گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
30 مرداد» بيانيه کانون نويسندگان ايران به مناسبت درگذشت سيمين بهبهانی28 مرداد» خواسته سيمين بهبهانی برای خاکسپاری
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! اعتراض فریبرز رئیسدانا به مراسم خاکسپاری سیمین بهبهانی: شرکت نخواهیم کردفریبرز رئیسدانا، اقتصاددان و عضو کانون نویسندگان ایران در صفحه فیسبوک خود متن زیر را منتشر کرده است. کانون نویسندگان ایران هنوز اطلاعیهای در این رابطه منتشر نکرده است. «سيمين عزيزم. بدرود. با تو در جائی که ديگران هم هستند بدرود میگويم. اين بار نمیتوانم پنهان با تو درد دل کنم. امروز ساعت ۷ بامداد (۳۰ مرداد۱۳۹۲) با تو حرف آخرم را میزنم . کوتاه اما گويا . تو که زبان مرا خوب میدانی.اين کرکسها کهاند که در تدارک رهسپاری تو به بهشت شاعران هر روز خودشان را داخل معرکه میکردند و در گوش فرزندانت وزوز میکردند و از سوی دو وزارت پيام میآوردند و در رسانهها هم ظاهر میشدند تا همزادی نام تو و کانون نويسندگان را بزدايند. تو که اين ارقههای وابسته به قدرت و مواجببگير و مبتلا به عادات ضد بشری و جبانهای خودفروخته را میشناسی و دهها بار، پيش من دستکم دل شکستهات را از اين آدمها فرياد زدهای. آنها آمدند و کار خودشان را کردند و متاسفانه زور ما نرسيد که به فرزندانت يادآور شويم شأن پُرکرامت و آزاده و مستقل تو را.
تو بودی که گفتی مبادا مرا به امامزاده طاهر نبريد، مبادا بياوريدم در اين بهشت زهرای عزا زده و مبادا از جلوی اين تالار دولتی آبروباخته راهم بيندازيد. فرزندان نازنينت اين را خوب میدانستند تمام تلاششان را هم کردند، اما ناگهان تسليم شدند؛ در عرض چند ساعت. کرکسها در گوش آنان چه گفتند که وصيت تو فراموش شد. مراسم بدرقه و بدرود با تو از جلوی منزلت لغو شد و به تالار وحدت آمد و بجز آن به ما نيز گفتند اجازه حرف زدنی هم در مراسم مادر ما نداريد و سخنرانان تعيين شدهاند و تو را به اتاقی تنگ و تاريک خواهند برد به نام مقبرهی خانوادگی که بر سر در آن اصلا نامی از فاميل تو و فرزندانت بر آن حک نيست. سيمين جان مرا میشناسی خوب و میدانی که بايد هم واکنش من همين باشد. بارها ازاين بابت مرا تشويق کردهای: من و تقريبا همهی دوستان کانون به انتخاب خودشان با تو از همين جا بدرود میگوئيم و به احترام نام بلندت که خاتون غزل آزادی و از سرداران کانون نويسندگان ايران بودی در مراسم فردا و هيچ يک از مراسم تحميلی رياکارانه از اين دست شرکت نخواهيم کرد. از نظر ما اين خواست تو است. شايد از نظر ديگران میبايست در تشريفات دولتیای شرکتت میدادند که همين ديشب يکی از متوليانش گفته بود «امامزاده طاهر جای نويسنده و شاعر و مطرب و ...نيست.» در همین زمینه: Copyright: gooya.com 2016
|