گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
6 مهر» خنده و اميد را نمیتوان زندان کرد، بهروز بهبودی25 مرداد» پايان اتحاد مالی ـ عقيدتی سپاه با روحانيت، بهروز بهبودی
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! عزای عمومی در فجايع نظام، بهروز بهبودیدر حالی که پيکر بیگناه زنان آزاده ميهنمان که هنوز ۳۵ سال پس از برقراری رژيم اسلامی به زير استبداد حجاب آلوده آن نرفتهاند زير آماج حملات ددمنشانه اسيدپاشی از سوی مزدوران حکومتی قرار گرفته است، خبر مهم از حال ملت برای سردمداران رژيم اما فعلا مرگ مهدوی کنی از پايهگزاران اين استبداد مذهبی بوده است
در هفته جاری پس از پنج ماه که از مرگ مغزی و واقعی محمدرضا مهدوی کنی رئيس پيشين مجلس خبرگان میگذرد، رژيم جمهوری اسلامی ناگزير شد خبر درگذشت اين روحانی سالخورده را رسماً منتشر سازد. مهدوی کنی از همان روز چهاردهم خرداد که دچار سکته مغزی شد در واقع جان به جان آفرين تسليم کرده بود و حتی برخی رسانهها مرگ او را اعلام کردند. امّا از آنجا که اختلافات بر سر تعيين هیأت رئيسه مجلس خبرگان و به ويژه رئيس آن ميان روحانيون ارشد نظام شدت گرفته بود، جمهوری اسلامی ناگزير شد او را به هر قيمت که شده با استفاده از دستگاههای تنفسی زنده نگه دارد تا تکليف مجلس خبرگان روشن شود. در واقع مهدوی کنی همراه مجلس خبرگان که در کمای دائم است او نيز به کما رفت ولی به نظر میرسد ديگر دستگاههای پزشکی هم نتوانستند کمکی به ادامه زندگی گياهی مهدوی کند و بدين ترتيب نظام اسلامی مرگ او را رسماً اعلام کرد در حالی که مجلس خبرگان چون هميشه در کما به سر میبرد. نظام اسلامی در پی مرگ مهدوی کنی، دو روز عزای عمومی اعلام کرده است، يعنی جامعه بايد برای مرگ کسی که از ابتدای استبداد جمهوری اسلامی و از همان هنگامی که رياست کل کميتههای انقلاب را به دست گرفت و چيزی جز ضرر و زيان برای مردم از خود به جای نگذاشته است، سوگواری کند. جامعه ايران در حقيقت سالهای سال و از روز پيدايش اين حکومت و سلطه خونين و ويرانگر آن بر جان و مال و سرنوشت نسلهای متمادی در عزای عمومی به سر ميبرد. اگر ذره ای شرف و انسانيت در وجود بنيانگزاران و سردمداران و توجيه گران اين رژيم وجود داشت آنها بايستی هر روز را برای اين ملت و روزگار سياهی که برای آن آفريده اند اعلام عزای عمومی ميکردند. عزای عمومی بايد برای جامعهای اعلام شود که اکثريت قريب به اتفاق مردم آن در تنگدستی و مصيبت روز را به شب می رسانند و حاکمان آن با چپاول و غارت و فساد و دزدی کشوری ثروتمند و آباد را به فقر و فلاکت و انزوای جهانی کشانده اند. عزای عمومی بايد برای کشاندن پای ملت ما به جنگهای خونين ارتجاع مذهبی در پشتيبانی از ديکتاتور سوريه و تروريست های لبنان و منطقه و آتش زدن بيت المالی که بايد به هزار درد بيدرمان مردم کشور برسد برای آنان خرج ميشود اعلام شود. عزای عمومی آن هنگام آغاز شد که احمدینژاد با حمايت خامنهای در مورد برنامه هستهای در مقابل آژانس اتمی و کشورهای غربی علناً گردنکشی میکرد و قطعنامههای تحريمی را «کاغذ پاره» میخواند و با اين سياست بيمارگونه سبب شد که مردم ايران با مشکلات و معضلات روزمره اقتصادی مواجه شوند. عزای عمومی نابودی ميلياردها دلار سرمايه کشور در پای برنامه هسته ای بيهوده ای است که رهبر مستبد رژيم و تفنگداران سپاهی در زير عبای او در پی سياست های نظامی گری خود خاک ميهن ما را مورد تهديد و تجاوزات خارجی قرار داده اند و ابايی از آتش افروزی و نابودی جان انسانها به دنبال اهداف پليد خود ندارند. عزای عمومی شيوع بزهکاری اجتماعی و سرقت و آدم ربايی و قتل و کشتار در جامعه است که عملاً امنيت مردم و خانوادهها را به خطر انداخته است. عزای عمومی اعتياد و فحشاء و تجاوزهای جنسی است که جامعه را در معرض خطر قرار داده است. عزای عمومی ادامه روزمره فرار صدها هزار نخبه و تحصيلکرده يعنی سازندگان ايران فردا از کشور است که تنها به جرم ميهن دوستی و دست رد زدن بر استبداد فرهنگی و اجتماعی رژيم خانه پدری را ترک ميکنند و در غربت به تماشای زوال ايران خود می نشينند. عزای عمومی تشکيل يک گرادن چهار هزار نفره موتورسوار است که قصد دارد به بهانه نهی از منکر و امر به معروف در خيابانها و گذرگاهها مستقر شود و مردم را مورد اذيت و آزار قرار دهد. اينها هستند تنها بخشی از مصائب و فجايع اجتماعی سياسی فرهنگی واقتصادی مردم ما که حق است هر روز برای آنها عزای عمومی اعلام بشود. نه، جامعه ايران نيازی به شرکت در عزای عمومی برای مهدوی کنی و شرکای زنده او در حکومت ندارد. با اين اوضاع حاکم بر جامعه ايرانی، اين رهبران و مقامات نظام هستند که بايد برای افول و روز سقوط خود به عزا بنشينند. بهروز بهبودی Copyright: gooya.com 2016
|