سه شنبه 10 تیر 1393   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


پرخواننده ترین ها

روايتی از يک جلسه محرمانه امير محبيان با احمدی‌نژاد

امير محبيان در گفت‌وگويی تفصيلی با هفته‌نامه مثلث برای اولين بار از محتوای جلساتش با روسای جمهور سابق سخن گفته است.

مثلث‌آنلاين بخشی از اين مصاحبه را که در مورد جزئياتی از جلسه امير محبيان با محمود احمدی‌نژاد است، بازنشر داده؛ جلسه‌ای که در سال آخر رياست جمهوری محمود احمدی‌نژاد برگزار شده است:



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 



«واقعيتش اين است که من يک جلسه‌ای با آقای رحيمی‌ داشتم. آقای رحيمی ‌را از جامعه مهندسين و از قبل می‌شناختم. در آنجا صحبت کرده و ديد خود را نسبت به دولت گفتم. گفتم چرا دولتی که به نام امام زمان (عج) آمده و به نام عدالت‌گرايی و اصولگرايی آمده اين تصوير از آن ايجاد شده که بعضی‌ها می‌گويند فراماسونرها اداره می‌کنند يا بعضی می‌گويند بهايی‌ها اداره می‌کنند؟ من نظراتم را می‌دادم که اشتباه کار کجاست و آقای رحيمی ‌يادداشت می‌کردند. صحبت که می‌کرديم يادداشت می‌کرد و يک دفعه به من گفت واقعيتش اين است که من از صبح زود که می‌آيم اينجا هوا تاريک است، بعد می‌روم و فرصت نفس کشيدن ندارم بس که کار دارم. نهايتا اگر بتوانم چند دقيقه با اين ‌تردميلی که در اتاقم است کمی راه بروم، وگرنه تمام بدنم از کار می‌افتد. از بس که کار شديد دارم و راست هم می‌گفت. ما اصلا از بيرون نمی‌دانيم چه خبر است. اينها را شما بيا و با خود آقای احمدی‌نژاد صحبت کن.

زنگ زد به آقای احمدی‌نژاد که فلانی اينجاست. آقای احمدی‌نژاد هم فورا استقبال کرد. گفت الان صحبت بکنيم. من گفتم من الان نمی‌دانم که ذهنيت آقای احمدی‌نژاد چيست. قرار شد هماهنگ کنيم که بعدا برويم. پيش از آن هم من يک مقاله نوشته بودم که تيتر يک رسالت شد درباره آقای مشايی. تحليل من اين بود که بعضی‌ها معتقدند آقای مشايی از لحاظ مالی فاسد است، بعضی‌ها معتقدند از لحاظ اعتقادی فاسد است و بالاخره هر کسی چيزی می‌گويد. خب اينکه درست نيست. اگر از لحاظ مالی فاسد است، قوه قضائيه اقدام کند و او را بگيرد. اگر وابسته به خارج است، سيستم‌های اطلاعاتی او را بگيرند. چرا اگر کسی فاسد است، ما او را رها می‌کنيم که در مقامی به اين بالايی بماند؟ اگر هم فاسد نيست چرا با آبروی افراد بازی می‌کنيم؟ اينکه معنی بدی دارد که يک نفر هم فاسد باشد و هم مسئول. راجع به اينکه بعضی می‌گويند ‌بی‌ايمان و ‌بی‌اعتقاد است ما بر‌اساس چه به همين راحتی در مورد افراد می‌گوييم ‌بی‌ايمان است؟ اگر واقعا ‌بی‌ايمان است يک زمانی است که شما اعتقاد نداری با يک توبه درست می‌شود ولی بعضی از اين اعتقادات غلط و اشتباهاتی که طرف در فکرش دارد ممکن است اصلا با توبه هم درست نشود. چه کسی می‌تواند تشخيص بدهد؟ من از اينجا که نشسته‌ام چگونه می‌توانم ايمان طرف را تشخيص بدهم؟ مگر دستگاه ايمان‌سنج داريم؟ اين بايد با چه چيز مشخص شود؟ فلان فرد خوشش نمی‌آيد می‌گويد او ‌بی‌ايمان است. چرا ما همينطور با انگ صحبت می‌کنيم؟ من اين را نه از موضع حمايت از آقای مشايی که ممکن است به او انتقاد هم داشته باشم، بلکه از موضع انصاف گفتم. يعنی اعتقادم واقعا اين است که به همين راحتی نمی‌شود راجع به ايمان مردم نظر داد. همه چيز را تا اين حد نبايد سياسی کنيم. اين را نوشتم. ظاهرا آقای احمدی‌نژاد ديده و موضع را منصفانه ارزيابی کرده بود.

قرار شد ما با آقای احمدی‌نژاد ديداری کنيم. در آن ديدار گفتم آقای احمدی‌نژاد، من در مورد آقای مشايی موضعم را نوشتم. بعضی از صحبت‌هايی که ايشان می‌کند به نظر من معنی ندارد که آدم روی آن جنجال کند چون حاشيه‌پردازی راجع به دولت است. اما راجع به ايمان افراد که من حق نظر ندارم و نظر نمی‌دهم. ولی سوال من از شماست. می‌دانم شما مشايی را قبول داريد. آقای مشايی يا رفيقت، يا قلبت، يا مغزت است. اگر قلب است، خداوند اين قلب را پشت جناغ سينه‌ای محکم گذاشته. يک حفاظتی بايد از او صورت بگيرد. اين چه قلبی است که شما گذاشتی بيرون که هر کسی به او سنگ بزند؟ اين چه مغزی است که پشت استخوان جمجمه نيست، بيرون گذاشتی که هر کسی به او سنگ بزند؟ اگر رفيق توست که آدم با رفيقش اين کار را نمی‌کند. مگر اينکه يک برنامه‌ای داشته باشی که او خراب شود و تو بمانی که بعيد می‌دانم يک مسلمان بخواهد اين‌ کار را بکند که يک نفر ديگر خراب بشود. واقعا بنشين فکر کن، ببين چه چيزی هست. اينکه درست نيست. دولتی که اصولگرا آمده و با بحث عدالت آمده اينقدر ديد منفی به او بشود و آن را فاسدترين، آلوده‌ترين و ‌بی‌ايمان‌ترين بدانند. اينکه بد است. من گفتم که راجع به اين قضيه می‌شود فکر کرد. خيلی حرف‌ها را لزومی ‌ندارد که آدم فرياد بزند. چرا بعضی ديدگاه‌ها را خام مطرح می‌کنيد؟

ايشان در مجموع استقبال کرد. البته نظرش اين بود که خيلی از چيزهايی که انتساب دادند دروغ و ساختگی است. گفتم من اصلا به اين کاری ندارم چون در بحث مديريت بحث درست بودن نيست، بحث برداشت درست است. اينکه شما کم بهانه نمی‌دهيد که اين برداشت‌ها صورت بگيرد. او هم نگاهش اين بود که بله، اين مسائل بايد حل شود. من حتی پيشنهاد دادم که آقای مشايی يک مدت سکوت خبری داشته باشد و شش ماهی صحبت نکند. بگذاريد جامعه به يک تحليلی برسد و افکار عمومی و علما و مراجع را اينقدر تحريک نکنيد و برای خودتان حاشيه درست نکنيد. به نظر می‌رسد يک مدت هم سکوت اين شکلی داشت. من واقعيتش قضاوت نمی‌کنم ولی احساس کردم آقای احمدی‌نژاد به اين صحبت توجه کرد. هرچند صحبت‌ها ادامه پيدا نکرد.

من معتقدم ما نبايد خودمان را سر کار بگذاريم و حاشيه برای خودمان و نظام ايجاد کنيم. مشکلات مردم مشخص است. بشماريم فرضا مردم ۱۰ تا مشکل بزرگ دارند. يکی يکی رفع کنيم و کنار بگذاريم و مردم را راحت کنيم.»


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016