شنبه 3 خرداد 1393   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

۶ نکته درباره دستگيری ۶ جوان "هپی"، جعفر محمدی

• واقعيت اين است که هم اکنون دو عرف رسمی و عمومی در جامعه ما ايجاد شده است.آنچه در رسانه ها و در ادبيات مسوولان به عنوان عرف و افکار عمومی بيان می شود،‌ همان عرف رسمی است که در بسياری از موارد، منطبق با عرف عمومی نيست.به عنوان مثال، همين بحث موسيقی را در نظر بگيريد؛ آنچه از موسيقی و خوانندگان در محافل رسمی و صدا و سيما پخش می شود کجا و خوانندگان و موسيقی هايی که در سی دی های داخل خودروها و خانه های اکثر مردم وجود دارد کجا؟!

عصرايران ؛ جعفر محمدی - ۶ جوان که کمی رقصيده و فيلم شان را در اينترنت منتشر کرده بودند،‌ ظرف ۶ ساعت توسط پليس شناسايی و دستگير شدند. سپس صدا و سيما آنها را پشت به دوربين رديف کرد و درست مانند تبهکاران مواد مخدر يا تروريست ها ،‌ از آنان اعترافات تلويزيونی گرفت و بر روی انتن فرستاد!

در اين باره نکاتی چند قابل تأمل جدی است:

۱ - يک سوال: آيا اين فيلم چند دقيقه ای جوانان - که به ادعای خودشان می خواستند چهره ای شاد از جوان ايرانی در دنيا ترسيم کنند- مصالح نظام را به خطر انداخت يا برخورد چکشی با آنان و سپس تلويزيونی کردن ماجرا؟
آنها يک ترانه معروف بين المللی به نام "هپی" را تقليد کرده بودند - همانند صدها کليپ ديگری که در همه جای جهان در تقليد از ترانه مذکور ساخته شده و بدان شهرت جهانی داده است - و به همين دليل، برخورد با آنان ابعاد بين المللی بيشتری پيدا کرد و صدها رسانه در سراسر دنيا، تيتر زدند که در ايران چند جوان را به جرم رقص و شادی بازداشت کرده اند.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


نگاهی به رسانه های خارجی بيندازيد تا ببينيد در جريان اين ماجرا، چه فضايی عليه جمهوری اسلامی در جهان ايجاد شد.

۲ - با توجه به ادبيات رسمی جمهوری اسلامی و نيز آموزه های شرعی ،‌ کار اين جوانان موجه نبود. اما آيا نمی شد به جای عمليات پليسی و ايجاد هزينه برای کشور،‌ آنها را احضار و تذکر داد و امر به معروف و نهی از منکرشان کرد؟‌ چرا نمی خواهيم متوجه شويم که اقدامات پليسی عليه جوانان ، هزينه زا و موجب بدبينی است و هيچ فايده ای هم ندارد. تشکيل پرونده و ايجاد سوء سابقه برای جوانانی که قرار است در اين کشور کار کنند،‌ منهدم کردن آينده آنهاست و تبديل شان به مخالفان دائمی نظام.

۳ - آنچه اين جوانان کردند،‌ هر چند موجه نبود ولی کار جديدی هم نبود. همين الان هزاران کليپ مشابه از ايرانيان در فضای اينترنت وجود دارد. آيا بايد پليس وظايف سنگينی که دارد را رها کند و به دنبال اين باشد که چه کسی رقصيد و چه کسی فيلم خودش را در اينترنت منتشر کرد؟!

۶ نکته درباره دستگيری ۶ جوان

۴ - کار تلويزيون هم بسيار نابخردانه بود. با چه استدلالی دستگيری چند جوان را به عنوان اقدام موفقيت آميز پليس بر روی آنتن فرستادند؟‌ چند جوان کليپی ساخته بودند که فضای جغرافيايی اش مشخص بود و در انتهای کليپ هم نام و مشخصات خود را ذکر کرده بودند. حال آيا شناسايی و دستگيری آنها خيلی افتخار داشت و مثلاً‌ مانند دستگيری ريگی بود که برنامه تلويزيونی برايش بسازند؟ منصفانه بايد گفت که پليس،‌ کارهای خوب زيادی در اين کشور انجام می دهد و همين امنيت نسبی عمومی هم که وجود دارد رهين زحمات نيروهای پليسی و امنيتی است. حال بين آن همه کار ، خبطی به نام عمليات ۶ ساعته برای دستگيری چند جوان معمولی را پررنگ می کنند و در بخش خبری ۲۰:۳۰ پخش می کنند و عجيب اين که فرماندهی پليس هم زير بار مصاحبه در اين خصوص می رود!

۵ - اين که پليس توانسته ظرف ۶ ساعت اين ها را دستگير کند، افتخاری نيست که بايد پخش تلويزيونی شود بلکه در مواردی که پليس دزدان و کيف قاپان و مزاحمان نواميس مردم و زورگيرها را با اين سرعت شناسايی و بازداشت می کند، بايد با افتخار اعلام شود کما اين که در جريان دستگيری سارقان مسلح طلافروشی ها که با سرعت دستگير شدند،‌ اين اتفاق افتاد.

۶ - برخی گفتند که اين جوانان با اين کارشان عرف جامعه را ناديده گرفته و افکار عمومی را جريحه دار کردند.
واقعيت اين است که هم اکنون دو عرف رسمی و عمومی در جامعه ما ايجاد شده است. اين نشانه خوبی برای يک جامعه سالم نيست. آنچه در رسانه ها و در ادبيات مسوولان به عنوان عرف و افکار عمومی بيان می شود،‌ همان عرف رسمی است که در بسياری از موارد، منطبق با عرف عمومی نيست.

به عنوان مثال، همين بحث موسيقی را در نظر بگيريد؛ آنچه از موسيقی و خوانندگان در محافل رسمی و صدا و سيما پخش می شود کجا و خوانندگان و موسيقی هايی که در سی دی های داخل خودروها و خانه های اکثر مردم وجود دارد کجا؟! اين تنها يکی از مصداق های دوگانگی در سطوح رسمی و عمومی عرف جامعه است.

آنچه اين جوانان انجام دادند،‌ مخالف با عرف رسمی بود ولی آيا عرف عمومی نيز در اين باره عيناً منطبق با عرف رسمی است؟‌ جوانان دستگير شده، تنها بخشی از عرف عمومی را از لايه های زيرين و البته غير مخفی به رو آورده بودند.

هنر مسوولان بايد اين باشد که اين دو عرف را به هم نزديک و بر هم منطبق کنند و الّا تظاهر و رياکاری عمومی جامعه را دچار بيماری عصبی می کند و از درون می پوساند.

آينه گر نقش تو بنمود راست
خود شکن آيينه شکستن خطاست


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016