دوشنبه 12 آبان 1393   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


پرخواننده ترین ها

از "تکيه دولت" تا "دولت تکيه"! احمد وحدت‌خواه

احمد وحدت‌خواه
در دوران حاکميت "دولت تکيه" که همان جمهوری اسلامی باشد، ملت ما به يک مراسم عزاداری ابدی فراخوانده شده است که صحنه گردانان آن را روحانيت جاهل عصر ناصری، تجار بی‌مروت تيمچه حاجب‌الدوله و بازار بين‌الحرمين و گردن کلفت‌های عربده‌جوی آن‌ها تشکيل می‌دهند

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 



ويژه خبرنامه گويا

يکی از زيباترين آثار کمال الملک نقاش بزرگ ايرانی تصوير «تکيه دولت» است که در زمان پادشاهان قاجار محل برگزاری مراسم مذهبی دوران محرم و روضه خوانی و عزاداريهای ايام عاشورا بوده است.

با آنکه تعدادی عکسهای سياه وسفيد تاريخی نيز از معماری اين محل به يادگار مانده است، در نقاشی کمال الملک تصويردرونی «تکيه دولت» در حين اجرای مراسم تعزيه و سينه زنی در حضور ناصرالدين شاه علاوه بر نمايش استعداد خارق العاده نقاش در به تصوير کشيدن ساختمان درونی اين بنا با رنگ آميزی و جزئيات دقيق آن، اين اثر مانند کتابی قطور درباره سنن مذهبی و فرهنگی حاکم بر دوره ای مهم از تاريخ ميهن ما به شمار می رود.

سعيده سلطانی مقدم در کتاب «اوضاع اجتماعی ايران در دوره قاجار» آن را يک «نمونه واقعی جامعه قرون وسطايی» تعريف ميکند که به تمام معنی ميان حاکمين و محکومين تقسيم می شده است که در يک سوی آن دربار و روحانيت و در سوی دگر اکثريت مردم کشور قرار داشته اند.

با آنکه ظاهرا پادشاهان قاجار ظل السلطان و صاحب ممالک محروسه خود بودند، اما به سبب وجود تعصبات شديد مذهبی و خرافاتی که آخوند های درباری رواج می دادند اعليحضرت های جبون و مستبد نيز خود از بزرگترين مشتريان خزعبلات فکری اين جماعت بودند و در واقعيت امر روحانيون حکومتی در پشت پرده در تمام شئون اجتماعی و سياسی و فرهنگی مملکت نقش داشتند و بر آنها رهبری ميکردند.

در ميان طبقات حاکمه بساط القاب دهی رواج داشت و هر کدام از فرزندان آنها که در مکتبخانه چهار کلمه نهج البلاغه و گلستان سعدی را می آموخت و صرف و نحو عربی را می توانست بلغور کند بعدها با دريافت فلان الدوله و بهمان السلطنه به صف رجال و واليان حکومتی می پيوست.

مراجع تقليد در حوزه ها پادشاهی می کردند و عوايد و موقوفات و نذری ها دامنه نفوذ آنها در ميان عوام را تدوام می بخشيد. آنها حداکثر در بروز هرگونه اختلاف با دربار و ميان قشر خود به عتبات مهاجرت می کردند و از راه دور کماکان اوهام و خرافات مذهبی را همراه با پيامهای سياسی و اعتراضی به پيروانشان می رساندند.

طبقات محکوم که کاسبکاران خرده پا و صنعتگران و بقالان و عمله ها و بيکاران و داش آکل ها را در بر می گرفت جز قبول شرايط و مصيبت های زندگی به عنوان «مشيت الهی» کاری نداشتند و عقايد خرافی و جهل و نادانی عمومی هضم آن را برايشان راحت تر ميکرد.

از آن سو، همزمان با عصر سلطنت ناصرالدين شاه، جهان غرب با جهشی انقلابی و بلا وقفه در زمينه های علوم طبيعی، فلسفه، اقتصاد و سياست به تعاريف جديدی از عالم هستی، تکامل و تحولات اجتماعی دست می يافت که در همه آنها عنصر انسان و نقش خرد و انديشه، آزادی عمل، و اراده او در اين تغيير و تحولات شگرف هسته اصلی آنها را تشکيل می داد.

دولت ها در اين عصر در مغرب زمين مجموعه ای از عناصر و فرهيختگان سياسی و فرهنگی کشورهای خود را تشکيل می دادند که با درک از نيازهای مادی و معنوی شهروندانی که آنها را در سايه دموکراسی به اين سمت گمارده بودند برای دنيا و آخرت آنها برنامه ريزی و آنها را از مجاری قانونی به اجرا در می آوردند. اموری که دويست سال بعد امروز نيز کماکان به همان روش جاری هستند.

در طول همان دو قرن موازی، در ميهن ما تلاش برای زدودن جهل و خرافات از انديشه انسان ايرانی از يکسو و پايان دادن به فرمانروايی حاکمان مستبد، دو انقلاب و چندين نهضت و جنبش اجتماعی با هزينه هايی عظيم و دردناک به وقوع پيوسته است. بر اين ها بيافزاييم شصت سال سازندگی دوران پهلوی ها و توسعه علمی و دانشگاهی و صنعتی و جمعيتی و فرهنگی کشور را، آنگاه حتی با نيم نگاهی بر حال زار کنونی ميهن و مردم خود باور کنيم که ما تازه از عصر «تکيه دولت» به روزگار «دولت تکيه» رسيده ايم!

در دوران حاکميت «دولت تکيه» که همان جمهوری اسلامی باشد، ملت ما به يک مراسم عزاداری ابدی فراخوانده شده است که صحنه گردانان آن را روحانيت جاهل عصر ناصری، تجار بی مروت تيمچه حاجب الدوله و بازار بين الحرمين و گردن کلفت های عربده جوی آنها تشکيل می دهند.

اولی در مقام حفظ بيضه دين، حاجی های چند زنه در هيبت صاحبان صنايع و منابع مالی کشور و نوچه هايشان در صفوف قداره بندان فدايی رهبر ظاهرا کشور را در قبضه مالکيت خود در آورده و چنين وانمود می کنند که نبود آنها با پايان اسلام و ايران برابر است!

در جستجوی چرايی اين عقب گرد بی نظيرتاريخی می توان تا ابد بحث و گفتگو کرد و اشک خون باريد، اما هيچکدام به پايان اين سياهی کمک واقعی نخواهد کرد مگر آنگه ما يکبار برای هميشه به اين حقيقت گردن بگذاريم که آنها که جهان مجازی در فرای آسمانها را به ما وعده می دهند در واقع تمامی اين جهان حقيقی را برای خود می خواهند.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016