دوشنبه 26 آبان 1393   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


پرخواننده ترین ها

بيست و يکمين فستيوال تئاتر ايرانی کلن، حضور کم سابقه جوانان، جواد طالعی

جواد طالعی
تفاوت بينادين جشنواره تئاتر ايرانی کلن، امسال بيش از هرچيز حضور جوانان هم در ميان بازيگران و هم در ميان تماشاگران بود. در سال های گذشته حضور جوانان در برنامه های فستيوال بسيار نامحسوس بود، اما امسال در همه شب ها دست کم نيمی از تماشاگران را جوانان تشکيل می دادند

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


بيست و يکمين دوره فستيوال تئاتر ايرانی کلن، از چهارشنبه ۱۲ تا يکشنبه ۱۶ نوامبر امسال به لحاظ کثرت و تنوع سنی تماشاگران با تفاوتی چشم گير نسبت به سال های گذشته برگزار شد. در اين جشنواره برای نخستين بار چند گروه از آکادمی بازيگری "آرتورو" ی شهر کلن هم بر صحنه حضور يافتند و با اجرای نمايش های متنوع تجربی بر تنوع برنامه ها افزودند.

از برنامه های متفاوت ديگر امسال، کارگاه تئاتری بود که صدرالدين زاهد برگزار کرد. در اين ورک شاپ که از دو بخش يک ساعته تئوری و عملی تشکيل شد، زاهد ابتدا پيرامون "نرمش بازيگر" توضيحاتی داد و سپس حدود هشت تن از تماشاگران علاقمند را بر روی صحنه برد و کوشيد با روش های ساده ای که در آموزش بازيگری حرفه ای رايج است نشان دهد که چگونه در نتيجه توازن حرکات و تمرکز بازيگران، يک حرکت هماهنگ و مواج روی صحنه جان می گيرد.

استقبال جوانان از برنامه های امسال

تفاوت بينادين جشنواره تئاتر ايرانی کلن، امسال بيش از هرچيز حضور جوانان هم در ميان بازيگران و هم در ميان تماشاگران بود. در سال های گذشته حضور جوانان در برنامه های فستيوال بسيار نامحسوس بود، اما امسال در همه شب ها دست کم نيمی از تماشاگران را جوانان تشکيل می دادند.

يکی از چهره های پشت صحنه فستيوال می گفت: "اصولا امسال نبض فستيوال تندتر از هميشه می زند. دليلش بی شک اين است که نسل تازه ای از بازيگران، کارآموزان و علاقمندان تئاتر در پی سرکوب های سال ۱۳۸۸ به خارج آمده اند و به تدريج با فستيوال آشنا شده اند و اکنون در آن شرکت می کنند. بعضی به عنوان عضو گروه های تئاتری تازه تاسيس شده و برخی نيز به عنوان تماشاگر علاقمند و کنجکاو"

وطنی که بنفشه نبود

يک نمونه از اين حضور را جمعه شب در نمايش ۹۰ دقيقه ای "وطنی که بنفشه نبود" تجربه می کنيم. اين نمايش را "فرشته وزيری نسب" کارگردانی کرده، نفش اصلی آن را علی کامرانی بازی می کند و دکور صحنه آن را صادق پويا زند اجرا کرده است.

علی کامرانی و صادق پويا زند از نسل اول مهاجران ايرانی هستند که در فرانکفورت زندگی می کنند. کارگردان خود در سال ۲۰۰۱ به آلمان مهاجرت کرده است. اما رزيتا فضائی، نيلوفر بيژن زاده، اميد خداترس، وحيد منجزی و فروز فروغی ساير بازيگران نمايش، همه جوان هستند و ظاهرا تازه به تئاتر روی آورده اند.

وطنی که بنفشه نبود، نخستين کاری است که وزيری نسب در خارج از کشور نوشته و کارگردانی کرده است.

شخصيت محوری داستان زنی است که همسر و دو فرزند خود را در پی يک بازداشت يک ماهه و تهديدهای بعدی بازجوی خود رها کرده، به خارج آمده و به مرد جوانی پيوسته که زمانی دلداده او بوده است، اما بعد از سه سال سرگردانی در کمپ های پناهندگی دستخوش افسردگی شديد شده، دست به خودکشی زده و پس از نجات برای روان درمانی به يک کلينيک منتقل شده است.

او، روايت زندگی خود را در ده پرده برای تماشاگر يا روانکاو خود شرح می دهد.

صحنه ها اغلب با فاصله هائی بيش از حد کوتاه، با خاموش و روشن شدن فضا تغيير می کنند. نمايش در اصل يک تئاتر ديالوگ است. متن بر آن غالب است و حرکت در اصل آن نقش تعيين کننده ای ندارد. کارگردان می کوشد با استفاده از جا به جائی ها و تغييرات مختصری در صحنه اين ديالوگ طولانی را بشکند و به آن حرکت ببخشد تا ملال آور نباشد.

اما همين فاصله گذاری ها، چنان زياد هستند که بعضی جاها سبب گسست ارتباط نمايش با ذهن تماشاگری می شود که از نيمه های کار انتظار پايان را می کشد، زيرا که موضوع نمايش برای او به عنوان يک مهاجر تازگی ندارد و روايات مشابه آن را بارها خوانده يا ديده است.

علی کامرانی، به عنوان بازيگری که از سه دهه پيش تاکنون در کارهای ايرج جنتی عطائی و رضا علامه زاده و چندين کارگردان ديگر ايفای نقش کرده، در اين نمايش نقش روانکاو را به عهده دارد. او نقش خود را به لحاظ حرکت و ميميک و تسلط بر ديالوگ ها نسبتا نرم و خوب ايفا می کند، اما در پرورش نقش او نيز اشکالاتی هست.

اصولا، هنگامی که در تئاتر و سينما با نقش های تخصصی سروکار داريم، برای انطباق حتی المقدر کامل آن نقش با واقعيت روزمره، استفاده از نظارت و مشاوره يک متخصص اجتناب ناپدير می شود.

بيمار، در يکی از نشست های خود با روانکاو توضيح می دهد که مشغول به نوشتن شده است. روانکاو، از او می پرسد که نوشتن به چه درد او می خورد. او البته در صحنه های بعدی از اين که نوشته های بيمار را بخواند استقبال می کند. اما در همان مرحله نخست، واکنشی نشان می دهد که با روانشناسی مدرن انطباق ندارد. امروز، "نوشتار درمانی" به عنوان وسيله ای برای کمک به بهبود مبتلايان به افسردگی توصيه می شود.

علاوه براين، روانکاو، در بسياری موارد می کوشد با اظهار نظرهای انتقادی يا توصيه ها و نصايح خود بر بيمار تاثير مستقيم بگذارد. در حالی که کار روانکاو تنها فراهم کردن شرايطی است که بيمار بتواند خود را تخليه کند و نتيجه گيری را به نهايت کار واگذار می کند. بی گمان اگر دست کم در آخرين تمرين های نمايش يک روانکاو آن را می ديد، به پرداخت بهتر و کامل تر نقش کمک می کرد.

صحنه ای برای جان سختی ها

در اساس، نگاه نقدآميز به نمايش هائی که در فستيوال تئاتر کلن بر صحنه می آيند بسيار دشوار است. کسانی که به رغم دشواری های زياد و بدون انگيزه مادی همچنان می کوشند کاری را بر صحنه ببرند، بيش از هرچيز نيازمند تشويق هستند. در نقد کيفيت کارها بايد پيشينه و تجربه کارگردان ها و بازيگران، امکانات و تنگناهای آن ها، نبودن پشتوانه مالی و امکانات اندک تمرين و عوامل ديگر را در نظر گرفت.

به فستيوال تئاتر ايرانی کلن بايد بيشتر به عنوان صحنه ای برای حضور هنرمندانی نگريست که به رغم همه اين تنگناها در واقع جان سختی نشان می دهند تا گهگاه نمايشی را بر صحنه ببرند.

اگر اين فستيوال و يکی دو فستيوال ايرانی ديگر نباشد، بسياری از اين گروه های اندک ديگر هيچ شانسی برای حضور در صحنه نخواهند داشت. کارهائی که به زبان فارسی ارائه می شوند، نمی توانند در سالن های تئاتر اروپائی بر صحنه بيايند. پس ناگزير در جمع ها و سالن های کوچک برای اندک علاقمندان فارسی زبان نمايش داده می شوند.

يکی از تاثيرات اين وضعيت، ايجاد نوعی مينيماليسم تحميلی در تئاتر ايرانی خارج از کشور است.

در تئاتر ايرانی خارج از کشور هنوز تهيه کننده جائی باز نکرده است. بنابر اين کارگردان بايد نقش تهيه کننده را نيز خود ايفا کند. او از همان آغاز بايد بداند که اگر صحنه ای بزرگ و بازيگرانی زياد داشته باشد، به علت افزايش هزينه های سفر، شانس بسيار کمتری برای اجرا در شهرها و کشورهای مختلف خواهد داشت. بنابراين، به سمت مينيماليسمی می رود که الزاما دلخواسته و ناشی از نگاه خاص او به نمايش نيست، بلکه به او و گروهش تحميل شده است.

در اين شرايط، تئاترهائی که برصحنه می آيند، به ويژه اگر بخواهند ايرانی بمانند و جذب تئاتر جامعه ميزبان نشوند، همچنان به لحاظ کيفی در سطح آماتوری يا دست بالا نيمه حرفه ای باقی می مانند و تماشاگرانی محدود نيز خواهند داشت.

نمايش های امسال فستيوال

در فستيوال تئاتر ايرانی کلن، امسال نمايشنامه های "وطنی که بنفشه نبود"، "رئيس جمهوری های زن" از آکادمی بازيگری آرتورو در کلن، "فاحشه محترم" (روسپی بزرگوار اثر ژان پل سارتر) با کارگردانی کمال حسينی، "زن" با کارگردانی منوچهر نامور آزاد، "اتوبوسی به نام هوس" اثر تنسی ويليامز، "شيرين تلخ" با بازيگری سوسن فرخ نيا و داريوش رضوانی و "مرگ ناتان در اورشليم" به کارگردانی عليرضا کوشک جلالی به نمايش در آمدند.

فستيوال امسال همچنين ميزبان تئاتر کودکان "شنل قرمزی و گرگ، داستانی ديگر" نيز بود که آن را نرگس وفادار نوشته و کارگردانی کرده است. ماسک های اين نمايش را صادق پويا زند ساخته و نقش گرگ را در آن حميد سياح زاده بازيگر ساکن فرانکفورت اجرا می کرد.

فيلم- تئاتر "روتاتکيد برعکس" (ديکتاتور) بر اساس داستانی از غلامحسين ساعدی با کارگردانی بهنود بهلولی هم از ايران برای فستيوال فرستاده شده بود که روز شنبه به نمايش درآمد.

روز يکشنبه همچنين گروهی از دوستان فرهاد مجدآبادی در حاشيه فستيوال ياد او را در لابی سالن نمايش گرامی داشتند. فرهاد مجدآبادی کارگردان قديمی تئاتر، بنيان گذار تماشاخانه تهران در فرانکفورت و مدير ماهنامه بازرگانی رنگين کمان روز ۱۵ مرداد در شهر فرانکفورت درگذشت.

فستيوال با موسيقی پاپ (خواننده رامتين از کلن) و رقص – تئاتر مشائيل لوپز افتتاح شد و با کنسرت يار دبستانی به وسيله منصور تهرانی و لئوناردو تاج آبادی پايان يافت. سالن نمايش که بيش از صد نفر گنجايش دارد، در بيشتر برنامه ها پر بود. به اين ترتيب می توان گفت که استقبال امسال بيش از سال های قبل بود.

فستيوال تئاتر کلن را مجيد فلاح زاده و همسرش بهرخ حسين بابائی از سال ۱۹۹۳ ميلادی تاکنون با همکاری گروهی از علاقمندان به هنر تئاتر هرسال در ماه نوامبر برگزار می کنند. اين يکی از معدود همايش های هنری ايرانيان است که به رغم فراز و فرودهای بسيار بيش از دو دهه بدون وقفه پايدار مانده است.

در آخرين روز برگزاری فستيوال، بهرخ حسين بابائی به حاضران اطلاع داد که روز ۲۹ نوامبر امسال مراسم بزرگداشتی برای فريدون تنکابنی نويسنده ايرانی مقيم کلن با حضور خود او در سالن صحنه فرهنگ ها (آرکاداش تئاتر) برگزار خواهد شد. وی گفت که اين برنامه به پيشنهاد اسد سيف ديگر نويسنده و پژوهشگر ايرانی مقيم کلن برگزار می شود.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016