مادر صبا آذرپيک: گناه صبا رساندن حرف خانواده زندانيان ۳۵۰ به نمايندگان است
ايرانواير ـ «اکرم محمدی»، مادر «صبا آذرپيک» پس از ۶۵ روز از بازداشت دختر روزنامهنگارش، لب به سخن گشود.
صبا، خبرنگار روزنامه اعتماد و هفتهنامه «تجارت فردا» در روز هفتم خرداد ماه دستگير شد. مکان بازداشت اين خبرنگار پارلمانی روزنامه اعتماد هنوز مشخص نيست.
او در اين مدت نتوانسته با وکيلش ملاقات کند و تنها دو بار با خانواده خود تماس گرفته است.
اين دومين بار است که صبا آذرپيک بازداشت میشود . او در بهمن سال ۹۱ همراه چند روزنامهنگار ديگر به بهانه ارتباط با رسانههای خارجی دستگير و پس از مدتی آزاد شد.
مادر صبا در گفتوگو با «ايرانواير» از وضعيت صبا، گفت و شنودهايش با مسوولان و آنچه در اين ۶۵ روز بر او گذشته است، حرف میزند.
* صبا کجا دستگير شد و با او چه گونه رفتار کردند؟
- صبا ساعت هشت و نيم صبح از منزل خارج شد که به محل کارش برود اما در خيابان بازداشتش کردند. بعد از دستگيری او، دو مامور بازداشت به خانه ما آمدند. با اين که حکمی نداشتند، پسرم با روی باز با آنها برخورد و دعوتشان کرد که داخل بيايند.
آنها بازديدی از خانه کردند اما چيزی از خانه نبردند. دفعه پيش تمام وسايل صبا را وزارت اطلاعات برده بود و پسرم هم توضيح داده بود. بنابراين، بدون اين که به وسيلهای دست بزنند، به محل کار صبا میروند، دو تا کيس در اتاق صبا بوده که هر دو را میبرند. يکی از کيسها مربوط به همکار صبا بوده اما هرچه صبا توضيح داده، فايدهای نداشته و هر دو کيس را میبرند.
* مکان بازداشت صبا برای شما مشخص شده است؟
- نه، ما هنوز نمیدانيم صبا در کجا نگهداری میشود. فقط میدانم در اوين نيست. از روز اول تا به حال يک روز هم در اوين نبوده. فکر می کنم در انفرادی بازداشتگاه سپاه باشد. هر وقت پیگيری کردم، به ما گفتند ما وظيفهای نداريم به شما جواب دهيم. فقط صبا روز اول پس از تفهيم اتهام به من گفت که در بند ۵۹ قوه قضاييه بازداشت میشود اما وقتی چهلمين روز بازداشتش تماس گرفت، به من گفت به علت بازسازی بند ۵۹، من را به بازداشتگاه سپاه آوردهاند.
* در اين مدت صبا چند بار با شما تماس گرفته است؟
- يک بار در روز سيزدهم بازداشتش تماس گرفت و در حد پنج يا شش دقيقه صحبت کرد. در آن صحبت تلفنی، بازجو از صبا خواست که به من بگويد هيچ جا از اين تماس حرفی نزنم. او گفته بود من بدون اطلاع از مسوولان اجازه اين تماس را دادهام و اگر آنها بفهمند برای من خيلی گران تمام میشود. من هم در فيسبوک نوشتم خواب ديدم که صبا تماس گرفته است.
دومين تماس صبا در روز ۱۵ تير بود که ۴۰ روز از بازداشتش میگذشت. در آن تماس متوجه شدم مهرههای کمر صبا دچار مشکل شده و برای درمان به درمانگاه اوين برده شده است. وقتی علت را پرسيدم، گفت به دليل رکوع های طولانی اين مشکل پيش آمده است.
* درباره اين موضوع پیگيری کرديد؟
- پیگيری که نتيجه نداد اما روز ۳۰ تير در دادگاه به دستور آقای «مقيسه» توانستم برای چند دقيقه صبا را ملاقات کنم. همان وقت به صبا گفتم هيچ وقت به خاطر رکوع، مهره کمر کسی بيرون نمیزند. صبا خيلی ناراحت شد که من نگران شدهام. واقعا هنوز هم نگران هستم و پيش خودم فکر میکنم که نکند حادثهای باعث آسيب صبا شده باشد. همان روز وقتی صبا را بغل کردم، ديدم تب شديدی دارد. حرارت آن تب هنوز هم وجود مرا میسوزاند.
* آيا تا به حال توانستهايد با مسوولان قوه قضاييه درباره وضعيت صبا صحبت کنيد؟
- فقط همان معاونين بودند که با آنها صحبت کردم. اين طور نيست که اجازه بدهند با دادستان يا بالاتر از دادستان ملاقات داشته باشيد. ما هم در اين باره خيلی تلاش کرديم اما نتيجه نگرفتيم.
* وضعيت پرونده در حال حاضر چه گونه است؟ آيا برای بار سوم قرار بازداشت را تمديد کردهاند؟
- قرار بازداشت صبا به صورت دستوری تمديد شد. روی پرونده او دستوری نبود. بازپرسش هم نبود و قرار بازداشت صبا روز شنبه تمام شده بود. ما درخواست پیگيری کرديم، پرونده را به شعبه ديگری فرستادند که متاسفانه توسط دادستانی دستور تمديد قرار صادر شد.
* دليلی برای تمديد قرار بازداشت به شما دادند؟
- خير. حتی مسوولان دادستانی میگفتند در محتوای پرونده صبا مشکلی وجود ندارد و به ما اميدواری میدادند که احتمال آزادی صبا خيلی زياد است. اما متاسفانه در دقايق آخر دستور تمديد قرار روی پرونده گذاشته شد. وقتی پیگير شديم، به ما گفتند از دست ما کاری بر نمی آيد. يعنی خيلی راحت به ما رساندند که تمديد بازداشت صبا فرمايشی است و حتی طوری صحبت میکردند که ما استنباط کرديم خودشان موافق تمديد بازداشت نيستند و چون يک دستور است، مجبور به اطاعت هستند.
روز ششم مرداد به ما خبر دادند که قرار بازداشت تمديد شده. وقتی روی پرونده اعتراض کرديم، گفتند: کاری از ما ساخته نيست. حتی مسوول اصلی که بايد حرف آخر را میزد، به ما گفت به خانه برويد و اميدی به اعتراض نداشته باشيد. با اين حال، ما مصر به پیگيری بوديم. دست آخر بهانه آوردند و گفتند فرم وکالت به طور کامل پر نشده، برای همين ما نمیتوانيم به اعتراض رسيدگی کنيم و پرونده به دادسرای فرهنگ و رسانه ارجاع داده شد.
* آيا صبا توانسته است وکيل خود را ملاقات کند؟
- وکيل صبا نه توانسته صبا را ملاقات کند و نه توانسته با او صحبت کند. حتی اجازه مطالعه پرونده را هم به او ندادهاند.
* آيا در اين باره پیگيری کرديد؟
- وقتی پیگيری کرديم اما به ما گفتند پرونده صبا مشکلی ندارد و اميد میدادند که به زودی آزاد میشود. يعنی به قولی، ما را سرگرم میکردند. ۴۵ روز بعد از بازداشت صبا به ما گفتند وثيقه خود را آماده کنيد. حتی گفتند وثيقه برای تهران باشد و کرج نباشد که بخواهد نيابت بخورد و زمانبر شود. هربار ما اعتراض کرديم، فقط به ما اميدواری دادند. اما در عمل به هيچ کدام از اعتراضهای ما رسيدگی نشده است.
* آيا تا کنون به شما توضيحی دادهاند که جرم صبا چيست؟
- از روز اول وقتی سوال میکردم که جرم صبا چيست و به چه دليل بازداشت شده، فقط و فقط حرف اول و آخر مسوولان اين بود که چرا صبا درد دل خانوادههای بند ۳۵۰ را با تلفن به گوش نمايندگان مجلس رسانده و سبب شده نمايندگان اين موضوع را در مجلس پیگيری کنند. من فکر میکنم اين مساله برای قوه قضاييه بسيار گران تمام شده است. صبا فقط رابط بين خانواده زندانيان بند ۳۵۰ و نمايندگان شد و حرف آنها را رساند.من فکر نمیکنم اين جرم باشد.
روز اول بازداشت که صبا تفهيم اتهام میشد، من خودم را به آن جا رساندم، صبا با صدای بلند گفت:«مادر! در پروندهای که برای من تشکيل شده، يکی مساله آقای "رسايی" است.» مساله آقای رسايی، نرفتن به برزيل بود و صبا را مقصر نرفتن به اين سفر رويايی میدانست.
او گفت:«موضوع آقای "اسماعيلی"، رييس سازمان زندانها است، مساله اتفاقات بند ۳۵۰ است و موضوع ديگر هم پرونده سال ۹۱ من است که روی اين پرونده قرار دادهاند.»
* برای پرونده سال ۹۱ صبا، دادگاه تشکيل شد؛ آيا حکمی صادر شده است؟
- صبا بهمن ۹۱ همراه چند نفر از روزنامهنگاران دستگير و اسفند ماه آزاد شد. آقای روحانی دستور داده بودند به وزارت اطلاعات که هيچکدام از اين پروندههای روزنامهنگاران پیگيری نشود. اما آخر تيرماه صبا را برای پرونده سال ۹۱ به دادگاه بردند. خوشبختانه اين پرونده موردی نداشت و آقای مقيسه هم همين را گفتند. ايشان خوب برخورد کردند و عنوان کردند که قصد کمک دارند. هفته گذشته شنيدم که حکم صادر شده، اما هنوز به ما ابلاغ نشده است. اميدوارم که اقای مقيسه نيت خود را در صدور حکم نشان دهند.
* شما در اين دادگاه، صبا را برای چند دقيقه ديديد؛ گفته میشد که صبا تحت شکنجه روحی قرار دارد. آيا درباره اين موضوع با شما صحبتی کرد؟
- صبا برای دومين بار که تماس گرفت به من گفت:« مامان! وضع بچهها چهطور است، شنيدهام که آنها بازداشت شدهاند.» من گفتم نه، چنين اتفاقی نيفتاده. فقط چند نفر از بچهها شب ميلاد امام زمان شيرينی پخش میکردند که بازداشت شدند و بعد با وثيقه آزاد شدند. صبا همان موقع گفت: «مامان! به همه دوستانم بگو من عليه هيچکس نه چيزی داشتم که بگويم و بنويسم و نه چيزی عليه آنها نوشتهام.» سال ۹۱ هم که صبا بازداشت شده بود از او خواسته بودند عليه چند نماينده چيزهايی بنويسد که او قبول نکرده بود و وقتی با خانه تماس گرفت، جلوی بازجوها به من گفت: «به اين چند نماينده بگو که من نه چيزی میدانستم و نه عليه آنها چيزی نوشتهام.»
* آيا شما را از مصاحبه با رسانهها منع کردند؟
- بله. از همان روز اول بارها به ما گفتند که اگر شما مصاحبه کنيد، وضع صبا بدتر میشود و دچار مشکل خواهد شد. حتی در فيسبوکم که روزهای اول بازداشت صبا در آن می نوشتم، مامور بازداشت صبا که من احتمال میدهم بازجوی صبا هم باشد، با تلفن همراه پسرم تماس گرفت و گفت توی فيس بوک چيزی ننويسيد. گفتم با کسی مصاحبه نکردم فقط درد دلهايم را مینويسم. گفت: «پس ما يک دفترچه برايتان می آوريم که درد دل ها و خاطرات خود را آن جا بنويسيد.»
من هم گفتم نيازی به دفترچه ندارم و در فيس بوک مینويسم.