چهارشنبه 26 شهریور 1393   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


پرخواننده ترین ها

نامه خاتمی به خامنه‌ای در ترازوی اخلاق، مازيار شکوری گيل‌چالان

مازيار شکوری گيل‌چالان
عاشقان و مسخ‌شدگان خاتمی پيرامون نامه اخير در مقام توجيه برآمده و طبق رويه نامه ارسالی ايشان را در راستای اخلاق‌مداری تحليل و تفسير نموده‌اند. اما آنچه اعمال خاتمی در سابق و لاحق به‌دست می‌دهد اينکه اعمال و رفتار خاتمی در ظرف زمان هيچگونه همخوانی با مبانی اخلاقی- حقوقی ندارد

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


باسمه تعالی

اعمال و رفتار انسانی ميتواند ازجهاتی متفاوت مورد تحليل، نقد و ارزشگزاری قرار گيرد. اما يکی ازبرجسته ترين ومتداول ترين ابزارها جهت اندازه ارزش گزاری ها سنجش برميزان ومعيارحقوقی- اخلاقی می باشد. اين ديدگاه اصولا از سوی پيروان مکتب حقوق طبيعی ارائه می شود. اين مکتب برآن است که حقوق واخلاق به گونه ای تنيده برهم ومسلمات اخلاق فطری پايه ها وشالوده های قواعد حقوقی را پی ريزی وسامان ميبخشند. دراين باوراخلاق امری فطری بوده که درکنيه بشرنهفته وبا حسن وقبح عقلی قابل ادراک ميباشد. به گونه مثال نوع بشرفی نفسه اضراربه به غير را امری باطل تلقی مينمايد. همچنين است درمورد وفای به عهد وبسياری ازامورفطری دراخلاق که شالوده های قواعد عمومی علم حقوق را برميسازند نيز چنين مينمايد.

اما آنچه اين قلم را نيت برآن داشته تا به مبحث اخلاق وحقوق به عنوان مبنا وميزان سنجش اعمال بپردازد نامه اخيرمجمع روحانيون مبارزبه علی خامنه ای رهبرجمهوری اسلامی است که به امضای رئيس اين تشکل سياسی و روحانی، يعنی سيد محمد خاتمی رسيده است. متن نامه ارسالی چنين است:

« محضر مبارک رهبر عاليقدر حضرت آيت‌الله خامنه‌ای مدظله ‌العالی
خبر عمل جراحی موفقيت‌آميز انجام شده موجب مسرت اقشار مختلف در خارج و داخل کشور به ويژه ملت بزرگ ايران گرديد.گزارش رييس محترم گروه پزشکی آرام‌بخش خاطر همه علاقه‌ مندان در سراسر کشور شده است. با کمال خرسندی از سلامت وجود مبارک،عافيت جنابعالی و دوام عمرشريف را ازخداوند بزرگ مسالت داريم.. اميد است عنايت خاصه حضرت بقيه الله اروحنا له الفدا همواره و در همه حال شامل وجود مبارک باشد. ايام عزت مستدام
مجمع روحانيون مبارز
سيد محمد خاتمی»

انتشار بيانيه فوق واکنش های گوناگونی را درميان مخالفان و منتقدان کنونی رژيم حاکم ايران به دنبال داشت. اما اصلاح طلبان حامی محمد خاتمی درفضای مجازی نامه کنونی را خطاب به رهبرجمهوری اسلامی نوعی اخلاق گرايی تلقی وازآن طريق حمايت را ابرازداشته اند. اکنون قصد بر اين است تا اعمال ورفتارمحمد خاتمی درترازوی اخلاقی- حقوقی سنجيده ومورد تحليل وبررسی قرارگيرد. پيش ازاينکه به تحليل نامه فوق بپردازيم بهترآن است که به عنوان پيش زمينه به رفتارهای گذشته محمد خاتمی رجوع ونامه کنونی را دربستررفتاری رئيس جمهور پيشين مورد نقادی قرار دهيم.

اول: خاتمی درتصدی مقام رياست جمهوری برابر با اصل صد وبيست ويک قانون اساسی سوگند ياد کرده بود که پاسدار قانون اساسی باشد و همه استعداد و صلاحيت خويش را در راه ايفای مسووليت‌هايی که بر عهده گرفته به کار گيرد و خود را وقف خدمت به مردم و اعتلای کشور، ترويج دين و اخلاق، پشتيبانی از حق و گسترش عدالت سازد؛ از هر گونه خودکامگی بپرهيزد و از آزادی و حرمت اشخاص و حقوقی که قانون اساسی برای ملت شناخته است حمايت کند. اما آن روزها، روزهای خلف وعده از سوی خاتمی بود. رييس‌جمهور منتخب مردم درتقابل ميان حقوق ملت و منفعت حاکميت آنچه را رجحان بخشيد منفعت حاکميت بود.

درست در سيزدهم رجب سال هفتاد وشش بود که نماد فقاهت، حريت و صداقت مرحوم آيه‌الله العظمی حسينعلی منتظری، بود که خاتمی را در محک امتحان قرار می‌داد. نيروهای لباس شخصی حمله‌ای همه‌جانبه را به سوی بيت فقيه مجاهد تدارک ديدند که حتی صفحات قرآن و نهج‌البلاغه هم از آن در امان نماندند. رييس‌جمهور وقت، نه تنها اهانت‌ها و حملات وحشيانه به فقيه مجاهد را محکوم نکرد بلکه بالعکس به حصرغيرقانونی ايشان که بنا بر مصوبه شورای عالی امنيت ملی که رياست آن را نيز بر عهده داشت، مهر تأييد نهاد. اين اولين گام بود که خاتمی حق واخلاق را درپای ديکتاتوران خون ريخت.

دوم: کوی دانشگاه تهران نمونه ديگری از قصور خاتمی در به جای آوردن آنچه بود که در مقام منتخب ملت به آن متعهد شده بود. توقيف روزنامه سلام، ارگان مجمع روحانيون مبارز، و تصويب قانون مطبوعات جديد ازسوی مجلس پنجم شورا، اعتراض دانشجويان کوی دانشگاه تهران را به همراه داشت. شبان‌گاه هجدهم تيرماه بود که انصار حزب‌الله -جوان‌هايی که حاملان خشم و خشونت بودند- به همراه نيروهای انتظامی به خواب‌گاه‌های دانشجويی يورش بردند تا آنچه از يورش آنان در صفحات تقويم تاريخ حک شود تخريب اموال دانشجويان و ضرب و شتم وحشيانه آن‌ها، همچنين بازداشت و دستگيری سيصد تن از دانشجويان هم‌چون احمد باطبی، اکبر محمدی و ميثم لطفی، و به خون غلطيدن عزت ابراهيم‌نژاد، فرشته عليزاده و تامی حامی‌فر باشد. بی‌دادگاه‌های انقلاب نه تنها مهاجمان به کوی و قاتلان را مجازات نکردند بلکه مقتولان را متهم به اقدام عليه امنيت ملی کردند وسر احمد باطبی را در مستراح زندان فرو بردند. در مقابل آنچه از رييس‌جمهور، محمد خاتمی تراويد سکوت در برابر جنايات نظام حاکم نسبت به حقوق دانشجويان بود.‌ اما در اين باب مقايسه رفتاری خاتمی و مرحوم دکتر مصدق خالی ازلطف نيست. پير احمد آباد برعهد و پيمان خود با ملت استوارماند و پس از به ثمر نشستن قيام مقدس سی تير در ابن بابويه بر مزار شهدای آن يوم‌الله گل نهاد و گريست. حال در کنشی همگون وواحد دوواکنش متضاد ازسوی مرحوم دکترمصدق به گونه فعال وازسوی خاتمی به گونه منفعل صدورميابد. واقعا کدام يک ازدوواکنش مطابق با اصول حقوقی- اخلاقی بوده اند؟

اين قلم مجال ندارد تا تک تک اعمال خاتمی پرداخته و يک يک آن را مورد تحليل قراردهد و الا نومونه ها بسيار است. نمونه هايی همچون سکوت خاتمی پيرامون تقلبات و تخلفات انتخاباتی انتخابات رياست جمهوری سال هشتاد و چهار که مسلم تأييد انتخابات با مهر و امضای قوه مجريه خاتمی احمدی نژاد را بی هيچ هزينه ای وارد کاخ قوه مجريه کرد تا اعتراضات شيخ مهدی کروبی کانديدای معترض به تقلب و تخلف به هيچ انگاشته شود. پيام تسليتی که خاتمی در مقام رياست قوه مجريه خطاب به خانواده اسدالله لاجوردی جلاد اوين ورهبرديکتاتور جمهوری اسلامی صادر کرد قربانيان زندان ها وشکنجه گاه های دهه شصت رژيم را به سخره گرفت. وقتی خاتمی لاجوردی را سربازان سخت‌کوش انقلاب و خدمت‌گزاران مردم و نظام لقب داد مهر تأييدی برميادين اعدام وشکنجه نهاد. با حضورش درپای صندوق رأی دماوند به خوبی از خجالت اصلاح طلبان تحريمی و ملت درآمد وخيمه شب بازی ديکتاتوررا مهرتأييد نهاد.

حال ما مانده ايم، خاتمی و نامه اش به خامنه ای. عاشقان و مسخ شدگان خاتمی پيرامون نامه اخير در مقام توجيه برآمده وطبق رويه نامه ارسالی ايشان را درراستای اخلاق مداری تحليل وتفسير نموده اند. اما آنچه اعمال خاتمی درسابق ولاحق بدست ميدهد اينکه اعمال ورفتارخاتمی در ظرف زمان هيچگونه همخوانی با مبانی اخلاقی- حقوقی ندارد. آنکه در ميدان سياست عزم دارد تا برحق ايستاده واخلاق را جاری و ساری نمايد درموقع لزوم ميبايد حقوق ملت را برمنفعت ديکتاتورها رجحان بخشد. در همين مواقع است که تاريخ به گونه های متفاوت رقم زده خواهد شد. حال بايد ديد اينگونه اعمال ورفتارخاتمی تا چه حد مورد تأييد اخلاق طبيعی ميباشد. آيا نامه ارسالی خاتمی به ديکتاتور در شرايط کنونی که بسياری ازفرزندان بی گناه اين مرزوبوم درزندان ها با وضعيت های ناگوارروحی وجسمی دست وپنجه نرم ميکنند مطابق با مبانی اخلاقی- حقوقی ميباشد؟

اما چگونه خاتمی ميتوانست همچون مرحوم دکتر مصدق مبانی اخلاقی- حقوقی را در شرايط کنونی تجلی بخشيده واز فرصت کنونی درجهت استيفای حقوق ملت برآيد؟

آنچه کفايت ميکرد اينکه محمد خاتمی درنامه ارسالی برای رهبرجمهوری اسلامی وآرزوی سلامتی برای ايشان فرصت را مغتنم ميشمرد ووضعيت ناگوارروحی وجسمی زندانيان سياسی وخانواده های مظلومشان را به ياد علی خامنه ای می آورد ومتعاقب آن خواستاررسيدگی هرچه سريعتربه وضعيت اين عزيزان ميشد. اما نامه ارسالی خاتمی به عنوان يکی ازنمادهای جريان اصلاحی ومطلع به شرايط کنونی کشوريعنی صحه نهادن براعمال و رفتار وقيحانه تماميت خواه علی خامنه ای.

راستی اگرواقعا عاشقان خاتمی رفتاراورا با اخلاق توجيه مينمايند چگونه از وی مطالبه نمينمايند تا در حرکتی اخلاقی- حقوقی پيام تسليت و همدردی برای خانواده های شهدای کوی دانشگاه و حوادث سال هشتاد وهشت ارسال ونامه ها را در رسانه ها علنی نمايد؟ آيا اين اخلاق گرايی های خاتمی فقط ميبايد در تسليت به لاجوردی ها و طلب دعا برای شفای ديکتاتورها جامه عمل بپوشد؟


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016