چهارشنبه 7 آبان 1393   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


پرخواننده ترین ها

پشت پرده ظهور داعش و راه مبارزه با آن، مقاله ابوالحسن بنی‌صدر در گاردين

ابوالحسن بنی‌صدر
داعش، يک پديده داخلی برای سوريه و عراق نيست بلکه يک پديده بين‌المللی است. ايالات متحده، اروپا، ترکيه، عربستان سعودی، قطر و ساير رژيم‌های عربی حاشيه خليج فارس، مجرمان ايجاد اين هيولا هستند که هم اکنون منافع خودشان را تهديد می‌کند. راه حل را نيز بايد در همکاری اين بازيگران ديد

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 



داعش بدون پشتيبانی قدرتهای غربی و هم پيمانان منطقه ای اش نمی توانست ايجاد گردد. اينها انتقال جهادگرايان از ۸۰ کشور دنيا به سوريه را تسهيل و امکانات مالی را فراهم نمودند، سپس آنها را آموزش دادند و مسلحشان کردند. مادامی که اين جهادگرايان در برابر مردم سوريه و رژيم اسد(روشن بگويم که مسئول فاجعه کنونی در آنجاست) جنايت می کردند، کشورهای غربی چشمان خود را می بستند. داعش در حال اجرای طرحی مشابه طرح اتخاذ شده توسط نئومحافظه کاران و ليبرالهای مداخله گر برای سرنگونی مستبد ليبی، قذافی بود که بايد با براندازی اسد ادامه می يافت. اين امر آنها را قادر به اقدام برای جايزه اصلی يعنی براندازی رژيم ايران می سازد. با اين حال، داعش هنگامی که الگوی پياده شده توسط القاعده و طالبان را دنبال کرد، به مشکلی برای غرب تبديل شد، آنها اسلحه هايشان را عليه منافع غرب در منطقه بکار گرفتند و برای تصرف ميدانهای نفتی مناطق کردنشين تلاش کردند، اقدامی که جزئی از طرح نبود.

اگر چه داعش محصول سياست سلطه جويانه غرب است، نسخه سنی خمينيسم نيز هست. آيت اله خمينی خشونت را در لباس دين تقديس و ستايش نمود و جنايات سبوعانه رژيمش، الگوی داعش شد. جناياتی که گردن زدن سران مخالفين و ديگران، اعدام زندانيان و مجروح ساختن آنها را شامل می شود(اعدامها بعد از کودتای ژوئن ۱۹۸۱ عليه من به ۳۰۰-۴۰۰ نفر در هر شب رسيد و اوج آن در ۱۹۸۸ بود، زمانی که رژيم بيش از ۴۰۰۰ زندانی که در حال سپری نمودن احکام شان بودند را اعدام نمود).

خامنه ای، رهبر کنونی رژيم ايران، دکترين "پيروزی از راه ايجاد وحشت" (النصر بالرعب) را اجرا کرد و ايدوئولوگ رژيمش، مصباح يزدی گفته است: «اگر خشونت تنها راه دستيابی به هدف اسلام است، کاربرد آن لازم است». وی همچنين گفته است: «اگر جايی در بيابان خلوتی دور از چشم پليس کسی به خدا و پيغمبر و اسلام اهانت کرد و شما دسترسی به پليس در بيابان نداريد، اهانت به مقدسات اسلامی حکمش اعدام است و در جايی که تشکيل دادگاه برای چنين فردی ميسر نباشد هر فرد مسلمانی موظف است شخصا اقدام کند.». اين حکم، دقيقا همان چيزی است که البغدادی رهبر داعش در حال انجام آن است. نيازی به گفتن نيست که خمينی نمی توانست و داعش نيز نمی تواند جنايت هايش را حتی با يک آيه از قرآن توجيه نمايد. آنها را به اين چالش فرا می خوانم که حتی به يک آيه از بيش از ۶۶۰۰ آيه قرآن استناد کنند که حتی چنين توحشی را تحمل کند، چه رسد به اينکه اجازه آنرا بدهد. از ديد قرآن، جنگ عملی شيطانی است و صلح و حقوق انسان نعمت هستند که با تجليل جنگ و خشونت توسط خمينی (و همتايان سنی وی) در تضاد است. با اين حال، در آينه داعش می توانيم رابطه ارگانيک ميان بنيادگرايی اسلامی و عملکرد قدرتهای غربی را ببينيم. حال چه می بايست صورت پذيرد؟

تروريسم، محصول روابط سلطه است. مادامی که به اينگونه روابط پرداخته نشود، پايانی بر آن نخواهيم ديد. داعش، يک پديده داخلی برای سوريه و عراق نيست بلکه يک پديده بين المللی است. ايالات متحده، اروپا، ترکيه، عربستان سعودی، قطر و ساير رژيمهای عربی حاشيه خليج فارس، مجرمان ايجاد اين هيولا هستند که هم اکنون منافع خودشان را تهديد می کند. راه حل را نيز بايد در همکاری اين بازيگران ديد.

در حال حاضر، شهر کرد نشين کوبانی در سوريه تحت تهديد نيروهای داعش قرار دارد. داعش بخاطر دينشان، بعنوان اينکه آنها سنی هستند، درصدد نابودی آنها نيست، بکه بدين خاطر که می گويد: «کردها قومی ايرانی هستند بنابرين مرتد هستند»، درصدد نابودی آنها است. در اينجا شاهد پاکسازی مذهبی همچون پاکسازی "ايزدی ها" در عراق توسط داعش نيستيم بلکه شاهد پاکسازی قومی هستيم. ترکيه ترجيح می دهد که اين شهر سقوط کند تا اين امر باعث تضعيف "پکک" و ايجاد امکان برای دستيابی به سياست ديرينه خود يعنی احيای امپراطوری عثمانی شود. رژيم اسد نيز می خواهد که شهر توسط داعش سقوط کند تا بتواند به اين منطقه حمله نظامی کند و خود را به عنوان قهرمان با تروريست به تصوير بکشد و بقای رژيمش را تضمين کند. هدف ايالات متحده نيز سر پا نگاه داشتن رژيمهای فاسد عربستان سعودی و ديگر پادشاهی های نفتی است. رژيم ايران هم می خواهد که شهر سقوط کند تا بتواند پناهجويان را نجات دهد تا خود را بعنوان مدافع مردم کرد به تصوير بکشد. در تمامی موارد می توانيم ببنيم که چگونه منافع ملی می تواند حقوق بشر را نقض می کند و زندگی انسان را بی ارزش بشمارد.

با اين حال، ما همچنين در يکی از لحظات نادر تاريخی هستيم که دفاع از حقوق بشر در تضاد با منافع ملی هيچيک از اين کشورها نيست. تمامی کشورهای دخيل در فاجعه سوريه که داعش مولود آن شد و تمام کسانی که مسئول فاجعه کنونی اند، نيازمند همکاری و توافق جمعی برای پايان دادن به کمک مالی و تسليحاتی به طرفين درگير هستند. ترکيه بايد مرزهای خود را بر روی جهادگرايان ببندد و زمانی که کليه کمکهای تسليحاتی و مالی خشکيد، سازمان ملل می تواند نيروهای حافظ صلح را از کشورهايی که منافعی در سوريه ندارند به اين کشور گسيل کند. اين امر نه تنها آغازی بر پايان يکی از سبوعانه ترين جنگهای قرن ۲۱ ام است، بلکه می تواند جلوی افزايش خشونت بنام جنبش اسلامی را که حتی جوامع غربی را نيز به طور جدی تهديد می کند، را بگيرد. جهان اسلام اين فرصت را بدست خواهد آورد که از اسلام بيان آزادی که معرف اصول کرامت انسان و حقوق بشر است، درس بياموزد.

- اين مقاله در ۵ آبان ۱۳۹۳ [در گاردين] منتشر شده است:


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016