یکشنبه 30 شهریور 1393   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


پرخواننده ترین ها

بخش فارسی صدای امریکا را تعطیل کنید٬ مجید محمدی

مجيد محمدی
تامین منافع ملی ایالات متحده با حمایت از دمکراسی و حقوق بشر و آزادی بیان محقق می شود و مدیران دستگاه‌هایی مثل بخش فارسی صدای امریکا که این موضوع را درک نمی کنند در واقع درک درستی از منافع ملی این کشور ندارند.

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


رسانه‌های فارسی زبان خارج کشور خواه دولتی و خواه خصوصی به فرهنگ و جامعه‌ی ایران در انعکاس بخشی از صداهای محذوف خدمت کرده‌اند. بسیاری از آثار و تولیدات فرهنگی غیر خودی‌ها اصولا بدون این رسانه‌ها به جامعه‌ی ایران معرفی نمی شد. بخش قابل توجهی از تاریخ ایران بدون این رسانه‌ها ثبت و ضبط نمی شد. هزاران ایرانی در سال‌های گذشته با این رسانه‌ها کار کرده و میلیون‌ها خبر و گزارش تولید کرده‌اند. از این جهت ایرانیان باید سپاسگزار شهروندان غربی که هزینه‌ی این رسانه‌ها را با بلند نظری می پردازند باشند.

اما بخش دولتی این رسانه‌ها در کنار خدمات قابل توجه با اتلاف، خویشاوند سالاری، افت مخاطب، و سیاست‌های منتاقض با ارزش‌های حاکم بر جامعه‌ی امریکا و دیگر جوامع غربی درگیر بوده است. راه حل چیست؟

گذر از دولتی به دولتی/خصوصی/عمومی

من اصولا معتقدم که تشکیلات بخش فارسی صدای امریکا باید تعطیل شود. در دوسال گذشته از فرصت به طور متوسط هر ماه 3 تا 4 دقیقه برای بیان نظراتم در این رسانه که آن را نه متعلق به مدیر و سردبیر بلکه متعلق به تک تک شهروندان امریکایی می دانم استفاده می کردم اما این بدین معنا نبود که با دولتی بودن کامل آن موافق بوده باشم. حضور در یک رسانه به معنای تایید همه‌ی ابعاد و کارکردهای آن نیست. انگیزه‌ی خواست اصلاح یک رسانه یا تغییر روش تخصیص بودجه‌ی آن نیز هیچ ربطی به قطع همکاری با آن ندارد. هر گونه جهت گیر یانتقادی را نمی توان به انگیزه‌های شخصی ربط داد بالاخص اگر فردی کارمند یک سازمان نباشد و صرفا از راه دور با آن به طور بسیار محدود همکاری کرده باشد.

نظر فوق همچنین بدین معنا نیست که معتقد باشم ایالات متحده باید در مورد سانسور اطلاعات و سد جریان آزاد اطلاعات در دیگر کشورها بالاخص کشورهایی که برای امنیت ملی امریکا تهدید هستند بی تفاوت باشد. افراد معمولا در فرق گذاری میان دمکراسی خواهی و منافع ملی در ایالات متحده خلط می کنند. تامین منافع ملی ایالات متحده با حمایت از دمکراسی و حقوق بشر و آزادی بیان محقق می شود و مدیران دستگاه‌هایی مثل بخش فارسی صدای امریکا که این موضوع را درک نمی کنند در واقع درک درستی از منافع ملی این کشور ندارند. با تعطیلی بخش فارسی صدای امریکا باید بودجه‌ی فعلی بر اساس یک نظام رقابتی، شفاف و بر اساس مناقصه به شبکه‌های خصوصی که قابلیت مقابله با سانسور و اطلاع رسانی در مورد نقض حقوق بشر و فساد و تهدیدات امنیتی جمهوری اسلامی را دارند اختصاص یابد.

بر این باورم که هزینه‌ای که صرف بخش فارسی صدای امریکا می شود به 10 شبکه‌ی تلویزیونی مستقل و غیر دولتی (غیر انتفاعی و عمومی) بر اساس فرمول "33 درصد بودجه‌‌ی دولتی، 33 درصد بودجه‌ی به دست آمده از آگهی و تبلیغات و فروش زمان تلویزیون و 33 درصد بودجه‌ی به دست آمده از دست کمک دراز کردن به صاحبان شرکت‌های بزرگ، بنیادها و افراد دارای انگیزه" تامین شود. در این حال، به علت تنوع این شبکه‌ها نه یک دیدگاه می تواند بر فضای رسانه‌ای حاکم شود و نه منابع مالی یک شرکت یا بنیاد قدرتمند می تواند بر فضای رسانه‌ی فارسی زبان یاری شونده از سوی دولت فدرال حاکم شود و نه لابیگران حکومتی به اعمال نفوذ در آنها و بردن فضا به یک سمت موفق خواهند شد. همچنین تعدد این شبکه‌ها موجب رقابت محتوایی و فنی میان آنها می شود.

غیر از این، دولت فدرال همیشه امکان بررسی کارآمدی این شبکه‌ها و قطع بودجه‌ی آنها در صورت کاهش مخاطب به میزانی خاص را برای سال‌های بعد دارد. همین کار باعث می شود که مدیران و کارکنان شبکه‌ها احساس نکنند شغل آنها جدا از کارکردشان تضمین شده است.

صرف کارآمد تر بودجه

در میان ایرانیان و امریکاییان حتما کسانی هستند که بخواهند با گرایش خاص خود سالانه مجموعا حدود بیست و سه میلیون دلار به شبکه‌های تلویزیونی فارسی زبان کمک کنند اگر این شبکه‌ها گرایش آنها را منعکس کنند و قابل اعتماد و شفاف باشند. مسلما مدیران شبکه‌های تلویزیونی خواهند توانست این افراد را با گرایش‌های مختلف پیدا کرده و منابع آنها را به این سمت سوق دهند. این ده شبکه طبعا می توانند سلایق مختلف ایرانیان داخل و خارج را پوشش دهند.

همچنین با حدود یک هزار میلیارد سرمایه‌ی ایرانیان خارج از کشور و درگیر بودن آنها با انواع کسب و کار سرازیر شدن سالانه 23 میلیون دلار آگهی به سمت آنها چیز غریبی به نظر نمی آید. همچنین شرکت‌هایی که بر ایران متمرکز هستند یا می خواهند در معامله با ایران سرمایه گذاری کنند می توانند سالانه مجموعا بیست و سه میلیون دلار خرج کنند. اگر شرکت‌هایی می خواهند روابط میان جمهوری اسلامی و ایالات متحده را برای کسب و کار خود بهبود بخشند نباید این کار را با پول مالیات دهندگان امریکایی بلکه با هزینه کردن پول خود در این زمینه انجام دهند.

وجود بیست و سه میلیون دلار دولت فدرال دهها نفر را تشویق خواهد کرد که در این زمینه به جمع آوری پول بپردازند تا این بودجه در خزانه باقی نماند. فرمول کمک دولت فدرال به شبکه‌های عمومی رادیویی و تلویزیونی در ایالات متحده دلار به دلار است (و صدای امریکا نباید استثنا باشد) به این معنا که به ازای هر دلاری که آنها خود فراهم کنند (حق اشتراک یا کمک بنیادها) دولت فدرال یک دلار به آنها بودجه می دهد. این فرمول در مورد شبکه‌های فارسی زبان نیز به صورتی که گفتم قابل اجراست اما در این حالت دو دلار غیر دولتی به یک دلار دولت فدرال است.

من اصولا معتقدم که تشکیلات بخش فارسی صدای امریکا باید تعطیل شود اما این بدین معنا نیست که معتقد باشم ایالات متحده باید در مورد سانسور اطلاعات و سد جریان آزاد اطلاعات در دیگر کشورها بالاخص کشورهایی که برای امنیت ملی امریکا تهدید هستند بی تفاوت باشد.

فرمول بهداشتی و موثر

در این حال هم تاثیر اعمال سیاست توسط بخش دولتی به حداقل می رسد، هم بخش خصوصی نمی تواند شبکه را کاملا تجاری سازی کند، هم از تاثیر چند نفر خاص و شبکه‌ی روابطشان کاسته خواهد شد و هم تلویزیون‌های فارسی زبان نخواهند توانست به هر قیمت و با هر کیفیت از رسیدن بودجه‌ی کامل خود اطمینان داشته باشند و سیستم کارمندی دولتی بدون کارآمدی و پاسخگویی به راه بیندازند. این مدل امروز در دانشگاه‌ها و برخی رسانه‌های عمومی و دیگر فعالیت‌های عام المنفعه در ایالات متحده به کار گرفته شده و دارد به طور موثر کار می کند.

امروز در بخش فارسی صدای آمریکا حدود 200 نفر کار می کنند و بودجه‌ی آن نیز سالانه حدود 23 میلیون دلار است. اگر پرسنل و بودجه‌ی آن به ده تقسیم شده و فرمول فوق مبنای تخصیص بودجه قرار گیرد 10 شبکه‌ی تلویزیونی با بودجه‌هایی در حدود 6.9 میلیون دلار (دو و سه دهم میلیون دلار از بودجه‌ی دولت فدرال و 4.6 میلیون دلار از دو منبع دیگر) و هر کدام حدود 60 نفر پرسنل شکل خواهند گرفت.

بدین طریق نه تنها کارکنان امروز صدای امریکا (آنها که شایستگی کار تلویزیونی و رسانه‌ای دارند و نه خویشاوندان و آشنایان مدیران) بیکار نخواهند شد بلکه تعداد کارکنان تلویزیون‌های فارسی زبان دریافت کننده بودجه از دولت فدرال سه برابر (600 نفر) خواهد شد. بر اساس آمارهای موجود اداره‌ی یک شبکه‌ی تلویزینی با تولید حدود 8 ساعت برنامه در روز با 6.9 میلیون دلار نه تنها کاملا ممکن است بلکه می توان با کیفیت تولید مناسب و حتی بهتر از بخش فارسی صدای امریکای موجود برنامه ساخت و ارائه کرد.

شاید ده سال پیش انجام این کار غیر عملی به نظر می رسید چون به اندازه‌ی کافی مدیر و برنامه ساز و تهیه کننده‌ی ایرانی در ایالات متحده وجود نداشت. اما امروز این کار کاملا عملی است و هیچ نیازی نیست که دولت متکفل این امر باشد. وقتی در ایالات متحده ایجاد امنیت یا تولید اطلاعات به شرکت‌های خصوصی واگذار می شود اداره‌ی چند کانال تلویزیونی را نیز می توان به بخش خصوصی و عمومی واگذاشت.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016