گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
24 شهریور» استراتژی جديد مصباح يزدی برای انتخابات18 شهریور» جعفر شجونی: تندروی خيلی هم خوب است
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! وزارت کشور به جبهه پایداری مجوز فعالیت داد، تغيير "پايداری"؛ از "جبهه" به "حزب"شرق ـ مهسا جزينی: «جبهه»، «حزب» شد تا پايدارتر بماند. به گزارش «ايلنا»، احمد بخشايشاردستانی، عضو «کميسيون ماده ۱۰ احزاب» از اعطای مجوز «حزب» به «جبهه پايداری» خبر داده است. اگرچه همزمان هم صادق محصولی، عضو شورای مرکزی «جبهه پايداری» ضمن ابراز خوشحالی از انتشار خبر صدور اين مجوز به «فارس» گفته است: «ما هنوز اطلاعی از ابلاغ مجوز فعاليت نداريم.» «پايداری»ها، قرار نبود «حزب» شوند و همان اوايل شکلگيری خود هم به دفعات بر«جبهه»بودن فعاليت خود تاکيد داشتند. اين، خواسته آيتالله مصباح هم بود که بارها در آرايش از مذمت تحزب سخن گفته بود و خواستهاش هم از «پايداری»ها در نخستين همايش اعلام حضورشان همين بود که «جبهه»بمانند. آنها، عدهای از اصولگرايان و اعضای پيشين دولت احمدینژاد بودند که در سال ۹۰ با حلقهزدن بهدور آيتالله مصباحيزدی، «جبهه پايداری» را تشکيل دادند. آنها خود را در مقايسه با ديگر اصولگرايان، اصولگرای واقعی و اصيل میدانستند. در انتخابات سال ۹۲ ابتدا، کامران باقریلنکرانی را نامزد انتخابات رياستجمهوری کردند اما بعد از انصراف او، سعيد جليلی بهجايش نشست. رای چهارميليونی سعيد جليلی در نهايت نشاندهنده وضعيت پايگاه اجتماعی حاميان اين «جبهه» بود. تحليلگران معتقدند رخدادی که مسير «جبهه» را بهسوی «حزب» کج کرد، همين اتفاق، يعنی ناکامی در انتخابات رياستجمهوری سال ۹۲ بود. آنها بهدنبال انتخاب «اصلح» بودند و میگفتند نگاهشان به انتخابات برد و باختی نيست. برای همين هم حاضر به ائتلاف با ديگر اصولگرايان نشدند. تجربه ناکامی، اما، گويا باعث شده آنها کمی از ايدههای گذشته عدول کنند و يکقدم به بازی سياست نزديکتر شدهاند. تحزب از ملزومات تندادن به بازی سياست در عصر مدرن است. اواخر سال گذشته بود که خبر رسيد «جبهه پايداری» درخواست مجوز حزب کرده است. اگرچه در شکل و نوع تحزبورزی «پايداری»ها هم اماواگرهای زيادی هست؛ حزبی که «شورای فقيهان» دارد و قرار است تصميمات شورای مرکزیاش از تاييد اين شورا بگذرد؛ حزبی که به ادعای سخنگويش هدفش کسب قدرت سياسی نيست و با مدلهای غربی و مدلهای موجود خيلی فرق دارد. پايداریها به تمسک از آيتالله مصباح خود تعريفی از تحزب ارايه میکنند که برای فعالان عرصه حزب و سياست نه ملموس است و نه قابلفهم. اين تعريف متناقض و نوظهور را احتمالا فقط خود پايداریها متوجه میشوند، درغير اين صورت میتوان گفت صرفا نوعی پوشش است و بازی با کلمات و واژهها. سقایبیريا، سخنگوی «جبهه پايداری» در آخرين نشست خبری خود با تکذيب اين مساله که آيتالله مصباحيزدی بارها در مخالفت با تحزب حرف زده است گفته بود: «من صحبتهای ايشان را در ذهن دارم. هرگز اينطور کلی، حزب را به هر مفهومی رد نکردهاند. حزب را به مفهوم غربیاش قبول ندارند.» به گفته او «پايداری»های «حزب»شده با ساير احزاب تفاوتهايی دارد و بنيان و شالودهاش با ديگر احزاب فرق میکند. هدفش بهدستگرفتن قدرت نيست، اگر هم قدرت را به دست بگيرد آن را وسيله قرار میدهد. امير محبيان، از تحليلگران اصولگرا، معتقد است که وفاداری پايداریها به آرا و انديشههای مصباح، ابدی و ازلی نيست. او مصباحيزدی را روحانیای آرمانگرا و «پايداری»ها را سياستمدارانی اهل عمل میداند که بهدنبال کسب قدرتند. او بهتازگی به «شرق» گفته بود: «يکی از اشتباهات جدی آن است که دغدغهها و ظرف فعاليت آيتالله مصباح را با پايداری يکی بدانيم. آيتالله مصباح آرمانگرايی است که از ظرف عمل و کسانی چون پايداری برای پيشبرد باورهايش بهره میگيرد، در حالی که پايداریها عملگرايانی هستند که از ديدگاههای آيتالله مصباح بهعنوان پوشش ايدئولوژيک استفاده میکنند، شايد ادبيات هردو يکی باشد ولی دغدغههای دو طرف کاملا متفاوت است، در عمل خواهيد ديد پايداریها تا زمانی که ديدگاههای آيتالله مصباح، آنها را به قدرت نزديک میکند از آن پيروی خواهند کرد درغيراينصورت آن را کنار خواهند نهاد.» بعد از بدلشدن آنها به حزب بايد منتظر چرخشهای جديدتری در «پايداری»ها بود. آنها قطعا با پرسشهای اساسی و جديدی روبهرو خواهند شد که ناگزير بايد برايش راهحل و جوابی بيابند. آنها چطور میخواهند دو گزاره کاملا متضاد ائتلاف حزبی و ايده انتخاب اصلح را باهم جمع کنند؟ چندی قبل در يکی از همايشهای اين جبهه «علی مصباحيزدی» فرزند آيتالله مصباح در نقد تحزب و تمجيد از جبههبودن پايداری گفته بود: ««جبهه پايداری»، مثل يک «حزب» نيست که به شخصی که اعتقاد ندارد، رای دهد چرا که چنين حزبی در اسلام نيز مورد قبول نيست. گفتمان «جبهه پايداری» بايد در جامعه عمومی شود و هر فردی در جامعه بر اساس اصول فکر و تصميمگيری کند.» شايد همانطور که محبيان پيشبينی کرده است، «پايداری»ها، چارهای جز عملگراشدن که لازمهاش عبور از مصباح است؛ ندارند، مگر اينکه در مسير کسب قدرت، ايشان را هم برای کسب رای، با خود همراه کنند که البته گزينه چندان محتملی نيست. Copyright: gooya.com 2016
|