دوشنبه 16 تیر 1393   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


پرخواننده ترین ها

مگر شما نيامديد که با دروغ و دروغگويی مبارزه کنيد؟ نامه‌ اعتراضی درخشنده تیموریان، همسر حسین رفيعی به حسن روحانی

بسم الله الرحمن الرحيم

جناب آقای دکتر روحانی
رياست محترم جمهوری اسلامی ايران

با سلام

چهل سال پيش ، زمانی که در اوج جوانی از آرمان ها و آرزوهای شخصی ام گذشتم و قدم در راه مبارزه عليه ظلم و جور گذاشتم، هرگز چنين آينده ای را برای انقلابی که حق خود و همرزمانم می دانم تصور نمی کردم. انقلابی که قرار بود آزادی، امنيت و برابری را برای ملت به ارمغان بياورد، از انقلابيون واقعی ربوده شد و به نام عده ای خاص ضبط گرديد. همان ها که تا به امروز به نام دفاع از انقلاب از هيچگونه اقدام غير انسانی و غير اخلاقی شرم نداشته و ندارند.

هفته گذشته ماموران وزارتخانه تحت امر شما منازل من در دماوند و تهران را مورد هجوم و غارت قرار دادند. من به علت ناراحتی قلبی و دوری از آلودگی هوای تهران مدت هاست که در دماوند ساکن شده ام و در واقع آنجا آسايشگاه من در اواخر دهه ششم زندگی ام است که در روز دوشنبه ۹ تير ماه ۱۳۹۳ به جولانگاه ده نفر از ماموران وزارت اطلاعات مبدل شد.

اين ماموران چگونه و با اجازه چه کسی وارد مجتمع مسکونی شده و خود را به پشت در آپارتمان رساندند بر من مشخص نيست چون زنگی به صدا در نيامد. زمانی که در آپارتمان را همسرم (حسين رفيعی) به تصور حضور يکی از همسايگان باز نمود ماموران قصد يورش به داخل داشتند که با مقاومت او در ديدن حکم روبرو شدند و همچنين فريادهای من مبنی بر اجازه پوشيدن لباس مناسب. سوال من اين است که آيا امکان زنگ زدن در ورودی و معرفی خود و برخورد محترمانه با رعايت حقوق شهروندی و جود نداشت که آنطور وحشيانه به درآپارتمان يورش آوردند و پای خود را لای در گذاشتند تا مبادا در بسته شود و ما مدارک و اسناد محرمانه “سيا” را نابود کنيم؟! آيا برای يک آپارتمان ۷۹ متری به راستی احتياج به ده نفر مامور بود که آنچنان ترس و دلهره برای همسايگان من در آنجا ايجاد کنند؟ آقايان به گمان آنکه يک خانه تيمی يافته اند همه جا را شخم می زدند تا مبادا “محموله های اسلحه ” و “بمب های دست ساز” از قلم نيفتند. طرز بازرسی ها و ضبط مدارک آنچنان ناشيانه و ناپخته بود که اگر حتی چند فيلم غربی پليسی تماشا می کردند بهتر از اين عمل می نمودند. هرچند حکم به نام همسر من بود اما تمامی يادداشت ها و دفاتر شخصی من را نيز ضبط نمودند و زمانی که با مقاومت من در دادن لپ تاپ شخصی ام روبرو شدند با دروغ و به بهانه اينکه محتوای آن را همانجا جلوی من کنترل می کنند آن را از من گرفتند و به ناگهان يکی از ماموران آن را از جلوی ميز من قاپيد و پا به فرار گذاشت. نام ديگری جز دزدی و غارت نمی توانم بر اين عمل بگذارم.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


ماجرا به همين جا ختم نشد. همسرم را به تهران بردند و منزل مسکونی ما در تهران را هم به همين شيوه مورد هجوم و غارتگری قرار دادند. در آنجا نيز دخترم از دادن لپ تاپ شخصی اش امتناع کرد و بعد از ۴۵ دقيقه گفتگو و بيشتر تهديد به او حمله ور شدند و با ضرب و شتم و به زور لپ تاپ را از دستش ربودند و فرار کردند. در حاليکه می گفتند برويد خدا را شکر کنيد که رافت اسلامی شامل حال شما شده است !

جناب آقای روحانی

اين آقايان از کدام اسلام حرف می زنند که من آن را نمی شناسم؟ سال ۵۳ در جريان تغيير ايدئولوژيک سازمان مجاهدين خلق در بغداد بودم . زمانی که نيروها يکی يکی از اسلام روی بر می گرداندند اين من بودم که يک تنه جلوی يک سازمان به آن قدرتمندی ايستادم و دين خود را حفظ کردم که برای نسل بعد سرزمينم اسلام ناب به ارمغان بياورم. حال اين مامورهای بی تجربه و ناپخته جوانی که به زور به سی سال می رسند می خواهند به من درس اسلام بدهند؟!

کجای اسلام گفته شده است که به خانه ديگران بدون اجازه هجوم بريد و وسايل خصوصی آنها را تجسس کنيد؟ اين چه اسلامی است که آسايش را از روزه دار در ماه رمضان سلب می کند؟ کجای اسلام آمده است که وسايل افراد را بدون رضايت آنها و بی دليل ضبط کنيد؟ اينان چه مسلمانانی هستند که وحشيانه به يک دختر حمله می کنند، روسری از سرش می کشند و لباسش را پاره می کنند؟! خلخال پای يک زن يهود آه از نهاد امير المومنين در می آورد ، حال اين مدعيان ولايت از دست و پای کبود و زخمی دختر من شاد می شوند و با خنده از رافت اسلامی سخن می گويند؟! اينان چه مامورانی هستند در يک دولت اسلامی که به خانه زن مسلمانی يورش می برند و حتی فرصت بر سر کردن روسری و پوشيدن مانتو را به او نمی دهند؟

رئيس جمهور محترم

وزراتخانه ای که وظيفه تامين امنيت جامعه را بر عهده دارد بلای جان انسان های پاک و دلسوز اين سرزمين شده است. مگر شما نيامديد که با دروغ و دروغگويی مبارزه کنيد؟ اين چه دروغگويان و متوحشينی هستند که در آن وزارت خانه تربيت شده اند. مدام قسم خدا می خوردند که ۴۸ ساعته تمام وسايل شخصی من و دخترم را باز پس می دهند، هر چند که به اين قسم های دروغ آشنايی کافی دارم اما اکنون يک هفته است که از اموال دزديده شده ما هيچ خبری نيست. دزدانی که شبانه و در سکوت از ديوار خانه های مردم بالا می روند شرف دارند به اين دزدانی که در روز روشن و با نام مامور دولت از هيچگونه هتک حرمتی ابايی ندارند. اين چه وزارتخانه ای است که نمی داند به کجا و به خانه چه کسانی حمله کرده است؟ مگر ما که هستيم که اينگونه به خانه مان شبيخون می زنند؟ سوابق مبارزاتی ما قبل از انقلاب بر همگان روشن است و پس از آن نيز بيش از سه دهه است که من به مددکاری اجتماعی و همسرم به استادی دانشگاه مشغول بوده ايم. سخت است باور آنکه وزارت اطلاعات در طی اين سال های طولانی هنوز سوابق و منش روشن ما را نشناخته باشد.

جناب آقای روحانی

من اين اقدام وحشيانه و به دور از شان انسانی را تنها اقدامی در جهت آزار و سلب آسايش از نيروهای دلسوزی می دانم که برای منافع و مصالح ملی سال هاست که سکوت می کنند و از خواسته های به حقشان کوتاه می آيند. تمامی وقايع روی داده شده از ساعت ۳ بعد ازظهر در دماوند تا ۸ شب در تهران به طور کامل در دوربين فيلم برداری که به همراه ماموران بود ضبط و ثبت شده است که قابل بازرسی است. اعمال مجرمانه ای روی داده است که اگر قانون و حقی باشد ، قابل پيگيری است.

من چريک پيری هستم که نه اميد به زندگی دارم و نه ديگر اميد به اصلاح اين جامعه اما همچنان سکوت را در برابر ناحقی و ظلم را جايز نمی دانم. لذا فرياد برمی آورم و از خداوند متعال داد خواهی می کنم.

و من الله توفيق – درخشنده تيموريان


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016