سه شنبه 13 خرداد 1393   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
27 فروردین» حقوق بشر، پاشنه آشيل جمهوری اسلامی، احمد هاشمی
12 دی» روزهای سخت اردوغان، احمد هاشمی
بخوانید!
پرخواننده ترین ها

چرا جمهوری اسلامی از شادی کردن مردم هراس دارد؟ احمد هاشمی

احمد هاشمی
جمهوری اسلامی نشان داده حتی حاضر است پس از صرف ميلياردها دلار بر روی پروژه ناشفاف هسته‌ای‌اش، اين به اصطلاح حق مسلم ملت ايران را به قربانگاه مصلحت ببرد ولی کوچک‌ترين اغماضی در آزادی پوشش، رقص و شادی را روی برنمی‌تابد و آن را مخل امنيت ملی و اخلاق عمومی به‌شمار می‌آورد

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


چندی پيش، صدا و سيمای جمهوری اسلامی، گزارش تصويری کوتاهی از بازداشت شش تن از رقصنده های ايرانی که موزيک ويدئوی مشهور «هپی/ شاد» از فارل ويليامز را بازسازی کرده بودند پخش نمود. «شاد» مقامات ايران را خوشحال نکرد چراکه فارغ از اعترافات اخذ شده و متداول "صداوسيمايی" در اين ويديو، افراد بازداشت شده از نظر حاکميت، سه گناه نابخشودنی را بطور همزمان مرتکب شده بودند: بدحجابی، رقص و شادی.

قلمرو شادی، قلمرو سوگ
دستگيری افراد رقصنده، بار ديگر يکی از تهديدات و چالش های اساسی را که جمهوری اسلامی متوجه خود می داند برجسته کرد. اين تهديد چيزی نيست جز فراگير شدن روحيه شادی و نشاط که حاکميت آن را پاشنه آشيل خود بشمار می آورد.
کارگزاران نظام در قلمرو سوگواری بطور بی چون و چرايی يکه تاز بوده و موجوديت و مشروعيت خود را به آن پيوند داده اند. سخن معروف بنيانگذار جمهوری اسلامی مبنی بر اينکه "ما هر چه داريم از اين محرم است. محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است" و تاکيد فراوانی که روحانيان بر گريه و سوگواری دارند بطوريکه از مردم می خواهند "حتی اگر قادر به گريستن نيستند تباکی و تظاهر به گريه کنند" بر اهميت فرهنگ سوگواری و سوگ پروری دلالت دارد.
در حالی که جمهوری اسلامی در قلمرو سوگ بی رقيب بوده و دست بالا را دارد در مقوله نشاط و شادی آفرينی، عرصه را اگر نه بطور کامل حداقل تا حد زيادی به رقبای ديگر و از جمله رسانه های فارسی زبان خارج از کشور واگذار کرده است. تاکيد بر موضوعاتی از قبيل "ناتوی فرهنگی" و "شبيخون فرهنگی" غرب می تواند نشان دهنده ميزان نگرانی مسئولان کشور در اين زمينه باشد.

از ترويج فرهنگ سوگواری تا اسلامی کردن «شادی»
نهادهای ريز و درشت زيادی به منظور ترويج فرهنگ سوگواری و ارزش های منبعث از آن در جمهوری اسلامی ايجاد شده اند که آخرين مورد آن راه اندازی «دانشکده علمی- کاربردی مداحی» در کشور و ايجاد رشته مداحی در مقطع کاردانی و کارشناسی می باشد. حسن آهی، ‌رئيس خانه مداحان کشور هم تعداد مداحان فعال و تمام وقت را ۲۲ هزار نفر و تعداد کل آنها شامل مداحان پاره وقت را تا ۱۰۰ هزار نفر ارزيابی کرده و افزوده است: «امسال (۱۳۹۳) بطور جدی دنبال آن هستيم تا خواهران مداح شناسايی و تعيين سطح شوند و همچنين ارتقای سطح يابند.»
البته در سال های اخير در کنار ترويج فرهنگ سوگواری و پس از تلاش های ناموفق در مبارزه با مفهوم «شادی» در کشور در قالب برنامه هايی از قبيل مبارزه با جنگ نرم دشمن و تهاجم فرهنگی غرب، تلاش ها برای اسلامی کردن اين مفهوم آغاز شده است. در اين راستا اقداماتی توسط افراد موسوم به «روحانيان تلويزيونی» از قبيل حجج اسلام مرادی، نقويان، پناهيان، دانشمند و بويژه حجت الاسلام محسن قرائتی در تئوريزه کردن مفاهيمی مانند "شادی حلال"، "تفريحات اسلامی" و "عيد بدون گناه" و افزايش ميزان برنامه هايی از قبيل مراسم "مولودی خوانی" و جشن همراه با کف زدن صورت گرفته است.
در سال های اخير همچنين اقداماتی از قبيل ملزم کردن مجريان صدا و سيما به پوشيدن لباس های شاد و رنگ روشن برای مخاطب افزايی و رقابت با رسانه های خارج از کشور بطوريکه حتی در برخی برنامه ها آنها همديگر را اصطلاحا به اسم کوچک و نه نام خانوادگی خطاب قرار می دهند می تواند از جمله اقدامات دولتمردان و سياستگذاران جمهوری اسلامی برای پيشروی در قلمروی شادی ارزيابی شود.

يا روسری يا توسری
جمهوری اسلامی ايران، به دليل خاستگاه فکری و ماهيت وجودی خود از ابتدا با چالش های زيادی روبرو بوده است ولی شايد بتوان گفت بزرگ ترين چالش و تهديد فرهنگی که حاکميت با آن روبرو می باشد عنصری بنام "پوشش" آزادانه می باشد.
ضديت با پوشش آزادانه از ابتدای انقلاب اسلامی و اعلام تدريجی و قهرآميز پوشش چادر و انتشار رايگان و حتی اجباری کتاب هايی از قبيل کتاب «مساله حجاب» مرتضی مطهری در بين شهروندان و نهادهای حکومتی خود را نشان داد.
مبارزه با اشکال مختلف شيک پوشی، کم پوشی و رنگين پوشی، و تحميل لباس های تيره و متحدالشکل و ترويج شکل خاصی از حجاب، و همزمان راه اندازی نهادهايی از قبيل "شورای امر به معروف و نهی از منکر"، "گشت منکرات نيروی انتظامی"، "جامعه اسلامی ناصحين"، "ستاد احيای امر به معروف و نهی از منکر" و در سال های اخير "گشت ارشاد" و "گشت امنيت اخلاقی" چندين مثال در اين زمينه می باشد.
اگر ديروز تحميل حجاب مورد نظر نظام در قالب شعار «يا روسری يا توسری» صورت می گرفت امروز در قالب همايش برگزاری همايش "ما نگرانيم" در قم و "تظاهرات عليه بدحجابی" و شعار "ای مرد غيرتت کو حجاب همسرت کو" انجام می گيرد. پيشنهاد حداد عادل برای پرداخت "يارانه حجاب"، جنجال آفرينی محافل تندرو در کشور به خاطر روبوسی ژيل ژاکوب مدير جشنواره فيلم کن با ليلا حاتمی در نيز آخرين مورد از واکنش و حساسيت ها نسبت به موضوع پوشش و ارتباط با جنس مخالف در کشور است.

شبکه های اجتماعی و "شادی هم حق مسلم ما است"
با وجود محدوديت های مختلفی که بعد از انقلاب ۵۷ بر فعاليت های اجتماعی در کشور اعمال شده است مردمان ايران زمين تشنه عشق ورزی، شادی، نشاط و رقص در کشور بوده و با وجود تمام ناملايمات، همچنان تلاش می کنند شادی پيشه کنند.
انتشار ويديوهای جديد هپی/شاد در کشور بعد از دستگيری شش رقصنده اوليه، راه اندازی کمپين هايی از قبيل "ايرانيان شاد را آزاد کنيد"، "آزادی های يواشکی" و "حجاب اختياری، حق زن ايرانی"، "ما همه بد حجابيم"، و "خنده و شادی حق مسلم ماست" حاکميت را مستاصل کرده است و کار را بجايی رسانده که "کفن پوشان"‌ برای مبارزه با آنچه بدحجابی خوانده می شود بسيج شده اند و فردی مانند هادی شريفی که عنوان فعال فرهنگی اصولگرا را با خود يدک می کشد ايده حق التذاذ مردان و حق "تجاوز به زنان بدحجاب" را مطرح می کند.
ايدئولوژی گريزی و قدسيت زدايی از امور همراه با به راه افتادن موج های مختلف ترويج شادی و کامجويی در اشکال مختلف و بطور کلی، تغييرات فرهنگی را که بويژه در دو دهه اخير خيز بيشتری برداشته است بايد به فال نيک گرفت. تحولات ريز و درشت از انتشار مجموعه های جديد "هپی" در رسانه های جمعی و يوتيوب و گرايش فزاينده عمومی به رقص، نشاط و عشق ورزی گرفته تا تشکيک و نسبی گرايی در ساحت های فکری، عقيدتی و حتی اخلاقی، آموزه های رسمی حاکميت جمهوری اسلامی را به چالش کشيده اند.
روحيه چالش طلبی و پرسش گری، عرصه های فرهنگی را درنورديده و به حوزه سياست، اجتماع و اقتصاد هم رسيده است. امروز شهروندان ايران در حال پرسيدن سوالاتی از اين دست هستند که چرا بايد پروژه هسته ای که هم هزينه ها و هم هدف نهايی آن غيرشفاف بوده و عواقب سنگينی از قبيل انزوا و تحريم های بين المللی و خطر رويارويی نظامی را بر کشور تحميل کرده است بايد حق مسلم ملت ايران انگاشته شود؛ ولی مفاد اعلاميه جهانی حقوق بشر، اشتغال، اقتصاد پويا، آزادی بيان، آزادی انتخاب دين، و نهايتا و از همه مهمتر شادی و رقص و پوشش آزادانه حق مسلم ما نباشد.
با اين وجود، جمهوری اسلامی نشان داده حتی حاضر است پس از صرف ميلياردها دلار بر روی پروژه ناشفاف هسته ای اش، اين به اصطلاح حق مسلم ملت ايران را به قربانگاه مصلحت ببرد ولی کوچک ترين اغماضی در آزادی پوشش، رقص و شادی را روی برنمی تابد و آن را مخل امنيت ملی و اخلاق عمومی به شمار می آورد.

احمد هاشمی، کارمند سابق وزارت خارجه ايران
وبلاگ نويسنده: http://ahmaddhashemi.blogspot.com/


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016