گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
23 شهریور» جايگاه "ولايت مطلقه" پس از خامنه ای! علی کشتگر10 مرداد» استفاده ابزاری آقای خامنه ای از جنایات جنگی اسرائیل!٬ علی کشتگر
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! «ناکامی در مذاکرات هستهای آغاز روند کره شمالی کردن ايران خواهد بود»٬ علی کشتگرمصالحه به هر شکل و مضمونی که باشد و اين که کدام طرف بيشتر از مواضع خود عدول کند، رويداد فرخندهای به صلاح امنيت و صلح جهان پرآشوب و نگران کننده کنونی است. منافع ايران، همسايگان آن و نيز مصالح ايالات متحده و اتحاديه اروپا از همه لحاظ ايجاب ميکند که فرصت تاريخی کنونی که معلوم نيست تکرار شدنی باشد از دست نرود.سرنوشت مذاکرات هستهای هنوز در هاله ای از ابهام است. توافق نيازمند مصالحه طرفين است. مصالحه به هر شکل و مضمونی که باشد و اين که کدام طرف بيشتر از مواضع خود عدول کند، رويداد فرخندهای به صلاح امنيت و صلح جهان پرآشوب و نگران کننده کنونی است. منافع ايران، همسايگان آن و نيز مصالح ايالات متحده و اتحاديه اروپا از همه لحاظ ايجاب ميکند که فرصت تاريخی کنونی که معلوم نيست تکرار شدنی باشد از دست نرود. اگر مذاکره کنندگان ايرانی اختيار آن را داشتند که برای دستيابی به توافق، حتی از حقوق حقه ايران در مساله هسته ای صرفنظر کنند، بازهم چنين توافقی به نفع منافع ملی و مصالح حال و آينده ايران بود. اما در هر دو سوی مذاکره، طرفهای درگير برای خود حداقل هايی تعيين کرده اند که حاضر به عدول از آن نيستند و همين ميتواند به شکست مذاکرات بيانجامد. از اين گذشته در هر دو سوی اين اختلاف، گروهها و محافل متنفذ و قدرتمندی هستند که منافع خود را در به شکست کشاندن مذاکرات ميجويند. در ايالات متحده مخالفان توافق بسيار فعال و نيرومندند. بسياری از آنها از همان محافل و جناح هايی هستند که مداخله نظامی آمريکا در عراق را تشويق ميکردند. اين گونه محافل از تلاش های باراک اوباما، رئيس جمهور آمريکا، و جريانات ميانه رو جمهوری اسلامی که در صدد نجات مذاکرات و دستيابی به توافقی که ميتواند نقطه عطفی در تاريخ مناسبات ايران و غرب و منشاء تحولات اميد بخشی در ايران و منطقه باشد،به شدت ناراضی و از آغاز عزم خود را جزم کرده اند که مذاکرات را به بن بست بکشانند. تاثير فشارهای سنگين لابی های متنفذ اسرائيلی و جناحهای تندروی کنگره بر مواضع دولت اوباما در مذاکرات هسته ای را نميشود انکار کرد. به اين ترتيب ظاهرا مواضع آمريکا چه در مورد محدوديت هايی که برای صنايع هسته ای ايران قائل است و چه در مساله زمانبندی و چگونگی لغو تحريم های شورای امنيت و نيز لغو تحريمهای يکجانبه ايالات متحده سختگيرانه تر از آن است که طرف ايرانی انتظار داشته است. فراموش نکنيم که در جمهوری اسلامی نيروهايی که به ديده ترديد و بدبينی به مذاکرات مينگرند فرادستند. رهبر حکومت نيز در نهايت با آنان همراه و همنظر است. او زير فشار سنگين تحريم ها و به اميد لغو سريع آنها و نيز از ترس افکار عمومی ايرانيانی که به اميد حل مساله هسته ای و گشايشی در کار اقتصاد بحرانی کشور به حسن روحانی رای داده بودند، حاضر به «نرمش قهرمانانه» يعنی عقب نشينی از مواضع قبلی جمهوری اسلامی در مساله هسته ای شد. با اين همه او از آغاز نسبت به نتيجه مذاکرات ابراز بدبينی کرده و زيرکانه در صدد است که در صورت شکست مذاکرات از آن به سود خود و به زيان جريانهای ميانه رو بهره برداری کند. او ميداند که افکار عمومی ايرانيان که شخص او و جريانات تندرو را مسبب مصيبتهای اقتصادی و اجتماعی مبتلا به کشور ميداند، در مساله هسته ای مایلند که قدرتهای غربی حقوق هسته ای ايران را بپذيرند. حال اگر دولتهای ايالات متحده و آمريکا و اروپا با توجه به فشار طاقت فرسای تحريم ها بر اقتصاد ايران بر اين خيال باشند که ميتوانند طرف ايرانی را به صرفنظر کردن از حقوقی که در اساسنامه آژانس برای اعضا پذيرفته شده است، وادارند و لغو قطره چکانی تحريم ها را هم به آن منوط کنند، آن وقت از هماکنون ميتوان مطمئن بود که مذاکرات به شکست ميانجامد. اگر مذاکرات به نتيجه برسد و تحريم هايی که اقتصاد ايران را بحرانی کرده برداشته شود، به همان ميزان که دولت روحانی در ايران تقويت ميشود، افراطيون حکومت خلع سلاح ميشوند و طبعا در گام بعدی ميانه روها دست بازتری برای بهبود مناسبات ايران و غرب و برخی اصلاحات داخلی پيدا ميکنند. حتی با اندکی خوشبينی ميتوان گفت که بعيد نيست موازنه قوا بتدريج به سود جريانات ميانه رو دگرگون شود و تندروهای افراطی منزوی تر گردند. که اين هم برای بهبود مناسبات ايران و غرب و هم برای رشد نيروهای دموکراسی خواه و جامعه مدنی ايران، اهميت استراتژيک دارد. تندروهای ايران با توجه به همين واقعيات در کمين نشسته و منتظر اعلام شکست مذاکرات هسته ای هستند تا برای پيشبرد راهبرد کره شمالی سازی ايران فعاليت خود را آغاز کنند. دولت روحانی به دلايل مختلفی که در اين چند سطر نميگنجد آخرين فرصت برای بهبود مناسبات ايران و غرب است. کليد گشايش بهبود مناسبات نيز موفقيت مذاکرات هسته ای است. شکست مذاکرات و ادامه تحريم ها بر خلاف تصورات ساده انگارانه آن بخش از اپوزيسيون ايرانی که در مخالفت با موفقيت مذاکرات با دولت نتانياهو و جناح های افراطی آمريکا همسو و همراه شدهاند، مردم ايران را به تقابل بيشتر با رژيم و انقلاب و براندازی جمهوری اسلامی نميکشاند بلکه در غياب احزاب و تشکل های سياسی و ضعف جامعه مدنی، مردم را به قعر نوميدی و انفعال بيشتر و رژيم را در جهت بستن هرچه بيشتر فضای سياسی و توسل به سرکوب و اختناق بيش از پيش ميراند. در سياست خارجی نيز رژيم ايران را به ناچار به سوی اتحاد با محور چين - روسيه و تقابل بيش از پيش با غرب ميراند و البته در آن صورت برای جمهوری اسلامی ساختن بمب اتمی هم آسانتر است. بنابراين نتيجه مذاکرات هسته ای هرچه باشد، چه موفقيت و چه ناکامی در تاريخ ايران نقطه عطفی به سوی نزديکی با غرب و يا برعکس آغاز روند کره شمالی کردن ايران خواهد بود. اما تغيير رفتار غرب در قبال کاهش تحريم ها محدودتر از آن بود که دولت روحانی و مذاکره کنندگان ايرانی بتوانند با تکيه بر آن مجلس و تندروها را خلع سلاح کنند و آيت الله خامنه ای را که از آغاز هم مردد بود با خود همراه سازند. آنچه در سايت رهبر جمهوری اسلامی اخيرا به عنوان خط قرمزهای يازده گانه او در مورد مذاکرات هسته ای آمده نشانه نوميدی وی از به نتيجه رسيدن مذاکرات است. در اين اوضاع و احوال که بنيادگرايی، جنگ و خشونت، خاورميانه و آفريقا را فرا گرفته و امنيت و صلح جهانی را تهديد ميکند، مصالحه ميان ايران و ۱+۵ يک نياز مبرم جهانی و منطقه ای است. زمان آن است که اين شش قدرت بزرگ جهانی بويژه ايالات متحده که نقش تعيين کنندهای در سرنوشت مذاکرات دارد، برای دستيابی به مصالحه با ايران گامی بزرگ به پيش گذارند، در غير اين صورت، تندروهای جمهوری اسلامی گام به گام و بدون مزاحمت داخلی، نقشه کره شمالی کردن ايران را به پيش خواهند برد و فرصت برای يک دوره طولانی از دست خواهد رفت. Copyright: gooya.com 2016
|