گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
10 مرداد» استفاده ابزاری آقای خامنه ای از جنایات جنگی اسرائیل!٬ علی کشتگر22 خرداد» تکفيریها از کجا میآيند؟ علت پيشرفت برقآسای آنان چيست؟ علی کشتگر
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! خطرات جنگ مذهبی عراق برای ایران و منطقه!٬ علی کشتگرداعش در فضای احساس ظلم و تحقیر توده های فقیر و عقب مانده سنی مذهب مناطق سوریه و عراق نطفه بسته و در سیاستهای تنگ نظرانه دولت نوری مالکی و دخالت های ایران، عربستان و ترکیه در عراق و سوریه بارور شده است. این بحران همه منطقه را تهدید می کند. راه حل آن هم نظامی نیست!گفتگوی "راه دیگر" با علی کشتگر سئوال یک: پیشروی برق آسای جنگجویان موسوم به داعش (دولت اسلامی عراق و شام) در عراق و اشغال شهرهای مهمی چون موصل و تکریت در شمال غربی عراق شرایط ناپایدار سیاسی در این کشور را به مرحله بحرانی و خطرناکی کشانده است، علت نفوذ این جریان تکفیری در مناطق سنی نشین عراق و ناتوانی ارتش عراق در مقابله با آنها را در چه عواملی می دانید؟ تهاجم نظامی ایالات متحده به عراق و انحلال دولت و ارتش آن هم درکشوری نوپا که هنوز به قامت و قالب دولت-ملت درنیامده، مصیبتی تاریخی است که عراق و کل منطقه برای سالیان دراز با پیامدهای آن دست به گریبان خواهند بود. اگر در دیکتاتوری سرکوبگر رژیم بعث مردم از خفقان داخلی و جنگهای عظمت طلبانه صدام رنج می بردند، پس از صدام، فقرعمومی، بی آیندگی و از هم پاشیدگی سرزمین عراق نیز به همه بدبختی های پیشین اضافه شد. در سرزمینی که هنوز دیوار مرزهای قومی و مذهبی بلندتر از دیوار ملت بود و احزاب سیاسی ریشه داری هم که قادر به جایگزینی دولت سرنگون شده باشند شکل نگرفته بود، هر عقل سلیمی می توانست پیامد فاجعه بار پس از مداخله نظامی عراق را پیش بینی کند. پس از سرنگونی حکومت صدام حسین، احزاب نوپا و دسته های سیاسی رقیب در عراق نتوانستند رقابت ها و اختلافات خود را تحت الشعاع منافع ملی عراق قرار دهند. در کشوری که حدود 40 درصد جمعیت آن سنی و 60 درصد آن شیعه مذهب اند، و از دیرباز دچار تفرقات قومی و قبیله ای بوده، روی کار آمدن هرگونه دولت مذهبی(چه شیعه و چه سنی) سرانجامی جز آن چه امروز شاهد آن هستیم نمی توانست داشته باشد. داعش در فضای احساس ظلم و تحقیر توده های فقیر و عقب مانده سنی مذهب مناطق سوریه و عراق نطفه بسته و در سیاستهای تنگ نظرانه دولت نوری مالکی و دخالت های ایران، عربستان و ترکیه در عراق و سوریه بارور شده است. این بحران همه منطقه را تهدید می کند. عراق پس از صدام به حکومتی ائتلافی و سکولار نیاز داشت که ظرفیت همکاری با همه گرایش های سیاسی و عقیدتی را دارا باشد و از هرگونه تبعیض مذهبی و قومی بری باشد. تا بتواند در مقام ضامن و حافظ برابری شهروندی و تامین امنیت همگانی خلاء پدید آمده از سقوط رژیم صدام را پر کند و از تشدید و تحریک اختلافات مذهبی و قومی بپرهیزد. اما با توجه به آنچه اشاره رفت، جریانات، احزاب سیاسی و مراجع مذهبی عراق فاقد توانایی و بینش لازم برای درک شرایط پس از سقوط رژیم صدام و خطراتی که این کشور را تهدید می کرد بودند. البته احزاب و گروههای شیعه مذهب که بخاطر تفوق جمعیتی جانشین حکومت پیشین شدند مسئوولیت بیشتری در کشاندن عراق به شرایط بحرانی و خطرناک کنونی برعهده دارند. امروز جنگ مذهبی و قومی نه فقط موجودیت عراق به عنوان یک تمامیت جغرافیایی-سیاسی را از میان برده بلکه خطری بسیار جدی برای صلح و ثبات در منطقه پدید آورده است. عراق دیگر به مثابه یک کشور واحد وجود ندارد. عراق عملا به سه کشور کوچکتر تقسیم شده است. در شمال غربی دولت اسلامی عراق و شام یکه تاز است. در شمال شرقی، حکومت خودمختار کردستان که در روزهای بحرانی اخیر آرزوی دیرینه خود یعنی تسخیر کرکوک را نیز عملی کرده، هیچ گونه هماهنگی حتی در سیاست خارجی با دولت بغداد ندارد. قلمرو دولت نوری مالکی عملا به بغداد و بخشهای جنوبی کشور محدود شده است.این شرایط یعنی سرآغاز جنگهای خونین و طولانی در عراق. یعنی هموارشدن سرزمین دجله و فرات برای دخالت همه قدرت های رقیب و متخاصم در این کشور. سئوال دو: دخالت های خارجی پس از حمله نظامی آمریکا در ایجاد شرایط بحرانی کنونی تا چه حد دخیل بوده است؟ چنین می نماید که این گونه محافل رسانه ای وابسته به عربستان و گروههای ایرانی همسو با آن که آینده خود را در کشاندن ایران به جنگ و خشونت جستجو می کنند، می کوشند سقوط شهرهای سنی نشین عراق را به انقلاب مردم ناراضی از حکومت مرکزی نسبت دهند، تا بدینوسیله اولا حمایت و همکاری خود را با ارتش داعش توجیه نمایند و ثانیا آن که آمریکا و متحدان آن را از مداخله برای جلوگیری از پیشروی این جنگجویان بنیادگرا منصرف سازند. البته بدون نارضایتی مردم و تزلزل صفوف نظامیان ارتش جدید عراق پیشروی برق آسای داعش و سقوط شهرهای مهمی مثل موصل و تکریت غیرممکن بود. همچنان که بدون تفرقه داخلی جریانات سیاسی و قومی مذهبی نیزهرگز ایران و عربستان نمی توانستند در این کشور با حمایت از جریانات رقیب و یارگیری از میان آنها عراق را به میدان رقابت های منطقه ای خود تبدیل کنند. هیچ کس نمی تواند انکار کند که اعمال نفوذ و دخالت های کشورهای عربی حوزه خلیج فارس و ایران از نخستین روزهای پس از سقوط حکومت حزب بعث عاملی تعیین کننده در تشدید حوادث تروریستی و ادامه خشونت و جنگ داخلی در این کشور بوده است. در سالهای گذشته استراتژی منطقه ای دولت عربستان آن بود که با حمایت ترکیه و غرب، در سوریه متحدان خود را برسرکار آورد ، تا از این راه با نفوذ فزاینده جمهوری اسلامی در سوریه، لبنان و عراق، مقابله کند. شکست این راهبرد عربستان در سوریه و نومیدی آن از دخالت نظامی آمریکا در سوریه مانع از آن نشد که این دولت از تلاشهای خود دست بردارد. برعکس عربستان به موازات عقب رانده شدن جنگجویان مسلح از اطراف شهرهای مهم سوریه، تلاشهای هرچه بیشتر خود را متوجه عراق کرد. با این هدف که عراق را از دست حکومت شیعیان که متحد طبیعی جمهوری اسلامی تلقی می شود خارج کند و جنگ مذهبی را به مناطق و مرزهای سنی نشین ایران بکشاند. عربستان و جنگجویانی که در عراق به کمک حمایت های مالی و تسلیحاتی و حتی تبلیغاتی این کشور و برخی از امیرنشین های خلیج فارس دو استان مهم سنی نشین این کشور را اشغال کرده اند مدیون سیاستهای تبعیض آمیز جمهوری اسلامی و تنگ نظری های سیاسی و مذهبی دولت نوری مالکی هستند. بدون سیاستهای تبعیض آمیز این دو حکومت علیه جمعیت سنی مذهب عراق، بستر نفوذ تروریست های تکفیری داعش در عراق هموار نمی شد. و این نیرو نقش محوری در ائتلاف همه مخالفان حکومت بغداد در مناطق سنی نشین پیدا نمی کرد. بنابراین آنچه در عراق رخ داده، تجلی شکست مستقیم سیاستهای تبعیض آمیز داخلی و منطقه ای شخص علی خامنه ای و سپاه قدس نیز هست. سئوال سوم: گفته می شود که برای جلوگیری از سقوط بغداد، احتمال دارد که دولتهای ، آمریکا و ایران در این کشور مداخله کنند. حتی برخی خبرها و شایعات درباره امکان هم کاری این دو کشور برای مقابله با بحران عراق در رسانه های بین المللی انتشار یافته است، شما این احتمالات را چقدر جدی می دانید؟ با این اوصاف، در شرایط وخیم کنونی، هرگونه دخالت نظامی جمهوری اسلامی در عراق نه فقط به حل بحران داخلی این کشور کمک نمی کند، بلکه آتش افروزی در انبار باروت کینه ها و رقابت های مذهبی در سراسر خاورمیانه است. ایران و عربستان دو کشوری هستند که در پیدایش بحران خطرناک کنونی عراق که تمامیت این کشور و صلح و ثبات منطقه را به خطر انداخته بیشترین مسئوولیتها را برعهده دارند. این دو کشور باید از هرگونه دخالت نظامی در عراق به دور نگهداشته شوند. هم منافع ملی ایران و عربستان و هم مصالح حکومت های این دو کشور در مهار هرچه سریعتر خشونت و جنگ مذهبی در عراق است. هیچ گاه به اندازه امروز، خاورمیانه در معرض شعله ور شدن فراگیر جنگ های ویرانگر مذهبی نبوده است. هیچ قدرتی، هیچ ملتی و هیچ مذهبی از جهنم این جنگ پیروز و سرافراز بیرون نخواهد آمد. مصالح قدرت های بزرگ جهانی و قدرت های منطقه در آن است که بر آتش جنگ خانگی عراق آب سرد بریزند. هیچ حقانیتی در هیچ یک از سویه های رقابت و جنگ مذهبی وجود ندارد. مبارزه مردم و همه نیروهای اصلاح طلب ایران در راه استقرار آزادی و حقوق شهروندی مشروط است به مخالفت صریح و قاطع با تبعیضات مذهبی و در شرایط کنونی ایران مخالفت صریح و قاطع با هرگونه دخالت نظامی در عراق. به اعتقاد من دخالت نظامی رسمی جمهوری اسلامی در عراق بحران این کشور را به سرعت منطقه ای می کند و جنگ مذهبی را سریعا به مناطق مرزی ایران می کشاند. احتمالا آمریکایی ها نیز با توجه به حساسیت عربستان و کشورهای عربی حوزه خلیج فارس و پیچیدگی بحران عراق، از اثرات منفی دخالت نظامی ایران در عراق آگاهند و خواهان چنین چیزی نیستند. دولت اوباما برخورد بسیار محتاطانه ای در قبال تحولات عراق اتخاذ کرده است. آمریکایی ها اگر لازم ببینند برای جلوگیری از سقوط بغداد ممکن است به ارسال تسلیحات و استفاده از نیروهای هوایی و حتی اعزام شماری از تفنگداران دریایی این کشور برای محافظت از سفارت خود در بغداد متوسل شوند . سئوال چهارم: بنظر شما از جامعه بین المللی برای حفظ تمامیت عراق و جلوگیری از گسترش جنگ داخلی چه کارهایی ساخته است؟ پیش از پرداختن به این پرسش خوب است یادآور شوم که فاجعه عراق ورشکستگی این تفکر که مداخله خارجی و حمله نظامی را برای رهایی ملتها از سلطه نظام های دیکتاتوری تجویز می کرد به خوبی آشکار می سازد. امروز باید همه به عواقب ویرانگر و شوم دخالت های نظامی آمریکا و متحدان آن درعراق، در افغانستان و در لیبی توجه کنیم و از آن درس بگیریم. بودند کسانی که ادعا می کردند، این دخالت ها برای مردم این کشورها دموکراسی می آورد. آنها حالا باید تفکرات و توهمات خود را به نقد بنشینند. تجربه عراق، لیبی و افغانستان نشان می دهد که راه حل نظامی، نه فقط دموکراسی و امنیت برای این کشورها نمی آورد بلکه علاوه بر ویرانی های اقتصادی و خسارات جبران ناپذیر جانی، بی ثباتی، و خشونت و جنگهای منطقه ای به بار می آورد و حتی موجودیت و تمامیت سرزمین های مورد تهاجم را به سراشیب نابودی می کشاند. و اما در پاسخ به پرسش شما به باور من در مورد عراق باید همه بازیگران جهانی و منطقه ای برای جلوگیری از تجز یه و جنگ داخلی در عراق، گروههای سیاسی و مذهبی این کشور را به همکاری و ائتلاف دعوت کنند. اگر قدرت های بزرگ جهانی بتوانند از کانال سازمان ملل در گام اول برای جلوگیری از جنگ و خشونت نیروهای حافظ صلح به این کشور اعزام کنند و در گام بعد یک انتخابات آزاد برگزار نمایند، شاید راه نجاتی برای عراق پیدا شود. در غیر این صورت جنگ های مذهبی می تواند به همه کشورهای مسلمان و در درجه نخست به کشورهای همسایه عراق سرایت کند. در پایان یک بار دیگر یادآور می شوم که پس از دخالت آمریکا مسوولیت جمهوری اسلامی و شخص علی خامنه ای در ترغیب سیاستهای تبعیض آمیز دولت نوری مالکی در عراق، امری انکار نشدنی است. بحران عراق و خطری که از رهگذر آن امنیت ملی ایران و منطقه را تهدید می کند، بهترین نشانه ورشکستگی سیاست های مداخله جویانه خامنه ای و نقش آن در گسترش جنگ های مذهبی در کشورهای اسلامی است. سئوال پنجم: منافع مشترک ایران و آمریکا در جلوگیری از سقوط دولت عراق چیست؟ بنظر من دولت دست راستی اسرائیل، از بالکانیزه شدن کشورهای منطقه، جدایی کردستان از عراق و تشدید جنگ مذهبی میان مسلمانان استقبال می کند و آن را در راستای تحقق آرزوها و توهمات مذهبی خود می بیند. اما حقیقت این است که بی ثباتی، جنگ و تجزیه عراق، همان گونه که گفته شد همه کشورهای خاورمیانه را بی ثبات می کند که طبعا برای امنیت و اقتصاد جهانی بویژه منافع دراز مدت آمریکا خطرناک است. در مورد ایران نیز این واقعیت انکارناپذیر است که بحران عراق خطر بزرگی برای امنیت و منافع ملی ایران است. بنابراین ایران و آمریکا در خاموش کردن آتشی که در عراق شعله ور شده دارای منافع مشترک اند که می تواند در این زمینه به همکاری نیز بیانجامد. اما این همکاری در مورد ایران به هیچ وجه نباید جنبه نظامی به خود بگیرد و به مداخله نظامی ایران در عراق که برای ایران عواقب درازمدت وخیمی دارد، بیانجامد. Copyright: gooya.com 2016
|