پنجشنبه 30 مرداد 1393   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


پرخواننده ترین ها

جام زهر هموپاتيک و جام زهر استبداد، مهران مصطفوی

مهران مصطفوی
آنچه درباره مسئله اتمی برای ما ايرانيان بايد مهم باشد اين است که نظاره‌گر مانورهای مختلف حاکمين نباشيم. برای ارزيابی درست مذاکرات هسته‌ای بين ايران و کشورهای ۱+۵، قبل از هر چيز ما ايرانيان بايد سه سئوال اساسی از خود بپرسيم و به آن‌ها پاسخ دقيق بدهيم

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


هر چند بنا بود که مذاکرات بين ايران و ۵ بعلاوه يک از ماه سپتامبر از سر گرفته شوند، اما يکباره ۷ اوت گذشته در ژنو بين ايران و آمريکا مذاکراتی دوجانبه صورت گرفت و يک روز بطول انجاميد. همانطور که از آغاز پيش بينی می شد مذاکرات اصلی بين ايران و آمريکاست و با اينکه ايران در آغاز بارها اعلام کرده بود که درباره مساله هسته ای با آمريکا مذاکره دوجانبه نخواهد کرد و مذاکرات تنها در کادر ۵+۱ باقی خواهد ماند، اندی طول نکشيد که اين خط قرمز را به خط قرمز ديگری تغيير داد که طبق آن به غير از مساله هسته ای درباره موضوعهای ديگری با آمريکا مذاکره نخواهد کرد. اما شواهد امر حاکی برانند که بر خلاف آنچه جمهوری اسلامی و رهبرش اعلام کرده بودند مذاکرات اخير ژنو مسئله خاورميانه و عراق را نيز در بر گرفته است. قبل از هر چيز آغاز علنی تغيير سياست خامنه ای که در سخنرانی معروف خود در فروردين ۹۲ که سال را، سال "حماسه سياسی و اقتصادی" خواند را يادآوری می کنيم. آقای خامنه ای طبق اصل راهنمای رژيم ولايت فقيه در سياست خارجی يعنی "ستيز در آشکار و سازش در نهان" گفت:
" آمريکائی ها مدتی است که از طرق گوناگون پيغام می دهند که خواهان مذاکره جداگانه با ايران در خصوص موضوع هسته ای هستند اما من بر اساس تجربه های گذشته به چنين گفتگوهائی خوشبين نيستم .از نظر آمريکائيها گفتگو بمعنای وادار کردن طرف مقابل برای قبول حرف آنها است ، بنابراين ما همواره اين نوع گفتگو را تحميلی می دانيم و جمهوری اسلامی ايران نيز زير بار تحميل نمی رود. البته من مخالفتی هم ندارم . ما هيچگاه نگران قصد تغيير نظام جمهوری اسلامی از جانب امريکا نيستم زيرا آن زمانی که اين قصد را داشتند و به صراحت هم می گفتند، هيچ کاری نتوانستند انجام دهند و بعد از اين هم نخواهند توانست. ما بارها گفته ايم که بدنبال سلاح هسته ای نيستيم اما آمريکائيها می گويند باور نمی کنيم. در اين شرايط چرا ما بايد حرف آمريکا را در مورد صادقانه بودن پيشنهاد مذاکره، باور برداشته باشيم. پيشنهاد مذاکره يک تاکتيک آمريکائی برای فريب افکار عمومی دنيا و مردم ايران است و اگر اينگونه نيست، بايد آمريکائيها اين موضوع را در عمل ثابت کنند. آنها در مواردی گفته اند که برخی افراد از طرف رهبر ايران با آمريکا مذاکره کرده اند، در حاليکه اين سخن، دروغ محض است و تاکنون هيچ کس از طرف رهبری با آمريکا مذاکره نکرده است."

اکنون همه می دانند که نماينده رهبر، آقای ولايتی مدتها قبل از اين سخنرانی با آمريکايی ها در سطح بالا درباره مسائل متعدد از جمله مسئله هسته ای در حال مذاکره بوده است با اين حال آقای خامنه ای در سخنرانی اش صريحا دروغ گفت که تاکنون مذاکره ای صورت نگرفته است. اما اکنون ديگر بطور آشکار مذاکرات دوجانبه بين ايران و آمريکا و بدون حضور ديگر کشورها يا نماينده اروپا صورت می گيرد و موضوع مذاکره هم تنها محدود به مسئله اتمی نيست. در مذاکرات اخير ژنو تيم مذاکره کننده اخير امريکا بيشتر از اعضای سياسی خود ترکيب شده بود. راب مالی مدير بخش ايران، عراق و کشورهای حاشيه خليج فارس در شورای امنيت ملی است، جيم تيمبی هم که يکی از کارشناسان ارشد امور هسته ای و مشاور ارشد وزارت خارجه و پل اروين از مديران شورای امنيت ملی برای مقابله با گسترش تسليحات هسته ای در اين مذاکرات حضور داشتند. بگفته آقای عراقچی "بحث اصلی مذاکرات دوجانبه روز پنچ شنبه با امريکا در ژنو بر روی اختلافاتی بود که وجود دارد و اينکه چگونه می شود ديدگاههای دو طرف را به يکديگر نزديک کرد". ايشان صحبت از بحث اصلی می کنند اما بحث فرعی چه بوده است؟ خود اقای عراقچی اعتراف کرده است که در حاشيه مذاکرات صحبت هايی خارج از مسائل هسته ای صورت گرفته است اما تنها از مسئله زندانيان ايرانی و امريکايی سخن به ميان آورده است. بدينسان با توجه به حوادث منطقه، غيرقابل انتظار بودن تاريخ اين مذاکرات و ترکيب مذاکره کنندگان و گفته اقای عراقچی مذاکرات تنها محدود به مسائل هسته ای نبوده است بلکه مسائل منطقه ای را نيز در بر گرفته است. جای تعجب نداشت که اندی بعد از مذاکرات دو جانبه بين ايران و آمريکا اتقاقات زير رخ دادند:

ـ بارزانی از ايران بخاطر کمک به کردها تشکر کرد و در ۱۲ اوت ۲۰۱۴ اشپيگل آنلاين از فرود هواپيماهای ايرانی حامل سلاح و مهمات در فرودگاه اربيل مرکز اقليم کردستان عراق نيز خبر داد.

ـ همانطور که امريکايی ها خواسته بودند، ۱۱ اوت در عراق مالکی از نخست وزيری کنار گذاشته شد و نخست وزير جديدی از سوی رئيس جمهوری عراق پيشنهاد شد که هم ايران و هم امريکا از آن طرح استقبال کردند. آقای شمخانی ۱۲ اوت بطور علنی از نخست وزيری العبادی دفاع کرد و حتی خود آقای خامنه ای در سخنان ۱۴ اوت درباره اوضاع عراق هم گفت: "ان‌شاءالله با تعيين نخست‌وزير جديد عراق، گره کارها باز و دولت تشکيل می‌شود تا بتواند کار کند و به کسانی که قصد فتنه در عراق داشته و دارند درس خوبی بدهد." بالاخره مالکی ۱۴ اوت مجبور به کناره گيری شد و العبادی که تبعه انگلستان نيز هست مشغول تشکيل کابينه شده است.

ـ حمله های نظامی امريکا به گروه داعش برخلاف قوانين بين المللی صورت گرفت و ۱۲ اوت، ايران از زبان محمد صدر، مشاور وزير امور خارجه ايران در گفت‌وگو با روزنامه شرق تصريح کرد که هم در مورد گروه تروريستی "دولت اسلامی" و هم در مورد اسرائيل، همکاری ايران با آمريکا و اروپا شدنی است.

حال ببينيم که آقای خامنه ای چرا در سخنرانی ها دو پهلو صحبت می کند. او ۱۴ اوت از طرفی می گويد:
"عده‌ای اينجور وانمود می‌کردند که اگر با آمريکايی‌ها دور ميز مذاکره بنشينيم بسياری از مشکلات حل می‌شود، البته ما می‌دانستيم اينجور نيست اما قضايای يک سال اخير برای چندمين بار اين واقعيت را اثبات کرد.در گذشته ميان مسئولان ما و مسئولان آمريکا هيچ ارتباطی نبود اما در يک سال اخير بخاطر مسائل حساس هسته‌ای و تجربه‌ای که مطرح شد انجام بشود، بنا شد مسئولان تا سطح وزارت خارجه تماس‌ها، نشست‌ها و مذاکراتی داشته باشند اما از اين ارتباطات نه تنها فايده‌ای عايد نشد بلکه لحن آمريکايی‌ها تندتر و اهانت‌آميزتر شد و توقعات طلبکارانه‌ی بيشتری را در جلسات مذاکرات و در تريبون‌های عمومی بيان کردند. البته مسئولان ما در نشست‌ها در جواب طلبکاری آنها، جواب‌های قوی‌تر و گاهی گزنده‌تر دادند، اما در مجموع معلوم شد مذاکره برخلاف تصورات برخی‌ها، به هيچ چيز کمک نمی‌کند. آمريکايی‌ها نه تنها دشمنی‌ها را کم نکردند بلکه تحريم ها را هم افزايش دادند! البته می‌گويند اين تحريم‌ها، جديد نيست اما در واقع جديد است و مذاکره در زمينه‌ی تحريم هم، فايده‌ای نداشته است".

اما در همان سخنرانی اضافه می کند: "البته در زمينه‌ی ادامه‌ی مذاکرات هسته‌ای، منع نمی‌کنيم و کاری که دکتر ظريف و دوستانشان شروع کردند و تا امروز هم خوب پيش رفتند دنبال می‌شود."

سئوال اساسی از آقای خامنه ای اين است که اگر بگفته خودش "مذاکره ها بی فايده بوده و حتی بر تحريمها نيز افزوده شده است،" چرا می گويد: "کاری که ظريف کرده است تا بحال خوب پيش رفته است"؟ اين جمله آقای خامنه ای برخلاف آنچه در ظاهر نشان می دهد با گفته های چند روز قبل حسن روحانی تناقضی ندارد او خطاب به منتقدانش همان روز گفت: "در داخل کشور نيز برخی به دنبال تعامل‌ هراسی و مذاکره‌ هراسی هستند و به محض اينکه صحبت از مذاکرات پيش می‌آيد می‌گويند ما هراس داريم. يک عده به ظاهر شعار می‌دهند ولی بزدل سياسی هستند و تا حرف مذاکره پيش می‌آيد می‌گويند ما می‌لرزيم. به جهنم؛ چه کار کنيم؟". برای تاکيد بر گفته آقای روحانی، آقای خامنه ای لازم ديد در سخنانش بگويد: "به طور دائم از خداوند متعال برای وزير خارجه‌ی عزيز و همکارانشان طلب توفيق می‌کنم."

اتفاقات اخير نمونه ای است که نشان می دهد نوع جام زهر نوشيدن آقای خامنه ای با آقای خمينی کاملا متفاوت است. تفاوت اصلی آقای خامنه ای با آقای خمينی در اين است که آقای خامنه ای توانايی خوردن يکباره جام زهر و خصوصا علنی کردن آن را ندارد. او شديدا می ترسد و نگرانی اش اين است که کار مذاکرات از دستش در برود و باعث گشايشی شود که او خواستارش نيست. از طرفی نياز به برداشته شدن تحريمها دارد و می خواهد هر چه زودتر بحران اقتصادی کشور فروکشد اما از سوی ديگر نمی خواهد گشايشی نه با درون و نه با بيرون رخ دهد، از اين رو سعی می کند که مذاکرات تنها در کنترلش ادامه پيدا يابد. از ديد او روش نوشيدن جام زهر بصورت قطره ای (هموپاتيک) اين سود را نيز دارد که اگر کار بجای باريک کشيد بتواند به عقب بازگردد. هر چند که الان راهی به عقب نميبيند و محتاج سياست اوباماست.

اما آنچه درباره مسئله اتمی برای ما ايرانيان بايد مهم باشد اين است که نظاره گر مانورهای مختلف حاکمين نباشيم. برای ارزيابی درست مذاکرات هسته ای بين ايران و کشورهای ۵ بعلاوه يک، قبل از هر چيز ما ايرانيان بايد سه سئوال اساسی از خود بپرسيم و به آنها پاسخ دقيق بدهيم. اين سه سوال عبارتند از:

۱ ـ آيا ايران برای تامين انرژی نياز به استفاده از انرژی هسته ای دارد؟
۲ ـ آيا استفاده از انرژی هسته ای از لحاظ اقتصادی در ايران به صرفه است؟
۳ ـ آيا برای استفاده از يک يا دو يا حتی سه نيروگاه هسته ای (با خريد دو نيروگاه ديگر از روسيه در بهترين شرايط، ايران ۱۰ سال ديگر سه نيروگاه خواهد داشت)، ايران نياز به صنعت غنی سازی اورانيوم دارد؟

نگارنده در مقاله های متفاوت به هر يک از اين سه موضوع پرداخته است و پاسخ هر سه سئوال منفی است. [از جمله نگاه کنيد به : واکاوی مسئله اتمی ايران و دروغ‌های بزرگ آن] (۱)

چه مذاکرات به توافق قطعی برسند و چه به نيمه توافقی ختم گردند تغيير اساسی در وضعيت داخل ايران صورت نخواهد گرفت. در اين بحبوحه بجای تماشاگر مذاکرات بودن، کارهای مهمی می توان انجام داد. از ديد نگارنده بيشتر بار اين قضيه با متخصصان و دانشجويان و محققان و استادانی است که درباره انرژی هسته ای صاحب اطلاعات هستند. هيچ مانعی جلوی اين امر را نمی تواند بگيرد که بحثهای علمی ـ تخصصی، اما با زبان ساده درباره انرژی هسته ای و وضعيت ايران و بسته انرژی مناسب برای ايران صورت پذيرند. اما متاسفانه در اينباره صدای چندانی در ايران شنيده نمی شود. گاه تک صداهايی بلند می شوند. در شرايط فعلی جامعه مدنی می تواند اينگونه بحثها را راه اندازد تا وجدان علمی جامعه ايرانی در اينمورد بالا رود. حتی با شرايط کنونی رژيم استبداد دينی اين فعاليت ممکن است. چرا تاکنون حتی يک جلسه يا يک شماره مجله در ايران به اين امر اختصاص داده نشده است؟ در وضعيتی که ميهن ما قرار دارد با توجه به هزينه های نجومی که تاکنون بابت سياست هسته ای پرداخته ايم سکوت از سوی کسانی که در اين باره صاحب اطلاعات و نظر هستند بخشودنی نيست. کسانی که تمام اميد خود را در موفقيت مذاکرات [بدون توجه به نوع مذاکرات و مواد وارده به آن] گذارده اند و گمان می کنند با بسته شدن توافقنامه بين ايران و کشورهای ديگر مسائل ايران حل خواهند شد کاملا در اشتباه هستند. تغييری در ساختار حقيقی و حقوقی اين رژيم صورت نخواهد گرفت و گشايشی در ساختار سياسی بسته و پر فساد) حتی روزنه ای( نيز متصور نيست. بر عکس، اگر افشاگريها صورت نگيرند و چرخشی مهم در سياست هسته ای رخ ندهد با خطرهای زير مواجه خواهيم بود:

ـ رژيم همانند زمان جنگ اعلام خواهد کرد پيروز شده است چنانچه آقای روحانی مدتی قبل اعلام کرد که ايران ۶ کشور جهانی را شکست داده است و حرف خود را به کرسی نشانده است. که البته اين گفته فريبی بيش نيست و کاملا مبرهن است که ايران بسياری از مواضع خود را کنار گذاشته است اما همانطور که در آغاز مذاکرات نوشته بودم (تحت عنوان در باتلاق ديپلماتيک، تسليم ملت ايران شويد بتاريخ جمعه ۲۲ نوامبر ۲۰۱۳) (۲) رژيم حمهوری اسلامی ترجيح می دهد در مقابل قدرتهای خارجی زانو بزند اما تسليم واقعيتها و خواسته های مردم نشود. مسئول ۱۰۰۰ ميليارد دلار خسارت وارده در جنگ ايران و عراق چه کسی است؟ اگر ايرانی است با او چه کرده ايم و اگر عراقی است چرا مطالبه نشده است؟ وقتی بحرانهای بزرگ خارج از شفافيت و فقط برای برآوردن خواسته های سياسی حاکمين "حل" می شوند اينطور حل می شوند که جنگ ايران و عراق شد. و بحران اتمی هم که تاکنون بيش از ۱۰۰۰ ميليارد دلار به اقتصاد کشور هزينه وارد کرده است (از جمله نگاه کنيد به براوردهايی که در اينباره شده است) (۳) بايد مانند جنگ ايران و عراق تمام شود؟ با يک مذاکره بين ايران و قدرتهای خارجی بدون حضور ملت ايران و بدون رسيدگی به مسئوليتها؟

ـ عدم دخالت جامعه مدنی و باز گذاشتن دست رژيم اين خطر را دارد که سياست فاجعه بار اتمی ادامه يابد. در زمان فعلی، نمونه برجستهء اين مسئله خريد دو راکتور اتمی ديگر از روسيه است که اگر اين امر صورت پذيرد اثری دراز مدت بر ترکيب بسته انرژی ايران خواهد گذاشت. اگر خريد دو راکتور هسته ای ديگر از روسيه عملی و کار ساخت انها شروع شود هزينه های بلند مدتی برای ايران در بر خواهند داشت. نبايد دست رژيم را برای چنين معامله ای باز نگاه داريم.

ـ و بالاخره اينکه مسئله هسته ای جدا از مسائل ديگر از جمله سياست خارجی در قبال مسائل خاورميانه نيست. چنانچه امروز ايران در جنگی سراسری در لبنان حزب الله، گروههای معترض شيعه در عراق، يمن و بحرين ، و در سوريه رژيم اسد را حمايت می کند که هزينه های بالايی دارند و در درازمدت حتی ممکن است حيات ملی را بخطر اندازد. تغيير اين سياستها تنها زمانی که اصل استقلال و آزادی در ايران و برای در کشورهای ديگر از سوی ايران رعايت گردد می تواند به ايران نيرويی تاريخی ببخشد. ايران با نظامی استبدادی حتی اگر خود را کاملا نيز در جبهه آمريکا قرار دهد باز هم با مسائل عمده ای روبرو خواهد شد که دائم بايد در توازون قوا زيسته و انرژی زيادی از خود برای آن گذارد. با اينکه تا زمانی که خامنه ای هست و نياز به دشمنی آمريکا دارد عوض کردن متحد ممکن نيست اما همانطور که در مصر رژيم ناصری تبديل به رژيم سادات شد، در ايران نيز اين عمل مشکلهای داخلی را حل نخواهد کرد بلکه بحرانها به مرور زمان عميقتر خواهند شد. در جهان امروز هيچ دولتی نمی تواند سياست خارجی مناسبی پی گيرد بدون اينکه به مردمش تکيه کند و در خدمت مردمش باشد.

زنهار که مسئله اصلی ايران موفقيت و عدم موفقيت مذاکرات بين رژيم ولايت فقيه و قدرتهای بزرگ جهان نيست. رژيمی که غرق فساد است و مغزها از آن می گريزند و متخصصان و فعالان سياسی، اجتماعی، فرهنگی و گروههای کارگری سرکوب می شوند و تنها رسالت دستگاه قضائی، وسيله سرکوب بودن است، نمی تواند از حقوق ملی مردم ايران در خارج از مرزها دفاع کند، خصوصا زمانی که سياست خارجی با جزئيات توسط ولی مطلقه فقيه تنظيم می شود. نشستن در انتظار اينکه جام زهر قطره ای (هموپاتيک) اثر خود را بکند بی فايده است. اگر حرکتی از سوی مردم ايران نباشد همانطور که خامنه ای جانشين خمينی شد، فردی ديگر جای خامنه ای را خواهد گرفت يا گروههای مسلح کاملا بر ايران حاکم خواهند شد و اين زهر استيداد است که ما را بعنوان ملت از پای درخواهد آورد.

ــــــــــــ
۱- http://www.radiozamaneh.com/120931
۲- http://www.hambastegi-iran.org/spip.php?article2976
۳- https://www.youtube.com/watch?v=-cEw5mXfUMo


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016