چهارشنبه 29 مرداد 1393   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


پرخواننده ترین ها

زندگی در مرگ، مسعود نقره‌کار

مسعود نقره‌کار
بسياری ازوصيت‌نامه‌ها دريچه‌های تازه‌ای به سوی مفاهيم زندگی و مرگ می‌گشايند. شايد آن معنا و تعبير از واژه‌ی وصيت که گفته شده است: از ريشه "وَصِیَ"ست، و "وصی" به گياهان به‌هم متصل و بافته شده اطلاق شده و "أرض واصیة" نيز زمينی‌ست که سراسر پوشيده از گياه به‌هم وصل شده است، برداشت و تعبير وصيت کردن به عنوان نشانه‌ی وصل، تسلسل و درهم تنيدگی زندگی و مرگ، و تداوم زندگی در مرگ باشد

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


روان شناسی وصيت نامه، شناسائیِ وضعيت روانی وصيت کننده يا وصيت گذاراز طريق خوانش متنی ست که وی به عنوان واپسين در‌خواست وپيام‌، پيش ازمرگ برجای می گذارد، متنی که نه فقط نشان دهنده‌ی وضعيت و ويژگی روانی ( و ذهنی ) وصيت گذاردر لحظه نوشتن وصيت‌نامه است، بل که به عنوان موجوديتی به طورنسبی مستقل دارای "روح‌"ای ست که با خواننده‌ی متن سخن می‌گويد، با اوارتباط بر قرارمی کند، براو تاثيرمی گذارد وبربنای چنين تاثير گذاری‌ای رازهای نهان وصيت نامه آشکارترمی کند، رازهائی که از دل متن يا از ورای آن بيرون کشيده می شوند: رازچگونگی پذيرش مرگ و تناقض زندگی و مرگ، راز ناديده انگاشتن مرگ همراه با نگرانی و دلواپسی‌ برای بازماندگان، راز تلخی جدائی‌ای پايدار، رازهراس از نابودی و چگونگی زندگی پس ازمرگ ، و راز تداوم زندگی در مرگ .
بسياری ازوصيت نامه‌ها، به ويژه وصيت نامه‌هائی که در شرايط غيرعادی نوشته می شوند دريچه‌های تازه ای به سوی مفاهيم زندگی و مرگ می گشايند. شايد آن معنا وتعبيرازواژه ی وصيت که گفته شده است: " از ريشه "وَصِیَ" ست، و" وصی" به گياهان به‌هم متصل و بافته شده اتلاق شده و «أرض واصیة» نيز زمينی ست که سراسر پوشيده از گياه به‌هم وصل شده " است ، برداشت و تعبير وصيت کردن به عنوان نشانه‌ی وصل، تسلسل ودرهم تنيدگی زندگی و مرگ، و تداوم زندگی درمرگ باشد.(۱)

تعريف وصيت نامه
وصيت کردن و وصيت نامه نوشتن پديده‌ای کهن سال و ديرپاست، پديده‌ای جهانی که درباره چرائی و چگونگی‌اش کتاب ها و تحليل ها نوشته، وگفته ها گفته شده‌اند. اين پديده (Will (Testament or را چنين تعريف کرده اند: به جای گذاشتن سفارش‌ها، خواست ها، اندرزها، وآرزوهای فردی که درآستانه ی مرگ قرارمی گيرد، ويا می پندارد که مرگ اش نزديک است. در فرهنگ ما وصيت از ريشه «وصی»اندرز دادن، سفارش کردن و فرمان دادن، توصيه و سفارش به فرد ديگر معنا شده است. در تعريف از وصيت آن را " برنامه‌های عهد و إيصال(رساندن) نيزدانسته‌اند، همان چيزی که به آن وصيت می‌شود، و «وصیّ» کسی است که متّصف به تعهّد و إيصال باشد، اين معنی بر «موصی (وصيت کننده يا وصيت گذار) که تعهد می‌کند نيز صدق کرده، وهمچنين بر«موصی اليه» نيز صدق می‌کند، که قبول إجراء تعهد نموده و تحقّق رساندن وصيت به دست اوست."
در جامعه ی ما با کاربرد واژگان عربی و تعابيرمذهبی( شيعی) دررابطه با وصيت نامه چنين وانمود کرده‌اند که وصيت کردن يک عمل اسلامی ست و فقط معتقدان به زندگی آنجهانی از خود وصيت بر جای می گذارند. وصيت اما درجهان به عنوان عملی حقوقی شناخته و تعريف شده است که به موجب آن:"شخص به طور مستقيم يا در نتيجه تسليط (گماشتن) ديگران در اموال يا حقوق خود برای بعد از فوت تصرف می‌کند. در علم اخلاق وصيت با پند و موعظه سفارش کردن به ديگری، جهت فرمان بردن و عمل نمودن تعريف شده است. در اصطلاح فقه تمليک و واگذاری عين مال يا منفعت آن بعد از وفات خود به شخص ديگر يا عموم مردم است، به‌طوری‌که تصرف در اموال متوفی برای ديگران مباح باشد. به فردی که موافق سفارش و وصيت کسی پس از مرگ وی درامورواموال وی دخالت و تصرف کند، وصی می گويند، به بيان ديگر، وصی به کسی می گويند که بعد از مرگ وصيت کننده، طبق وصيتنامه، حق دخل و تصرف در امور و اموال میّت را دارد."(۲)

انواع وصيت نامه
وصيت نامه به دو شکل شفاهی و کتبی گذارده شده ومی شود، که نوع کتبی رايج تراست. وصيت نامه در مضمون و محتوی از سفارش ها و توصيه ها و پيام های شخصی و خانوادگی و مالی گرفته تا اندرزها و رهنمود هاو راهکارهای سياسی، دينی ( مذهبی )، علمی، فرهنگی، اخلاقی و.... را در بر گرفته است. امروزه صدها وصيت نامه سياسی، دينی وايدئولوژيک، فرهنگی واخلاقیِ به جا مانده از چهره‌ها و شخصيت‌های عرصه‌های محتلف فعاليت های فردی و اجتماعی، به متن هايی قابل اتکا و ماخذ و مرجع اهل سياست و مذهب وفلسفه و علم و فرهنگ و اخلاق بدل شده‌اند.
موقعيت اجتماعی وصيت گذار، تمايل‌ها، وابستگی‌ها، باورها واعتقادهای سياسی، دينی، فلسفی، به ويژه باور واعتقاد به خدا و دين (مذهب)، وزندگی پس از مرگ ويا بی باوری به خدا و دين (مذهب) و زندگی ِآنجهانی، بر شيوه‌ی نگارش، محتوی ومتن وصيت نامه تاثير ‌گذارند. اينکه وصيت کننده درچه شرايطی وصيت بر جای گذارده نيزاز عوامل تاثير گذاربرشيوه نگارش و متن است. درآستانه ی مرگی طبيعی، در جنگ، قبل ازاجرای حکم اعدام، و يا خودکشی وصيت نامه ها ويژگی های متنوع و گوناگون به خود می‌گيرند. بهمين دليل افراد تجربه يکسان در وصيت نامه نويسی از خود نشان نداده اند.(۳)
شايد بتوان وصيت نامه‌ها را به انواع زير تقسيم وتعريف کرد:
۱-وصيت نامه‌های رسمی وعادی که سفارش های مالی، راهنمائی ها، پندها و اندرزهای اخلاقی به وصی و ساير افراد خانواده اصلی ترين موضوع های اين نوع وصيت نامه‌ها هستند. اين نوع وصيت نامه ها معمولا"در سطح خانواده باقی می مانند و فراترنمی روند.
۲- وصيت نامه هائی که شخصيت ها و چهره های عالم سياست ،دين، فلسفه، فرهنگ وعلم به عنوان رهنمود، پيام، توصيه و اندرزبرجای می گذارند. اين دست وصيت نامه ها نيز از زوايای محتلف مورد تجزيه و تحليل قرار گرفته اند. نمونه اند اين چند وصيت نامه:
- وصيت نامه منتسب به کوروش يکی از قديمی ترين وصيت نامه های سياسی در تاريخ ميهنمان تلقی شده است در بخشی از اين وصيت نامه آمده است :
".... وقتی که از دنيا رفتم بدنم را در تابوت زر يا نقره و يا هر گونه حفاظ ديگری نگذاريد ، بلکه هر چه زودتر دفن کنيد و چه بهتر که در آغوش خاک که مادر همه نعمت‌های نيک و نازنين است و نگهبان چيزهای خوب و سودمند، آرام گيرم . من در همه عمر خود خواستار خير و صلاح آدميان بوده ام و بس نيکو است که در دل خاک که ولی نعمت بشراست بمانم. ايرانيان و يارانم را بر مزارم فرا آوريد تا شريک آسودگی و سعادتم باشند و تهنيتم گويند که سرانجام، رستگار از دنيا رفته ام و ديگر بار غصه و ادبار ندارم . خواه من با خدايان قرين شوم و يا نا کام به همه آنها که هنگام دفن جنازه ام حضور دارند ، پيش از فرا رفتن به خاطر وجودی که سعادتمند زيسته است بخششها کنيد و اين آخرين حرفم را نيز در خاطر يسپاريد : « اگر بخواهيد دشمنان خود را خوار کنيد ، با دوستان خويش خوبی کنيد »....."
-لوئی پاستوربه عنوان يک شخصيت علمیِ جهانی چنين نيز وصيتی برجای گذارده است.
"در هر حرفه و شغلی که هستيد نه اجازه دهيد که به بدبينی های بی حاصل آلوده شويد و نه بگذاريد که بعضی لحظات تاسف بار که برای هر ملتی پيش می آيد شما را به ياس و نا اميدی بکشاند.در آرامش حاکم بر آزمايشگاه‌ها و کتابخانه هايتان زندگی کنيد.
نخست از خود بپرسيد: "من برای يادگيری خود چه کرده ام"، سپس همچنان که پيش تر می رويد بپرسيد: "من برای کشورم چه کرده ام؟" واين پرسش را آنقدر ادامه دهيد تا به اين احساس شادی بخش و هيجان انگيز برسيد که: "شايد سهم کوچکی در پيشرفت و اعتلای بشريت داشته ايد"، اما صرفه نظرازهرپاداشی که زندگی به تلاش هايمان بدهد يا ندهد، آنگاه که لحظه مرگ فرا می رسد هر کدام از ما بايد اين حق را داشته باشيم که با صدای بلند بگوييم:"من آنچه در توان داشته ام انجام داده ام"
-چارلی چاپلين نابغه عالم هنر خطاب به دخترش وصيت کرده‌است :
"..... امروز نوبت توست که صدای کف زدنهای تماشاگران تو را به آسمانها ببرد. به آسمانها برو ولی گاهی هم روی زمين بيا و زندگی مردم را تماشا کن. زندگی آنان که با شکم گرسنه، در حالی که پاهايشان از بينوايی می لرزد و هنرنمايی می کند. من خود يکی از ايشان بودم.
جرالدين دخترم.... داستان آن دلقک گرسنه که در پست ترين صحنه های لندن آواز می خواند و صدقه می گيرد. داستان من است. من طعم گرسنگی را چشيده ام. من درد نابسامانی را کشيده ام. و از اينها بالاتر رنج حقارت آن دلقک دوره گرد که اقيانوسی از غرور در دلش موج می زند. اما سکه ی صدقه ی آن رهگذر که غرورش را خرد نمی کند رانيز احساس کرده ام. با اين همه زنده ام و از زندگان پيش از آن که بميرند حرفی نبايد زد...دخترم، جرالدين، چکی سفيد برای تو فرستاده ام که هر چه دلت می خواهد بگيری و خرج کنی. ولی هر وقت خواستی دو فرانک خرج کنی، با خود بگو سومين فرانک از آن من نيست. اين مال يک فرد فقير گمنام می باشد که امشب به يک فرانک احتياج دارد. جستجو لازم نيست. اين نيازمندان گمنام را اگر بخواهی همه جا خواهی يافت. اگر از پول و سکه برای تو حرف ميزنم برای آن است که از نيروی فريب و افسوس پول، اين فرزند شيطان، خوب آگاهم.......
من زمانی دراز در سيرک زيسته ام و هميشه و هر لحظه برای بندبازان بر روی ريسمانی بس نازک و لرزنده نگران بوده ام. اما دخترم اين حقيقت را بگويم که مردم بر روی زمين استوار و گسترده، بيشتر از بندبازان ريسمان نااستوار سقوط می کنند.
... شايد شبی درخشش گرانبهاترين الماس اين جهان تو را فريب دهد. آن شب است که اين الماس، آن ريسمان نااستوار زير پای تو خواهد بود و سقوط تو حتمی است.... روزی که چهره ی زيبای يک اشراف زاده ی بی بند و بار تو را بفريبد، آن روز است که بندبازی ناشی خواهی بود. بندبازان ناشی هميشه سقوط می کنند.........
انسان باش، پاکدل و يکدل؛ زيرا که گرسنه بودن، صدقه گرفتن و در فقر مردن، هزار بار قابل تحمل تر از پست و بی عاطفه بودن است"….
يکی از زيباترين وصيت نامه ها به "جک بنی" کمدين بزرگ آمريکائی تعلق دارد، بنی عاشق همسرش بود.او وصيت کرد بعد از مرگش هر روز يک شاخه گل رز به در خانه همسرش ببرند.اين کار به مدت ۹سال انجام شد تا سرانجام همسر بنی نيز درگذشت.(۴)
۳- وصيت نامه هائی که محکومان به اعدام، محکومانی که به دلايل سياسی و عقيدتی، و به عنوان قربانبان دگرانديشی پيش از اجرای حکم از خود برجای می‌گذارند. اين وصيت نامه ها اغلب عاری ازترس ازمرگ، اضطراب، بی قراری و هيجان هستند. متن اين گونه از وصيت نامه‌ها متنوع و گوناگون اند. از متن های حماسی و شورانگيز تا متن های ادبی را شامل می شوند. عليرغم وجود محدوديت به هنگام نوشتن اين نوع وصيت نامه ها کلام آفريننده گان اين متن ها جان دارو سرشاراززندگی و شادی و عشق اند. اين وصيت نامه ها اگر چه می‌بايد به اجبار فقط جنبه ی خداحافطی و وداع با خانواده را داشته باشند اما زندگی، شادی، آينده نگری، آزادی جانمايه اکثراين نوع متن‌ها ست.(۵) اين دست ازمرگ های آرمانی باورمندان و فعالان طيف های مختلف عرصه سياست، دين، فرهنگ را در بر می گيرند. نمونه‌اند اين وصيت نامه ها:
واپسين کلام دکتر فاطمی، وزير امور خارجه دولت مصدق را، پيش از اعدام اينگونه نقل کرده‌اند:
" ......آزموده از وی خواست اگر وصيتی دارد بگويد و افزود: تو که مکرر می گفتی من از مرگ ابايی ندارم ومرگ حق است... دکتر فاطمی در پاسخ اش گفت:
آری مرگ حق است و من از مرگ ابايی ندارم. آن هم چنين مرگ پرافتخاری، من می ميرم که نسل جوان ايران از مرگ من درس عبرتی گرفته و با خون خود از وطنش دفاع کرده و نگذارد جاسوسان اجنبی بر اين کشور حکومت نمايند.
کلام آخرش اين بود: ...و من خدا را شکر می کنم که در راه مبارزه با فساد شهيد می شوم و با شهادتم در اين راه، دين خود را به ملت ستمديده و استعمارزده ايران ادا کرده ام…."
مرتضی کيوان ، شاعر و از اعضای حزب توده ايران در بخشی از وصيت نامه اش خطاب به خانواده اش نوشت:
«...بدنبال زندگی و سرنوشت و سرانجام خود می روم. همه شما برای من عزيز و مهربان بوديد و چقدر به من محبت کرده ايد اما من نتوانستم، نتوانسته ام، جبران کنم. اکنون که پاک و شريف می ميرم، دلم خندانست که برای شما پسر، دوست و شوهر و برادرنجيبی بودم، همين کافيست. دوستانم زندگی ما را ادامه می دهند و رنگين می سازند... همه را دوست دارم زيرا زندگی پاک و نجيبانه و شرافتمندانه را می پرستيده ام. زن عزيزم يادت باشد که "عمو تيغ تيغی" تو، راه را تا به آخر طی کرد.»
عزت طبائيان ۲۶ ساله از سازمان پيکار که در حکومت اسلامی در زندان اعدام شد در بخشی از وصيت نامه اش می‌نويسد:".... زندگی زيبا و دوست داشتنی است. من هم مثل بقيه، زندگی را دوست داشتم. ولی زمانی فرا می رسد که ديگر بايستی با زندگی وداع کرد. برای من هم آن لحظه فرا رسيده است و از آن استقبال می کنم. وصيتی خاص ندارم، ولی می خواهم بگويم که زيبايی های زندگی هيچگاه فراموش شدنی نيست. کسانی که زنده هستند سعی کنند از عمر خود حداکثر بهره را بگيرند. پدر و مادر عزيزم سلام ،در زندگی برای بزرگ کردن من خيلی رنج کشيديد. تا آخرين لحظه، دست های پينه بسته پدرم و صورت رنج کشيده ی مادرم را فراموش نمی کنم. می دانم که تمامی سعی خود را برای بزرگ کردن من کرديد ولی به هر حال روز جدايی لحظه ای فرا می رسد و اين اجتناب ناپذير است. با تمام وجودم شما را دوست دارم و از راهی که شما را نخواهم ديد شما را می بوسم. به خواهران و برادران سلام گرم مرا برسانيد و آنها را ببوسيد. دوستتان دارم. در نبودن من اصلا ناراحتی نکنيد و به خود سخت نگيريد. سعی کنيد با همان مهر و محبت هميشگی تان به زندگی ادامه دهيد. به تمام کسانی که سراغ مرا می گيرند سلام برسانيد......"
لطيفه نعيمی از سازمان کارگران انقلابی ايران "راه کارگر" ، پيش از اجرای حکم اعدام، دروصيت اش می نويسد: " ....پدر و مادر عزيزم از اينکه باعث ناراحتيتان شدم متأسفم و اميدوارم که مرا ببخشيد. ... از اينکه نتوانستم بهتر از اين باشم متأسفم. از قول من به خواهر و برادرانم سلام برسانيد. اميدوارم که همه آنها موفق و خوشبخت باشند. اگر روزی ... را ديديد سلام مرا به او برسانيد و بگوئيد اميدوارم که مرا ببخشد، هر چند که خودم هرگز نتوانستم. به پدر و مادر... سلام برسانيد و بخاطر زحماتيکه به آنها دادم معذرت بخواهيد. از قول من گردن بند را به مادرش بدهيد و بگوئيد حفظش کردم و بايد پيش خودش باشد هر چه که دارم متعلق به ... است. اگر توانستيد به او بدهيد و بگوئيد که خوشحالم که با او زندگی کردم هر چند خيلی کوتاه بود.
وسائلم يک کيف سفيد است برای نعيمه دوخته ام. يک پارچه رودوزی کردم که تمام نشده است مال مامان است. برای بابا ميخواستم تسبيح هسته خرما درست کنم که موفق نشدم... "
مونا محمود نژاد دانش آموز۱۸ ساله بهايی که در ميدان چوگان شيراز اعدام شد، چنين وصيت نامه‌ای بر جای گذاشته است:
" الهی باميد تو مادر عزيزتر از جانم و خواهر مهربانم چه بگويم چه بنويسم از فضل حق که بسيار است و در جميع احوال شامل حال بندگانش ميشود حتا بنده عاجز و ناتوانی چون من که لايق و سزاوار بندگی درگاهش را ندارم.
عزيزان از دل و جان برايمان دعا بخوانيد که در هر صورت راضی به رضای الهی باشيم دل به قضا دربنديم و چشم از غير دوست درپوشيم و تا جای امکان از عهده شکر الطافش برآئيم. فدايتان شوم فراموش نکنيد که آنچه کند او کند ما چه توانيم کرد پس بايد سر تسليم در برابر حق فرود آوريم و توکل بر رب رحيم نمائيم پس رجا داريم که غم و حزن را بخود راه ندهيد و برايمان دعا کنيد که محتاج دعائيم."
سارا مختارزاده از سازمان مجاهدين خلق نيز در وصيت نامه خود نوشته است: "....همان طور که امام علی می‌فرمايد مرگ از پلک چشم به انسان نزديکتر است و داشتن وصيتنامه بر هر فرد مسلمان واجب است.
مواردی که در وصيتنامه خود می نويسم، تماماً از روی آگاهی و شناخت کافی و در زمان حياتم می باشد.
با تمام وجودم قدم در اين را ه گذاشتم. با شناخت و آگاهی کامل، چون تنها يک چيز می تواند انسان را به اين درجه از ايثار و رها شدن برساند، آن حقانيت اين راه است. من چگونه می توانم خداوندا ترا شکر گويم به خاطر سعادتی که نصيب من کردی که راه مجاهدين را بشناسم و به عنوان ذره کوچکی از دريای بيکران در کنار مجاهدين خلق قرار بگيرم. من هميشه در وجودم خلأيی احساس می کردم و هيچ موفقيتی نمی توانست مرا راضی کند. از زمانی که سازمان مجاهدين را شناخته و با درک کامل به آن پيوستم، گمشده ام را يافته و هرگز احساس پوچی، یأس و نااميدی نکردم وهر چه هست اميد، صداقت، تقوی و ايمان است و بس……مادر افتخار کن، واقعا افتخار کن که دو فرزندت را در راه اسلام انقلابی و در راه خدا و خلق دادی....." (۶)
۴- وصيت نامه محکومان به اعدامی که قربانيان بی عدالتی هاو و ناهنجاريهای اجتماعی و اقتصادی، و يا روانی‌اند. ويژگی ی غالب در اين نوع وصيت نامه‌ها بيان احساس گناه ازعملی که انجام داده اند، طلب بخشش و نگرانی برای بازماندگان است. اين مجموعه معتادان، زورگيران و دزدان و بسياری از بزهکاران اجتماعی را در برمی گيرند.
محمدعلی و عليرضا دو زورگير جوان که به اعدام محکوم شده بودند: " .... دقايقی برای نوشتن وصيت نامه فرصت يافتند. عليرضا در وصيت نامه‌اش نوشت: «دايی، خانه‌مان را بفروش و با آن يک خانه دو طبقه بخر و مادر و خواهرم [...] را به آنجا ببر و با هم زندگی کنيد دايی از تو می‌خواهم که سايه ات بالای سر خانواده‌ام باشد و مواظب [...] هم باشی چون او آبروی من است. وقتی [...] بزرگ شد به او بگوييد هر چند برادرش اعدام شد اما او را خيلی دوست داشت. برايم نماز بخوانيد و به فقيران غذا دهيد. محمدعلی نيز خطاب به مادرش نوشت: مادر مرا حلال کن و مواظب خودت و خواهرم باش. برايم زياد گريه نکنيد اما هرپنجشنبه به من سر بزنيد. خواهرم را خيلی اذيت کردم از او می‌خواهم که مرا ببخشد...از خانواده‌اش خواست که از شاکيان پرونده‌اش رضايت بگيرند..."(۷)
۵- وصيت نامه افرادی که خودکشی می کنند با توجه به علت خودکشی شيوه نگارش و متن های متنوعی را شامل می شوند. در درمبتلايان به بيماری های روانی متن نشانه‌های نوميدی و ياس وسرخوردگی دارند. بسيارند کسانی که به دلايل شکست های عاطفی (عشقی) و يا برخی مسائل شخصی، خانوادگی، مالی، اجتماعی و سياسی دست به خودکشی زده‌اند، که در ارتباط با علل خودکشی متن وصيت نامه ها متفاوت خواهند بود. ويرجينيا وولف دريکی از آخرين نامه هايش به ليونارد نوشت :
".... عزيز ترينم، احساس می کنم دو باره دارم ديوانه می شوم، احساس می کنم ما نمی توانيم اين دوره ی جانکاه را از سر بگذرانيم، من نمی توانم اين وضعيت وزمان را بهبود بخشم، من آنچه بنظرم بهترين است، انجام خواهم داد.. فکر نمی کنم با وجود چنين بيماری هولناکی دونفر بتوانند خوشحال زندگی کنند. من ديگر تاب تحمل و مبارزه ندارم...." (۸)
" ....روز جمعه ۲۱ ارديبهشت سال ۱۳۷۵ جسد غزاله عليزاده در جنگلی در نزديکی رامسر پيدا شد: " با لباسی مانند هميشه سياه، کاملا آراسته، با ظرف خالی قرصی در جيب، با معده ای انباشته از قرص های آرام بخش، با طنابی به گردن، درميان دو تخته سنگ، با حدود ۱۰ سانتی مترفاصله از زمين و آويزان از يک درخت."(۹)
وفرخنده حاجی زاده ازغزاله می گويد:" ... در وصيت غزاله هيچ نفرتی از زندگی ديده نمی شود.غزاله می گويد: خسته ام، برای همين می روم. ديگرحوصله ندارم. چقدر کليد درقفل بچرخانم و قدم بگذارم به خانه ی تاريک. من غلام خانه های روشنم." (۱۰)

جنگ و وصيت نامه
در بررسی وصيت نامه های کشته شدگان جنگ‌ها ويژگی‌هائی متنوع درشيوه ‌ی نگارش و متن ديده شده اند. برای نمونه، در جنگ عراق و ايران ، که زمينه‌های مذهبی حضور در جبهه ها، آنهم زير فرمان حکومتی مذهبی، برجنبه های دينی(مذهبی) وصيت نامه ها افزوده است، اکثر وصيت گذاران توصيه های دينی، از جمله امر به معروف و نهی ازمنکر يا حمايت از رهبر و جمهوری اسلامی را به عنوان واپسين خواست در وصيت نامه برگزيده و گنجانده‌اند. به ندرت دربرخی ازوصيت نامه ها وصيت گذاران دفاع از آب و خاک را نيز مطرح کرده اند. درهزاران وصيت نامه ی بر جای مانده از اين جنگ اکثروصيت گذاران ازجايگاه نجات دهند‌گان وطن ازموضع يک ناصح دروصيت ها ظاهر شده اند. به چند نمونه ازاين پيام ها اشاره می‌شود:
" ....داود صابری ۱۵ ساله: خواهر عزيز، اميدوارم که با رعايت کردن حجاب اسلامی مشت محکمی بر دهان دشمنان اسلام بزنيد، داوود محمدی ۱۸ ساله : خواهرانم شما هم زهراوار باشيد که حجاب تو هم يک سنگر است. رمضانعلی خارکش ۱۸ ساله : از خواهرانم می خواهم که با حفظ حجاب و عفت و پاکی شان، به جنگ با فتنه و بی بندوباری بروند و نگذارند منافقين پليد و افراد فاسد بی غيرت، جامعه را خراب بکنند. رضا اکبری ۲۰ساله: و پيام من به خواهران حزب الله اين است که هميشه جلوی منافقين دين باشيد و نگذاريد که هرکاری دلشان خواست بکنند، حجاب خود را حفظ کنيد چون حجاب شما کوبنده تر از خون من است. سيدحسين حسينی ۲۲ساله: به تمامی خواهران دينی هم تأکيد می نمايم که سعادت دنيا و آخرت شما در گرو حفظ اکمل حجاب است و با رعايت حجاب کامل اسلامی و حضور همه جانبه خويش در تمامی صحنه های انقلاب، مشت محکمی باشيد بر دهان کسانی که با شعار آزادی زن، اسارتی نوين را برای آنان به ارمغان آورده اند....".(۱۱)

واژه ای چند در باره روانشناسی وصيت نامه
حکومت اسلامی يکی ازبزرگترين توليد کنندگان وصيت نامه در جهان محسوب می شود. کشتار ده ها هزاردگرانديش، روشنفکرومخالف سياسی و عقيدتی طی بيش از سه دهه، در کنار صدهاهزارقربانی ۸ سال جنگ، انبوهی از وصيت نامه های کتبی ( و شفاهی) سياسی و مذهبی برجای گذاشته اند .
درطی سه دهه و اندی که از عمر حکومت اسلامی می گذرد به اهميت و ارزش تاريخی و سياسی وصيت نامه های اعدام شدگان به دلايل سياسی و عقيدتی و يا مخالفت با قدرت های سياسی و دينی توجه شده است، وصيت نامه هائی که بخشی از اسناد مبارزات و مقاومت مردم در برابر حکومت های ديکتاتوری و ديکتاتورها، و دگرانديش ستيزان اند. در اين ميانه اما آنچه کمتر مورد عنايت قرارگرفته پرداختن به جنبه های روانشناسانه اين وصيت نامه ها است. اهميت وارزش رويکرد روانشناسانه به وصيت نامه در شناخت بيشتر ويژگی ها و دگرگونی‌های روانی( ذهنی) انسان در قبال مرگ و زندگی انکارناپذيراست. اينکه انسان در شرايط غيرعادی، به ويژه آنگاه که نا بهنگام به گناه دگرانديشی، داشتن فکری "روشن" و يا مخالفت با قدرتی سياسی و دينی قرارمی شود جان‌اش گرفته شود، چگونه با زندگی ومرگ مواجه می شود، در زمره‌ی اهميت ها وارزش‌های اشاره شده‌اند.
درنگاهی گذرا به برخی از اين نوع وصيت نامه ها ويژگی های يگانه ای ديده می شود. سرشاری اين وصيت نامه هااز احساس و عاطفه، همراه با نثر و ساختاری ادبی برجستگی چشمگيری دارند. بهمين دليل نيز سخن ازاين نوع وصيت نامه ها به عنوان يک قالب ادبی مستقل يا يک " نوع ادبی " طبقه بندی ِ معنايی و صوری ، و يا به مثابه پديده و پديدارادبی مطرح شده‌است. کميت بالای اين وصيت نامه ها و تنوع موجود درپرداخت و ساختار موضوعی و مضمونی ، و ساخت و بافت کلامی آن ها بحث در باره ی ارزش های ادبی وصيت نامه ها را جدی تر کرده است و توجه جامعه شناسی ادبيات، تاريخ ادبيات و ادبيات تاريخی، و نيز نظريه شناسان و نظريه پردازان انواع ادبی جايگاه اين متون را، جلب کرده‌اند. پرداختن به اين امر را ميزان تاثير گذاری وصيت نامه ها نيز ضرور کرده اند. اين وصيت نامه ها برمخاطب ها وخواننده‌ها تاثير حسی وعاطفیِ عميقی خواهند داشت، به ويژه هنگامی که وصيت نامه ی جوانی قربانی دگرانديشی خوانده شود. حتی تصورشرايط و فضائی که متن نوشته شده است عاطفه های مثبت و منفی بيدار می کند، که همان روح وصيت نامه است. ديده شده است که درموارد بسياری روح وصيت نامه تابلوی زيبای خوب مردن، ونشانه های ارزش‌های خوب زندگی کردن به نمايش گذاشته است. بسياری از اين نوع وصيت نامه ها نشان می دهند که اگر چه در نگاه قربانی مرگ سرنوشتی محتوم است و زندگی ابدی نيست اما معنا و واکنش به مرگ نشانه ی عشق و علاقه و اميد به زندگی و تائيد زندگی ست .
وصيت نامه "يوسف آلياری"، که به دليل فعاليت سياسی عليه حکومت اسلامی اعدام شد، نمونه ی درخشانی از اين نوع وصيت نامه‌هاست، سندی که تحقيرمرگ و مرگ آفرين‌است، سندی شکل گرفته از گلواژه ها و گل آوازها وتصاويرزيبای زندگی وعشق و شادمانه گی وستايش شادی، آنهم به هنگام مرگی که می بايد اندوه اش همه ی جان و جهان قربانی جوان اش را تسخير کرده باشد، شادمانه گی ای که تحقير دشمن است، تحقيرحکومتی قاتل شادی.
"......مادر فداکار، خواهران و برادران عزيزم: آرزومندم هميشه خوش و خرم و شادکام باشيد.
اين چند خط را بعنوان الوداع شادمانه برايتان می نويسم و با اين تقاضا و اميد که واقعا مساله مهمی در بين نبوده است.
اول از همه از بچه ها (مطابق معمول) شروع ميکنم. کوچولوی هوشنگ و خواهر جانجانی علی!! چطور است! الدوز عروسک و رقاصک چی؟ باز هم مجالس را با رقص خود شاد و سرحال ميکند؟ علی بالا چطور است، لابد تدريس در دانشگاه را بپايان رسانده و در فکر اختراع بديعی است که جايزه نوبل را بگيرد. کورش مهربان چکار ميکند؟ و آيدا و آيلا آيا باز هم با هم سر جنگ و دعوا دارند يا همزيستی مسالمت آميز کرده اند. نازلی محبوب من چکار ميکند؟ آيا بازم همه را با بلبل زبانی هايش مسحور و مسرور ميکند؟ ليلای قشنگ و دوست داشتنی چطور است و مسعود عاقل و مايه افتخار چی؟ و بالاخره منيژه عزيزم خوبست؟ بچه دار شده است؟ کاش بچه اش را ميديدم. همه شان را از طرف من سلام گرم و (برشته) برسانيد. از بزرگترها فاکتور ميگيرم و سلام ميرسانم به مهناز و فاطی و سيد علی و مليحه و نيز به فرج و هوشنگ و موسی و نيز به مجيد آقا و مينا بپاس محبت هايشان. مادر آرزو داشتم بهت برسم و شادمانت نمايم ولی می بينی که مقدور نشد و ميدانی که اين مرگی خود خواسته است. روی همه تان را می بوسم و آرزو دارم با همديگر مهربان تر باشيد...."
وصيت نامه عشق به زندگی ای فارغ ازکينه را با حضوربچه ها ئی شاد و شنگول و رقصان، به عنوان نشانه های دوستی و مهربانی و صلح، و نمود و نماد کينه های گذران، نشان می دهد.عشق به خانواده و مادراما اندوهی جانکاه به تماشا می گذارد ،هنگام که قربانی با "مادر" خويش سخن می گويد و آرزوی رسيدن به او وشادمان کردن اش را دارد، " اندوهی که در ژرفای شاد خويی اوست ( لورکا)" ، پنهان نمی ماند. اميد به آينده با زبان طنز و شوخ طبعی از عناصراصلی اين متن است. متن می خواهد به زيبايی و سادگی بگويد اميد با مرگ هم به گور نمی رود( شيلر) ....و عشق به زندگی و انسان نيزاينگونه است، عشقی که در حقيقت عذاب است اما محروم بودن ازآن مرگ است ( شکسپير).
قربانی دراين متن، مرگ خود خواسته ی عاشق زندگی و شادی و عشق را اعلام می کند. بسيارانی ديگر که چون يوسف آلياری به دليل دگرانديشی و مخالفت با حکومت اسلامی اعدام شدند روح وصيت نامه‌ها شان اين پيام را با خود دارد که: تن دادن به ستمگر و ستمگری توقف زندگی ست و " توقف در زندگی مرگ تدريجی است / افلاطون". در اين نوع وصيت نامه ها مرگ طعمه ی زندگی وشادی و عشق شده است.
دراکثر وصيت نامه های به جا مانده از قربانيان دگرانديشی و روشنفکران سياسی و فرهنگی انکارمرگ، که نخستين واکنش انسان به مرگ است، وجود ندارد. نفی واقعيت مرگ ديده نمی شود. مرگ به عنوان يک واقعيت بدون واکنشی که حکايت ازحضوردلهره و نگرانی باشد، پذيرفته شده است. آرامش نهفته در برخی واژه ها نشان می دهند که مبارزه با مرگ در معنای انکار و نفی آن مساله ی قربانی نيست ، قربانی با مرگ به عنوان يک واقعيت و ادامه ی مبارزه و زندگی به تفاهم رسيده است. رازهای نهان در وصيت نامه ها، و شادمانه گی و ستايش شادی، غرورهائی پسنديده و دلنشين، آنهم به هنگام مرگی که می بايد اندوه اش همه ی جان و جهان قربانی جوان اش را تسخير کرده باشد، روح متن را سامان می دهند، متنی که با نمايش نبردی نابرابرميان شادی آفرينی و شادی ستيزی به حماسه‌ نزديک می شود. دراين متن ها واکنش هائی همچون عصبانيت و خشم در قبال مرگ نيز دراکثر موارد وجود ندارد.
دروصيت نامه های قربانيان دگر انديشی و روشنفکری احساس گناه و شرم و سرافکندگی از آنچه انجام شده، و چانه زدن برای زنده ماندن ديده نمی شود. افسردگی در قالب پاره ای واژگان چهره می نمايداما ترس و اضطراب ناشی از آگاهی از مرگ وجود ندارد. در بسياری از اين نوع وصيت نامه‌ها واژه ها پيام می دهند که وجود مرگ به هستی معنا می دهد و آن را زيباترمی نمايد. اگراضطراب و دلهره ای هم وجود داشته باشد محرک هائی در درک مسؤليت و نقش خويش در زندگی، ومحرک دوست داشتن ديگری و خويشتن، و اعتماد به خوداست. اين دست از قربانيان برآنند تا درهمان زمان کوتاه وصيت نامه نوشتن از فرصت محدود بهترين استفاده را برده و حضور و موجوديتی پر معنا اززندگی نشان دهند. در اين نوع وصيت نامه‌ها مرگ بخشی از زندگی و سرنوشت آدمی ست، وانسان به عنوان جزنی از جامعه و هستی نمود پيدا می کند، نمودی که حس تدوام حيات و هستی آدمی ست، و اينکه او نيز تاثير گذاردر اين مداومت بوده است وپاره ای ازنيروی زندگی ساز.
و بدينگونه رضايت مندی او از زندگی و تداوم‌ زندگی در مرگ فراهم می شود.

ـــــــــــــــــــــــــــ
منابع و زيرنويس:
۱- رازماندگاری، معنای وصيت نامه
http://www.razemandegari.com
۲- تعريف وصيت نامه
http://www.javanemrooz.com/articles/religion/statements/article-38833.aspx
۳- در محتوی وصيت نامه ها بتدريج تغييراتی داده شده است، با توجه به تغييرشرايط زندگی وجامعه نکاتی به متن ها اضافه شده اند که وصيت برای اهدای‌اعضای بدن، پذيرش نوعی خودکشی در شرايط بيماری های سخت و غير قابل درمان وبرگشت، قتل از روی ترحم، و يا کشيدن دستگاه های کمک کننده به ادامه ی حيات و..... نمونه‌هائی از تغيير درمتن وصيت نامه نويسی اند.
۴- وصيت نامه کوروش(http://www.beytoote.com/fun/visual/his-cyrus-great.html). لوئی پاستور، چارلی چاپلين و جک بنی http://en.wikipedia.org/wiki/Jack_Benny
۵- از ماندگارترين مجموعه ها دررابطه با اين نوع وصيت نامه ها می توان به "نامه های تيرباران شده ها" ، از لوئی آراگون اشاره کرد.( ترجمه محمود تفضلی، ناشراميرکبير، سال ۱۳۵۷/ بخش هائی از اين کتاب در تارنماها و وبلاگ های مختلف مورداستفاده قرارگرفته اند.). "نامه های تير باران شده ها"، " آخرين نامه های ۷۱ نفر از مبارزان گروه " فران تيرور پارتيزان" می باشد که اعضای نهضت مقاومت ملی چريکی و پارتيزانی بود که پس از اشغال فرانسه توسط هيتلر، از جانب حزب کمـونيست فرانسه تشکيل گرديده بود و اشخاص غير کمـونيست هم در آن عضو بودند و چهار سال برای رهايی فرانسه مبارزه کردند. اين نامه ها چند ساعت قبل از اعدام زندانی ها توسط نيروهای آلمان، نوشته شده اند. به نقل از گردآورنده، او فقط توانسته نامه های تعدادی از اين مبارزان که ساکن پاريس بودند را جمع آوری کند." نمونه هائی از واپسين نامه ها:
نامه ژان آرتوس / ژان آرتوس دانشجوی" ليسه بوفون" بود. در۸ فوريه به نهضت مقاومت فرانسه پيوست در ۱۰ مارس ۱۹۳۲درموقع تظاهراتی که در مدرسه انجام گرفت همراه چهار نفر از دوستانش توسط نازی ها دستگير و تيرباران شد.
( آخرين نامه به پدرش) / ۸فوريه ۱۹۴۳
پدر بسيار عزيز و بزرگم / نمی دانم که آيا تو انتظار ديدار مرا داشتی يا نه من که انتظار داشتم. امروز صبح بما گفتند که کار ما تمام است. بنابر اين خدا حافظ . می دانم که اين امر برای تو يک ضربت سخت و دشوار است اما اميدوارم که تو باندازه ی کافی نيرو مند باشی و بتوانی زندگانی را با اميد به آينده ادامه دهی ...کار کن و بخاطر من کار کن. کتابی را که می خواستی بنويسی دنبال کن . هميشه در فکرت داشته باش که من بعنوان يک فرانسوی و برای وطنم می ميرم./ ترا مشتاقانه می بوسم./ خدا حافظ پدر عزيز و بزرگم.
موريس لاکزات – کارگر معدن و از رهبران اتحاديه کارگران
برگرفته از نامه ای به همسرش:
(...) هر روز صبح که بيدار می شويم مرگ بالای سرمان آويخته است. اين وضع برايم تازه نيست(...) می خواهم به هر قيمت شده خود را با فکر مرگ عادت بدهم. هر چيز که يکنواختی اينجا را تغيير دهد مايه ی مختصر مسرت می شود: جاروکشی، سلمانی، دوش، سه دفعه سوپ در هر روز و آژيرها که اخيرا خيلی زياد شده اند و بعد صداهای گوناگون چکمه ها که عکس العمل های مختلف را بيان می کند.(...)
(...) گردش دو نفری، کوله پشتی بر پشت مثل سالهای اول باهم بودنمان. کوه های آلپ، کوه های پيرنه، سواحل برتانی، اما احمقانه است که وقتی مرگ در پيش است اينقدر به زندگی دلبستگی نشان دهيم... می بينی، پيش از مردن، فکر زندگی گذشته با تو مرا می آزارد(...)
خداحافظ عزيزم... خداحافظ همه ی گوشه هايی که در آنجا ما يکديگر را در آغوش گرفته ايم و دوست داشته ايم. قدرت اينکه تو را به ديگری واگذار کنم را ندارم. اما عزيزم اگر روزی صاحب فرزند شدی و دلت خواست، نام من را رويش بگذار... آه.. اما ميدانی تو را مجبور نمی کنم. اين فقط در صورتی است که خودت بخواهی و کسی را هم ناراحت نکند... با تمام قوايم تو را می بوسم.
پل کی يه – محکوم به اعدام و تيرباران شده در ۲۴ سالگی
پدر و مادر عزيزم : همين الان به من خبر دادند که امروز بعداز ظهر ساعت پانزده اعدام می شوم(...)شما را از صميم قلب دوست می دارم. اما از اين جهت برايم غصه نخوريد. خواهش می کنم اقدامی برای يافتن جسد من نکنيد. فراموش شدن مطلق آخرين آرزوی من است(...)
روبر هامل – محکوم به اعدام. تير باران شده در ۴۰ سالگی. نامه های وی در آستر لباسش جاسازی شده و به همسرش رسيده.
(...) قضات ما از عکس العمل ما در برابر حکم صادره شان متعجب بودند و تقريبا از ما عذرخواهی می کردند، ما به آن ها نشان خواهيم داد که کمـ.ونيست ها چگونه مردن را هم بلدند.
(...)ميلی دارم که شايد کمی احمقانه است اما آن را برايت می گويم. يک بطری شامپاينی داشتيم که تو آن را برای جشن نهمين سالگرد ازدواجمان کنار گزارده بودی. دلم می خواست تو اين بطری را بشکنی. بنظر من حيف است که در جشن ديگری مصرف شود. مثل اينکه جنبه ی مقدس آن آلوده خواهد شد. آيا حق با من نيست؟
(...) اجازه داده اند که عکس تو را در سلول زندانم با خود داشته باشم. روز يکشنبه تمام لحظات را من با تو در منزل هستم. من در خيال خود حساب می کنم که تو چه کار ميکنی، با تو حرف می زنم. اما از آنجا که هرچيزی عوضی دارد، اين بار تويی که جواب من را نمی دهی.....روبريک روز بعد از تمام کردن اين نامه، تير باران شد....."
۶- وصيت نامه فاطمی(http://ketabfarsi.persiangig.com/page20.html)
- مرتضی کيوان(http://m-libertad.blogspot.co.uk/2012/09/blog-post_21.html)، و کتاب مرتضی کيوان، به کوشش شاهرخ مسکوب، نشرکتاب نادر، تهران سال ۱۳۸۲
- و وصيت نامه های عزت طبائيان، نعيمه، مونا محمودی، سارا مختارزاده، يوسف آلياری از کتاب جنگل شوکران، نامه ها و وصيت‌نامه ها، به کوشش مسعود نقره‌کار و مهدی اصلانی ، از انتشارات مجله آرش ( پاريس) ، سال ۲۰۰۵، بر گرفته شده اند.
۷- وصيت نامه زورگيران اعدام شده:
http://www.fardanews.com
Woolf,1964,p.80 / Woolf 1978,P 180 -۸
-Bell,1972,p 26
۹- ناهيد موسوی: غزالی که از شيطان بازيگر بازی خورد، نشريه آوای زن،شماره ۵۳ ، زمستان۲۰۰۴
۱۰- ۱۳- فرخنده حاجی زاده: از غزاله می گويد، نشريه آوای زن، شماره ۵۳، زمستان ۲۰۰۴
۱۱- (دلدادگان ابوتراب).
http://abotorab-110.blogfa.com/post-19.aspx
چند مجموعه از وصيت نامه ها:
۱- واپسين نامه ها ،" اسناد خونين مقاومت"، آرش(مسعود نقره کار)، نشر شقايق، فرانکفورت( آلمان)، سال ۱۳۶۷
۲- شهيدان ما.... در راه آزادی، در راه سوسياليسم، آلبوم شهيدان سازمان کارگران انقلابی ايران(راه کارگر)، از انتشارات راه کارگر، آبان ماه ۱۳۶۷
۳-سياوشان، يادواره جانباختگان حزب رنجبران ايران، باقر مرتضوی، کلن، ۱۳۷۸
۴-شهيدان توده ای، دو جلد، انتشارات حزب توده ايران
۵-جنگل شوکران، نامه ها و وصيت‌نامه ها، به کوشش مسعود نقره‌کار و مهدی اصلانی ، از انتشارات مجله آرش ( پاريس) ، سال ۲۰۰۵
۶-"واپسين کلام ها, وصيت نامه ها و يادهای اعدام شدگان" - در سه بخش تدوين بهروز سورن منتشر شده در سايت گزارشگران (انتشاراينترنتی).
۷-آوای دل(نامه هايی از غربت) : بخشی از نامه های اعداميان به کوشش پيروز دوانی، تهران سال۷۴، ناشر پيروز دوانی.
۸- معراج نامه شهدا، فرازهائی از وصيت نامه شهدای جنگ و حزب الله
http://sarbandeasheghi.blogfa.com


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016