ علاقه ای به سیاست ندارند – و سپس پدرش در کار سیاست بسیار بیشتر از کار ملائی ، قابلیت نشان داد.

alrnz05052014-4.jpg
عمار که در سال 1971 در نجف بدنیا آمده بیشتر عمر خود را در ایران و شهر قم گذرانده است . او پس از تحصیلات ابتدائی و متوسطه در مدارس قم و تهران به حوزه رفت و در دانشگاه اسلامی که عمویش برپا کرده بود دروس حوزوی را فرا گرفت . پس از سقوط صدام حسین او نیز همراه پدر و عمویش به عراق بازگشت و یکبار در 2007 هنگام بازگشت از ایران برای 12 ساعت ساعت توسط نیروهای آمریکائی دستگیر شد. عمار خطیبی ماهر و جوانی هوشمند است که روابط بسیار نزدیکی با آیت الله خامنه ای و فرزندش مجتبی داشت بگونه ای که خامنه ای اورا عمارنا (عمار ما ) خطاب میکرد . اما این روابط به مرور سرد شد ولی عمار همه گاه کوشیده است که رشته مهر قطع نشود و همچنان در مواقع حساس رعایت مصالح ولی فقیه و رژیمش را کرده است . او پس از درگذشت پدرش به ریاست مجلس اعلا انتخاب شد ولی برای تضعیف او سلیمانی به هادی العامری فرمانده سپاه بدر وابسته به مجلس که به توصیه عمار در پی انتخابات سال 2010 به وزارت راه و ترابری رسیده بود، دستور داد از مجلس اعلا بیرون آید و پیوند خود را با حکیم که رئیس او بود ببرد. گفتنی است که هادی العامری در دوران جنگ فرمانده واحدهای رزمی مجلس اعلا یعنی سپاه بدر بود و درجه سرتیپی نیز در سپاه دریافت کرد.

6- مسعود بارزانی، در 16 اوت 1946 در دوران جمهوری مهاباد، در این شهر بدنیا آمد و از آن پس همراه پدر و خانواده دوران آوارگی را به جمهوری آذربایجان و سپس شمال عراق تجربه کرد.

alrnz05052014-5.jpg
او در اربیل به مدرسه رفت و همراه پدرش ملا مصطفی و برادرش ادریس مذاکرات صلح با دولت مرکزی عراق را دنبال کرد اما با نقض عهد دولت بعثی بار دیگر دوران آوارگی آغاز شد و ملا مصطفی و فرزندان و جنگجویانش به ایران آمدند و در کرج مستقر شدند . بعد از انقلاب اسلامی در ایران و شروع جنگ ایران و عراق مسعود و برادرش ادریس با کمک دولت ایران نیروهای خود را بسیج کردند و در جبهه شمال ضربات سختی را به نیروهای عراقی وارد کردند . مسعود در 1979 در وین از یک سوءقصد نافرجام جان سالم بدر برد . با مرگ ادریس بارزانی ، ریاست و فرماندهی حزب دمکرات کردستان عراق به مسعود رسید و او سرانجام توانست در حول و حوش ماجراجوئی صدام حسین در کویت در اوائل دهه نود قرن بیستم به کردستان عراق بازگردد و حکومت خودمختار را به اتفاق رقیب سنتی پدرش مام جلال طالبانی پایه گزاری کند .در فاصله سال 1991 تا سقوط
صدام حسین درگیری های خونینی بین اتحادیه میهنی و حزب دمکرات کردستان عراق روی داد که به قتل و جرح هزاران تن منجر شد و در این میان وقتی طالبانی با کمک سپاه پاسداران اربیل را متصرف شد ، بارزانی نیز از صدام کمک خواست و با کمک ارتش عراق اربیل را پس گرفت . سرانجام دو رهبر با تلاش آمریکائی ها به صلح و تفاهمی پایدار بر پایه تقسیم قدرت دست یافتند که تا امروز ادامه یافته است . با سقوط صدام حسین که نیروهای مشترک کرد نقش مهمی در آن داشتند ، بارزانی و طالبانی ، یکی از مهمترین پایه های حفظ وحدت عراق و پاگیری جمهوری فدرال بودند . در سال 2005 ، مسعود بارزانی از سوی شورای ملی کردستان به ریاست دولت خودمختار کردستان عراق انتخاب شد. و دوبار دیگر نیز این انتخاب تا امروز تکرار شده است . مسعود بارزانی بدنبال سکته مغزی جلال طالبانی رئیس جمهوری عراق و به کما رفتن او، تلاشهای مختلفی را که برای انتخاب جانشینی برای طالبانی میشد خنثی کرد همچنین این نکته را بارها به احزاب سنی و شیعه عراق یاد آورشد که ریاست جمهوری، وزارت خارجه ( که هوشیار زیباری از آغاز عهده دارش بوده ) و ریاست ستاد ارتش ( بابکر زیباری ) سهم کردها در یک دولت فدرال است.

در انتخابات اخیر حزب او بالاترین آرا را در کردستان کسب کرد و اتحادیه میهنی که ضربات سنگینی را بسبب جدائی نوشیروان مصطفی و تأسیس حزب گوران و غیاب طالبانی متحمل شده، با پیروزی در موصل و حلبچه و کرکوک و دوشادوش گوران بودن در سلیمانیه، به مقام دوم رسیده است . گوران و در پی اش ، جبهه اسلامی در ردیف سوم و چهارم قرار گرفته اند . همینجا توضیح دهم که مام جلال طالبانی، با ظهور کوتاه خود در بیمارستان آلمان در برابر دوربین با لبخند و رأی دادن، خون تازه ای در رگهای اتحادیه میهنی جاری کرد . بگونه ای که مردم سلیمانیه و کردهای کرکوک ساعتها در خیابانها به شادی و پایکوبی پرداختند و این ظهور کمک بزرگی به اتحادیه میهنی برای باز پس گیری جایگاهش از گوران بود.

7- جلال طالبانی معروف به مام جلال ( عمو جلال ) متولد 1933در روستای کلکان در دامنه کوه کوسرت از خاندانی ایرانی الاصل است ، نیای بزرگ او آقا رستم خان ، به علت فشارهای صفویه برای شیعه شدن کردها از بوکان به قره داغ عراق مهاجرت کرد .

alrnz05052014-6.jpg
پدر مام جلال از رهبران مذهبی بزرگ کردستان بود و پس از آنکه به مرشدی طریقت طالبانی برگزیده شد به کویسنجق رفت و اداره تکیه طالبانی ها را عهده دارشد . مام جلال از سیزده سالگی فعالیت سیاسی خود را با تشکیل انجمن دانش آموزان کرد آغاز کرد و چندی بعد به حزب دمکرات کردستان پیوست . و در 18 سالگی به عضویت شورای عالی حزب در آمد. او علاقمند بود در رشته پزشکی تحصیل کند اما دولت وقت به او چنین اجازه ای را نداد اما توانست در 1953 در دانشکده حقوق ثبت نام کند در دانشگاه او اتحادیه دانشجویان کرد را تأسیس کرد و با دانشجویان عرب سوسیالیست و کمونیست و قوم گرا ی ناصری ، پیوند مستحکمی ایجاد کرد این فعالیاتها باعث پیگرد و مخفی شدن او شد . با کودتای عبدالکریم قاسم در 1958 به بغداد بازگشت و با انتشار روزنامه خبات ، به روزنامه نگاری پرداخت . در دوران سربازی او که فرماندهی گروهانی را در مرزهای کردستان داشت با شروع جنگ دولت مرکزی علیه کردها به کردستان رفت و به جنگ با نیروهای دولت مرکزی پرداخت . او که عضو دفتر سیاسی حزب دمکرات بود با از هم پاشی حزب بعد از قرارداد الجزیره بین شاه و صدام از بارزانی جدا شد و کار ستیز با دولت عراق را ادامه داد در همین سالها او پشت و پناه بسیاری از گروههای چپ ایرانی بود که در کردستان عراق مستقر شده بودند طالبانی به عنوان یک شخصیت محوری در تاریخ معاصر کردستان و جنبش های آزادیبخش نقش ویژه ای دارد که کسی را یارای انکار آن نیست . او بعد از سقوط صدام حسین در شورای اداره عراق و سپس در مقام ریاست جمهوری منتخب پارلمان ، نقشی مهم در احقاق حقوق کردها و تشکیل دولت خودمختار داشته است . در جهان عرب طالبانی شاید یگانه شخصیت کرد باشد که حضورش در مقام رئیس جمهوری عراق - از پایه گزاران اتحادیه عرب – هیچ اعتراضی را برنمی انگیزد که او با اغلب رهبران عرب از دیر باز روابط دوستانه ای داشته است .
به علت وضع او وبیماریش احتمال انتخاب مجدد او به ریاست جمهوری بسیار ضعیف است اما او حتی در بستر بیماری نیز از چنان جاذبه ای برخوردار است که نمیشود او را در هر گزینشی ، نادیده گرفت . همسر وفادار او هیرو خان در کنار مام جلال در ریاست و در جنگ ، در سلامتی و بیماری ، در آوارگی و استقرار چون ستونی استوار پایداری کرده است نوعی
مادر اعضا و هواداران اتحادیه میهنی به حساب میآید.

alrnz05052014-7.jpg
*هیرو خان همسر مام جلال در دیدار با احمدی نژاد

8- دکتر ایاد علاوی، شخصیت سیاسی شیعه سکولار عراق ، از مهمترین چهره های تشکیل دهنده جمهوری جدید عراق بوده است .

alrnz05052014-8.jpg
او در سال 1945 به دنیا آمد . علاوی به عشیره ربیعه شیعه وابسته است که از مهمترین طوایف شیعه عراق است . او از جوانی به حزب بعث پیوست و تا پایه عضویت در فرماندهی حزب، واحد عراق بالا رفت . در 1972 برای ادامه تحصیل پس از دریافت دکترای طب از دانشگاه بغداد به انگلیس آمد و در 1973 مسئول واحدهای حزبی در اروپا و بعضی از کشورهای عربی شد اما دو سال بعد با شروع خودسری های صدام حسین از حزب کناره گرفت و در سال 1978 از سوی مأموران رژیم عراق مورد سوء قصدی قرار گرفت که علی رغم زنده ماندنش ، یکسال را در بیمارستان برای پاکسازی بدنش از سمومی که به او تزریق کرده بودند سپری کرد در این سوء قصد او همسرش را از دست داد . در سال 1990 علاوی در بیروت جنبش وفاق ملی را تاسیس کرد و سال بعد به دبیرکلی جنبش انتخاب شد . در جریان تشکیل نیروی جانشین برای رژیم صدام حسین قبل از حمله آمریکا ، او نقش برجسته ای داشت و در 2003 در تشکیل شورای حکومتی موقت مشارکت داشت . او یکماه رئیس شورا بود و در سال 2004 بعد از خاتمه دوران سرپرستی پال بریمر به ریاست دولت انتخاب شد. او در دوران کوتاه نخست وزیری پیروزیهای مهمی در سرکوبی تروریستها و ریشه کن کردن غائله مقتدی صدر در نجف ، بدست آورد و اولین انتخابات دمکراتیک عراق را برگزار کرد و با معلوم شدن نتایج انتخابات بدون هیچ بهانه جوئی و اطواری جکومت را به رقیبان شیعه اش در حزب الدعوه و مجلس اعلا و ... واگذار کرد . در انتخابات 2010 او با تشکیل فهرست العراقیه در یک ائتلاف گسترده از شیعیان سکولار احزاب سنی از جمله اسلامیها، اقلیتهای مسیحی و ایزدی و آسوری ، بالاترین آرا را بدست آورد و قانونا باید از سوی جلال طالبانی مأمور تشکیل کابینه میشد اما نوری المالکی دبه در آورد و با آنکه انتخابات را خودش برگزار کرده بود دستور بازشماری سه باره انتخابات را داد و حون باز هم فهرست العراقیه اول شد به تهران رفت و خواستار مداخله ولی فقیه شد. با یک تفسیر مسخره از معنای اکثریت و حضور قاسم سلیمانی در عراق ( تفسیر کردند که اکثریت حتما نباید در پایان رأی گیری بدست آید بلکه در مرحله بعد از انتخابات اگر احزابی با هم ائتلاف کنند و اکثریت را بدست آورند، میتوانند کابینه را تشکیل دهند ) علاوی از تشکیل کابینه محروم شد و وقتی برای دومین بار در دوران پس از صدام حسین از سوی مزدوران رژیم ایران مورد سوء قصد قرار گرفت ، با پادرمیانی مسعود بارزانی و جلال طالبانی حاضر شد وزرائی به کابینه بفرستد . ازجمله وزارتخانه هائی که سهم گروه او شده بود ، نوری المالکی زیر بار نامزدهای متعدد او برای وزارت کشور و امنیت ملی و دفاع نرفت و هربار بهانه ای آورد تا اینکه علاوی اعلام کرد وزرایش را از کابینه بیرون میکشد . اینبار باز مسعود بارزانی مداخله کرد و حریفان را به اربیل خواند.

در آنجا مالکی پذیرفت که نامزدهای علاوی را وارد کابینه کند همچنین با تشکیل شورای سیاسی و استراتژیک عراق ، ریاست دکتر علاوی را بر این شورا ، قبول کند اما بلافاصله پس از بازگشت به بغداد نه تنها زیر تعهدات خود زد بلکه با متهم ساختن طارق الهاشمی معاون رئیس جمهوری و متحد نزدیک علاوی ، به حمایت از تروریسم و مشارکت در اعمال تروریستی ، پرونده ای قطور علیه هاشمی ساخت که اگر خروج به موقع او از بغداد و پناه جستنش نزد جلال طالبانی و سپس به ترکیه نبود حتما تا کنون اعدام شده بود . همین بازی را مالکی علیه رافع العیساوی وزیر دارائی متحد علاوی به راه انداخت که به استعفای او منجر شد.

دکتر ایاد علاوی در انتخابات اخیر با نیروهای سکولار لیبرال و سوسیالیست و ملی، ائتلاف کرد و به نظر میرسد در بعضی از مناطق عراق آرای بالائی داشته است. علاوی نیز رقمی است که در معادله قدرت، نمیتوان او را نادیده گرفت. وی از حمایت جامعه زنان عراق ، دانشجویان و جوانان ، و نیروهای سکولار برخوردار است و روابط بسیار دوستانه ای با کردها و اقلیتهای عرقی و مذهبی عراق دارد.

9-نوری جواد المالکی، متولد 1950 دارای فوق لیسانس در ادبیات عرب از دانشگاه بغداد است .

alrnz05052014-9.jpg
او در سالهای دانشجوئی به حزب الدعوه پیوست و خیلی زود در کمیته رهبری حزب مسئولیت فعالیتهای زیر زمینی را عهده دار شد مالکی که کارش را با معلمی آغاز کرده بود زمانی که صدام حسین حزب را غیر قانونی خواند و حکم اعدام مسئولانش را صادر کرد، ناچار به ترک عراق و اقامت در سوریه شد . در سال 1982 مالکی به ایران رفت و بعد از چندی به علت اختلافاتی که با محمد باقر حکیم پیدا کرد ایران را ترک گفت و به سوریه بازگشت و تازمان حمله به عراق و سرنگونی صدام حسین در دمشق ماند . در بازگشت به عراق به عنوان عضو علی البدل شورای حکومتی برگزیده شد و همه گاه در سایه ابراهیم جعفری قرار داشت .مدتی به معاونت رئیس شورای ملی انتخاب شد و بعد از اولین انتخابات آزاد عراق در سال 2006 نخستین کابینه اش را پس از انتخابش به دبیر کلی حزب الدعوه تشکیل داد و باردیگر چنانکه گفته شد در 2010 کابینه دومش را تشکیل داد. مالکی بدون شک فرد زیرک و باهوشی است که در مواردی ابراز لیاقت کرده است اما خوی ماکیاولیستی و بدعهدی هایش ، تنها طرفدارانش را به شیعیان متعصب محدود کرده است .

سرنوشت آینده عراق
هنوز زود است تا تصویر عراق بعد از انتخابات پایان أوریل 2014 را ارائه دهیم. همه ی اشارات از پیروزی مالکی در بدست آوردن 70 تا 80 کرسی در پارلمان جدید عراق، حکایت میکند اما این تعداد برای تشکیل حکومت کافی نیست؟! حکیم میگوید در تشکیل هر حکومتی فهرست همشهری او حرف اول را خواهد زد (نامزدهای حکیم برای نخست وزیری ،عادل عبدالمهدی و بیان صولاغ جبر ترکمن و البته از ارادتمندان مقام ولایت و در مرحله سوم حضرت احمد چلبی معروف به احمد کذاب میباشند. بیان جبر سرسپرده قدیمی " آقا " ست عادل عبدالمهدی اما انسان شریف آزاده ای است که از بهشت بعث و مارکسیسم و مائوئیسم به اسلام ناب رسیده و ریش رها کرده اما هرگز شرف نفروخته و سرسپردگی نکرده است. در باب احمد آقا بهتر است چیزی نگویم که متصف به همه صفات عالیه اهالی ولایت فقیه است و مسیلمه کذاب را توی جیب گذاشته است.)

مقتدی صدر علی دوای استاندار میسان را نامزد اصلح برای انتخابات میداند. علی دوای ، به نوعی کرباسچی عراق است . همانطور که کرباسچی اصفهان را زیرو رو کرد و با کمک مدیر برجسته و آگاهی چون مهندس ملک مدنی شهردار اصفهان ( وچندی تهران ) استان نمونه ای ساخت ، علی دوای نیز با برقراری امنیت، مبارزه با فساد ، سازندگی و انتخاب مدیران لایق ، در آشوبکده عراق توانسته تا حدودی موفقیتهای کردستان را در توسعه ، تکرار کند اما مشکل او این است که برخلاف ملک مدنی اهل فرهنگ و اندیشه و آزادی بیان نیست بلکه همچنان مداحان نزد او اعتباری فراتر از روشنفکران و هنرمندان دارند . بعبارت دیگر ممکن است استاندار خوبی باشد اما جهان بینی یک نخست وزیر را ندارد.

در باب جعفری گفته ام میماند دکتر ایاد علاوی، ایکاش معجزه ای شود و او را در مقام نخست وزیری عراق ببینیم. مردم افغانستان هنوز افسوس میخورند که چرا قدر دکتر نجیب الله را ندانستند و در برابر لشگر جهل و جنون و فساد و نوکران پاکستان تنهایش گذاشتند. ما افسوس میخوریم که چرا به مرغ توفان زنده یاد دکتر شاپور بختیار فرصت ندادیم ما را از دیکتاتوری و ارتجاع نجات دهد . آرزو میکنم فردا مردم عراق نیز برای بختیار و نجیب الله خود، یعنی دکتر ایاد علاوی افسوس نخورند.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016