یکشنبه 1 تیر 1393   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


پرخواننده ترین ها

مسئولیت‌های آمريکا و ايران در بحران عراق، بهروز بهبودی

بهروز بهبودی
راه حل اين معضل در عراق و منطقه را، جز حذف ديکتاتورهای اين کشورها نمی‌دانم. چراکه ريشه همه اين مشکلات مذهبی و قومی و اختلافات داخلی مردم اين کشورها، در رفتارهای تبعيض‌آميز حکومت‌های استبدادی وعدم مشارکت همه گروه‌ها و سليقه‌های موجود در اين کشورهاست

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 



حدود هشت سال پيش ، هنگامی که آمريکا به قصد تنبيه رژيم های محور شرارت و بويژه حکومت بعث عراق ، به اين کشور حمله کرد، هرگز گمان نمی کرد که با بيش از ۴۵۰۰ کشته و ده ها هزار زخمی و هزينه ای بالغ بر يک تريليون دلار ، زمانی که قصد خروج نيروهايش از عراق را دارد، گرفتار شاخه ای از نظاميان اسلام گرايی شود که پدران معنوی آنها را سال ها پيش خودش و متحدان منطقه ای اش، برای مقابله با کمونيسم در افغانستان پروبال داده بودند.

داعش، نيروی شبه نظامی اسلام گرايی است که پيش از اين نيز در سوريه به دليل رفتارهای غير انسانی و خشونت های عريانش در صدر اخبار رسانه ها قرار گرفته بود. نيروهای دولت اسلامی عراق و شام ، داعش، که شاخه ای برآمده از القاعده است، پس از آنکه در سوريه نتوانست هم جهت با ساير شاخه های القاعده عمل نمايد، اعلام استقلال نمود و راهی اندک متفاوت با القاعده برگزيد. اين نيروی شبه نظامی هم اينک با تغييراتی که در ترکيب نيروها و اهدافش داده است، به همراه گروهی از ارتشيان سابق بعث عراق و نيز جمعی از سنی های ناراضی از حکومت فعلی اين کشور، با سرعتی شگفت انگيز توانسته اند مناطقی از شمال و غرب عراق را به تصرف خود درآورد و ارتش دولتی اين کشور نيز تاکنون تحرک و توانايی لازم برای ايستادگی در برابر حملات اين گروه را از خود نشان نداده است.

تصرف موصل و پيش روی های سريع اين نيروها، نشان از همکاری و همراهی گروه های سنی معترض و مخالف نوری المالکی با داعش دارد و البته ضعف شديد ارتش تازه تاسيس عراق پس از صدام حسين نيزدر اين امر دخالت داشته است. زمانی اين ناتوانی يا بی انگيزگی ارتش عراق بيشتر به چشم می آيد که بدانيم ۴ لشگر از ۱۴ لشگر ارتش عراق در زمان حمله داعش در شهر سقوط کرده موصل و اطراف آن مستقر بوده اند ، يعنی ۳۰،۰۰۰ نفر ارتشی در حالی که تعداد نفرات داعش را در بيشترين حالت ۵ تا ۷ هزار نفر برآورد کرده اند.

اين عدم تمايل ارتش برای ايستادگی در برابر گروه داعش به حدی است که گزارش هايی از آمادگی نيروهای محافظ منطقه سبز بغداد برای فرار، در صورت حمله داعش منتشر شده است. ارتشيان برای اين کار در زير يونيفرم هايشان، لباس شخصی بر تن کرده اند تا در زمان حمله داعش، از سرعت عمل بيشتری برای فرار برخوردار باشند! در اين ميان البته عدم اجرای برنامه های آموزشی يگان ارتش در ۲ سال گذشته و انتخاب فرماندهان ارتش بر اساس معيارهای مذهبی، سياسی و قومی توسط دولت وابسته نوری المالکی را نبايد به عنوان يکی از علل از کار افتادگی ارتش عراق ناديده گرفت.

اما علت اصلی قدرت گرفتن اين گروه در عراق و رمز موفقيت آن را می توان در يک کلام خلاصه کرد و آن نقش مخرب دولت شيعی نوری المالکی در عراق می باشد.

پس از سقوط صدام به دست نيروهای آمريکايی، فرصتی برای اين کشور استبداد زده بوجود آمد تا با تشکيل دولتی ملی و فراگير بتواند با ايجاد اتحاد ميان همه گروه های مذهبی و قومی در عراق، به سمت صلحی پايدار و شکوفايی اقتصادی و اجتماعی گام بردارد و بسترهای مناسبی را برای ايجاد دموکراسی در اين کشور پايه ريزی کند. اما رويای عراقی ها با تشکيل دولت وابسته و شيعه نوری المالکی، به کابوس جنگ داخلی و کشته های هر روزه تبديل گرديد، به شکلی که تا مدت ها، روزانه بيش از يک صد کشته حاصل تحرکات خشونت آميز سياسی در اين کشور بود.

مردم عراق را می توان به سه دسته شيعيان، سنی ها و کردها تقسيم کرد و اگر دولت مالکی توانسته بود با ايجاد زمينه های لازم، کردها و سنی ها را در اداره امور کشور مشارکت دهد، شايد هم اکنون اوضاع دومين کشور صادر کننده نفت جهان، چنين بی سروسامان نبود. اما تبعيض های فراوان عليه سنی ها در اين کشور، در سال های پس از حکومت بعث، اين کشور را به مرز خطرناک تجزيه کامل کشانده است. به عنوان مثال می توان به رفتار دو سال پيش دولت شيعی عليه سنی های معترض اشاره کرد که به نحوی خط پايانی بر امکان آشتی ملی و مشارکت همگانی در اداره کشور عراق بود. هم اکنون نيز می بينيم که دولت مالکی برابر بحران کنونی نيز به جای چاره انديشی اساسی و بنيادی تنها به دفع شر نيروهای داعش و عراقی های همراه با آن می انديشد و در همين راستا می توان پناه گرفتن شخص نوری مالکی را درپشت فتوای جهاد ايت الله سيستانی، از مراجع تقليد شيعيان، تعبير و تفسير کرد. مساله ای که نه تنها راه حل پايدار و واقعی اين بحران نيست، بلکه با رو در رو قرار دادن بيشتر سنی ها و شيعيان و برجسته تر کردن تفاوت و اختلاف های مذهبی، ريشه اين درگيری ها را عميق تر و آتش خشم عراقی ها را نسبت به يکديگر شعله ورتر خواهد نمود.

اما سر ديگر ماجرای بحران ۸ ساله عراق را می توان در تهران و ايدیؤلوژی شيعی نظام ولايی ايران يافت. حکومتی که از ابتدا به قصد گسترش حوزه نفوذ خود درخارج از مرزهای ايران، به تشکيل گروه های شبه نظامی ، خصوصا در منطقه سوريه و عراق و لبنان و تا حدی افغانستان روی آورد و حاصل اين تلاش ها نيز پس از ۳۵ سال اتلاف وقت و انرژی و پول نفت ايران که می توانست صرف ساختن امروز و فردای ايرانيان شود، به ثمر نشسته است و اکنون دست ناپيدای ولی فقيه را می توان در سايه ژنرال پرنفوذش در عراق مشاهده نمود. دستی که جز کشتار و نابودی هيچ حاصلی برای ايرانی و غير ايرانی نداشته است. نيروی قدس سپاه پاسداران، اينک بدون نياز به اعزام گسترده نيروی نظامی به کشورهای منطقه و با اتکا به شبه نظاميان دست پرورده اش،همچون حزب الله، گروه های شبه نظامی مقتدی صدر و... در عراق توانسته است در مسايل منطقه ای نقش جدی و مخربی داشته باشد و اين مساله به دليل گستردگی اشتراکات فرهنگی و اقتصادی و نيز روابط گسترده با مخالفان شيعه و کرد حکومت صدام، که حاصل جنگ ۸ ساله با عراق بوده است، شکل گسترده تری به خود گرفته و توانسته است تا دولتی وابسته به خود را در عراق بر سر کار آورد به نحوی که حذف پوسترهای علی خامنه ای، ديکتاتور ايران، از چند شهر عراق می تواند به درگيری فيزيکی ميان اعضای پارلمان آن کشور بينجامد.

از سوی ديگر حکومت ايران در سطح راهبردی مخالف تشکيل اقليم خودگردان عرب های سنی است زيرا چنين اقليمی به معنای شکاف در يکپارچگی جغرافيايی هلال شيعی از ايران تا عراق و سوريه و لبنان تا ساحل دريای مديترانه خواهد بود و بدين منظور درصدد راضی کردن کردهای عراق به حمايت از مالکی است ولی کردهای عراق که بشدت از عملکرد مالکی در برابر اقليم کردستان از جمله در بحث کرکوک و بودجه و مالکيت وصادرات نفت ناراضی هستند فرصت را برای تضعيف مالکی و دولت مرکزی مناسب می بينند و حاضر به کمک به دولت وی از جمله بازپس گيری موصل نيستند.

بی جهت نيست که دولت ايران پيشنهاد همکاری نظامی با نيروهای آمريکايی را برای کنترل و سرکوب شبه نظاميان داعش و سنی های همراه با اين گروه مطرح کرده است، اگرچه برخی گزارش ها از حضور نظامی ايران در عراق و حتی کشته شدن نيروهای ايران در جنگ با داعش خبر می دهد، اما نبايد فراموش کرد که ادامه حضور نظامی ايران در عراق ، بويژه اگر با چراغ سبز آمريکا همراه شود، جز گسترش بحران کنونی حاصلی نخواهد داشت، چراکه سبب برافروخته تر شدن آتش اختلافات مذهبی سنی-شيعه گرديده و سنی های بيشتری را به همراهی با داعش برمی انگيزد و همچنين به شيعه های تندرويی همچون مقتدی صدر و امثال وی، قدرت و نفوذ بيشتری بخشيده و دولت کنونی و ساختار نظامی و بوروکراتيک آينده عراق را نيز بيشتر به حکومت آشوبگر ايران وابسته خواهد کرد و اين زنگ خطری برای عراق و آمريکاست.

آمريکايی که با به راه انداختن دو جنگ تمام عيار عليه عراق، ديکتاتور اين کشور را نابود کرد، از دو سال ونيم پيش و بدون احساس تعهد نسبت به سرنوشت مردم عراق و آنچه که در اين کشور پيش خواهد آمد، به خروج نيروهايش از اين کشور دست زده و مردم عراق را در باتلاقی از مسايل حل نشده، تنها گذاشته است. البته نتايج اين بی مسووليتی و بی تدبيری دولت اوباما ، تنها دامن مردم عراق و منطقه را نخواهد گرفت، بلکه همانطور که تونی بلر، نخست وزير انگلستان، نيز به درستی اشاره کرده است، تاثير آن را در خانه های غربی ها نيز مشاهده خواهيم کرد و افزايش قيمت سوخت تنها يکی از پيامدهای اين بحران خواهد بود و مهمتر از آن تخريب موقعيت آمريکا در جهان و تغيير موازنه قدرت و امنيت از شرق دور تا خاورميانه است.

با توجه به آنچه رفت، راه حل اين معضل در عراق و منطقه را ، جز حذف ديکتاتورهای اين کشورها نمی دانم. چراکه ريشه همه اين مشکلات مذهبی و قومی و اختلافات داخلی مردم اين کشورها، در رفتارهای تبعيض آميز حکومت های استبدادی وعدم مشارکت همه گروه ها و سليقه های موجود در اين کشورهاست. به عنوان نمونه می توان به مصر اشاره کرد که پس از انقلاب مردمی با پشتوانه ارتش ملی، به سمت استقرار يک نظام دموکراتيک گام برداشته و پيش می رود. در اين راه نيز امروز آمريکا بايد اختيار عمل را به همراه کردها و گروه های سنی مخالف داعش و دولت مرکزی به دست بگيرد و علاوه بر مهار بحران کنونی ، با حرکت به سمت چهره های ملی عراقی همچون اياذ علاوی و مانند وی، دولت آينده عراق را به سمت يک دولت ملی فراگير هدايت نمايد و سازمان های بين المللی نيز با حمايت از روند صلح و دموکراسی در اين کشور، زمينه ظهور و بروز افراطی گرايی را از ميان بردارند و با تشديد فشار بر حکومت ايران، سبب تغيير سياست های سال های گذشته اين کشور در منطقه گردند.

دکتر بهروز بهبودی
بنيانگذار مرکز دموکراسی برای ايران

www.bbehbudi.com
contact@bbehbudi.com


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016